به گزارش ایسنا، مرتضی جوادی آملی در گرامیداشت علامه طباطبایی گفت: مرحوم علامه شخصیتی با گستردگی و عمق بسیار زیاد داشت.
وی با اشاره به بحث نوآوری فلسفی و آزادی از نگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: ما معلم و مدرس و محقق زیاد داریم اما کسانی که مولفههای نوآوری را داشته باشد، بسیار نادرند. مرحوم علامه طباطبایی در بسیاری از جنبههای علوم دارای جایگاه بالایی بود. در اصول، فقه، فلسفه و ... دست بالایی داشت اما آنچه که شاخصه اوست متفکر و آزاداندیش بودن ایشان است.
جوادی آملی با بیان اینکه نوآور کسی است که ضمن بلوغ علمی و راهیابی به عمق مباحث علمی، علوم را کنار هم ببیند و بتواند از علمی به علم دیگر راه پیدا کند، خاطرنشان کرد: این نوآوری از خصایص مرحوم علامه بود.
وی گفت: متفکر و آزاداندیش بودن مسیر را برای علامه طباطبایی باز کرد. آن مرحوم متن نویس بود و سخنان خود را در قالب کلماتی کوتاه و استوار بیان میکرد.
جوادی آملی با اشاره به جایگاه فلسفه نزد علامه طباطبایی گفت: مرحوم علامه بعد از حوزه جهان بینی و فلسفه وارد حوزه انسانشناسی شد و انسان را به عنوان مقوله برتر مورد بررسی قرار داد.
وی خاطرنشان کرد: از نظر علامه طباطبایی اصل و اساس انسان در آزادی است و مبدا آزادی بحث اراده و اختیار است. علامه فرمود که آزادی ریشه تکوینی دارد و در المیزان با عنوان «الحریه فی الاسلام» بحث آزادی را به طور مفصل مطرح کرد.
جوادی آملی اظهار کرد: علامه میگوید آنچه به عنوان آزادی بر سر زبانها آمده به این معنا نیست که آزادی قبل از آن نبوده چون بحث آزادی از اراده و اختیار انسانها نشات میگیرد و لذا انسان قدرت اختیار دارد. انسان میتواند اقوال و نظرات مختلف را بشنوند و بهترین را انتخاب کند. از نظر علامه هویت اختیاری انسان امتیاز ویژه اوست.
وی با اشاره به دیدگاه علامه درباره هویت اختیاری انسان گفت: اگر انسان هویت اختیاری دارد پس نمی تواند آزاد نباشد. علامه این طور این بحث را پایهریزی میکند که اگر انسان آزاد نباشد یک پارادوکس به وجود میآید چراکه انسان اراده و اختیار دارد پس باید آزادی هم داشته باشد. انسان بدون آزادی انسان نیست.
به گزارش ایسنا، جوادی آملی با اشاره به نکته دیگری که در دیدگاه علامه در ارتباط با بحث آزادی وجود دارد، اظهار کرد: از نظر آن مرحوم چون انسان اراده دارد و این اراده اقتضایش آزادی است و از طرفی انسان مدنی و اجتماعی است این امکان وجود دارد که مزاحمتی برای منافع دیگران ایجاد کند لذا چارهای نیست جز اینکه انسان آزادی خودش را محدود کند و معیارهایی را قرار دهد تا به سبب آن به منفعتهای بیشتری برسد.
وی با اشاره به نکته مهم دیگر از دیدگاه علامه درباره نگاه به آزادی خاطرنشان کرد: آن مرحوم میفرماید که مشکل ما با جهان غرب تعریف آزادی نیست بلکه مشکل در انسانشناسی است. چون انسان را در غرب به صورت محدود تعریف کردهاند لذا محصول آن را در اومانیسم میبینیم.
وی افزود: انسانی که به جامعه معرفی شده است انسانی حداقلی در حد یک حیوان با سلسله ویژگیهای خاص است و تمام طبیعت در جهت همان انسان تعریف شده قرار میگیرد. بت جهان کنونی بت اومانیسم است. اگر مرحوم علامه به غرب حمله کرده به معنای حمله به آزادی نیست. بلکه حمله به تعریفی است غرب از انسان ارائه داده است.
وی با اشاره به دیدگاه علامه طباطبایی درباره آزادی گفت: علامه معتقد است که انسان باید عقل و قلبش آزاد شود نه هوا و هوس. آزادی که آن مرحوم دنبال میکرد آزادی حکمی و عرفانی است، انسان در نگاه علامه انسان الهی است.
جوادی آملی خاطرنشان کرد: علامه می فرماید انسانی آزاد است که از دامگه حس و خیال آزاد شود. اینها ابزاری است که انسان را به عقل نزدیک میکنند اما انسانی که اندیشهاش در حصر خیال مانده نمیتواند پرواز کند.
