آفتاب

پسافرجام: بازی پیچیده در منطقه

پسافرجام: بازی پیچیده در منطقه

با توافق نهایی ایران با گروه 1+5 بر سر حل و فصل موضوع صلح آمیز هسته ای ورود به فضای پسا فرجام، معادلات منطقه ای و ترتبیات امنیتی آن با تغییرات جدی مواجه خواهد شد.

پرونده هسته ای ایران به عنوان یکی از پیچیده ترین و مناقشه آمیزترین موضوع در نزد محافل بین المللی از بدو طرح در سازمانهای بین المللی با واکنش های متفاوت و عمدتا بدبینانه از سوی همسایه های عرب آن روبرو شده بود. بطوری که کشورهای حوزه حاشیه خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی در تلاش بودند که با استناد به تلاش های ایران در دستیابی به تکنولوژی صلح آمیز هسته ای این فعالیت ها را برهم زننده امنیت خویش قلمداد کرده و با تکرار واژه ایران هراسی از هرگونه گشایش در روابط ایران با غرب جلوگیری کنند. از نگاه عربستان با حل و فصل نهایی پرونده هسته ای ایران، توان بازیگری آن در موضوعات منطقه ای دو چندان خواهد شد فلذا امکان نزدیکی ایران و اتحادیه اروپا و حتی آمریکا از طریق همکاریهای اقتصادی و سیاسی و مشارکت سازنده کشورمان در نشست هایی چون وین 2و نیز موضوع عراق - یمن بر دشواریهای منطقه ای عربستان و برخی کشورهای عربی افزوده است.
بنابراین، هرچه به زمان اجرایی برجام نزدیکتر می شویم عربستان سعودی موضع سختی نسبت به حل و فصل سیاسی بحرانهای منطقه ای (سوریه - عراق- یمن) در پیش گرفته است. در چرایی اتخاذ مواضع سخت ریاض و دوحه... نسبت به بحران سوریه و عراق بایستی به فرایند تحولات اخیر منطقه و شکل گیری ائتلاف های جدید منطقه ای و گسترده شدن اقدامات تروریستی داعش در مرزهای خارج از جغرافیای منطقه خاورمیانه به ویژه در پاریس و تهدیدات اخیر در قاره سبز و حتی آمریکا اشاره نمود.
1- ایران از بدو شکل گیری بحران در سوریه بدلیل ارتباطات استراتژیک و نیز نقش نظام سوریه در حلقه محور مقاومت حمایت تمام عیاری را برای ماندگاری رژیم بشار اسد در پیش گرفته و با تصاعد بحران و ظهور گروه تروریستی داعش و تسلیح آن از سوی محور عربی - غربی- ترکی تلاش کرده همراه با حمایت مادی با اعزام نیروهای مستشاری نیز در کنار روسیه مانع از فروپاشی نظام سیاسی سوریه شود. تحرکات همه جانبه غرب و نیز عربستان و ترکیه برای تحمیل ساختار جدید در سوریه و برکناری بشار اسد از عوامل اصلی همکاریهای راهبردی مسکو و تهران بوده است.
بنابراین ایران با بسیج نیرو و با مشارکت گروههای مردمی وفادار به بشار اسد در داخل و نیز خارج به ویژه از شیعیان عراقی- افغانی و ترغیب بیشتر روسها برای حضور نظامی بیشتر در سوریه مانع اجرایی شدن سیاست های منطقه ای غرب و عربستان شد. در این مسیر با لاینحل ماندن نقش بشار اسد در هندسه قدرت سیاسی سوریه با توجه به اصرار محور ترکی- عربی بر رفتن وی از قدرت در نشست وین 2 با طرح چهار ماده ای مبنی بر راه حل سوری- سوری و سپردن سرنوشت سیاسی این کشور به دست مردم آن تلاش کرده که همچنان به عنوان بازیگر اثرگذار در تحولات منطقه به ویژه سوریه جایگاه خویش را حفظ کند.
در هر صورت، حضور نظامی روسیه و حمایت فراگیر از نیروهای دولتی در جنگ علیه نیروهای مخالف بشار اسد در قالب داعش و جبهه النصره و حتی گروههای میانه رو چون ارتش آزاد به رغم برخی گزاره های بدبینانه نسبت به روسها و معامله گری آنها بر سر منافع ایران با غرب، شرایط موجود نشان می دهد که سوریه همچنان واسطه استراتژیک مهم همکاری بین تهران- مسکو به شمار می رود .
