آفتاب

اثرات احیای فکر دینی بر سیاست و حکومت

اثرات احیای فکر دینی بر سیاست و حکومت

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) احیاگر یکی از جنبه های مهم میراث عظیم اسلامی در جهان امروز است. جنبه ائی که نقش اصلی در تحولات سیاسی- اجتماعی را به مردم واگذار میکند. اندیشه اسلامی در سیر تحولات خود با ورود به این دوران جدید که مشخصه اصلی اش شدت و شتاب تغییرات محیطی است و نه سرعت تغییرات و همزمان با تغییر مناسبات قدرت، توانست نظام نوینی در توازن قوا و تحول در گفتمان حاکم بر سیاست بین الملل و جهانی، پایه گذاری نموده و جهان را با یک فضای زیستی جدید و نوینی روبرو نماید.

 مهم ترین خصیصه این دوران، داخل کردن عنصر قدرت مردمی در حرکتهای اجتماعی و تحولات جامعه و نیل به حقوق انسانی، اصالت و کرامت بشری است که رهبر فقید انقلاب بخوبی از عهده آن برآمد. دورانی که در واقع، از جهت ایدئولوژیک گرایش و نگرش انبساطی، درک زمان و مکان و انطباق با محیط بیرونی به همراه کمیت و کیفیت کنش و واکنش کاربردی و فعال عملیاتی از آموزه های دینی جایگزین نگاه سلبی و پرهیزگرایانه از دین که قرنها در جهان بشری حاکم بود، در متن جامعه و توده های مردم شد. این نگرش به اندیشه دینی با چنان سرعتی تسری و شیوع یافت که در زمانی کوتاه از وقوع انقلاب اسلامی اجتهاد سیاسی- اجتماعی و تا میزانی فقهی از عرش به فرش نشست. یعنی رهبر فقید انقلاب اسلامی با این تلقی از دین، سیاست را به متن توده مردم ساری و جاری ساخت که هم صحنه داخلی کشور را متاثر ساخت و هم تاثیرات آن بر نظام منطقه ائی و سیاست بین الملل و طبعا" روابط خارجی ایران قابل کتمان نیست.
محافل دانشگاهی، نظریه پردازان و روشنفکران مسلمان میتوانستند و باید برای تبیین درست این نگرش و رهیافت، با تلفیق عناصر ماتریسی حداقل دو در دو ، ویژگیهای چهارگانه و قابل تبیین برای تعریف واقعی موقعیت کنونی پتانسیل سرزمینی ایران بعد از وقوع انقلاب اسلامی یعنی: 1- ژئواستراتژی ، 2- ژئوایدئولوژی، 3- ژئوپلیتیک و 4- آرمانگرائی واقعگرایانه در حوزه تحقق منافع و امنیت ملی و اهداف انقلاب اسلامی و نظام جمهوری منبعث از آن را برشمرده و به تبیین و فهم سیاست و حکومت در ایران کمک کنند. اما دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی همچنان بدهکار جامعه ایرانی محسوب میشوند و در تبیین این ویژگی اساسی نظام سیاسی ایران یعنی نقش و قدرت مردم کوتاهی نموده اند. اگر چه این دیدگاه هنوز با فقر نظریه پردازی و تبیین نظری و آزمون و سنجش روبرو است و همچنان نیازمند توجه در کلاسهای درس و آزمایشگاهها و محافل دانشگاهی است، ولی تحولات نظام بین الملل در سالهای اخیر ایجاب میکند که از برخورد منفعلانه با این پدیده در مقوله سیاست و حکومت دوری نمود. با توجه به موقعیت غیر انفعالی سیاست خارجی ایران سیستمداران ایرانی باید از پتانسیلهای قدرت مردم و حضور واقعی و نه نمایشی آنان در صحنه های گوناگون سیاسی اجتماعی برای تثبیت جایگاه ایران در نظام بین الملل با تمسک به ویژگیها و توانمندیهای بسیج‌ پذیری و بسیج‌ کنندگی نیروی جوان و بالنده کشور استفاده مطلوب نمایند.
