آفتاب
تحلیل بین الملل؛

واکاوی تجاوز عربستان به یمن/سرنوشت ناگزیر جنگ

واکاوی تجاوز عربستان به یمن/سرنوشت ناگزیر جنگ

تجاوز عربستان به یمن عقیم مانده و نتوانسته اهداف از پیش تعیین شده را محقق کند و اکنون به ابزاری بر ای تحکیم جایگاه القاعده و دیگر گروههای تروریستی در یمن تبدیل شده است.

خبرگزاری مهر-گروه بین الملل: در تاریخ ۲۵ ماه مارس میلادی(ششم فروردین ماه) سال جاری سفیر عربستان در واشنگتن آغاز عملیات نظامی عربستان در یمن تحت عنوان «طوفان کوبنده»  را اعلام کرد و یک روز پس از اعلام این خبر رسانه ها از مشارکت جنگنده های قطر، امارات، اردن در این حملات و اعزام نیرو از سوی مراکش، کویت، بحرین، مصر و سودان در این  تجاوز خبر دادند. طبق اسناد موجود نیز جنگنده های اسرائیلی نیز در این حملات مشارکت دارند و آمریکا نیز بر حمایتهای لجستیکی از جنگ علیه یمن تاکید کرد.

این ائتلاف و همپیمانی اندکی پس از فرار «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهوری مستعفی یمن به ریاض و با ادعای حمایت از آنچه دولت مشروع یمن خوانده می شد صورت گرفت.

اما ریشه ها و اهداف آشکار و نهان این تجاوز در ابعاد دیگری نیز قابل بررسی است.

حفاظت از خطوط انتقال نفت و تجارت دریایی در آبهای دریای سرخ که از طریق تنگه باب المندب صورت می گیرد یکی از اهداف مهم لشگر کشی عربستان به یمن محسوب می شود به عبارت دقیقتر، سیطره انصارالله و کمیته های مردمی بر تنگه باب المندب تهدیدی برای کشتیهای تجاری مصر، هند و حتی عربستان محسوب نمی شود بلکه این امر تهدید بزرگی علیه اسرائیل محسوب می شود، ایدئولوژی انصارالله اسرائیل را به شدت نگران می کند و بر اساس منافع مشترکی که رژیم صهیونیستی و آل سعود در منطقه دنبال می کنند این دو از دیرباز هرچند به صورت پنهانی به یکدیگر پیوند خورده اند و حفاظت از موجودیت رژیم صهیونیستی در دریای سرخ از اهداف برجسته این لشکر کشی است.

و به همین دلیل است که تل آویو نیت خود را برای مداخله نظامی در یمن پنهان نکرده و معتقد است که در صورت ناتوانی آمریکا و عربستان در تامین امنیت رفت و آمدهای دریایی اسرائیل در تنگه باب المندب که از طریق آن با شرق آسیا ارتباط می گیرد، وارد عمل خواهد شد.

از سوی دیگر طبق اسنادی که ویکی لیکس منتشر کرده است در سال ۲۰۰۹ میلادی «محمد بن نایف» وزیر کشور وقت عربستان، یمن را یک کشور شکست خورده توصیف کرد اما با ظهور انقلاب یمن در سال ۲۰۱۴ و خیزش مردمی که از فقر، گرسنگی و فساد در یمن به ستوه آمده بودند یمن می رفت که شکل جدیدی از خود در میان کشورهای عربی ترسیم کند، مسئله ای که چندان به مذاق عربستان خوش نیامد چرا که وجود دموکراسی و استقلال در این کشور یک خطر ریشه ای برای ریاض محسوب می شد که راه چاره را در ناکام گذاشتن و در نطفه خفه کردن تحرکات انقلابی پیش از موفقیت کامل آنها دید و درصدد نابودی یمن برآمد تا به این وسیله هرگونه تحرک انقلابی که رنگ و بوی دینی دارد را ناکام بگذارد.

تحقق یک دستاورد تازه برای شاه جدید عربستان و پسر وی که در سمت وزارت دفاع این کشور فعالیت می کرد از دیگر اهداف مورد نظر لشکر کشی عربستان به یمن محسوب می شود، تحقق دستاوردی که در آینده بتوان با تکیه بر آن دست برتر را در داخل خاندان آل سعود به دست آورد. ملک سلمان در این راستا تلاش می کند تا رهبری کاریزماتیکی را در مقایسه با «ملک عبدالله» به دست آورد و به همین دلیل به تجاوز به یمن روی آورد تا برای خود یک دستاورد تاریخی را تدارک ببیند که بتواند با استفاده از آن محمد بن سلمان فرزندش را که هم اکنون به عنوان جانشین ولیعهد معرفی شده است را نیز در آینده به آمریکائیها بقبولاند و تضمینی باشد برای امضای اوراق اعتماد آنها به محمد بن سلمان.

