آفتاب
قائم مقام موسسه امام خمینی(ره):

علوم انسانی غربی توان هدایت گرایش‎های انسان به سوی خیر را ندارد

علوم انسانی غربی توان هدایت گرایش‎های انسان به سوی خیر را ندارد

علوم انسانی غربی چون بر مجموعه ای از مبانی نادرست، در حوزه انسان شناسی استوار است، گرایش های متعالی انسان را آن طور که باید در نظر نمی گیرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، قطعا دلایل متعددی در گرایش انسان ها به خیر و شر وجود دارد و این گرایش می تواند متاثر از برخی علل، فراز و فرودهایی را طی کند؛ فضای علمی هم از این قاعده مستثنی نبوده و چه بسا علومی که در یک جامعه تبلیغ و تدریس می شوند گاه به صورت تدریجی و حتی ناخواسته، سبب تمایلات انسان به سوی شر یا خیر شوند. از این رو و با توجه به داغ بودن بازار بحث و چاره اندیشی برای تحول علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی با حجت الاسلام والمسلمین محمود رجبی، قائم مقام موسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی(ره) و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره گرایش فطری انسان به سوی خیر و شر و نیز تاثیر علوم انسانی غربی بر این میل فطری گفت و گویی انجام شده استکه مشروح آن را می خوانید؛

*گرایش های فطری انسان بیشتر به جانبی میل دارند خیر یا شر و این گرایش فطری از کدام منشأ سرچشمه می گیرد؟

در تعریف گرایش های فطری انسان گاهی دو تفسیر ارائه می شود، اگر مقصود از گرایش های فطری، تمایلات انسانی و سرشت انسانی باشد که با دیگر موجودات در آنها اشتراک دارد آن وقت انسان دارای دو گروه از گرایش های متعالی و پست می شود که باید با بهره گیری از عقل خود، گرایش های مثبت را تقویت و آنها را بر گرایش های منفی خود حاکم کند اما در تعریفی دیگر فطرت را به گرایش ویژه و متعالی انسان اختصاص می دهند همچون گرایش به حقیقت طلبی، گرایش به عدالت خواهی، گرایش به علم، ایثار و فداکاری.

بنابراین، دو تعریف در این باره وجود دارد که اگر تعریف نخست را انتخاب کنیم انسان آمیزه ای است از گرایش های مثبت و منفی و خیر و شر، و مهم آن است که انسان بتواند در تضاد بین این دو گرایش ها، تمایلات متعالی را تقویت و گرایش های پست را کنترل کند.

*نظر اسلام درباره گرایشهای فطری انسان چیست؟ آیا انسان در منظر اسلام شرگراست یا میل به خیر دارد؟

طبق آنچه در فرهنگ اسلامی و قرآنی مطرح است، گرایش های فطری، متعالی اند، آیه شریفه «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ …» تاکید می کند که انسان فطرت متعالی، خداجویانه، خداپرستانه و خداآشنا داشته و در عمق وجود خود به خداوند گرایش دارد و چون خداوند شامل همه کمالات است، انسان ذاتا به خوبی ها میل می کند و این وسوسه های انس و جن، و نیز زمینه سازی های خانوادگی و جامعه و مظاهر دنیایی است که او را از فطرت خدایی منحرف می کند. از این رو وظیفه انسان است که گرایشهای متعالی خود را در درون تقویت و صیانت کند تا مغلوب گرایشهای منفی نشود. بنابراین، در فرهنگ دینی گرایش های انسانی به سوی متعالی میل دارد.

*آیا بر اساس آموزه های اسلام و قرآن تفاوتی میان انسانهایی که زمینه برای میل آنها به خیر و نیز افرادی که زمینه های گرایش آنها به شر وجود دارد، هست یا خیر؟

بله!، چرا که ممکن است شرایط اجتماعی حتی قبل از ولادت انسان، بر گرایشهای او نسبت به خیر و شر اثر بگذارند. بنابراین، اگر زمینه های منفی وجود داشته باشد قطعا فرد برای گرایش به سوی خیر و تعالی و پیمودن مسیر رشد، با سختی های بیشتری مواجه است و باید زحمت بیشتری را متحمل شود در حالی که اگر شرایط مساعد باشد، انسان راحت تر به خیر میل می کند. از این رو، تبعا آنهایی که محیط برایشان زمینه های شرّ را فراهم کرده اما آنها به سوی خیر میل کرده اند پاداش و اجری بالاتر نزد خدای متعال دارند چراکه علی رغم فسادهای موجود، خویشتن داری کرده اند و بنابر روایات هم افضل اعمال آنی است که سخت تر و دشوارتر باشد. پس تفاوت است میان آنهایی که محیط برای گرایششان به خیر مساعد است با آنهایی که شرایط به سوی شر سوقشان می دهد.

