آفتاب
تحلیل بین الملل؛

پازل مربع شوم در ایستگاه پایانی به اعدام آیت الله نمر منتهی شد

پازل مربع شوم در ایستگاه پایانی به اعدام آیت الله نمر منتهی شد

تحلیل ادبیات پیشین تأسیس و مأموریت های محوله به وهابیون سعودی از اسراری پرده برمی دارد که نشان دهنده علل استیصال مربع شوم در اجرای توهم «خاورمیانه جدید» و در نتیجه اعدام آیت الله نمر است.

خبرگزاری مهر/گروه بین الملل- مهدی ذوالفقاری: آمریکا و فرزند شوم خاورمیانه ای اش رژیم صهیونیستی به دلیل فاصله جغرافیایی زیادی که از یکدیگر دارند، برای به بار نشاندن درخت شوم اوهام تسلط بلامنازع بر منابع غنی موجود در منطقه حساس خاورمیانه و تسری سیاست های استعماری و صهیونیستی خود به دست نشانده منطقه ای نیاز دارند تا در اسرع وقت بتوانند مجری سیاست های محور غربی-عبری در این منطقه ژئوپلتیک به شمار آید.

نگاه دقیق به نحوه شکل گیری و تأسیس کشور عربستان سعودی توسط «ملک عبدالعزیز» در سال ۱۹۳۲ که با اکتشاف نفت در عربستان و بهره برداری گسترده از منابع غنی نفتی در این سرزمین همراه بود، از اسراری پرده برخواهد داشت که مسیر دست یافتن به علل اقدامات این دولت در خاورمیانه را به منصه ظهور خواهد گذاشت.

از آنجاییکه اکتشاف نفت و درآمد هنگفت حاصل از آن توسط حکومت تازه تأسیس عربستان ممکن نبود و در واقع  حاکمیت آل سعود نیز به دنبال اهتمامی برای دست یافتن به فن آوری های نوین به دلیل عقاید مصلحتی برگرفته از وهابیت خود نبود؛ محور غربی-عبری موفق به کشف ظلع سوم اتحاد شومی گردید که مبنایی بلندمدت و راهبردی برای اجرا و تحقق اهداف این محور محسوب می شد؛ این محورِ سراسر وابسته حاکمیتی نبود جز عربستان سعودیِ برگرفته شده از ایدئولوژی وهابیت.

وهابیت به گونه ای توسط استعمار پیر طراحی شده است که در عمل دارای کمترین تعارض هنجاری و ارزشی در همراهی با غرب و رژیم اشغالگر قدس باشد تا از این رو بتواند مجری بی چون و چرایی برای اوامر محور دوگانه غربی-عبری محسوب شود. این مهم با استناد به عقاید منحرف وهابیت قابل اثبات است.

فرقه ظاله وهابیت توسط «محمد بن عبدالوهاب» در قرن هجدهم در منطقه «نجد» عربستان بنیان گذاری شد و از سال ۱۷۴۴ نیز مورد پذیرش خاندان آل سعود قرار گرفت. چکیده تفکرات به ظاهر متدینانه وهابیت از حذف حقوق اولیه زنان در این کشور تا اعدام های گسترده ای که هر از چندگاهی صدای اربابان آن را نیز اگرچه به گونه ای عوامفریبانه درآورده است مشهود است. اما رکن اساسی جهالت این مصنوع غرب به بهترین شکل در «بدعت دانستن» هر موضوعی به نمایش در می آید که با ماهیت وجودی عربستان سعودی در تعارض باشد؛ یعنی ایفای نقش واسطه ای این کشور برای عملی کردن نقشه های آمریکا و رژیم صهیونیستی در خاورمیانه و در شکلی گسترده تر برای سراسر جهان. در این راستا می توان به اعلامِ تکفیر تضرع به معصومین و نیز هر گونه اقدامی که در تلاش برای دست یافتن به انسانیت راستین و شناخت واقعیت ها محسوب شود، اشاره  کرد. وهابیون سعودی دلیل اقدامات خود را نیز پیروی ایدئولوژیکی خود نه از پیامبر اکرم (ص) و یا دیگر پیامبران الهی، بلکه از اعتقادات «ابن تیمیه» عنوان کرده اند.

