آفتاب
شب گردی و هزار نکته باریک تر ز مو؛

مورد عجیب «مینا»/ وقتی «نگهبان» رابین هود می‌شود

مورد عجیب «مینا»/ وقتی «نگهبان» رابین هود می‌شود

سومین برنامه شبگردی شهرداری تهران در حالی برگزار شد، که به نظر می‌رسد شهرداری تهران هیچ طرحی برای اجرای این برنامه در مناطق تهران ندارد.

گروه جامعه خبرگزاری مهر - سیامک صدیقی: ویژه برنامه شب گردی، ابتکار اقتباسی(!) مرکز ارتباطات راهبردی و امور بین الملل شهرداری تهران در اواخر سال ۹۲ بود. این برنامه البته به دلیل برخی آسیب‌ها با هوشمندی مسئولان ایجاد کننده آن، در مقطعی دچار وقفه شد و بار دیگر نیمه دی ماه با محوریت مناطق تهران راه افتاد.

با توجه به تجربیات پیشین و آزمون و خطاهای گذشته، به نظر می‌رسید برنامه شب گردی جدید، کیفیت بالاتری داشته باشد، اما بعد از سه برنامه شب گردی، این برنامه به کلاف سردرگمی می‌ماند که هدف آن پنهان ز دیده‌هاست.

چندی پیش از برنامه شب‌گردی، در دوره ریاست احمد مسجدجامعی در شورای شهر تهران، برنامه‌ای طراحی و تدوین شد با نام تهران‌گردی، سفری نیم روزه در تهران که هدفش کشف هویت تهران و ناشناخته‌های این کلانشهر بوده است. نکته قابل ذکر در این برنامه، یک تیم کارشناسی و تهران شناس است که پیش از آغاز هر تهران گردی، نشست‌هایی برگزار می‌کند و برای سفر گروه تهران گرد، برنامه‌ای می‌ریزد که حاصل آن هم تهران شناسی است، هم مرور تاریخ معاصر تهران و هم صد البته سرگرمی.

سوال این است که سه شبگردی اخیر شهرداری در مناطق سه گانه، چه کشف یا دستاوردی داشته است؟

در سه منطقه‌ای که تاکنون برنامه شبگردی در آن‌ها برگزار شد، حواشی قابل توجهی برجسته بود که با فاکتور گرفتن از دو منطقه پیشین، به منطقه ۷ اشاره‌ای کوتاه می‌کنیم تا ضعف‌های شب‌گردی و دلایل انتقاد به نحوه برگزاری آن، همچنین ضرورت بازنگری در این ویژه برنامه‌ای که می‌تواند با پتانسیل بسیار بالا برگزار شود، آشکارتر شود.

در منطقه۷، اولین مقصد شبگردان برنامه شهرداری تهران، بازدید از موزه عباسی بود؛ بازدیدی که مانند هر دو برنامه قبلی با حدود یک ساعت تاخیر آغاز شد و حاشیه‌های جالبی داشت.

ابتدا چهره عصبانی کارشناس ارشد موزه که می‌گفت به خاطر شما مانده‌ایم و به خاطر این جمع موزه را تا این ساعت(۲۱) باز نگه داشته‌ایم، اولین خوشامد رسمی به تیم شبگردی بود.

اگرچه بازدید از موزه عباسی و توضیحات کارشناسان آن بسیار آموزنده بود، اما سوال این است که وقتی قرار است در یک شبگردی، تنها از چهار نقطه از منطقه بازدید شود، آیا عدم هماهنگی‌ها و این برخوردها می‌تواند پاسخ قانع کننده‌ای داشته باشد؟

«امکان مینا» مهمتر از بافت فرسوده

مقصد بعدی تیم شبگردی، ادای احترام به شهدای گمنام میدان امام حسین(ع) است؛ طول مسیر، زمان مناسبی است برای پاره‌ای توضیحات و پرسش و پاسخ با شهردار منطقه، رضا نگهبان.

در شبگردی پیشین، تشخیص داده شد که باید ابزاری برای رساندن صدای شهردار به خبرنگاران تهیه شود؛ تا حجم صدای شهردار بالاتر از صدای هن و هن اتوبوس باشد.

