آفتاب

مصاحبه کوثری درباره رزمایش پیامبر اعظم،خاطراتش با سردار سلیمانی و نقش آیت الله هاشمی در دفاع مقدس

مصاحبه کوثری درباره رزمایش پیامبر اعظم،خاطراتش با سردار سلیمانی و نقش آیت الله هاشمی در دفاع مقدس

اسماعیل کوثری فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله در دوران دفاع مقدس و نماینده مجلس شورای اسلامی، رزمایش پیامبر اعظم 9 را که در اسفند ماه 1393 برگزار شد یکی از قدرتمند ترین مانور های کشور دانست. او همچنین در این مصاحبه گفت که عملیات کربلای 4 لو رفته بوده است.

سوگل نور محمد: اسماعیل کوثری را این روزها بیشتر به خاطر مشغله نمایندگی اش در مجلس می شناسند اما او یکی از فرماندهان بنام دوران دفاع مقدس است. وی در گفت و گو با خبر آنلاین از عملیات کربلای 5 و خاطراتش با سردار قاسم سلیمانی سخن گفت،که مشروح آن را می خوانید:

از نظر شما چه اتفاقات جدیدی در عرصه نظامی در رزمایش پیامبر اعظم 9 روی داد؟
رزمایش پیامبر اعظم، در اصل مانند رزمایش های گذشته بوده و تفاوت زیادی با سایر مانورها نداشت. اما هر چقدر که از مدت زمان دفاع مقدس می گذرد، کارمان در زمینه ابتکارات و خلاقیت های تجهیزات، مخصوصا در بعد موشکی و سلاح های این چنینی پیشرفت شگفت آوری داشته است، لذا هر چقدر که زمان می گذرد باید بگوییم آن ابتکارات و خلاقیت ها که تقریبا روی آنها کار شده و به نتیجه رسیده بود، در حال حاضر وارد صحنه عمل می شود. به خاطر همین هست که از همین امروز موشک بالستیک سومار،به نمایش داده شد. باید بگوییم از این به بعد سرعت نشان دادن تولیدات داخلی خودمان در بعد سلاح و تجهیزات خیلی بیشتر شده است، به خاطر همین کار های تحقیقاتی و پژوهشی که در گذشته انجام شده است،تا به حال در آزمایشگاه و در حال تولید بوده ، اما در حال حاضربا برگزاری این رزمایش به صحنه عمل رسیده است. لذا شما احساس می کنید که این رزمایش پیامبر اعظم با سایررزمایش های برگزار شده از سوی نیروهای دفاعی کشور متفاوت است در صورتی که این چنین نیست.
این رزمایش، در عرصه بین الملل به خصوص با توجه به برگزاری آن همزمان با مذاکرات هسته ای چه تاثیراتی داشته است؟
به نظر من برگزاری این رزمایش هم در منطقه و هم در عرصه بین الملل نمود داشت و دارد. البته در منطقه، بیشتر از این جهت که به کشور های همسایه خودمان این مسئله را تفهیم می کنیم که قدرت این چنینی در زمینه تسحیلات و نظامی دارا هستیم، ولی همواره میخواهیم مانند یک کشور دوست که با ما در ارتباط هستند و هیچ زمانی هم بخواهم این تجهیزات را برای کشور های همسایه و دوست خودمان که در منطقه هستند به کار نمی گیریم. اما در سطح بین الملل و در مقابل استکبار جهانی،با برگزاری این رزمایش ها نشان می دهیم که شمایی که همواره ندای تحریم سر می دهید و مدام در گوش دنیا می خوانید که ایران را تحریم کردید نتایج تحریم شما بالا بردن توان دفاعی ایران و پیشرفت روز افزون در زمینه تسلیحات نظامی می باشد،هر چقدر که به ما فشار بیاورید، ما به سوی تولیدات داخلی با توانمدی دانشمندان جوان خودمان می رویم و این تجهیزات را خلق خواهیم کرد که در نهایت در عمل هم نشان دادیم. بعد دیگر این مسئله،بعد بازدارندگی می باشد که این هم باز در عمل بار ها نشان دادیم که ادعا های ما در حد حرف و تئوریک نمی باشد. بلکه یک واقعیتی به حساب می آید و در نهایت اینکه به دوستان خارج از محدوده همسایه های خودمان می گوییم که ما دارای این توانمندی ها هستیم و به دشمنان هم می گوییم که حواستان جمع باشد، هیچ گاه خیال نکنید که ایران به علت تحریم ها دست و پا بسته است و به موقع وارد عمل نمی شود، نه این توانمندی هایی که دنیا شاهد آن است به بهترین نحو استفاده می کنیم منتها تنها در زمان ضرروری آن.اما در بعد مذاکرات هسته ای هم باید بگویم که برگزاری اینگونه مانورها در کشور بر روند مذاکرات قطعا و یقینا اثر داشته است. به این دلیل که ما می دانیم که بحث مذاکره در حال حاضر به صورتی شده است که دیگر تنها بعد هسته ای نیست. تیم مذاکره کننده ما مسئولیت اش فقط و فقط در زمینه هسته ای می باشد، اما دشمنان ما مخصوصا آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان به دنبال این هستند که مسائل را به خارج از موضوع هسته ای بکشانند تا اینکه بتوانند امتیاز بیشتری از ما بگیرند. ولی ما این مسئله را باید به آنها تفهیم می کنیم، که شمایی که دم از دموکراسی و حقوق بشر و مبارزه باتروریسم می زنید، دروغ می گویید اگر این دموکراسی و حقوق بشر وجود دارد، چرا تحریم اقتصادی می کنید؟ ملت ها حق دارند از همه امکانات این عالم استفاده کنند،شما به چه حقی تحریم می کنید ما در عمل به این کشور ها نشان می دهیم که هر چقدر هم که باری دنیا بخواهید وانمود کنید که دنبال حقوق بشر هستید و دروغ محض می گویید. ما در عمل نشان می دهیم که شما با همه این دروغگوییهایتان این توانمندی ها را داریم.برای مقابله کردن از فکر و توانمندی های نظامی مان به موقع استفاده خواهیم کرد ، خیال نکنید ایران فقط در بعد مذاکره، از روی نیاز باشما مذاکره کند، نه ما مذاکره را از این جهت قبول می کنیم که نشان بدهیم که چقدر در همه زمینه ها برتر از کشور های منطقه هستیم.
