آفتاب

مجلسی: حل پرونده هسته ای، ایران را به نشست حل بحران سوریه کشاند

مجلسی: حل پرونده هسته ای، ایران را به نشست حل بحران سوریه کشاند

فریدون مجلسی در گفتگو با خبرآنلاین ابعاد و زوایای گوناگون بیانیه ۹ ماده ای در وین برای حل بحران سوریه را مورد بررسی قرار داد.

سعید جعفری - بعد از گذشت حدود ۴ سال از آغاز مناقشه سوریه بالاخره کشورهای غربی پذیرفتند ایران بخشی از راه حل بحران سوریه است نه قسمتی از مشکل. در شرایطی که کشورهای غربی و عربی در این سالها انواع و اقسام مدل ها را برای سوریه آزمودند و از حمایت از گروه های معارض نرم تر و حمایت تسلیحاتی سنگین از جریان های تروریستی و تسلیح آخرین سلاح های جنگی هیچکدام بحران و منازعه سوریه را آرام نکرد. هر روز بر تعداد کشته ها افزوده و بی خانمان ها آماری نگران کننده پیدا کردند. اما شاید همه اینها باعث نشد جهانیان به لزوم توجه جدی تر و مطالعه با نگاهی دیگر به این مناقشه پی ببرند. بلکه سرازیر شدن یکباره پناهجویان و مهاجران جنگ زده به سرزمین های اروپایی موجب شد تا نشستی حقیقی بر حضور تمام کنگشران موثر در این بحران تشکیل شود. حضور ایران را البته نباید محدود به این دانست و حل و فصل پرونده هسته ای و باز شدن قفل سنگین این پرونده از پای سیاست خارجی کشور فضا و مجال بیشتری برای نقش آفرینی تهران در معادلات منطقه ای و بین المللی داد. همه اینها باعث شد در دومین نشست وین برای بررسی اوضاع سوریه جمهوری اسلامی ایران هم حضور داشته باشد و بعد از حدود دو روز نشست های فشرده بیانیه ای ۹ بندی از آن خارج شود. برای بررسی ابعاد و جزئیات این بیانیه با فریدون مجلسی دیپلمات پیشین کشورمان گفتگویی کردیم که مشروح آن در پی می آید. 

نشست وین که برای بحران سوریه تشکیل شد، اولین بار از زمان تشکیل بحران سوریه است که تمام بازیگران یبن المللی و منطقه ای دخیل در این بحران دور یک میز نشستند و در عین حال نخستین باری بود که از ایران برای حل و فصل این بحران دعوت به عمل آمد. چه تغییری در این چند سال ایجاد شده که بازیگران بین المللی لزوم تاثیرگزاری ایران برای پایان بخشی به این مناقشه را پذیرفتند؟

مذاکرات ایران و ۵+۱ یک پیشینه بسیار خوبی برای درک و آشنایی نسل کنونی دیپلمات های بین المللی با روش مذاکره دارد و اینکه چگونه می توان در چنین ساز و کاری به نتایج مثبتی دست یافت. با عنایت به آن تجربه ما میبینیم که در خصوص سوریه هم مدل مشابهی به کار گرفته می شود. در خصوص ماجرای دعوت شدن از ایران هم باید اشاره کنیم که ما قبلا در زمان بحران افغانستان هم در نشست های مربوط به آن بحران هم حضور داشتیم ولی بعدها کاغذپاره ها ما را به عامل تهدید امنیت و صلح بین المللی تبدیل کرد و هر چقدر هم که بگوییم آن قطعنامه ها نا عادلانه بوده، به هر حال باید بپذیریم که با اجماعی جهانی و حتی بدون هیچ مخالفی به تصویب رسیده است. اما اگر امروز می بینید که ایران پس از چندین سال به نشست حل بحران سوریه دعوت می شود به این دلیل است که با توافق هسته ای و با تصویب به اتفاق آرای قطعنامه ۲۲۳۱ ایران دیگر تهدید کننده صلح و امنیت جهان معرفی نشد. در نتیجه برای نشستی در خصوص صلح هم دعوت می شود. تا زمانی که پرونده هسته ای ما حل نمی شد، در چنین نشست هایی مانند حل بحران سوریه هم دعوت نمی شدیم. 

