آفتاب

نمایشگاه‌ خانه به دوش

نمایشگاه‌ خانه به دوش

همشهری‌آنلاین: سرعت کار در شهرآفتاب آن قدر زیاد است که گاهی اوقات حتی کسانی که در اینجا مشغول کار هستند، خودشان هم متعجب می‌شوند

شايد شما هم از كساني باشيد كه با خود مي‌گويند جابه‌جايي نمايشگاه كتاب از مركز شهر حسابي بساط نمايشگاه‌گردي و خريد كتابمان را به هم مي‌زند.

راستش، ما هم مثل شما فكر مي‌كرديم اما اين فرضيه‌ي مقدماتي ما زماني كاملا از هم فروپاشيد كه هنوز فروردين تمام نشده بود و متروي شهر آفتاب راه نيفتاده بود؛ وقتي كه خودمان را به آنجا رسانديم تا ببينيم اوضاع از چه قرار است.

اصلا آن همه به‌به و چهچه كه مسئولان از محل فعلي نمايشگاه در خبرگزاري‌ها مي‌گويند، چقدر واقعي است و چقدر پروپاگانداي خبري؟ راستش، وضعيت خيلي بهتر از آن بود كه فكرش را مي‌كرديم.

اگر تمام برنامه‌‌ريزي‌هايشان درست پيش برود، همه‌ي ما بايد خوشحال باشيم كه بالاخره نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران داراي يك خانه‌ي ثابت مي‌شود و آن‌قدر هزينه‌هاي گزاف براي برپايي نمايشگاه در خانه‌‌اي كه مال خودش نبود، به هدر نمي‌رود و جز غم دوري راه كه مترو آن را حل مي‌كند

ملال ديگري نخواهد بود و زين پس، همه‌ي‌ انرژي‌ها صرف ارائه‌ي خدمات بهتر به ناشران و كتاب‌دوست‌ها خواهد شد.

وقتي وارد فضاي اصلي نمايشگاه كتاب مي‌شويد، پيش از هر چيز آن سه ساختمان بلند با تركيب خطوط منحني و مستقيم‌شان و البته درهاي شيشه‌اي نظرتان را جلب مي‌كند.

اينجا ساختمان اصلي نمايشگاه است؛ يعني دقيقا تمام ناشران عمومي كه زماني در بخش شبستان مصلاي تهران بودند، به اين قسمت نقل مكان خواهند كرد.

بخش‌هاي جنبي نمايشگاه مثل سراهاي مختلفي كه در آن جلسات عمومي برگزار مي‌شد هم به پشت اين ساختمان منتقل مي‌شود و در طبقه‌ي پايين كه با پله‌برقي امكان تردد در آن وجود دارد، بخش اداري نمايشگاه قرار دارد.

در شبستان مصلي همواره چند مشكل اساسي وجود داشت ولي مهم‌ترين آنها اين بود كه هواي گرم و دم‌كرده، نفس مخاطبان و مخصوصا ناشران را كه مجبور بودند تمام روز در غرفه‌هايشان بمانند، مي‌گرفت. شايد شما ندانيد كه ناشرها هميشه بعد از برپايي نمايشگاه، تلفات نيرو داشتند.

مشكل از اينجا بود كه گرچه شبستان مصلي دستگاه‌هاي تهويه‌ي هوا داشت اما به خاطر گران بودن، دستگاه‌ها كار نمي‌كردند و در روزهايي كه هجوم جمعيت به آنجا زياد بود، مشكلات اساسي ايجاد مي‌شد.

در اين ساختمان اصلي، دستگاه‌هاي تهويه دورتادور ساختمان تعبيه شده‌اند و قرار است همه‌شان در طول روز كار كنند تا ديگر آن مشكلات ديگر پيش نيايد.

علاوه بر اينكه سقف بسيار بلند ساختمان اصلي، مانع از تجمع هواي بد مي‌شود. وجود ستون‌هايي كه اصلا براي كار نمايشگاهي تعبيه نشده بودند و اتفاقا فضاي برخي غرفه‌ها را مي‌گرفتند، مشكل ديگر ناشران در سال‌هاي گذشته بود.