نقش ایران در تامین امنیت منطقه و مبارزه با گروه های تروریستی چیست؟
در بیان موضوع نقش و جایگاه ایران در تامین امنیت منطقه و مبارزه با گروه های تروریستی از جمله داعش و... ایران بر خلاف آمریکا در عمل نشان داده است.آمریکایی هادر آغاز اعلام کردند که ما می خواهیم ضد داعش عمل کنیم، ولی 180 درجه خلاف آن را ثابت کردند. یعنی به اسم ضد داعش دیدیم که می روند و سلاح و تجهیزات و مهمات می برند.،حتی بمباران هم انجام می دهند. هدفشان تنها مردم مظلوم و بی گناه سوریه و عراق می باشد، نه داعشی ها،دیگر برای همه ملت ها و در بین کشورهای منطقه ثابت شده است که آمریکایی ها هیچ وقت دلشان برای ملت های منطقه مخصوصا مسلمان های حاضر در منطقه نسوخته است.از طرفی می آیند اختلاف ایجاد می کنند، داعش را درست می کنند که بین اهل تشیع و تسنن اختلاف بیاندازند. ولی باز هم دیدیم که در عمل این چنین نبود، بلکه خلاف این ر ا انجام دادند. در موردعملکرد خود آمریکا باید بگوییم که دقیقا خلاف این مسئله را نشان می دهد زمانی که مسلمان ها کشته می شوند این ها دقیقا سیاست نژادپرستانه را در آمریکا نشان می دهند موقعی که چه شیعه و چه سنی کشته می شوند، آمریکایی ها سکوت می کنند. اما همین که چند تا مسیحی که آن ها هم خواهران و برادران ما هستند و ما فرقی برای آنها قائل نیستیم کشته می شوند در اینجا یکباره مدافع حقوق بشر می شوند. در نتیجه این موضوع نشان دهنده تناقض گویی های یا ضد و نقیض برخورد کردن های سیاست های آمریکا می باشد که به لطف خدا برای همه ملت های دنیا این موضوع روشن شده است.
آیا خاطره ای مشترک با سردار سلیمانی در زمان جنگ دارید ،ایشان را چگونه توصیف می کنید؟
من و سردار سلمانی چندین سال در کنار هم بودیم،در اصل ایشان فرمانده لشگر 41 ثارالله کرمان و سیستان و بلوچستان بودند و ما هم در خدمت و رزمنده لشگر 27 محمد رسول الله تهران بودیم. لذا در خیلی ازعملیات ها در کنار یکدیگر بودیم.اوج همکاری ما درعملیات کربلای1 در آزادسازی مهران بود ،در عملیات های دیگر هم در کنار هم حضور داشتیم. در روز های آخر جنگ در جاده اهواز -خرمشهر که عراقی ها در حال تجاوز بوده و تهاجمات آن ها در حال پیشروی بود، آنجا هم در کنار هم بودیم. در نتیجه خاطرات زیادی بین ما وجود دارد از جمله،در خود عملیات کربلای 1 در مهران به این صورت بود که فردا صبح روز دوم عملیات چون در کنار هم بودیم، حاج قاسم آمدند توی خط و ما هم بودیم در نهایت به خاطر اینکه مرحله شب قبل عملیات انجام شده بود از کار همدیگر با خبر شده باشیم در نهایت هماهنگی های لازم را انجام دادیم و بعداش این شد که حاج قاسم و حاج ر ضا دستواره که جانشین بودند و سعید سلمیانی که مسئول عملیات لشگر 27 محمد رسول الله بودند، با دو تا موتور رفتن که به سوی خط اولی که شب قبل عملیات شده بود،زمانی که این ها رفتند بعد از چند دقیقه من دیدم که خیلی هراسان بدون موتور برگشتند چون شب قبل هم عملیات شده بود، تقریبا بدون سلاح و تجهیزات لازم بودیم این ها که داشتند به سمت خط می رفتند. یکباره یک گروهان عراقی آن هم مجهز و مسلط به طرز نامحسوس می خواستند از خط ما عبور کنند ، تا به ما برسند. این موضوع باعث شده که متوجه یک گروهان عراقی مسلح در منطقه خودمان بشویم. اما در این جا با هوش و درایت حاج قاسم جوری عمل کردند که عراقی ها اصلا متوجه حضور این ها نشدند و هم اینکه سریعا با نیروهای زرهی که در منطقه داشتیم اقدام کردیم و آن گروهان را به طور کامل اسیر کردیم. همه سلاح هایشان را گرفتیم و آنهار را کاملا خلع سلاح کردیم اگر این ها نمیرفتند،شاید آن گروهان عراقی کلی مشکلات برای ما و نیروهای ما به وجود می آورد.این خاطره و این عملیات نشان داد که فرماندهان ما مخصوصا حاج قاسم سلیمانی چقدر نسبت به نیروهای در خط خودشان حساسیت داشتند، در بدترین شرایط هماهنگی ها و اقدامات لازم را انجام میدادند و هیچگونه هراسی نداشتند.فداکارانه بدون اینکه بگویند ما فرمانده لشگر هستیم سوار موتور می شدند و به سرکشی مناطق می رفتند تا خیلی سریع بتوانند بر منطقه ای که می خواهند در آن عملیات کنند مسلط بشوند.