در خصوص ابعاد مختلف این بیانیه ۹ بندی هم صحبت های فراوانی مطرح شده است. متن بیانیه را چگونه تحلیل می کنید؟

در بند نخست این بیانیه به نکته مهمی اشاره شده و تاکید شده داعش دشمن اصلی است که باید نابود شود. اما واقعیت این است که داعش حتما پشتوانه مهمی مانند عربستان و قطر و ترکیه داشته است. وگرنه تا وقتی این پول ها نباشد توپ ها و تانک ها و امثالهم از کجا به دست این گروه می رسد؟ فراموش نکنید آنکه از این روندها سود میبرد تنها اسرائيل است. تغییر مثبتی که در این گفتگوها صورت گرفته برهم زدن منافع بر پاکنندگان این بساط است. مهم این است که معارضان داعشی و سلفی تعیین وزن شوند و همچنین بر این اساس در مذاکرات آتی دولت سوریه و مخالفین حقیقی به گفتگوها دعوت شوند. 

این منطقه تجربیات اینچنین باز هم داشته است و شاهد بودیم عدم جلوگیری از درگیری های داخلی چه تبعات وحشتناکی داشته است. کدامیک از تجربیات منطقه ای برای دستور کار قرار دادن حل بحران سوریه می تواند مفید باشد؟

مدل لبنان و درگیری های دهه ۸۰ این کشور به نظرم مهمترین تشابه برای مدل سوریه است. جایی که نقش ایران بسیار پررنگ بود و با سامان دادن به حزب الله این جریان را از گروهی شبه نظامی به حزبی سیاسی و پر قدرت که در کل کشور مقبول جامعه لبنان است تبدیل نمود. 

در خصوص تقابل روسیه و آمریکا در نبرد سوریه هم فراوان گفته و شنیده شده است. برخی از تحلیلگران معتقدند منافع آمریکا در سوریه قابل مقایسه با میزان اهمیت این کشور برای روسیه نیست. در نتیجه آمریکا ترجیح می دهد چندان در معادله ای که برد و باختش تاثیر چندانی برایش ندارد ورود نکند. آنهم در معادله ای که برای روسیه تا این اندازه حیاتی است؟ شما این تقابل را چگونه می بینید؟

 

به نظر من موضوع سوریه همانطور که شما اشاره کردید بسیار برای روسیه حائز اهمیت تر است ولی این دلیل نمی شود که برای آمریکا مهم نباشد. آمریکا می خواهد تا حد امکان فضای نفوذ روسیه را در منطقه محدود کند. اما در عین حال شاید باید به این نکته هم توجه کنیم که منافع مشترک دو طرف در این منطقه قابل توجه است. به عنوان مثال موضوع تقابل و نابودی داعش به هدف مشترک آمریکا و اروپا و روسیه تبدیل شده است. روسیه می داند که گسترش داعش می تواند خطر وهابی گری را در جمهوری های تازه استقلال یافته گسترش دهد. ضمن اینکه به یاد داشته باشید بخش مهمی از مبارزان دعشی از چچن و تاتارستان و داغستان و قفقاز و آسیای مرکزی به این گروه تروریستی پیوسته اند. از سوی دیگر آمریکا هم در این رابطه تا به حال کجدار و مریز رفتار کرده ولی حالا مدعی شده اند که می خواهند نیروی بیشتری بیاورند که البته تا زمانی که نیرو واقعا پیاده نشده نباید این ادعاها را جدی گرفت. چرا که ممکن است این ادعا تنها برای ترساندن روسیه طرح شده باشد. 

کد N1016172

وبگردی