در ساختمان سه‌قلوها چون فضا يكدست است و همه چيز واقعا براي برپايي نمايشگاه آماده شده، ديگر هيچ ناشري چنين مشكلي نخواهد داشت.

  • چادرهاي شيك

هر بازديدكننده‌ي نمايشگاه كتاب، حداقل براي يك بار گذرش به آن چادرهاي كذايي ناشران بخش دانشگاهي، كودك و نوجوان، آموزشي و البته كتاب‌هاي خارجي افتاده است؛ چادرهايي كه هرچه از بدي‌شان بگوييم كم است.

وقتي بخش ربع قرن نمايشگاه كتاب در بيست و پنجمين دوره برگزار شد، بسياري از ناشران چادرنشين آرزو كردند كه كاش چنين چادرهايي براي ما در نظر مي‌گرفتند تا از حداقل امكانات كه امنيت است، برخوردار مي‌شديم.

حالا شواهد نشان مي‌دهد كه آرزوي آنها در شهر آفتاب محقق خواهد شد.

تا روزي كه ما نمايشگاه را ديديم، قرار بود، در ضلع شمال غرب، چادرهاي بخش ناشران دانشگاهي و در ضلع شمال شرق چادرهاي ناشران كودك و نوجوان برپا شود.

كارگران مختلفي هم مشغول برپايي چادرها بودند. كيفيتشان هم بسيار بهتر از گذشته بود و نكته‌ي بسيار مهم اينكه كف تمام اين چادرها داشت موكت مي‌شد.

اين يك مژده است براي كساني كه مي‌خواهند با فرزندان كوچك‌شان به نمايشگاه بيايند و خاطره‌ي خوبي برايشان ثبت كنند چون كف راهروهاي چادرهاي سالن كودك و نوجوان در مصلي آسفالت بود و چقدر صداي گريه‌ي بچه‌هايي كه زمين مي‌افتادند و پاهايشان زخم مي‌شد، دل همه را به درد مي‌آورد

ناشر ناراحت مي‌شد، پدر و مادرها از اين وضعيت بد عصباني و ناراضي مي‌شدند و بدتر از همه، هيجان كتاب خريدن به يك خاطره‌ي تلخ براي آن كودك تبديل مي‌شد.

نكته‌ي مهم‌تر اينكه در نزديكي چادرهاي كودك و نوجوان يك زمين بازي هم براي بچه‌ها در نظر گرفته شده است تا خسته نشوند و فضايي آزاد براي بازي كردن داشته باشند.

خلاصه اينكه، اميدواريم چادرها در نهايت، هم زيبا باشند و هم مطمئن و وعده‌ي مدير روابط عمومي نمايشگاه مبني بر داشتن تهويه هم در اين چادرها عملي شود.

  • مترو از راه مي‌رسد

بدون شك مهم‌ترين راه دستيابي به شهر آفتاب مترو است.

درست است كه اتوبوس‌هايي را از نقاط مختلف شهر براي رسيدن به اينجا مهيا كرده‌اند و حتي در همين روزهاي آماده‌سازي نمايشگاه، محل استقرار تاكسي‌هاي مخصوص نمايشگاه و ون‌هايي كه از ايستگاه حرم مطهر به شهر آفتاب مي‌‌رسند، نيز مشخص شدهبود

دور بودن از مركز شهر محل جديد را نمي‌توان به هيچ وجه انكار كرد و اصلا شايد همين عاملي باشد تا نمايشگاه كتاب سال95 با ريزش مخاطب شديدي مواجه شود.

يكي از كارگراني كه در اين روزهاي پرهياهو در نزديكي متروي شهر آفتاب مشغول كار است، به سازه‌ي در ورودي مترو اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «شايد شما فكر كنيد كه چندين ماه وقت صرف شده تا اين در ورودي ساخته شود اما اصلا اين‌طور نيست.

اگر شما چند وقت قبل اينجا مي‌آمديد، با يك زمين صاف و كلي خاك مواجه مي‌شديد.