2- جبهه غربی- عربی- ترکیِ ضد نظام سوریه بر عکس جبهه واحد ایران- روسیه و نظام بشار اسد با تشتت آراء و اختلافات درونی روبروست. در حالی که کشورهایی چون فرانسه و برخی کشورهای اتحادیه اروپا بر لزوم ایجاد ائتلاف بین المللی و گسترده شدن متحدین خود برای اقدام علیه تروریسیم بین المللی و شروع عملیات طوفانی بر ضد داعش در پی عملیات تروریستی پاریس و تهدیدات اخیر پافشاری می کنند و در این میان از هماهنگی بیشتر با روسیه و نیز نقش نیروهای دولتی حامی بشار اسد حمایت می کنند ترکیه و عربستان و قطر همچنان اولویت نخست خویش را ساقط کردن نظام سوریه و حمایت از مخالفین اعلام می کنند و بقای رژیم بشار اسد را عامل تطویل بحران داخلی و گسترش ناآرامی ها اعلام می کنند.
در هرصورت از نظر آنها مکانیزم سیاسی برای حل بحران سوریه در شرایط موجود امکان پذیر نیست. با این وجود، وزن حامیان مشارکت با ایران و حتی نیروهای سوری برای مقابله عملی با تکفیریها پس از عملیات تروریستی در پاریس بیشتر شده و علنا کشورهای غربی با اذعان به ناکارآمدی خویش در برکناری بشار اسد از قدرت و نیز برجسته شدن نقش روسیه و ایران در تحولات منطقه از الزامات جدید برای تسریع در فرایند صلح سازی حمایت می کنند .
3- سرنگونی سوخو24 روسیه توسط ترکیه رخدادی که علاوه بر تبعات منفی در روابط فیمابین، دارای ابعاد منطقه ای و بین المللی بوده، از نظر سطح داخلی اقدام ترکیه باعث حضور نظامی پررنگ روسیه در خاک سوریه و تقویت هر چه بیشتر دولت و ارتش وفادار به بشار اسد گردیده در وضعیت خطرناک امروز روسها به دنبال انتقام گیری از ائتلاف عربی - ترکی ضد سوریه برآمده و با استقرار اس 400 و بمباران کوبنده مواضع مخالفین دولت سوریه بدنبال تغییر موازنه قدرت در منطقه هستند. بی تردید ترکیه و عربستان و قطر به عنوان حامیان اصلی گروههای تکفیری از وضعیت و شرایط بوجود آمده ناراضی اند ولی توان مقابله مستقیم با جبهه روسی و ایرانی را در خود نمی بینند و عمده تلاش این جبهه برای درگیرکردن ناتو با روسیه است. البته به جز حمایت ضمنی آمریکا، بیشتر اعضای اصلی ناتو با اقدام ترکیه مخالفت کرده و حتی برخی از این اعضا خواستار اخراج ترکیه از این پیمان نظامی شدند. بنابراین شرایط میدانی در سوریه به ضرر عربستان قطر و ترکیه در حال تغییر است.
با این تفاسیر اگر به دو مولفه اثرگذار(بحث هسته ای و بحران سوریه و عراق) در روابط ایران و برخی از کشورهای منطقه نظیر عربستان و قطر و حتی ترکیه نگاه کنیم دلیل رویکرد جدید این کشورها مبنی بر حمایت آشکار از گروههای تکفیری در قالب داعش و جبهه النصره کاملا مشخص است. بطوری که از جامعه بین المللی پس از اقدامات تروریستی در جنوب لبنان و نیز سقوط هواپیمای مسافربری روسی در صحرای سینا و کشتار در پاریس، صدای واحدی مبنی بر مبارزه همه جانبه با تروریست ها شنیده می شود.