در شبگردی منطقه۸، میکروفنی که برای این منظور تهیه شده بود، بی‌کیفیت بود و زنگ آن روی اعصاب، اما سوال دیگر اینجاست که چطور شهرداری منطقه۷ با وجود برگزاری برنامه‌های متعدد، در این شبگردی فکری برای تهیه میکروفن نکرده بود. آیا پاسخ این سوال غیر از این است که این برنامه فرمالیته برگزار می‌شود و فکری برای آن نشده است؟

 شهردار منطقه در داخل اتوبوس، از قائم مقام خود می‌خواهد درباره منطقه توضیح دهد.

اما در آن شرایط بغرنج در حالی که نیمی از صحبت‌های او توسط خبرنگاران شنیده نمی‌شد، و آن‌ها مجبور بودند با فیگورهای غیرهندسی و با نهایت گوش چسباندن به صداهایی که هن و هن اتوبوس در نیمه راه قطع‌شان می‌کرد، به حرف‌های قائم مقام شهردار گوش دهند، او در نیمه سخن از بافت فرسوده شروع کرد به روایت قصه حسین کرد شبستری.

صحبت از منطقه به پیرزنی مینا نام رسیده بود که با مادرش در یک خانه زندگی می‌کردند و خانه شان ۱۰۰ گربه داشت و موش و سوسک و...(بخش‌هایی که صدای تحکم اتوبوس مانع شنیدنشان شد) و آتش زدن خانه به اصرار همسایه‌ها و اینکه مینا خانم هنوز به شهرداری می‌آید و...

سوال دیگر اینکه این داستان عجیب در درجه چندم اهمیت در منطقه قرار دارد؟ با توجه به زمان محدود شبگردی و حجم بالای سوالات خبرنگاران آیا بهتر نیست پیش از شروع شب گردی، اهم مسائل منطقه دسته بندی و اولویت‌بندی شود؟

تاثیر سرمای هوا بر کوتاهی و بلندی سخنرانی‌ها

تیم شبگردی به آرامگاه زیبای شهیدان گمنام رسیده است. بعد از ادای احترام به شهدا، نگهبان که تا این لحظه سکوت اختیار کرده بالاخره داد سخن داد و از آخرین وضعیت پیاده راه ۱۷ شهریور صحبت کرد. بحث‌ها تازه گل انداخته بود که به اصرار عوامل شهرداری، و با این توجیه که خبرنگاران یخ زده‌اند(!) صحبت‌ها قیچی شد.

و باز هم سوال مطرح می‌شود که آیا فضایی برای پاسخگویی شهردار به سوالات طراحی شده که به بهانه سرما، بار دیگر پرسش و پاسخ ابتر نماند؟

 ماشینی که با حضور تیم شبگردی جابه‌جا شد/ سه تیر خطا رفته آقای شهردار

کمی جلوتر مجموعه ورزشی ساعی انتظار خبرنگاران را می‌کشید. البته این «کمی جلوتر» بیش از نیم ساعت پیاده روی می طلبید. راه‌های فرعی و کوچه‌های باریک، منتهی به ورزشگاهی می‌شد که وسعت آن‌ها برای اتوبوس شبگردان باریک و تنگ بود.

 توقف طولانی مدت اتوبوس در یکی از مسیرهای فرعی، لحظات فرح‌بخشی را برای شبگردان خلق کرده بود؛ ابتدا وقتی مشخص شد امکان پیش‌روی اتوبوس وجود ندارد، جماعتی ۱۰ نفره، پیاده شدند و با الهام از برنامه قوی‌ترین مردان ایران و با بلند کردن سر و ته یک خودرو آن را به گوشه‌ای منتقل کردند(!) تا راه باز شود.

در این میان فرمان دادن‌های رضا نگهبان به راننده اتوبوس برای گذر از موانع بسیار مسیر، دیدنی بود و حکایت از کار تیمی(!)

تحمل این مصائب در نهایت ما را به ورزشگاهی رساند که دستاورد آن تیراندازی آقای شهردار و جمعی از همکاران او و همکاران بنده بود و بعد مسابقه طناب کشی با سرتیمی رضا نگهبان و بسکتبال و....