سرعت عمل در شهر آفتاب خيلي بالاست. ما تقريبا شبانه‌روز مشغول كاريم. حالا شما اگر چند روز ديگر بياييد، مي‌بينيد كه همه چيز به كلي تغيير كرده. خودمان هم گاهي هيجان‌زده مي‌شويم.»

او درست مي‌گويد. حتي كساني كه در اين روزهاي آماده‌سازي نمايشگاه امكان بازديد از آن را ندارند، مي‌توانند عكس‌هاي خبرگزاري‌ها را در بازديدهاي مسئولان ببينند و تاريخ‌هايشان را با يكديگر چك كنند.

واقعا اينجا سرعت، حرف اول را مي‌زند و البته اميدواريم كيفيت فداي سرعت نشود.

هميشه هنگام مواجهه با چنين پروژه‌هاي سنگيني كه به سرعت به نتيجه مي‌رسند، بايد دو نكته در ذهن ثبت شود؛ يكي اينكه گويا ما هنوز همان آدم‌هاي دقيقه‌ي نودي هستيم كه در آخرين ساعت‌ها به فكر مي‌افتيم و ديگر اينكه، اگر بخواهيم كاري را انجام دهيم، مي‌توانيم.

  • جاي خالي سايه

درست است كه فضاي سبز خانه‌‌ي جديد نمايشگاه كتاب، زيباست و شاتل‌هاي برقي رايگان براي عبور مسافران از در مترو تا در اصلي وجود دارد و نيازي نيست كه براي رسيدن به مقصد، زمان طولاني را بيهوده راه برويم اما يك مشكل اساسي وجود دارد كه مسئولان نمايشگاه داشتند فكري براي آن مي‌كردند، بايد منتظر ماند و ديد نتيجه چه مي‌شود.

مشكل اين است كه فضاي عمومي نمايشگاه تقريبا هيچ سايه‌اي ندارد تا بازديدكنندگان از گرماي آفتاب به آن پناه ببرند و استراحت كنند.

درخت‌‌هاي كاشته‌شده هم هنوز نهال هستند و بدون سايه. اين مسئله در كنار ساخت سرويس‌هاي بهداشتي، آن هم با تعداد بالا اهميت زيادي دارد و بايد منتظر ماند تا نتيجه را ديد.

  • رويايي كه شايد شيرين شود

تمام آنچه ديديم و نوشتيم، حاصل تلاش‌هاي چند ماهه‌ي مسئولان بيست و نهمين دوره‌ي نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران بود كه خصوصا در اين روزهاي اخير به بيشترين حد خودش رسيده بود و شمارش معكوس براي روزهايي كه بايد غرفه‌ها به ناشران تحويل داده شود، آغاز شده بود.

همه‌ي ما مي‌دانيم كه امسال با وجود تبليغات و حتي ارائه‌ي بن‌كارت خريد كتاب به دانش‌آموزان و دانشجويان و شارژ كردن قيمت بالاي بن‌كارت اهالي قلم و.... احتمالا با ريزش مخاطب در نمايشگاه كتاب مواجه خواهيم شد.

هميشه در تغييرات مهم و اساسي چنين اتفاقاتي هم رخ مي‌دهد و اشكالي ندارد اما اميدواريم اين كارهاي فشرده و اين تصميم‌گيري كه اولين وعده‌ي رسمي آن در اختتاميه‌ي بيست و هشتمين دوره‌ي نمايشگاه داده شد

در نهايت موجب رضايت ناشران و تمام دوستداران كتاب باشد و حتي گامي شود تا نمايشگاه كتاب تهران، از آن فضاي فروشگاهي به يك نمايشگاه واقعي ارتقا پيدا كند

يعني جاي براي خريد و البته تبادل آرا و انديشه‌ها شود و ناشران هم بتوانند در اين بازه‌ي ده روزه، حرفه‌اي‌تر از گذشته‌ها عمل كنند و اين‌قدر همه تغييرات را به گردن كمبود امكانات و مشكلات محل نمايشگاه نيندازند.

منبع:همشهري‌جوان

کد N1209433

وبگردی