به همین دلیل بود ملک سلمان و پسرش محمد از همان ابتدای جنگ علیه یمن همه نصایح و هشدارها را درخصوص آغاز جنگ علیه یمن پشت گوش انداختند چرا که انگلیس در آغاز تجاوز عربستان به یمن در خصوص ادامه این جنگ به ریاض هشدار داده و آن را جنگی شکست خورده توصیف کرد و به ریاض توصیه کرد که زودتر به این جنگ خاتمه دهد. آلمان نیز جنگ زمینی را در یمن به یک باتلاق تشبیه کرد و اخیرا نیز زمزمه هایی از سوی مقامات آمریکایی شنیده می شود که اعلام کردند که این جنگ چشم انداز مشخصی ندارد.

طوفان کوبنده پس از ۱۸ روز به شکست انجامید و تجاوزات آل سعود در همچنان ادامه دارد و عربستان همچنان در پی پیروزی در یمن است .عربستان اعلام کرد که با تحقق اهداف خود در جنگ به یمن عملیات طوفان کوبنده را پایان داده و از این پس این عملیات را با عنوان بازگشت امید در یمن پیگیری می کند.

اما اظهار این مدعا توسط عربستان، اینکه حقیقت ماجرا چه بوده و پشت پرده توقف طوفان کوبنده در یمن چه چیزی وجود داشت که مقامات سعودی را مجبور به اعلام توقف آن کرد بسیار جای بحث دارد که مطالعه موار ذیل می تواند عکس ادعای عربستان را اثبات کند:

۱-جنگ ائتلاف ضد یمن به مناطق مختلف این کشور،بالغ بر ۴هزار شهید و زخمی  برجا گذاشت و دهها هزار شهروند یمنی از خانه و کاشانه خود آواره شده و زیرساختهای شهری و مراکز دولتی در یمن منهدم شدند.

2- عملیات هوایی توسط جنگنده های ضد یمن بر فراز آسمان این کشور انجام گرفت که در نتیجه آن ۹۴۴ نفر شهید و ۳۵۰۰ نفر زخمی شدند.

۳-عربستان در این جنگ نتوانست هیچ کدام از رهبران انصارالله و فرماندهان ارتش یمن را به شهادت برساند با آنکه از حمایتهای لجستیکی و اطلاعاتی گسترده غرب از جمله آمریکا و فرانسه برخوردار بود.

۴- درجریان این جنگ، خشم و انزجار مردم یمن از عربستان سعودی تشدید شد و خیل عظیمی از شهروندان یمنی برای مشارکت در جنگ یمن و علیه تجاوز عربستان به این کشور بسیج شدند.

۵-عربستان نه تنها نتوانست انصارالله و کمیته های مردمی را از مناطقی که تحت کنترل خود درآورده اند بیرون کند بلکه حتی در زمان تجاوز جنگنده های ائتلاف به یمن انصارالله، ارتش و نیروهای مردمی موفقیتها و پیشرویهای عدیده ای را در یمن به دست آوردند.

۶-  با آنکه عربستان بارها از تصمیم خود برای آغاز حملات زمینی به یمن خبر داده بود اما از بیم توانایی نیروهای مردمی و انصارالله هیچ گاه نتوانست این مسئله را عملی کند.

۷-یکی از اهداف اصلی عربستان برای آغاز تجاوز به یمن بازگرداندن «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهوری فراری یمن به عرصه قدرت در این کشور بود اما با گذشت بیش از یک ماه از آغاز جنگ علیه یمن سرنوشت سیاسی هادی در هاله ای ابهام مانده و احتمال پناهندگی وی در عربستان تا آخر عمرش وجود دارد.

۸- عدم مشارکت ترکیه و پاکستان و تردید مصر در ائتلاف ضد یمن  نشان از ناکارآمدی حربه دست و دلبازیهای سعودیها در به کارگیری کشورها در راستای اهداف خود در قبال پرداخت پول دارد و اینکه این حربه در همه مواقع منجر به تحقق اهداف ریاض نمی شود.

۹- عملیات موسوم به بازگشت امید در یمن نه تنها دستاوردی برای عربستان نداشت بلکه در نتیجه این عملیات تیپ ۳۵ در تعز و تیپ ۳۱۵ در مأرب که پیشتر تحت سیطره گروههای مسلح وابسته به ریاض بود از کنترل آنها خارج شد.

۱۰- یک تحرک مردمی متشکل از طیف گسترده مردمی در یمن برای اداره این کشور ایجاد شد که ریاض در آن نفوذی ندارد.

۱۱- عربستان مجبور شد برای جبران خسارتهای گسترده ای که بر اثر تجاوزات این کشور و همپیمانانش به یمن  به بار آورده متحمل هزینه های گزافی شود و علاوه بر تامین هزینه های جنگ علیه این کشور، برای بازسازی زیرساختهای ویران شده یمن نیز هزینه کند.

