آفتاب
یادداشت/ بخش دوم؛

زبان دین و زبان قرآن؛ خاستگاه های مشترک و متمایز

زبان دین و زبان قرآن؛ خاستگاه های مشترک و متمایز

تأمل در زبان متون دینی و چگونگی فهم گزاره های این متون را می توان از مشغله های دیرین دین ورزان دانست اما پس از رنسانس و فتح باب نگرشهای انتقادی به متون دینی این موضوع اهمیتی دوچندان یافت.

به گزارش خبرنگار مهر، متن پیش رو، بخش دوم یادداشت بازشناسی «ماهیت گفتار دین» به قلم حجت الاسلام محمدباقر سعیدی روشن، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه است که از نظر می گذرد؛

چه زمینه ها و ضرورتهایی موجب پیدایش زبان دین شده است؟ همان طور که می دانیم خاستگاه موضوع زبان دین در ساختار کنونی آن، دنیای غرب است. از این رو برخی عوامل و اسباب طرح زبان دین، فرهنگ و نوع دین رایج در آن اقلیم است، و البته برخی دیگر از آن نیز اختصاص به دین خاصی اختصاص ندارد. به هر روی مهم ترین عوامل پژوهش در زبان دین را می توان در امور ذیل جست:

الف) معناشناسی متون دینی، نخستین زمینه و عامل طرح زبان دین را می توان مربوط به معناشناسی مفاهیم و جملات متون دینی، در حوزه الهیات و اسماء و صفات الهی دانست.

ب) تهافتهای متون دینی، پیش فرض مقبول متدینان، عاری بودن متن دینی از هر گونه تناقضی است، اما با این وصف در متون دینی جملاتی وجود دارد که ظاهر نها با یکدیگر ناسازگار است. از این رو برای این معضل یک نوع چاره اندیشی ضرورت داشته و راهکار این مشکل از طریق بررسی زبان دین دنبال شده است.

ج)تعارض علم و دین، رویارویی علم و دین به طور عمده پس از ترجمه کتاب مقدس و مطالعات انتقادی آن از یکسو و علم گرایی جدید که تنها راهبرد شناخت حقایق را متدلوژی علمی تلقی می کرد و واقعیتها را منحصر در امور تجربه پذیر می دانست، مطرح گردید. این رویارویی جنبه های گوناگونی داشته است. ممکن است این تعارض میان پیش فرضهای علمی و پیش فرض های دینی باشد، یا میان کشفیات علمی یا لوازمی روانی کشفیات علمی و مضمون و مفاد دینی باشد، همچنان که ممکن است تضاد در روش علم (علم تجربی) و روش دین تلقی شود.

د)پیدایش فلسفه تحلیلی و تحلیل انحاء زبانها؛ در دوران معاصر با ظهور فلسفه تحلیل زبانی که همه زبانها(زبان علم، هنر، عرفان، فلسفه، دین و ...) را براساس کارکردشان بررسی می کرد، توجه ویژه ای به زبان دین و کارکردهای آن معطوف شد.

زبان قرآن

زبان قرآن، امروزه یکی از گرایشهای مهم رشته علوم قرآن است که درباره مفاهیم، گزاره ها و آموزه های قرآن را از جنبه های گوناگون زبانی مطالعه و پژوهش می کند. برخی از مسائل مطرح در این حوزه البته دیرینه و کهن است؛ مانند این مسائل: شیوه گفتار قرآن و ارسال پیام شریعت به مردم چگونه است؟ آیا زبان شرع همان زبان عرف عقلاست یا عرف ویژه؟ همچنین مسئله یک سطحی بودن یا چند سطحی بودن زبان قرآن(زبان ظاهری، زبان تأویل پذیر)، اما برخی دیگر از این مسائل کاملا جدید است یا اینکه از منظرهای مسائل دیرینه جدیدی مطرح شده است. مانند این مسائل: ماهیت معنا در مفاهیم و مفردات قرآن آیا همان است که در عرف فهمیده می شود یا نه؟ معنا و معناداری گزاره ها و آموزه های قرآن، نقش و کارکرد معرفتی زبان قرآن(اثرگذاری محض یا معرفت بخشی؟)، حیرت آفرینی یا فیصله بخشی زبان قرآن؟ همین طور مسئله تأثیرپذیری یا تأثیرناپذیری زبان قرآن از فرهنگ و زبان عصر. اما به هر روی، نقطه پیوند این مسائل با تفاوت دیدگاه هر مسئله، آن است که همه آنها عوارض ذاتی قرآن را از منظر شناخت زبان و چگونگی معنا و مراد خداوند پژوهش می کند. طبیعی است که تعیین موضع در مسائل یادشده مبنای فهم و تفسیر و چگونگی هرمنوتیک خاص قرآن را رقم می زند و تأثیر راهبردی در تفسیر می گذارد.

