مادر نگران به داخل کوچه میرود و از بچههایی که مشغول بازی بودند درباره پسرش میپرسد و میشنود پسرش همراه پیرمردی برای دیدن کبوتر رفته است.
با شنیدن این حرفها زن جوان با شوهر خود تماس میگیرد. دقایقی بعد این زوج نگران به کلانتری 117 جوادیه میروند و تجسسها برای ردیابی پسرک آغاز میشود. جستوجوها تا ساعت 8 شب طول میکشد و در حالی که هیچ سرنخی از پسر گمشده به دست نیامده بود، یکی از پسران همسایه به نام «مرتضی» در فضای سبز متوجه رفتارهای مرموز مردی میشود که با پسربچهای آشنا روی چمنها نشسته بود.
این پسر همسایه که «دانیال» را شناخته و او را از دست مرد کودکربا نجات داده بود، در تحقیقات پلیسی گفت: وقتی دانیال را با مرد ناشناس دیدم به آنها نزدیک شدم و دیدم بچه از چیزی ترسیده و حرف نمیزند. از پیرمرد پرسیدم چه نسبتی با دانیال دارد و او که تبعه افغان بود، با قاطعیت جواب داد پدر این پسربچه است. یقه مرد افغان را گرفتم و همان لحظه دانیال شروع به حرف زدن کرد و گفت که این مرد او را دزدیده است و تهدید کرده که نباید به کسی بگویم که پسرش نیستم.
وی افزود: در این هنگام مرد کودکربا پا به فرار گذاشت که توسط هممحلیهای دستگیر شد. پیرمرد که «عبدالستار» نام دارد در بازجوییهای بازپرس بستانزاده از شعبه دوم دادسرا گفت: 56 سال سن دارم و تبعه افغانستان هستم. نزدیک به 3 ماه است با دادن یک میلیون و 500 هزار تومان به صورت قاچاق به ایران آمدم. در افغانستان در دعوایی که کردم با چوب به سرم کوبیدهاند که مغزم گاهی وقتها درست کار نمیکند و دیوانه شدهام.
وی افزود: خودم صاحب زن و 3 فرزند هستم که همه ساکن افغانستان هستند.
17302
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است