حامیان اصلی این گروههای تروریستی بر خلاف جریان آب بدنبال برهم زدن بازی و نیز جلوگیری از پیروزی رقیب هستند. در موضوع هسته ای ایران با وجود دشواری موجود و نیز اختلافات میان ایران و گروه 1+ 5 بر چگونگی پایان دان به pmd با توجه به صحبت های حاشیه ساز یوکیا آمانو در مورد این فعالیت ها اراده مشترک قوی برای عمل به توافق وین از سوی طرفین مذاکره کننده مشاهده می شود. در هر صورت با اجرای برجام و تسهیل در روابط فیمابین به ویژه با اتحادیه اروپا و سرمایه گذاری های مشترک در حوزه های نفتی و گازی و ورود سرمایه از سوی شرکت های چند ملیتی به ایران، فضای جدیدی برای افزایش قدرت مانور کشورمان در منطقه خاورمیانه بوجود خواهد آمد. بنابراین عربستان و برخی از کشورهای همسو از تغییر معادلات و نیز احتمال همکاریهای ایران با غرب علاوه بر موضوعات استراتژیک احساس نگرانی می کنند.
از نگاه سعودی ها حضور ایران در سوریه، لبنان و یمن، تهدید مستقیم علیه منافع این کشور محسوب می گردد چرا که ایران به عنوان داعیه دار رهبری دنیای شیعه در منطقه و با تولید گفتمان جدید از اسلام، هژمونی خودساخته عربستان را در جهان اسلام با چالش جدی مواجه ساخته است فلذا عربستان با لابی گری گسترده با گروههای تندرو آمریکایی و اسراییلی به جد در راستای ممانعت از اجرایی شدن توافق هسته ای ایران با گروه 1+5 برآمده است.
در واقع اختلافات عمیق و دامنه دار حقوق بشری و نیز گسترده تر شدن جغرافیای عملیاتی داعش در قلب اروپا بیشتر کشورهای غربی را به این نتیجه رسانده بالاخره برای مبارزه عملی با تروریسم بایستی منابع مالی و نیز حمایت های رسانه ای و معنوی آن را قطع کرد. عربستان و قطر و امارات متحده عربی در کنار ترکیه منبع اصلی رشد گروههای تروریستی و الهام بخش اقدامات خشن داعش در منطقه و جهان هستند. گرچه هنوز هم در تصمیم گیرندگان اصلی کاخ سفید اراده مستقل برای مبارزه با گروههای تروریستی مشاهده نمیشود وآمریکایی ها همچنان با رفتار متناقض خود بدنبال ادامه بحران و سوء استفاده از وضعیت بوجود آمده در منطقه هستند ولی ترس از ادامه اقدامات تروریستی در پایتخت های کشورهای اروپا و تحریک افکار عمومی دنیا علیه حامیان گروههای تکفیری در منطقه باعث شده است که در کنار تلاش بی وقفه جبهه روسی - ایرانی با حمایت ضمنی چین در سوریه جبهه ائتلاف غربی به رهبری آمریکا برای کنترل اوضاع و جلوگیری از باخت کامل بدنبال جبران مافات باشند.
در این میان واکنش اولین قربانی حملات تروریستی در اروپا قابل تامل است. حضور اولاند در مسکو و رایزنی بیشتر با پوتین برای ایجاد ائتلاف فراگیر برای ضربه زدن به داعش می تواند خبر بد برای عربستان سعودی و قطر حتی ترکیه قلمداد گردد.
فلذا مشاهده می شود اقدام جنون آمیز گروه تروریستی داعش در حمله به پاریس ضمن ایجاد گسست آشکار در جبهه عربی- ترکی و غربی، حامیان اصلی این گروههای آشوب ساز را در شرایط دشوارتری قرار داده است. اگر عربستان و قطر و نیز ترکیه بخواهند مسیر همراهی و همگامی با گروههای تروریستی را در منطقه ادامه بدهند با افزایش تهدیدات این گروه و از بین رفتن قدرت بازدارندگی کشورهای مدرن و جهان اولی، شاهد فشار بیشتر علیه حامیان اصلی آن یعنی عربستان - ترکیه از سوی کشورهای حتی هم‌پیمان خواهیم بود و اگر ائتلاف عربی- ترکی مخالف نظام سوریه و ضد ایران و روسیه بخواهند قواعد بازی را درک کنند و به ناچار از حمایت های مالی و تسلیحاتی خویش دست بردارند این گزاره به مفهوم اثبات ناکارآمدی سیاست های منطقه ای و تبدیل شدن به بازیگر حاشیه ساز و قبول افزایش قدرت رقیب در معادلات منطقه خاورمیانه قلمداد می شود.

داود احمدزاده، کارشناس خاورمیانه

کد N1060251

وبگردی