آفتاب
/تحلیل-الجزیره/

پوتین واقع‌گرایی خود را در سوریه نشان داد

پوتین واقع‌گرایی خود را در سوریه نشان داد

"دولت روسیه انگیزه‌های متفاوتی برای مداخله در درگیری سوریه دارد که می‌توان به کمک به متحد قدیمی، دیده‌شدن مجدد به عنوان ابر قدرت در عرصه جهانی و ایجاد شرایطی که آمریکا و اتحادیه اروپا مجبور شوند به دیدگاه‌های روسیه خصوصا بر سر بحران اوکراین با احترام بیشتری بنگرند، اشاره کرد."

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پایگاه اینترنتی شبکه خبری الجزیره با اشاره به مداخله نظامی روسیه در جنگ داخلی سوریه می‌نویسد: «استراتژی روسیه همچنین از تجزیه و تحلیل خاصی از شرایط در سوریه، منطبق با ترکیب واقع‌بینی عملگرایی و تجربه بیش از دو دهه از زمان سقوط کمونیسم ریشه گرفته است. تحلیل روسیه این است که استراتژی آمریکا برای تسلیح و تقویت "اپوزیسیون میانه‌رو" سوریه هرگز شانس موفقیت ندارد و اکنون نیز خود وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) آن را به عنوان استراتژی شکست‌خورده پذیرفته است.

همچنین در چنین شرایطی، اگر دولت بعث دمشق سرنگون شود، نتیجه آن در بهترین حالت این است که هرج و مرج طولانی‌مدتی حاکم می‌شود و در بدترین حالت نیز داعش و القاعده پیشروی می‌کنند.

یادآوری تاکتیک‌های غربی

بنابراین مسکو تصمیم گرفته تا دولت سوریه و متحدان حزب‌الله و کرد خود را با نیروی هوایی روسیه تقویت کند؛ درست به همان شکلی که آمریکا در سال 2011 با استفاده از نیروی هوایی به اپوزیسیون لیبی، در سال 2001 به "ائتلاف شمال" در افغانستان، در سال 1999 به ارتش آزادی‌بخش کوزوو و ارتش کرواسی در 1995 کمک کرد.

این تصمیم روسیه زمانی که باید انجام شد چراکه نیروهای دولتی سوریه به نظر در حملات داعش در حال شکست‌ بودند و همچنین به این دلیل که شرایط سیاسی آمریکا و منافع آن این مساله را که آنها بخواهند کاری برای متوقف کردن اقدامات روسیه انجام دهند، بسیار غیر متحمل کرده است. آخرین مساله این است که تجزیه و تحلیل روسیه تاکنون کاملا درست از آب درآمده است.

این به دلیل این است که مقام‌های آمریکایی اکنون با یک مجموعه به هم پیوسته از معضلات به ظاهر غیر ممکن در خاورمیانه مواجه هستند.

به دلایل واضح، داعش هم‌اکنون به القاعده پیوسته و از نقطه‌نظر آمریکایی، آنها بزرگترین تهدید تروریستی علیه آمریکا و اروپا محسوب می‌شوند.

در عراق، این مساله موجب همکاری آمریکا – ایران در حمایت از دولت اکثریت شیعه عراق علیه داعش شده است. این موضوع همچنین به توافق هسته‌ای دولت باراک اوباما با ایران کمک کرد.

در نوع محاسبات راهبردی روابط بین‌الملل (که گاها مواقعی در جنگ سرد اتفاق افتاده است) آمریکا به سادگی باید به سمت اتحاد با ایران، حزب‌الله و دولت سوریه در این منطقه حرکت کند. اما این امر عملا به چند دلیل غیر ممکن است: این به قیمت اتحاد آمریکا با عربستان، کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس و ترکیه تمام می‌شود و اجرای تلاش گسترده‌تر علیه تروریسم به خطر می‌افتد.

بنابراین واشنگتن با مجموعه‌ای از منافع و سیاست‌های متناقض در این منطقه باقی‌ مانده است. در واقع و عمدتا به دلیل اقدامات پیشین آمریکا، خاورمیانه به چنین درگیری‌های پیچیده و فوق مسلحانه‌ای رسیده است و ایجاد هیچ نوع هژمونی باثباتی هم‌اکنون در این منطقه ممکن نیست.

رضایت ضمنی

ناتوانی آمریکا در متوقف کردن استراتژی جدید روسیه همچنین به این علت است که در داخل بخش عمده‌ای از جوامع اطلاعاتی و امنیتی در واشنگتن و سایر پایتخت‌های غربی، اساسا با تجزیه و تحلیل روسیه موافق هستند: اپوزیسیون میانه‌روی سوریه را نمی‌توان به عنوان نیروی نظامی جدی در نظر گرفت.

تحت این شرایط، نابود کردن دولت و ارتش سوریه این خطر را به وجود می‌آورد که اوضاع به نحو فاجعه‌باری در دست داعش و القاعده بیفتد.

گسترش این نوع تفکر در غرب این تحلیلگران را به ماهیت تفکر تحلیلگران روس (که مطابق تحلیل بسیاری در پکن، دهلی و جاهای دیگر است) نزدیک‌تر می‌کند که در بسیاری از نقاط جهان، دولت‌ها و نه رژیم‌ها- نهادهای بسیار شکننده‌تری نسبت به آن چیزی هستند که تفکر غربی فرض می‌کند. اکثر اوقات رژیم‌ها و دولت‌ها یکی و همانند هستند و بنابراین اگر شما یکی را نابود کنید، دیگری نیز از بین می‌رود. تبعات چنین چیزی خصوصا در زمانی که تروریست‌های بین‌المللی به دنبال پناهگاه‌های امن در مناطق بی‌قانون هستند، ممکن است بسیار وخیم‌تر از رها کردن یک دیکتاتوری در قدرت باشد.

این تفکر در حافظه‌های تاریخی دوره‌های گذشته هرج و مرج در کشورهای خودشان ریشه دارد. این مساله به یک گفته قدیمی باز می‌گردد که تاکید دارد "یک روز آنارشی بدتر از صدها سال استبداد است." از نظر مسکو، نمونه‌های افغانستان از 1992، عراق از 2003 و لیبی از 2011 این بحث را ثابت کرده است؛ بنابراین هیچگونه بحث و بررسی بیشتری لازم نیست.

رویکرد دیگری نیز در واشنگتن در حال جان گرفتن است؛ اینکه به مسکو اجازه دهید به مداخله خود در سوریه ادامه دهد و تمام خطرات و عدم محبوبیت ناشی از آن را بپذیرد و شاید در یک چشم‌انداز بزرگتر این در بلندمدت در راستای منافع آمریکا قرار بگیرد.

در میان این خطرات برای دولت روسیه، خود مردم روسیه قرار دارند که ممکن است با مداخله مخالفت کنند و نتایج نظرسنجی‌ها هم نشان می‌دهد که آنها از نقطه‌نظر بسیار متفاوتی به استراتژی مسکو در اوکراین می‌نگرند. اگر واشنگتن انتخابی واقعی و پایدار در این باره داشته، این را شاید بتوان به خوبی به عنوان یک رویکرد بدبینانه وحشتناک آمریکا توصیف کرد. اما آیا واشنگتن انتخابی دارد؟»

انتهای پیام

کد N994993

وبگردی