آفتاب
از نگاه رئيس حزب كنگره مردمي لبنان

ضرورت هاي روابط ايراني - عربي درمقابل عادي سازي روابط اسرائيل وبرخي كشورهاي عربي

ضرورت هاي روابط ايراني - عربي درمقابل عادي سازي روابط اسرائيل وبرخي كشورهاي عربي

بيروت – ايرنا – «كمال شاتيلا» رئيس حزب «كنگره مردمي لبنان» با تاكيد بر امكان يافتن راه حل هائي مسالمت آميز براي حل مشكلات موجود بين جمهوري اسلامي ايران و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، پيشنهاد كرده است،كميته اي شامل اتحاديه عرب،سازمان همكاري اسلامي وبرخي شخصيت ها وحكيمان عربي و اسلامي براي آغازگفت وگوهاي جدي بين ايران و كشورهاي عربي تشكيل شود.

به گزارش ايرنا، شاتيلا درمقاله اي كه در نشريه «الموقف» چاپ شده است، با اشاره به اعتراف صهيونيست ها درباره روابط علني و پنهان آنها با برخي كشورهاي عربي و همكاري اقتصادي به ويژه با كشورهاي عرب حوزه خليج فارس نوشت، اينها در حالي است كه رژيم صهيونيستي به توطئه هاي خود براي يهودي سازي قدس و كرانه باختري، مصادره زمين هاي فلسطيني ها و سيطره برنامه ريزي شده بر قدس و آواره كردن مردم فلسطين ادامه مي دهد.
در ادامه اين مقاله آمده است: گستاخي رژيم صهيونيستي از زماني بيشتر شد كه تلاش كرد با مهار اقليت هاي ديني ، نژاد و مذهبي، فلسطين را بر اساس مصوبات كنگره جهاني يهودي در سال 1982 كه در نشريه صهيونيستي كيفونيم منتشر شده است، تقسيم كند.
امروز رژيم صهيونيستي همكاري با كشورهاي عربي كه آنها را«سني مذهب» مي خواند، مطرح كرده تا تحت عنوان مقابله با ايران، فتنه مذهبي بزرگي در منطقه ايجاد كند.
رژيم صهيونيستي معتقد است نتيجه اين فتنه انگيزي منجر به پيروزي پروژه خاورميانه بزرگ خواهد شد و اسرائيل را به كشور بزرگي مبدل خواهد كرد كه همه منطقه را تحت سيطره خود دارد.
ما از جايگاه قومي و عربي و از خاستگاه اسلام جامع، تمدن ساز و داراي ارتباط با همه باورها ، طائفه ها و مذاهب مي گوييم، تحقق يافتن اين روياي صهيونيست ها محال است و رژيم صهيونيستي هر قدر هم از اوضاع تيره و تار منطقه سوء استفاده كند قادر به شكستن سد مصونيت بخش ما و پياده كردن اهداف خود نخواهد بود.
رژيم صهيونيستي همواره اسير قدرت بازدارندگي مقاومت خواهد ماند و توان پيشروي نخواهد بود حتي اگراز نيروهاي تندرو و كساني كه خواستار همكاري با آن باشند، استفاده كند.
در اين ميان حقايقي وجود دارد كه بايد بر روي آنها تمركز كرد:
اول: دولت انور سادات (رئيس جمهور اسبق مصر) كه بر بزرگترين كشور عربي حكمراني مي كرد در سال 1979 با رژيم صهيونيستي از در مصالحه و سازش درآمد و قرارداد كمپ ديويد را با آن امضا كرد اما ملت مصر با هرگونه عادي سازي روابط با رژيم صهيونيستي مخالفت كردند.
به استثناي حكومت اردن و توافقنامه شكست خورده اسلو، افكار عمومي جهان عرب به ويژه اهل سنت، مقاومت و ايستادگي در برابر رژيم اشغالگر اسرائيل را برگزيد.
دوم: در دهه نود ميلادي يك كميته رسمي عربي به نام «كميته هاي چند جانبه» تشكيل شد تا عادي سازي روابط با رژيم صهيونيستي را در قالب برنامه اقتصادي كه توسط «شيمون پرز» طراحي شده بود دنبال كند.
اين برنامه با شكست مواجه و پروژه شيمون پرز صهيونيست تمام شد.
سوم: رژيم صهيونيستي در سال 1982 همه توان خود را بسيج كرد و مرتكب تجاوزمستقيم عليه لبنان شد و تا بيروت رسيد و موفق به تقسيم لبنان و امضاي معاهده موسوم به 17 مه شد.
اما آزادمردان لبنان مقابل توطئه تقسيم ايستادند و با مقاومت مردمي عليه اشغالگران توانستند لبنان را نجات دهند.
توافقنامه سال 1989 موسوم به «طائف» بر دشمني با رژيم صهيونيستي و بازيابي وحدت لبنان تاكيد كرد و به اين ترتيب توطئه اسرائيل فروپاشيد.
چهارم : بيشتر مناطق جنوب لبنان كه تحت اشغال رژيم صهيونيستي قرار گرفته بود به مدد مقاومت و با كمك هاي گسترده مردمي مبتني بر وحدت ملي آزاد شد و ما وارد مرحله معادله بازدارندگي با رژيم صهيونيستي شديم و اين رژيم پس از آزاد سازي جنوب در سال 2000 و مقاومت قهرمانانه سال 2006 ديگر قادر به هتك حرمت و تجاوز عليه لبنان نبوده است.
پنجم: درخواست همكاري صهيونيست ها با كشورهاي عرب سني به دليل مقاومت افكار عمومي اين كشورها در مقابل عادي سازي روابط با رژيم صهيونيستي، جامه عمل نخواهد پوشيد و حاكمان اين كشورها جرات اقدام در اين زمينه را نخواهند داشت.
توده هاي مردم در كشورهاي عربي، مساله فلسطين را ملاك و معيار ملي و دشمني هر نظام و يا گروه مي دانند.