سه تیری که شهردار محترم شلیک کرد، به هدف نخورد. حال سوال این است که هدف چه بود؟ سرگرمی؟ ایجاد نشاط؟ نزدیکی خبرنگاران و تیم شهرداری؟

اصلا چه طرحی برای برنامه‌های شبگردی وجود دارد؟ گفته شده بود در این برنامه‌ها قرار است از پروژه‌های مهم منطقه بازدید و درباره آن‌ها توضیح داده شود. ما در این شبگردی چند پروژه مهم را بازدید کردیم؟

آقای نگهبان! واقعا هدف اصلی از یک ساعت حضور در ورزشگاه ساعی، ورزش و نشاط خبرنگاران بود؟ ساعت ۲۳ شب؟

خروجی شبگردی‌ها چه دردی از شهرداری و مردم دوا کرده و چه خط خبری در اختیار رسانه‌ها قرار داده است؟

مقصد پایانی تیم شبگردی شهرداری منطقه۷، ساختمان هنوز افتتاح نشده شهربانو بود؛ تنها پروژه ساختمانی که خبرنگاران در چند ساعت حضور در منطقه از آن بازدید کردند.

دکتر نگهبان هم با وجود اتاق‌های متعدد مجموعه شهربانو، در اتاق شماره۲ عروس، کنار سفره عقد نشست و درباره اهمیت عمل نیک خیران منطقه صحبت کرد و تقدیر مطول از شهردار تهران، که به نظر می‌رسد این شاید تنها بخش برنامه‌ریزی شده شبگردی امشب بود.

اما آن چه که بیشتر برای نگارنده جذاب بود، توضیحات معاون روابط عمومی مرکز ارتباطات شهرداری تهران بود که تاکید داشت شبگردی دوره جدید حاصل برنامه‌ریزی‌های طولانی مدت و گرفتن نظرات مختلف بود.

ظفری در پایان شب گردی تاکید کرده بود هدف ما کار سازمانی نیست، بلکه خواستیم صمیمیت‌ها را افزایش دهیم و در کنار نشان دادن پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های گردشگری منطقه، نگاهی مفرح نیز به این برنامه داشته باشیم.

همین صحبت‌های آقای معاون، باب سوال‌های جدید را باز کرده است: در این همفکری، جایگاه اصحاب رسانه کجا بود؟ آیا از آن‌ها نظری هم درباره نحوه اجرا یا کیفیت برنامه‌ها پرسیده شد؟ خروجی شبگردی‌ها چه دردی از شهرداری و مردم دوا کرده و چقدر خط خبری در اختیار رسانه‌ها قرار داده است؟

واقعا این سه نقطه‌ای که در منطقه۷ بازدید شد، بهترین ظرفیت‌های منطقه بود؟ آیا پروژه شهربانو مهمترین پروژه حال حاضر منطقه است؟ وضعیت وعده‌هایی که سه سال قبل هنگام تبدیل خیابان ۱۷ شهریور به پیاده راه، به فروشندگان آن راسته دادید، بی‌پاسخ ماند. سوالات بسیار دیگری هم.

چرا این سه شبگردی در نحوه ارائه برنامه‌ها تفاوت‌های بنیادین داشتند؟ و... .

اگر ایده آل شهرداری در برنامه شبگردی، این نوع برنامه‌ها است، مطمئن باشید هیچ دستاوردی برای شهر و شهرداری و رسانه و مردم نخواهد داشت.

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی

کین ره که تو می‌روی به ترکستان است

عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو

اما یک نکته دیگر مانده و آن تقدیر از رضا نگهبان شهردار محترم منطقه ۷ و همراهان وی در همراهی تیم شبگردی است.

تلاش تیم شهرداری منطقه۷ قطعا جای سپاسگزاری دارد، اما این سوالات و بخش مهمی از این انتقادها به مسئولانی برمی‌گردد که دم از اتاق فکر و نشست‌های طولانی مدت برای برگزاری شب‌گردی در دوره جدید می‌زنند.

 

همراه کردن خبرنگار برای برنامه‌ای که هدف و سر و ته آن مشخص نیست، قطعا منجر به انتقاد می‌شود؛

نیش عقرب نه از ره کین است/ اقتضای طبیعتش این است

کد N1142738

وبگردی