آفتاب

الاهرام مصر: باید در سیاست‌مان در قبال تهران تجدید نظر کنیم

الاهرام مصر: باید در سیاست‌مان در قبال تهران تجدید نظر کنیم

ایسنا نوشت: روزنامه الاهرام مصر در مقاله‌ای نوشت: قاهره باید در سیاست خود در قبال ایران تجدیدنظر کند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا، این روزنامه در مقاله‌ای به قلم دکتر محمد السعید ادریس، رئیس بخش مطالعات عربی و منطقه ای مرکز مطالعات سیاسی و راهبردی الاهرام با عنوان «مصر و ایران و سیستم منطقه‌ای ... دو مسیر برای برقراری روابط» با اشاره به تبعات حل بحران برنامه اتمی ایران و تاثیرات آن بر افزایش قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران ، همچنین بروز تغییر و تحول در درک جدید آمریکا از ایران از یک کشور منفور و متخاصم به کشور متحد احتمالی ، تاکید می‌کند : طراحی و برنامه ریزی مصر برای تدوین راهبرد روابط خود با ایران بر اساس دو منطق و در دو مسیر مبتنی خواهد بود نخست مسیر ایجاد یک قدرت منطقه ای عربی در توازن با ایران ، اسرائیل و ترکیه . بدین معنی که برقراری روابط مصر با ایران نه تنها از منظر دولت مصر و بر اساس ظرفیت ذاتی کنونی این کشور، بلکه اعاده جایگاه مصر به عنوان یک قدرت منطقه ای در قلب و محور ترتیبات منطقه ای خاورمیانه که تاکنون غایب بوده و هیچ یک از کشورهای عربی هم نتوانسته خلاء آن را پر نماید .

مقاله نویس روزنامه الاهرام تاکید کرد: قاهره باید در سیاست خود در قبال ایران تجدید نظر کند و سیاست خود را در قبال این کشور به گونه ای تنظیم کند که بیانگر استقلال ملی در تصمیم گیری، مبتنی بر منافع مصر و متناسب با آرمان این کشور برای بازگشت به نقش شایسته خود به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه باشد. اگر همه عوامل و مولفه های حاکم بر روابط مصر و ایران را که درباره آن سخن گفتیم در نظر بگیریم به ویژه پیامدهای حل و فصل برنامه هسته ای ایران و تاثیرات آن بر افزایش قدرت و در نتیجه گسترش نفوذ منطقه ای این کشور از یک سو و تغییر درک آمریکا از ایران از «یک قدرت مطرود» یا «قدرت متخاصم» به یک متحد احتمالی از سوی دیگر، اقدام مصر به تنظیم راهبرد روابط خود با ایران از نظر منطقی باید بر اساس دو رویکرد باشد: رویکرد نخست، رویکرد ایجاد قدرت تعادل منطقه ای عربی در مقابل سه قدرت اصلی منطقه یعنی ایران، اسرائیل و ترکیه است، به عبارت دیگر، مصر باید روابط خود با ایران را نه تنها به عنوان کشور مصر با توانمندی‌های ذاتی کنونی خود بلکه به عنوان یک قدرت منطقه‌ای در حال بازگشت به جایگاه خود در قلب یا مرکز سیستم منطقه‌ای خاورمیانه تنظیم کند که برای مدتی در این جایگاه غایب بوده و هیچ کشور عربی دیگری نتوانسته است جای آن را پرکند و از زمان کاهش قدرت مصر این جایگاه همچنان خالی مانده است. این بدان معنی است که تعامل مصر با ایران در چارچوب این رویکرد، تنها منحصر به روابط دو جانبه مبتنی بر رقابت یا همکاری نخواهد بود بلکه با توسعه و گسترش مسائل سیستم منطقه ای خاورمیانه ای و برنامه های سه قدرت منطقه ای یادشده به علاوه برنامه های جهان عرب با خصوصیت ها و اولویت های خاص آن که مصر باید مطرح کند، گسترش می یابد.