** مشكل با ايران
شاتيلا در ادامه مقاله خود آورده است: واقعيت هاي موجود نشان مي دهد بين كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس و ايران مشكلاتي وجود دارد، اين كشورها از قدرت رو به رشد ايران درهراس هستند و ايران را به دخالت در امور داخلي خود متهم مي كنند.
در مقابل، ايران نيز به وجود پايگاه هاي ناتو در خليج فارس از جمله ناوگان پنجم نيروي دريايي آمريكا اعتراض دارد و آن را تهديدي براي امنيت ملي خود تلقي مي كند.
يكي از حقايق موجود آن است كه ايران يك قدرت منطقه اي با تاريخ طولاني و حضوري موثر است اما در زمان شاه به همراه رژيم صهيونيستي عليه عرب ها توطئه مي كرد.
رژيم شاه بخشي از يك ائتلاف استعماري بود كه جنبش ملي گرايانه عرب ها آن را شكست داد.
با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران در سال 1979، ايران به مبارزه با صهيونيسم برخاسته و از مقاومت لبنان و فلسطين در برابر رژيم صهيونيستي حمايت كرده است.
جمهوري اسلامي ايران، رژيم صهيونيستي را دشمن شماره يك خود در منطقه مي داند و با وجود اختلافاتي كه برخي كشورهاي عرب حوزه خليج فارس با آن دارد، اين كشورها را هم سطح دشمن صهيونيستي نمي داند.
برخلاف نظر برخي افراد جاهل و نادان، ايران دشمن وجودي به شمار نمي آيد بلكه يك ركن اصلي منطقه است در حالي كه رژيم صهيونيستي عنصر وارداتي است و حقوق عرب ها را در منطقه غصب كرده است.
شاتيلا نوشته است:ما از ده ها سال پيش و از زمان پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني (ره) در سال 1979 خواستار گفت وگوهاي عربي – ايراني هستيم و گفته ايم « جمال عبدالناصر» در تاريخ 30 مارس 1968 تصميم گرفت تا جلوي صدور انقلاب و دخالت منفي در مسائل كشورهاي عربي گرفته شود تا بر پايه اعتماد متقابل، همبستگي عربي را در برابر رژيم صهيونيستي و سيطره استعماري شكل دهد.
وي افزوده است: يران نيز اگر مايل به صدور انقلاب باشد موفقيتي كسب نخواهد كرد، اما اگر مايل به همكاري با عرب ها بر اساس احترام متبادل باشد با پاسخ مثبت وسيع افكارعمومي جهان عرب پيش از حكومت هاي رسمي مواجه خواهد شد، به دليل اينكه انقلاب اسلامي ايران نظام استعماري شاه و دشمن عرب ها را سرنگون كرده و حمايت از فلسطين را در سرلوحه برنامه هاي خود قرار داده است.
اين مساله دروازه هاي همكاري عرب ها با ايران را در راستاي تكامل قدرت جهان اسلام مي گشايد تا اين كشورها از وابستگي رهايي يافته و به توسعه همه جانبه دست پيدا و از رسالت دين مبين اسلام دفاع كنند.