از سیاست هایی که اجرای آن از دیرباز به عربستان به عنوان واسطه اجرای دستورات سپرده شده بود، مبادرت به انجام هر اقدامی است که به ایجاد تفرقه های قومی-نژادی دامن زده و با رخنه در صفوف یکپارچه و متحد مسلمانان مانع از شکل گیری یک اتحاد عظیم برای رویارویی با سیاست های دیکته شده اربابان باشد. در این راستا، مثلث شوم غربی-عبری-عربی فعالیت خود را به ویژه با پیروزی انقلاب اسلامی تشدید و در این راه از تبانی کاهش قیمت نفت و انجام فجایعی علیه مسلمانان شرکت کننده در مراسم برائت از مشکرین تا هم دستی با لابی های تحت سیطره صهیونیست ها و صدور قطعنامه های ضد ایرانی در مجامع مختلف فروگزاری نکردند؛ آنچه  در این میان از اهمیت وافری برخوردار است، نقش آفرینی برجسته صاحبان تکفیر یا همان واسطه های است.

جدیدترین مأموریت سعودی ها در این مثلث شوم، کمک به اجرای توطئه ای خطرناک به نام های «خاورمیانه بزرگ» و «خاورمیانه نوین» بود؛ دسیسه هایی که واضعان آن به ترتیب «جرج دابلیو بوش» در سال ۲۰۰۴ و  «کاندولیزا رایس» در سال ۲۰۰۶ (دربحبوحه تهاجم رژیم کودک کش صهیونیسم به لبنان در جنگ ۳۳ روزه) بودند. پس از پیروزی حزب الله در جنگ تحمیلی ۳۳ روزه رژیم اشغاگر قدس علیه لبنان و با حضور قدرتمندانه محور مقاومت در منطقه، این واسطه دیگر به تنهایی از عهده اجرای چنین نقشه مهمی بر نمی آمد؛ لذا با همفکری اربابان خود تصمیم به خلق نایبانی به نام گروه های تکفیری تروریستی در مناطقی گرفت که بتواند بازوی اجرایی و عملیاتی خود باشد. گروه های متعدد تروریستی از سوریه به عراق و سپس در یمن گسترش یافتند و به صورت همزمان در مناطق دیگر جهان البته با سرعتی کم تر و برای مهیا کردن بسترهای لازم برای گام های آتی در پوشش نام هایی مانند داعش، جبهه النصره، احرارالشام، بوکوحرام و ... جنایت آفرینی های خود را آغاز کردند.

نکته مهم در تعدد موجود میان گروه های مختلف تروریستی را می توان در وجه مشترک همه آن ها در رکن مشابهی با عنوان «سبعیت برگرفته از تکفیر» نظاره گر بود به گونه ای که جنایت های تمام گروه های تکفیری-صهیونیستی از سوریه تا عراق و یمن و نیجریه گواهی بر صدق این مدعا است.