به گزارش ایسنا، وی با اشاره به بحث آزادی در غرب گفت: آزادی که در غرب است آزادی است که انسان را در طبیعت آزاد میکند اما انسان از نظر عقل نظری باید آزاد باشد و انسانی که در محدوده جهان بینی حس و ماده باشد نمیتواند به آزادی عقل برسد. تلاش مرحوم علامه برای نقد تعریف آزادی در غرب نقد بر مبانی آن است. ما باید در مبانی وارد گفتوگوها با غرب شویم و نه در مسایل روبنایی.
به گزارش ایسنا، در بخش دیگری از این همایش محسن آرمین در سخنانی با موضوع «تاثیرات اجتماعی تفسیر المیزان» گفت: جریان تفسیر در تاریخ معاصر ما دستخوش تحول عظیمی شده است و علت آن تحولات اجتماعی، تاریخی، سیاسی بود که ریشه در مواجهه مسلمانان با فرهنگ و مدنیت غرب داشت.
نویسنده کتاب «جریان های تفسیر معاصر و مساله آزادی» با اشاره به اینکه ایرانیها در زمان حمله روسیه به ایران در دوران قاجار و مصریها در حمله ناپلئون نخستین مواجهه را با مدنیت جدید غرب داشتند، گفت: در آن دوران مسلمانان با مدنیتی جدید آشنا شده بودند و باعث شد تا با بحران هویت روبرو شوند. در ابتدا نگاه آنان بدبینانه نبود و کسانی چون شیخ طحطاوی از شیوخ الازهر مصر که پیش از سید جمال الدین بودند این نظر را داشتند که باید از مدنیت غرب استفاده کرد.
وی با بیان اینکه نگاه مسلمانان به تدریج منفی شد، گفت: استعمار چهره خود را نشان داد و به خاطر اعمال نفوذها و شکست برخی چون ابراهیم پاشا و عباس میرزا دیدگاه منفی نسبت به غرب در میان مسلمانان به وجود آمد.
وی خاطرنشان کرد: ما در این دوران شاهد حضور چهرههای اصلاحگرانه در اندیشه دینی هستیم که برخی چون سید جمال الدین اسدآبادی نگاه به غرب را اصلاح میکنند و وجهه سیاسی آن با وجهه تمدنیاش را جدا میبینند. ذیل این جریان، جریان اصلاح اندیشه تفسیری شکل گرفت که شخصیت بارز آن محمد عبده و تفسیرش، المنار بود.
آرمین افزود: محمد عبده پایهگذار طرح جدیدی در تفسیر شد و بر این نظر بود که قرآن کتاب هدایت است و اصل برای تفسیر نیز باید تفسیر هدایتی باشد لذا در مقدمه المنار و تفسیر خود انتقادهای سختی از مفسران گذشته، دارد و روششناسی جدیدی در کتاب خود ارائه میدهد.
به گزارش ایسنا، محسن آرمین با اشاره به اینکه مکتبی که عبده پایهگذاری کرد سرآغاز تحولی عظیم در دوره تفسیری معاصر شد، اظهار کرد: تمام تفسیرهای نوشته شده پس از عبده تا حدود زیادی تحت تاثیر راهی است که او پایهگذاری کرد. از این به بعد ما شاهد تفسیرهای اجتماعی، عقلانی و اجتهادی هستیم.
وی افزود: تفسیر المیزان علامه طباطبایی از این منظر تفسیری اجتهادی، عقلی و اجتماعی است و وامدار همین حرکتی بود که عبده شروع کرده بود. من نمیخواهم که بگویم که او متاثر از اندیشههای عبده بوده است چراکه در بسیاری موارد اندیشههای او را نقد میکرد اما بیشترین نقشی که عبده در المیزان دارد بحث طرح پرسش است. علامه نیز به پرسش هایی که محمد عبده مطرح کرده بود پاسخهایی داد که گاه موافق و گاه در تضاد با اندیشههای محمد عبده بود.
آرمین با بیان اینکه روش تفسیری علامه روشی نو و بدیع است، گفت: روش مرحوم علامه طباطبایی، تفسیر قرآن به قرآن است. اینکه آیا این روش بینقص است و نگاه علامه طباطبایی نگاه آخر است به نظر من پاسخ مثبتی ندارد چراکه کتاب خدا کتابی بیانتهاست و از طرفی میتوان نظر علامه را نقد کرد.
وی خاطرنشان کرد: غالبا رایج است که در بزرگداشت های بزرگان همه تعریف و تمجید می کنند اما به نظر من نقد یک تفکر به معنای رد و تقبیح آن نیست. خود علامه طباطبایی در مقدمه کتابش تفسیرهای گذشته را نقد می کند.
آرمین در پایان سخنان خود گفت: مرحوم علامه طباطبایی یک فیلسوف نوپرداز است. از ابتکارات علامه این بود که به مباحث اجتماعی در فلسفه پرداخت. همچنین ما در بین متفکران اسلامی کسی را همچون علامه نداریم که مبناسازی کرده باشد.
انتهای پیام
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است