ضرورت و اهمیت

تأمل در زبان قرآن هر چند امروزه به اقتضای طرحد مسائل نوپدید بیرونی ضرورتی مضاعف یافته، این حقیقت را نمی توان نادیده انگاشت که ضرورتهای داخلی از دیرباز منشأ مباحثات جدی مسلمانان در این زمینه بوده است. طرح حقایق متافیزیکی در باب آغاز و پایان هستی، صفات و افعال خدا، چگونگی آفرینش، گزاره های توصیفی از پدیده های عالم غیب و شهود، فرشته و شیطان و مانند اینها از یکسو، توجه به مفاهیم ذوابعاد و سبک آمیخته و وجود تمثیل و کنایه و تشبیه، محکم و متشابه و جز اینها از سوی دیگر باعث کاوشهای ژرف اندیشمندان مسلمان در حوزه های مختلف به ویژه در علوم قرآنی و تفسیر در باب زبان قرآن و هرمنوتیک فهم آن بوده است. بنابراین اهمیت پژوهش در زبان قرآن از جنبه های مختلف درخور بررسی و مطالعه است. ما در اینجا موضوع را از دو جنبه ارزیابی می کنیم.

الف) بعد معناشناختی و ضرورت درونی

چنان که می دانیم ارتباط با سخن الهی حوزه شناختی آن است که زمینه استفاده معنوی آن را فراهم می نماید. چگونگی معناشناسی مفاهیم قرآن را از دیرباز و اندکی پس از رحلت رسول خدا(ص) مشغله فکری پرس و جوگران مسلمان بوده است. اساس این جست و جوها بازگشت به این موضوع داشته است که آیا کلمات به کار رفته در متن دینی قرآن، دارای همان معناست که ما در عرف عام می شناسیم یا دارای معنای دیگری است؟ نمود این پرسش ابتدا در مسائل الهیات و اسماء و صفات خدا بود، اما رفته رفته افزون بر علم، حکمت، عدل و مشیت خدا در مسائل مربوط به فرجام شناسی همچون نعمت و عذاب، پاداش و کیفر و خلود و موضوعات دیگر نیز گسترش یافت. به دیگر سخن لحاظ ویژگیهای درونی قرآن و اشتمال آن بر محکم و متشابه، ظهر و بطن و سبک به هم آمیخته معارف در عرصه های گونه گون طبیعت و ماوراء طبیعت، وحیانی بودن لفظ و معنا و جاودانگی پیام قرآن مستدعی نگرش راهبردی در تفسیر است. این راهبرد تفسیری مبتنی بر بازکاوی همه عناصر لفظی و معنایی قرآن و تعیین شیوه گفتمان قرآن(عام یا خاص) آن است که جنبه عقلی ـ زبان شناختی دارد.

با توجه به همین ویژگی ها و عوامل دیگر، زمینه برای برداشتهای گوناگون متن آن فراهم می شود، بنابراین تنقیح و تدقیق شناخت زبان قرآن مقدمه دستیابی به فهم قرآن و معیاری برای ارزیابی دیدگاه های گوناگون در تفسیر قرآن است و پاسخ به این سؤالات که قرآن دارای چه نوع زبانی است، آیا دارای یک زبان است یا زبانهای متعدد، ویژگیهای زبان قرآن چیست و ... از جهات مختلف ضروری می نماید.

ب) بعد فرهنگی ـ اعتقادی و ضرورت بیرونی

افزون بر آنچه گفته شد در دوران معاصر پیشرفتهای علمی مبتنی بر روش تجربی از یکسو، پیش زمینه ها و بسترهای فکری ـ دینی جهان غرب از دیگر سو، منشء تعارض و رویاروی انگاری علم با دین، به صورت مطلق گردید. این معضل دیدگاه های خاصی را پیش روی پژوهشهای دینی جدید و از جمله زبان دین برانگیخت اما این رهیافتها که براساس مبانی و مبادی فکری ـ دینی و دشواری های خاص جغرافیای اندیشگی غرب طرح شده بود، در زادگاه خود نماند و به سبب سیطره فرهنگ اجتماعی غرب، بر دیگر جوامع نیز تأثیر گذاشت.

به همین روی گروهی از محققان جوامع اسلامی نیز بدون بررسی خاستگاه های این نگرشها و زمینه های بروز و ظهور آنها و همین طور ارزیابی صحت و سقم مبنا و اصل این نظریه ها با دیده اقبال به آنها نگریستند. بدین رو ضرورت عصری نیز مقتضی تحلیل همه جانبه متن قرآن کریم و تعیین موضع در مورد زبان قرآن و انطباق آن با نظریات مطرح در روزگار معاصر است.

با وجود تفاوتهای اساسی قرآن با متون دینی ادیان دیگر، مشاهده می شود که برخی از متتعبان و متأثران از فرهنگ غرب، دانسته یا نادانسته برخی رهیافتهای زبان دینی در غرب را بر زبان قرآن نیز تطبیق و تحمیل می کنند، از این رو توجه به این گونه اشتباهات و انحرافات فکری برای ما ضرورت دارد. افزون بر آن باید توجه داشت که بحث زبان قرآن در آثار پژوهشگران علوم قرآنی گذشته ـ به طور خاص ـ مطرح نبوده است. امروزه با توجه به رهیافتهای جدید فلسفی به دین، مباحثی که به طور عام در زبان دین مطرح می شود، شامل زبان قرآن نیز می گردد.