با ادمه یافتن مقاومت ها و طولانی شدن مدت در نظر گرفته شده برای اجرای نقشه فوق (تجزیه خاورمیانه و دست نشانی عمال وابسته)، مثلث شوم متوجه ضعف واسطه سنتی خود گردید و بازوی دیگری را به مساعدت عربستان سعودی گسیل داشت؛ به این شکل ترکیه نیز از سویی به دلیل برخورداری از مرز مشترک با سوریه و عراق و از سوی دیگر به واسطه بهره مندی حکام این کشور از توهم احیای امپراطوری عثمانی به میدان پشتیبانی و لوجستیک حمایت از تروریست ها به عرصه کارزار وارد و ظلع چهارم مربعی با نحوستی به وسعت آوارگی چندمیلوین نفر و جان باختن چند صد هزار نفر به وجود آمد. مطلب نوشته شده هفته های اخیر در روزنامه ترکیه ای جمهوریت در خصوص کمکِ افسران امنیتی ترکیه به تروریست ها برای ورود به خاک سوریه، مرگ کماکان مشکوک «سرینا شیم» خبرنگار پرس تی وی در نزدیکی مرز ترکیه و سوریه با توجه به اظهارات وی مبنی بر اینکه به اتهام جاسوسی مورد تهدید و تعقیب قرار گرفته بود، عکس‌های نشان دهنده انتقال تروريست‌ها سوار بر کاميون‌هایی با عنوان سازمان جهانی غذا از مرز ترکیه به شمال سوریه و ... تنها نمونه هایی از ادله اثبات کننده مشارکت ترکیه به عنوان ضلع چهارم پازل بحران آفرینی در منطقه است.

پیشروی های ارتش سوریه با آزادسازی فرودگاه راهبردی «کویرس» در حومه حلب و ادامه پیشروی های برق آسای این کشور به سمت پایگاه های تروریست ها در شمال این کشور؛ آزادسازی غرور آفرین «الرمادی» مرکز گسترده ترین استان عراق یعنی «الانبار» همه و همه با دست آوردهای بزرگی ازقبیل تسلط ارتش و نیروهای مردمی یمن بر پایگاه های سوق الجیشی «الدود» و «القرن» در مرز با عربستان و شلیک موشک بالستیک مبارزان یمنی به سوی متجاوزان عربستان همراه و مربع ائتلاف شوم را باز هم با سردگمی و حیرت مواجه ساخت.

تحولات میدانی و امنیتی مذکور با ورود بازیگران تأثیرگذاری از جمله جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت معادلات را به گونه ای تغییر داد که چاره دیگری برای قدرت نمایی عربستان سعودی جز اتخاذ «سیاست انتحاری» را از سوی این حکام دست نشاده باقی نگذاشت؛ سیاستی که بمب ساعتی پایان عمر لانه عنکبوتی خاندان آل سعود را به کار انداخته است.

عربستان سعودی با رسیدن به این میزان از ادراک که وجه مشترک تمام شکست های چند ساله اش تداوم روند آگاهی یافتن مسلمانان از «اسلام ناب محمدی ص» است، «سیاست انتحاری» خود را بر اساس مبارزه با مبلغین و وعاظ استوار و راه حل پازلی که مانند گردابی در آن گرفتار شده است را در از میان برداشتن متفکرین و برجستگان اسلام راستین تصور کرد؛ اقدامی که ابتدا با همراهی برای دستگیری شیخ «ابراهیم زکزاکی» در نیجریه آغاز و با اجرای حکم اعدام آیت الله «نمر باقر النمر» آن را در دستور کار قرار داد.

از آنجاییکه جهان اسلام در جریان فاجعه کشتار مسلمانان در نیجریه و زخمی و بازداشت کردن شیخ زکزاکی واکنش متناسب با جنایت مذکور را به مسبب اصلی آن یعنی وهابیون عربستان نشان نداد و از سویی حکام آل سعود در کنترل اوضاع داخلی خود نیز دچار چالش های فراوانی شده است؛ در گام دوم اعدام آیت الله نمر به انجام رسید.

لذا بر عهده جهان اسلام است تا با تنویر افکار عمومی و اتخاذ سیاست هایی که هزینه اشتباهات مهلک عربستان را برای این کشور به اثبات برساند، هم از ادامه موج سرکوب ها و دستگیری های چهره های شاخص و مبلیغین اسلام راستین توسط آل سعود جلوگیری شود و هم شاهد تکرار چنین فاجعه اسف باری درباره شیخ زکزاکی در آینده نباشیم.

کد N1092573

وبگردی