*با توجه به آنکه علوم انسانی رایج و کنونی واردات اندیشه های مخلوق اندیشمندان غربی است و بعضا بسیاری از این اندیشمندان آنطور که باید در طراحی اندیشه های خود به امور دینی توجه نداشته اند، آیا می توان این علوم را زمینه ساز گرایش انسان ها به شرّ و دورکننده آنها از خیر دانست؟

علوم انسانی غربی چون بر مجموعه ای از مبانی نادرست از جمله در حوزه انسان شناسی استوار است، گرایش های متعالی انسان را آن طور که باید در نظر نمی گیرد و حتی بسیاری از نظریه های غربی انسان را حیوانی اجتماعی تلقی می کنند؛ طبعا این علوم انسانی نمی تواند برنامه ای را طراحی کند که بشر را به سمت گرایش های مطلوب یا همان خیر سوق دهد.

از این رو و به رغم تعدد تئوری ها و نظریه های فراوانِ علوم انسانی در غرب، همه به بن بست رسیده اند و سخن از بحران علوم انسانی می گویند، یعنی علوم انسانی که آمده بود تا مشکلات بشر را حل کند، امروز خود دچار بحران و بحران زا شده است.

باید توجه داشت زیربنای علوم انسانی غربی، نادرست است و بر اساس این زیربنای نادرست، شناخت دقیق و کاملی هم شکل نمی گیرد، از این رو، برای آنکه بتوانیم انسان را در مسیر حقیقی فطرت انسانی جهت دهیم تا سعادت اخروی و دنیوی او تامین شود، حتما باید در مبانی این علوم تجدید نظر و مبانی جدید برای آن تدوین شوه و در مرحله بعد بر اساس این مبانی، تحقیقات علوم انسانی صحیح انجام شود که قطعا دستاوردهای این تحقیقات و چنین روشی می تواند موجب سعادت انسانی شود. از این رو، علوم انسانی کنونی حتی در جوامع غربی هم نمی تواند راهگشا باشد.

*امروز یکی از اصلی ترین مباحث در مجامع علمی کشور تولید علوم انسانی اسلامی و جایگزین کردن آن به جای اندیشه های به بن بست رسیده غربی است، اگر این مهم محقق شود آیا می توان از علوم انسانی منبعث از وحی و دین الهی انتظار هدایت بشر به سوی خیر را داشت؟

بدون شک یکی از اصل ترین مشکلات علوم انسانی کنونی، تک بُعدی بودن روش آن یعنی حصر به روش تجربی است و همین امر باعث می شود که شناخت صحیحی از انسان و معضلات و مشکلات اساسی او و نیز نیازهایش ارائه نکند و در مرحله بعد راهکارها و راهبردهای صحیح برای حل معضلات انسانی و نیازهای اساسی او عرضه نخواهد کرد.

اما اگر از منبع وحیانی که از علم مطلق الهی بهره می گیرد، استفاده می کنیم طبعا هم شناخت عمیق تری از انسان خواهیم داشت و هم نیازهای اساسی او و هم مشکلات و معضلاتش؛ این شناخت عمیق و صحیح که هم در بُعد معرفتی و هم بُعد گرایشی، یک شناخت کامل و جامع به انسان می دهد به بهترین وجه می تواند گرایشهای انسان را شناسایی و درست معرفی و جهت دهی کند و حتی سایر گرایشهای انسانی همچون غرائز او را تحت اختیار تعالی او و به بهترین وجه مدیریت کند.

متاسفانه، مشکل اساسی جامعه ما و جوامع غربی این است که نمی توانیم غرائز انسانی و حیوانی را در جهت گرایش های متعالی مدیریت کنیم، در نتیجه به جای حرکت در مسیر گرایش های متعالی، در مسیر غرایز حیوانی گام بر می داریم و این همه فجایعی که در زندگی اجتماعی چه در غرب و چه در شرق شاهد آنها هستیم همه معلول این مسئله است. از این رو به نظر می رسد، تنهاترین راهی که می تواند گرایش های متعالی انسان یعنی به سمت خیر را شکوفا و در سایه آن غرائز حیوانی را مدیریت کند و در گام بعد بینش و مدیریت فردی و اجتماعی را در ابعاد مختلف به خوبی سامان دهد، تولید علوم انسانی اسلامی است.

*پیشنهاد شما برای این مهم چیست؟

متاسفانه، به رغم گذشت نزدیک به چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی، ما هنوز در تولید علوم انسانی اسلامی در گام های نخستین هستیم و این می طلبد مسئولان و متولیان علم در نظام آموزشی و نیز مسئولان رده بالا، سرمایه گذاری ویژه هم در سیاستگذاری ها و هم حمایت ها و نیز تامین امکانات برای تولید علوم انسانی اسلامی داشته باشند و با همکاری حوزه های علمیه و استادان دانشگاه در فرصتی معقول این علوم را در رشته های مختلف تولید کنند.

منبع: طلیعه

کد N1102322

وبگردی