رئیس بخش مطالعات عربی و منطقه ای مرکز مطالعات سیاسی و راهبردی الاهرام در ادامه می‌نویسد: اما دومین مسیر، مسیر روابط دو جانبه مستقیم میان مصر و ایران است و این مسیری است که در آینده تحت تاثیر درک مصر از ایران و جایگاه آن در نقشه تعاملات منطقه ای و همچنین مولفه های منافع ملی مصر و مسائل امنیت ملی این کشور و همچنین منابع تهدید کننده آن و موضع ایران در قبال همه این مسائل قرار خواهد داشت و باید دید که آیا ایران بخشی از این منابع تهدید کننده امنیت ملی مصر است یا قدرتی حمایت کننده از مصر در قبال این تهدیدات است و آیا این کشور و رابطه با آن در راستای منافع مصر است یا منافع این کشور با منافع مصر در تعارض قرار می گیرد. به عبارت دیگر آیا درک مصر از ایران مبتنی بر همگرایی خواهد بود یا تعارض و برخورد منافع.

محمد السعید ادریس توضیح می‌دهد: درخصوص مسیر نخست باید گفت این مسیر ممکن است همچنان به شکل صوری و فرضی باقی بماند تا زمانی که یکی از دو شرط زیر یا هر دوی آنها با هم تحقق یابد شرط نخست: مصر توانمندیهای لازم را برای تبدیل شدن به قدرتی منطقه ای داشته باشد و قادر به رقابت منطقه ای و همچنین قادر به برعهده گرفتن رهبری نظام عربی باشد. توانمندیهای مورد نظر ما، صرفا توانمندی نظامی نیست بلکه شامل توانمندیهای اقتصادی، فرهنگی و تمدنی است یعنی آن که مصر بار دیگر به جایگاه یک کشور قادر به ایجاد جایگاه و داری مولفه های رهبری بازگردد و چه بسا قبل از همه این موارد، در موقعیتی قرار گیرد که به رهبر بلامنازع کشورهای عربی تبدیل شود و این شرطی است که تصور حصول آن در کوتاه مدت دشوار است.

وی ادامه می دهد :اما شرط دوم آن است که مصر وارد همگرایی یا «ادغام راهبردی: نظامی، اقتصادی و سیاسی» با دیگر کشورهای عربی بشود به گونه ای که بتواند یک قدرت عربی قادر به رقابت منطقه ای ایجاد کند. شاید «ادغام راهبردی» (که اصطلاحی دقیق تر از مشارکت راهبردی است) میان مصر و عربستان سعودی و هریک از دیگر کشورهای عرب علاقه‌مند به آن، محتمل ترین چشم انداز در شرایط کنونی برای تشکیل این قدرت عربی باشد تا به جای آن که کشورهای عربی از جمله مصر و عربستان سعودی به عنوان طرف های صرفا حاشیه ای در تعاملات این سیستم منطقه ای باقی بمانند، با ورود «قدرت عربی»(متشکل از آنها) به مرکز یا محور سیستم منطقه ای، آنچه را که اصطلاحا «مثلث نبردهای سلطه منطقه ای» میان اسرائیل، ایران و ترکیه می نامیم به «مستطیل رقابت منطقه ای» تبدیل شود.

در ادامه این مقاله تاکید شده است :این «ادغام راهبردی» مصر و عربستان با موانع فراوانی مواجه است که مانع از تحقق آن می شود که مهمترین این موانع، تفاوت دیدگاه ها در خصوص منابع تهدید دارای اولویت برای مقابله است. زیرا در حالی که مصر معتقد است «تروریسم» یا مشخصا «تروریسم تکفیری» تهدیدی فوری است که خطر انفجار، تجزیه و فروپاشی کشورهای عربی را در پی دارد، عربستان سعودی معتقد است ایران تهدیدی فوری است که باید با آن مقابله شود. یکی دیگر از این موانع آن است که عربستان سعودی همواره روابط با آمریکا را به عنوان متحدی راهبردی برای دفاع از امنیت خود و امنیت کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در اولویت نخست خود قرار داده و می دهد. علاوه بر آن، با توجه به تفاوت میان رژیم سیاسی مصر و عربستان سعودی و به ویژه نقش نهاد دینی و مذهبی در عربستان (هیئت علمای بزرگ)، ایجاد یک ساختار سیاسی مشترک میان این دو کشور امکانپذیر نیست. اگر سابقه رقابت تاریخی عربستان سعودی و مصر و پافشاری کنونی عربستان بر تبدیل شدن به قدرت عربی منطقه ای قادر به رقابت با مصر را به این موارد اضافه کنیم، مسیر نخست روابط مصر با ایران از منظر ایجاد قدرت منطقه ای عربی بعید به نظر می رسد و دست کم در شرایط کنونی باید تا زمان تحقق یکی از دو شرط یادشده به تعویق بیفتد از این رو، مسیر دوم خود را تحمیل می کند، یعنی دست کم در کوتاه مدت این روابط باید از طریق ایجاد روابط دوجانبه مستقیم میان قاهره و تهران برقرار شود و باید مجموعه ای از ملاحظات بر آن حکمفرما باشد.