 

با اعلام آغاز عملیات بازگشت امید می توان به این نتیجه رسید که استکبار در تلاش است تا با استفاده از حملات سعودیها آنچه که تروریسم در یمن محقق نکرد را تحقق بخشد.

اما آنچه که مبرهن است این است که جنگی که توسط اتاق عملیات آمریکا با پوشش عربستان مدیریت می شود پایان نخواهد پذیرفت مگر در دو حالت؛ یا عربستان یمن را ویران و باخاک یکسان می کند که تحقق این امر تنها با به کارگیری تسلیحات کشتار جمعی و ممنوعه توسط ریاض و تخریب  هه زیر ساختها و مناطق مسکونی صورت می گیرد.

و یا اینکه پس از تغییر استراتژی صبر یمنی ها به استراتژی خشم و نفرت، نظام آل سعود از هم پاشیده شود و موقعیت حامیان آن نیز متزلزل شود چرا که هرگونه واکنش به تجاوز عربستان نفت خلیج فارس را هم تحت تاثیر قرار می دهد و گروههای مرتبط با این مسئله نیز متحمل ضرر و زیان خواهند شد.

احتمال اول که بسیار دور از ذهن و غیر واقعی به نظر می رسد نه به این خاطر که عربستان و هم پیمان اصلی این کشور یعنی آمریکا از استفاده از تسلیحات کشتار جمعی و ممنوعه ابایی داشته باشند بلکه به این دلیل که حملات هوایی و نابودی یمن از این طریق امری غیر ممکن به نظر می رسد، لبنان و غزه که از لحاظ مساحت به اندازه یکی از استانهای کوچک یمن محسوب می شوند، بارها مورد تجاوز رژیم اسرائیل قرار گرفته اند اما با وجود کثرت تلفات و قربانیان، قوی تر از پیش، از این جنگ خارج شدند و این بدان معنی است که دشمنان یمن هرگز نمی توانند به اهداف خود در این زمینه دست یابند حتی اگر امکان انتقال زرادخانه های ناتو و آمریکا به سمت یمن فراهم شود.

و تنها راه حلی که موجود است اتخاذ راهکار مسالمت آمیز و راهکار سیاسی برای حل بحران یمن است که عربستان نیز با لابی گری در شورای امنیت و از طریق طرح خلیج فارس در یمن در تلاش است تا به این امر دست یابد اما همچنان به تجاوزات خود ادامه می دهد و کمیته های مردمی یمن نیز با مشاهده این امر هرگونه مذاکره ای را در زمینه سیاسی یمن منوط به توقف حملات عربستان دانسته اند.

اما توقف تجاوز و حملات به یمن بدون تحقق اهداف مورد نظر عربستان در این کشور بمثابه به رسمیت شناختن شکست سعودیها است که بازخوردها ی منفی آن نیز نظام آل سعود را به چالش می کشد.

از سوی دیگر می توان گفت حملات هوایی در یمن منجر به استحکام موقعیت القاعده در یمن شده است که  به عنوان تنها نیروی بازمانده در یمن است که عربستان در این کشور  از آن به عنوان نیروی بازدارنده علیه حوثیها و ارتش یمن استفاده می کند.

جنگنده های سعودی که از سوی اتاق عملیات آمریکا فرماندهی می شوند به طور روزانه محموله های سلاح و ادوات نظامی به القاعده در یمن می رسانند.

از سوی دیگر آمریکا بیش از ۱۰ سال است که مدعی است در حال بمباران مواضع القاعده در یمن است، امری که نه تنها به سرکوب این گروه تروریستی در یمن نینجامیده است بلکه اقدامات نمایشی آمریکا منجر به تقویت القاعده در این کشور نیز شده است و این در حالی است که آمریکا همچنان داعیه مبارزه با تروریسم را در یمن دارد.

هیاهوی رسانه ای درمورد خودروهای بمب گذاری شده آماده انفجار در داخل مرزهای عربستان و کشته شدن دو نیروی امنیتی عربستان به دست کسی که مدعی شده به دستور داعش دست به این کار زده است یک نوع تبلیغ رسانه ای  است که عربستانِ حامی مالی و ایدئولوژیکی تروریسم را در جنگ با آن نشان دهد.

در هر صورت جنگ علیه یمن نوعی از تجاوزات آمریکایی-اسرائیلی در منطقه است که پس از متحمل شدن شکست مستقیم در افغانستان، عراق، لبنان و غزه واشنگتن و همپیمانان و مزدورانش از طریق حمایت از تروریسم تکفیری رو به جنگ غیر مستقیم آوردند و ناکامی تروریسم تکفیری در یمن پشت پرده آغاز تجاوز عربستان به این کشور است که با هدف نجات تکفیریها و تحقق اهداف محقق نشده آن صورت می گیرد.

گزارش : فاطمه درخشان

کد N839980

وبگردی