درست است كه روابط كشورهاي عربي به ويژه در حوزه خليج فارس با ايران بسيار پيچيده و بغرنج شده اما امكان يافتن راه حل هاي مسالمت آميز براي مشكلات وجود دارد.
اين هدف مهم با تشكيل كميته اي متشكل از اتحاديه عرب ، سازمان همكاري اسلامي و حكماي عربي و اسلامي به منظور آغاز گفت وگوي جدي بين ايران و عرب ها قابل تحقق است.
اما اين كميته بايد چند مساله را مورد توجه قرار دهد:
1- منافع مشترك مسلمانان: موج حمله هاي غربي و صهيونيستي عليه اسلام بايد در چارچوب برنامه اي مورد بررسي قرارگيرد وبا افراط گرايي خطرناك مذهبي موجود در بين همه طرف ها مقابله شود تا زمينه تقريب بين مذاهب مختلف و از بين رفتن هرگونه ناخالصي هاي وارداتي در تفاسير و اجتهاد هاي موجود در جامعه مسلمانان فراهم گردد.
2- تشخيص خطرهايي كه جهان اسلام را تهديد مي كند و برنامه ريزي براي مقابله با آنها بر اساس اولويت گذاري
3- التزام به مساله فلسطين به عنوان مساله محوري تا بازپس گرفتن همه حقوق ملت فلسطين و اتخاذ موضعي مشترك در برابر حاميان رژيم صهيونيستي
4- ساماندهي روابط بين كشورهاي اسلامي به ويژه بين ايران و عرب ها بر پايه احترام به تماميت ارضي و وحدت كشورها و احترام به حقوق متقابل و ممنوعيت دخالت هاي منفي كشورهاي اسلامي در امور يكديگر وهمچنين احترام به يكپارچگي كشورها و گروه هاي موجود در آنها به گونه اي كه روابط دو جانبه كشورها با يكديگر تنظيم شود و نه با طوائف ، مذاهب ، نژادها و قوميت هاي موجود در اين كشورها.
5- دوري گزيدن كشورهاي اسلامي از محورها و خط كشي هاي منطقه اي و بين المللي كه به ضرر امنيت و منافع كشورهاي اسلامي ديگر است.
شاتيلا در ادامه مقاله خود نوشته است: اين عناصر همه با هم مي تواند اعتماد بين كشورهاي اسلامي را افزايش دهد و بر پايه آن مي توان از اختلافات بين ايران و عرب هاعبور كرد.
ادامه اختلاف ها و درگيري هاي منطقه اي و مذهبي ناشي از آن منجر به ناكام ماندن پيام اسلام خواهد شد و سرزمين هاي اسلامي را به آشوب و هرج و مرج همه جانبه دچار مي سازد كه هيچ يك از طرف هاي درگير قادر به كسب پيروزي در آن نيستند.
اين درگيري ها به مثابه فاجعه هائي خواهند بود كه تمدن ، انسانيت و آباداني را در كشورها اسلامي از بين مي برد و درها را به روي صهيونيست ها و استعمارگران براي سيطره مطلق بر سرنوشت و مقدرات ما مي گشايد.