همانگونه که قبلا" نوشته ام سیاست خارجی ایران صرفا" در چارچوب ساختارهای از قبل موجود ژئوپولیتیک، ژئو استراتژیک و حتی ژئو ایدئولوژیک بر خاسته از وقوع انقلاب اسلامی در سرزمین ایران قابل تبیین نیست، اگرچه هر سه این عوامل هم موثر و مهم هستند و هم عناصر شکل دهنده آن. سیاست خارجی کنونی ایران بیش از هر چیز نتایج برآمده از تاثیرات انقلاب اسلامی برای شکلگیری عامل چهارم مذکور یعنی آرمانگرائی واقعگرایانه در حوزه تحقق منافع ملی و اهداف انقلاب اسلامی بوده که به آن هویت و جهت های خاصی بخشیده و تقویت کننده عناصر ثابت نیز میباشد. زیرا پدیده انقلاب، ایده تأسیس یا ولادت دنیای جدیدی از روش ها، معیارها، ارزش ها و نگرش ها ست که آنها را در فضاهای گسترده ای می پراکند که اگر مورد توجه قرار نگیرند از تمامی توانمندیهایمان سیاسی اجتماعی کشور استفاده نکرده ایم. سیاست خارجی ایران تلفیقی از مفاهیم انتزاعی همچون آرمانها، ارزشها، اصول، اهداف و تعاریف خاص کشور از منافع و امنیت ملی، استقلال، جهتگیری سیاست خارجی و... از یک طرف و واقعیات عینی مانند تحولات عملی عرصه سیاسی و بین المللی از طرف دیگر است. و این راهی بود که وقوع انقلاب به رهبری آن رهبر فقید در پیش روی مملکت نهاد.
بی شک اندیشه سیاسی، تفکرات بر خاسته از احیای فکر دینی، رویکرد حاکم بر نگرش فقهی امام خمینی (ره) و اصول حاکم بر رهبری ایشان، روندی تقدیر گونه با ترکیب عناصری از عدم سلطه پذیری، استقلال عمل از قدرتهای جهانی، مبارزه با ظلم و ظالم، حمایت از مظلوم و دوری از تاثیر پذیری از روند جهانی سازی فرهنگ غربی در بستر عقلگرائی و توجه به منافع و مصالح ملی برای سیاست خارجی ایران رقم زده است. این امر به نوبه خود برای رویکرد و گرایش سیاست خارجی جمهوری اسلامی بنیادهای ایجاب‌کننده یا ناگزیری ساخته است که اگر چه با مظاهر روند حاکم بر روابط بین المللی متضاد و تهدید گونه مینماید ولی اگر با برنامه ریزی و حاکمیت عقل و استفاده بجا از قدرت و فرصت ایجاد شده برای جمهوری اسلامی ایران از آن استفاده شود بسیاری از تهدیدها به فرصت شکوفائی کشور تبدیل میشوند. زیرا روند کنونی باعث شده پتانسیل تاریخی ایران بر مقوله سیاست و حکومت در کشور هموار و سوار شده و از آن طریق سیاست خارجی ایران نیز حامل ویزگیهای جدیدی باشد که بر عناصر زمینی نظیر ژئو استراتزیک و ژئوپلیتیک تفوق و برتری یابد. یعنی سیاست خارجی کنونی ایران با رویکرد جدید و ویژه خود در بستری از پتانسیل‌های تاریخ تحولات سده اخیر ایران برای آزادی و استقلال مردم منطقه، نماینده سیاست خارجی نوینی است که گرایش‌های نهفته رهبری طلبانه آن البته با مسئولیت پذیری را می تواند نمایندگی کند. تحقق این دیدگاه نیازمند الزامات خاص خود در صحنه داخلی همچون چسبندگی و انسجام ملی و تعامل با قدرتهای منطقه و جهانی در صحنه خارجی است و نباید از آنها غفلت کرد، انشاالله.
منبع: ویژه نامه «امام، جوان و دیپلماسی» . موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) به مناسبت 26 مین سالگرد رحلت. صفحه 48

کد N858999

وبگردی