زبان دین و زبان قرآن؛ خاستگاه های مشترک و متمایز

تأمل در زبان متون دینی و چگونگی فهم گزاره های گوناگون این متون را می توان از مشغله های دیرین دین ورزان دانست اما در روزگار جدید به ویژه پس از رنسانس و فتح باب نگرشهای انتقادی به متون دینی یهودی ـ مسیحی این موضوع اهمیت دوچندان یافت. دشواری های درونی متون عهدین، و باورهای دینی نشئت گرفته از این متون، و تعمیم روش معرفت شناختی تجربی و پیدایش فلسفه های برآمده از آنها، همه، اشکالات جدی فراروی زبان دین و فهم آن در غرب آفرید. دیدگاه های: سلب معنا از گزاره های دینی، کارکردگرایی محض، نمادانگاری و واقع نگری انتقادی از زبان دین، نادیده گرفتن قصد مؤلف و محتوای متن و وابسته نمودن معنا به ذهنیت خواننده، ارمغان این طرز فکر و از دست آوردهای این رویکرد است.

اکنون اساسی ترین پرسش آن است که آیا همین رهیافتهای زبان دینی و هرمنوتیکی تنها گزینه های ممکن در پیش روی ما مسلمانان است و در نتیجه بر قرآن نیز تحمیل می گردد؟ یا چنین الزامی وجود ندارد؟ با توجه به تمایزهای بنیادین پایه های اندیشه دینی ـ قرآنی و مبانی فکری مسلمانان با مبانی فکری ـ دینی غرب، همسان انگاری روشها و رهیافتهای معرفت دینی و زبان دین این دو جریان فکری، دور از واقعیت است البته این سخن هرگز به معنای چشم پوشی از اشکالات مطرح درباره معرفت دینی در عصر حاضر نیست، بلکه نظر ما این است که مسلمانان باید براساس مبانی و زیرساختهای دینی ـ کلامی خود و با تکیه بر میراث علمی ارزشمند گذشته و بهره گرفتن از تجربه ها و ابزارهای مناسب جدید موضوعات دینی خود را تحلیل کنند. این اثر با چنین نگاهی به موضوع زبان قرآن نگریسته می شود.

مسائل اساسی زبان قرآن

 برخی از مسائل اساسی زبان قرآن به قرار ذیل است:

۱- در ناحیه مفردات و بسائط قرآن این پرسش اهمیت دارد که آیا الفاظ وحیانی بر مسمیات حقیقی با تمام اوصافشان دلالت دارند یا بر مسمیات و واقع آن گونه که در فهم عرفی متداول است؟

۲- در ناحیه جملات قرآن یک پرسش پایه این ایت که ماهیت زبان قرآن و شیوه گفتار آن چگونه است؟ خداوند در تخاطب تشریعی قرآن و ابلاغ پیام هدایت انسان از چه سبک و شیوه ای استفاده کرده است؟ آیا قرآن در قالب زبان تخصصی، علمی، فلسفی و ... بیان شده است یا به زبان متعارف و معمول بشر و اساسا دارای یک زبان است یا آنکه به تناسب تنوع و فراوانی موضوعات طبیعی و ماوری طبیعی از یکسو و لایه های تو در توی معانی جاویدانش از دیگر سو، دارای زبانهای ترکیبی و متعدد است؟

۳- پرسش دیگر این است که نقش و کارکرد زبان قرآن چیست؟ آیا زبان قرآن در ساحات متنوع گزاره ها و آموزه ها، توصیف جهان و انسان، آغاز و فرجام هستی، طبیعت و ماورای طبیعت و ذکر اجزای ریز و درشت پدیده های آسمانی و زمینی و تبیین علی رخدادها و سنتهای الهی در سرنوشت انسان و شرح حوادث امتها، امر و نهی و دعوت و توصیه جز اینها زبان واقع گویانه و معرفت بخش است یا صرفا زبانی کارکردگرایانه و احساس برانگیز یا نمادین و غیره؟

۴- این پرسش نیز در جای خود بسیار مهم است که آیا زبان قرآن قاعده مند و فیصله بخش است یا حیرت زا و معماگونه؟ به بیان دیگر زبان قرآن را هرچه بدانیم، تبیین این موضوع کلید حل بسایری از معضلات فهم قرآن است که معلوم شود: آیا زبان قرآن و ارتباط لفظ و معنا و کشف معانی در جملات قرآن به سلسله و قواعدی وابسته است و از این لحاظ زبانی فیصله بخش است؟ یا زبانی جدلی الطرفین که به سرانجام روشنی ختم نمی شود؟

۵- یک سؤال این است که آیا زبان قرآن، ماهیت تک وجهی دارد یا آنکه به تناسب زوایای متعدد و لایه های تو در توی معانی دارای زبان چند بعدی و ماهیت چند وجهی است؟

۶- سؤال مهم دیگر در زمینه زبان قرآن این است که آیا زبان قرآن، مقید به فرهنگ و مقتضیات عصری و تاریخی است؟ یا به اقتضای وحیانی بودن و جاودانگی، نزول تاریخی و حضور فراتاریخی دارد؟

کد N1164741

وبگردی