** ملاحظه ها
1- رژيم صهيونيستي در سال 1982 و پس از آن در لبنان تلاش كرد تا قدرت و همت شيعيان را محك بزند و آزادمردان شيعه در صف اول مقاومت عليه رژيم صهيونيستي حضور پيدا كردند.
2- دنباله روهاي غرب در لبنان خواستند تا مسلمانان سني را به فتنه مذهبي با شيعيان بكشند و براي رسيدن به اين هدف پول هاي هنگفتي خرج كردند و از گروه هاي تندروي مسلح حمايت كردند اما نتيجه اي جز شكست عايدشان نشد چون اكثريت شيعيان و اهل سنت با وجود حساسيت هاي في مابين از افراط گرايي حمايت نكردند و به اين ترتيب اين فتنه ناكام ماند.
3- دولت هاي تركيه يكي پس از ديگري به عنوان يك كشور اسلامي سني، 60 توافقنامه با رژيم صهيونيستي به امضا رسانده اند، اما تا كنون نتوانسته اند پاكستان، افغانستان و اندونزي و ساير كشورها را وادار كنند رژيم صهيونيستي را به رسميت بشناسند.
4- مسيحيان عرب به ويژه اهل مشرق زمين و به خصوص مسيحيان فلسطين با وجود فشارهايي كه از افراط گرايان در عراق و سوريه متحمل مي شوند در نشست ها و اجلاس هاي خود به كشورهاي غربي اعلام كرده اند نسبت به سرزمين خود و همزيستي مسالمت آميز با مسلمانان اصرار مي ورزند و طرح هاي فدرالي شدن و جدايي و استقلال را نمي پذيرند.
5- درخلال جنگ بي پايان عليه سوريه، دسيسه صريح و گسترده صهيونيست ها را به بهانه حمايت از دروزي ها ملاحظه كرديم، با اين وجود دروزي ها بر وحدت اراضي سوريه اصرار مي ورزند و مانند دروزي هاي لبنان هرگونه همكاري با صهيونيست ها را رد مي كنند.
6- در ميان طوائف مختلف مي توان افرادي را مشاهده كرد كه به عنوان جاسوس با رژيم صهيونيستي همكاري دارند، اين مساله در همه كشورهاي دنيا وجود دارد و سرويس هاي اطلاعاتي و جاسوسي در همه اين كشورها نفوذ دارد. اما اين مساله نمي تواند نشان دهنده رويكرد و گرايش افكار عمومي يك مذهب و يا طائفه باشد.
7- با وجود اوضاع وحشت انگيزي كه در كشورهاي عربي منطقه ما حكمفرماست، جامعه عربي همچنان از يك نيروي قوي مصونيت بخشي براي محافظت از وحدت كشورها و دفاع از هويت جامع عربي و دين مبين اسلام برخوردار است.
8- متغيرهاي جهاني نشان مي دهد كشورهاي غربي از حيث اقتصادي، نظامي و سياسي تا چه ميزان عقب گرد كرده اند و در مقابل كشورهاي عضو بريكس و در راس آنها روسيه و چين پيشرفت هاي بزرگي داشته اند و امروز در خط اول دفاع از قوانين بين المللي قرار دارند.
آمريكا ديگر مانند گذشته تصميم گير اصلي در عرصه بين المللي نيست و ما در برابر توازن قاره اي و قومي قرار گرفته ايم كه قاره آسيا صدر نشين آن در جهان است.
خاورم ** 390** 1324
کد N1204548

وبگردی