محمد السعید ادریس ادامه می دهد :نخستین ملاحظات آن است که مصر نباید در هیچ درگیری با ایران که آمریکا و اسرائیل در پشت پرده، آن را براساس دو محور ایران(شیعی) و عربستان(سنی) طراحی می کنند، نقش داشته باشد و نباید در هیچ نبرد فرقه ای مذهبی با ایران درگیر شود، زیرا چنین نبردی فرصت های نفوذ و حضور بیشتر در کشورهای عربی را به ویژه در کشورهایی که دارای اقلیت شیعی هستند، در اختیار ایران قرار می دهد. باید این نکته را نیز در نظر داشت که مصر به دلایل مختلف در نبرد علیه تشیع نقش ندارد از جمله آن که اختلاف یا نبرد با ایران، اگر قابل توجیه باشد، درگیری دارای رنگ و لعاب و اهداف سیاسی و نه مذهبی و فرقه ای است، همان طور که تشیع دارای گرایش ها و مکاتب مختلفی است، یک «تشیع عربی» داریم که مرجعیت «نجف اشرف» در عراق نماینده آن است و یک «تشیع صفوی» داریم که مرجعیت «قم» نماینده آن به شمار می رود و اختلافات و درگیری های فقهی عظیمی درباره مسائل بزرگ اختلافی مانند اصل «ولایت فقیه» حاکم بر ایران، وجود دارد. برخی مراجع بزرگ چه در خارج و چه حتی در داخل ایران با این اصل مخالفند.

این تحلیل گر مصری مدعی است :دومین ملاحظه در این زمینه آن است که ایران، یک ساختار و مجموعه یکپارچه نیست بلکه دیدگاه ها و رویکردهای متعدد و زیادی در این کشور وجود دارد. در این کشور یک گروه محافظه کاران سنتی و یک گروه محافظه کاران تندرو(اصول گرایان) هستند و اصلاح طلبان نیز به اصلاح طلبان معتدل و اصلاح طلبان تندرو، لیبرال و حتی چپ گرا تقسیم می شوند و برخی پیش بینی ها حاکی از آن است که اصلاح طلبان نقشی مهم در تعیین آینده ایران به ویژه در دوره پس از توافق هسته ای و بهبود روابط تهران و واشنگتن ایفاء می کنند.سومین ملاحظه ای که باید در نظر گرفته شود آن است که ایران همواره در پرکردن خلاء ناشی از عقب نشینی کشورهای عربی از کانون های بزرگ درگیری در جهان عرب به ویژه در فلسطین، عراق و سوریه موفق بوده است و باید مصر با قدرت در این عرصه ها در جهان عرب حضور داشته باشد.

چهارمین ملاحظه آن است که تعامل مثبت مصر در حل و فصل بحران های جدی جهان عرب به ویژه بحران سوریه می تواند مدخلی مناسب برای روابط مبتنی بر تفاهم با ایران باشد که با عادی سازی روابط میان قاهره و تهران آغاز می شود یعنی باید روابط دو کشور عادی و بدون درگیر شدن در مناسبات مبتنی بر درگیری بی دلیل یا همکاری بی حساب باشد.

تصمیمات مصر در خصوص روابط با ایران در طول سه دهه گذشته، همواره بیش از آن که تحت تاثیر منافع خود مصر باشد، تحت تاثیر عوامل بین المللی، منطقه ای و عربی بوده است. اکنون زمان آن است که مصر در این سیاست تجدید نظر کند و سیاست خود را در قبال ایران به گونه ای تنظیم کند که بیانگر استقلال ملی در تصمیم گیری، مبتنی بر منافع مصر و متناسب با آرمان این کشور برای بازگشت به نقش شایسته خود به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه و دارای توان رقابت بر سر رهبری منطقه ای باشد.

5252

کد N953788

وبگردی