آفتاب

اقسام شجاعت از نگاه شهید مطهری

اقسام شجاعت از نگاه شهید مطهری

آیت‌الله شهید مرتضی مطهری در یادداشتی که در سال 38 نوشته، شجاعت را بر سه قسم جنگی، اخلاقی و عقلی می‌داند و معتقد است که شجاعت در هر حال به معنای اجرای آن چیزهایی است که از مرحله عقل و وجدان گذشته است.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، یادداشت‌های استاد مطهری شامل یادداشت‌های الفبایی، موضوعی و دفاتر یادداشت است. تاکنون یادداشت‌های الفبایی در 7 جلد، یادداشت‌های موضوعی در 5 جلد و یک جلد از دفاتر یادداشت توسط « شورای نظارت بر نشر آثار استاد مطهری» انتشار یافته است.

مطلب زیر از « دفاتر یادداشت» استاد شهید انتخاب شده است که در سال 1338 هجری شمسی یعنی در 40 سالگی و در دوران بلوغ فکری ایشان به رشته تحریر درآمده است و در جلد 13 یادداشت‌های استاد مطهری به چاپ رسیده است:

«شجاعت و اقسام آن

علمای اخلاق می‌گویند فرق است بین شجاعت و نیرومندی بدنی. نیرومندی بدنی مربوط به ساختمان جسمانی و عضلات و اعضا و اجزاء بدن است، ولی شجاعت ملکه‌ای است نفسانی و مربوط به قوت قلب و صلابت اراده است که لشکر ترس و جبن بر روح غلبه نکند و اشباح و اوهام بر نفس مسلط نگردد و به عبارت دیگر شجاعت، بی پروایی از مخاطرات احتمالی و از القاء نفس در معارک و مهالک است و بسیار اتفاق می‌افتد که فرد یا لشکری با فرد یا لشکر دیگر روبرو می‌شوند که از لحاظ قوت و اسلحه و تجهیزات بدنی و جنگی، بسیار کمترند ولی به واسطه شجاعت فاتح و پیروز می‌شوند، همان‌طوری که مثلا مسلمانان با عدد اندک خود همواره بر اعراب و بر رومیان و ایرانیان فائق می‌آمدند.

شجاعت بر سه قسم است: جنگی و اخلاقی و عقلی. شجاعت جنگی این است که در مبارزه‌های خونین و خطرناک که خطر کشتن و زندانی شدن و غارت شدن و شکست خوردن در کار است شخص نهراسد و نترسد. همان طوری که می‌بینیم بعضی در اجتماع از هیبت مقامات عالیه و از مخاطرات زندگی باک ندارند، یعنی بر ترس خود غلبه کرده‌اند.

شجاعت اخلاقی به این است که انسان در برابر تحریکات داخلی حیوانی وجود خودش قوی و با اراده باشد. مثلا در مقابل میل به استراحت و خواب و در مقابل میل به غیبت کردن و میل به خیانت به حقوق مالی یا ناموسی مردم مقاومت کند. انصاف دادن و قائم به قسط بودن و شهادت بر ضرر خود دادن و ...( شجاعت اخلاقی است.)

شجاعت عقلی مبارزه با تقالید بی اساس و معتقدات رایجه بی اصل است. بسیاری اشخاص بین بی ایمانی به غیب و ضعف عقلانی یعنی نداشتن شجاعت عقلی جمع کرده‌اند، چنان که خودم شخصی را دیدم که نسبت به جمیع معتقدات مذهبی بی عقیده بود و خودش مدعی ارتکاب جمیع معاصی بود ولی جرأت نمی‌کرد که از میان گوسفندان عبور کند، زیرا به فال بد می‌گرفت. عقل هر اندازه که قوت بگیرد و روابط علی و معلولی اشیاء را درک کند، قوه پشت پا زدن به عقاید بی اساس زیادتر می‌شود.

در کشور وجود انسان قوه عقل و علم به منزله قوه مقننه و قوه وجدان و ضمیر که بین حق و باطل حکم می‌کند قوه قاضیه(= قضائیه) و قوه اراده قوه مجریه است. بسیار از امور است که از مرحله قوه عقل و از مرحله وجدان اخلاقی گذشته،‌ در عین حال به واسطه ضعف اراده که رل اجرا را دارد، به مرحله عمل نمی‌آید. شجاعت در هر حال به معنای اجرای آن چیزهایی است که از مرحله عقل و وجدان گذشته است.»

انتهای پیام

کد N810797

وبگردی