وقتی در قامت نماینده مجلس وارد صحنه سیاست شدید واکنش منفی و یا مثبت از سوی همرزمانتان چه بود؟

حدودا بیست سال بعد از جنگ من وارد عرصه سیاست شدم ، خودم شخصا هیچ گاه نمی خواستم وارد این وادی بشوم ،اما بهم گفتند مانند همان موقعی که لباس سپاه را پوشیدی ،این هم یک تکلیف است،این دفعه هم بر اساس همین تکلیف و وظیفه ما وارد مجلس شدیم. اما اعتراض و واکنش منفی هم شاید قبل از این که وارد مجلس بشوم وجود داشت و مدام بهم می گفتند این شدنی نیست و شما هم می روی مانند بقیه بازیچه دست سیاست می شوید. اما در واقعیت امثال ما از قبل انقلاب چون سیاسی بودیم لذا هیچگاه با این موضوعات بیگانه نبودیم و کاملا با بحث سیاست آشنایی داشتیم و در حال حاضر مجلس را هم یک جبهه می دانیم و مانند دفاع مقدس که آنجاوظیفه ای داشتیم و باید آن را انجام می دادیم این جا هم بر همان اساس می باشد.
روایت شما از عملیات کربلای پنج چگونه است و اینکه گفته می شود این عملیات لو رفته بود صحت دارد یا خیر؟
به هیچ وجه؛عملیاتی که تا حدی لو رفته بود عملیات کربلای چهار بود و همین هم باعث شده بود که عراقی ها هوشیار بشوند و نگذارند ما به اهدافمان برسیم و لذا در نهایت ما به این دلیل که نتوانستیم در کربلای 4 موفق شویم آن را به کربلای 5 تبدیل کردیم،چرا که اگر کربلای 5 لو رفته بود، ما هچ گاه نمی توانستیم موفق شویم. عملیات کربلای 5 یکی از عملیات های بسیار سنگینی بود. در اصل مقاومت رزمندگان و فرماندهان در این عملیات در طول تاریخ جنگ نسبت به تمام عملیات های دیگربی نظیر بود. می توان گفت که قبل از اینکه وارد این عملیات شویم چون کربلای 4 موفق نبودیم،لذا اینجا همه پای کار ایستاند تلاش کردند و برایشان مهم بود که حتما باید به نتیجه مطلوب برسند که خوشبختانه نتیجه هم داد. نتیجه اش این بود که هم آمریکا و هم سازمان ملل همه این ها به فکر افتادند که ایران شکست ناپذیر است و این شکست ناپذیری باعث شد که استکبار جهانی به وحشت بیوفتد و لذا آمدند یک پیشنویس، قطع نامه به نام 598 نوشتند که این خود یک مدت زمانی طول کشید و مذاکره و بحث و رفت و آمد شروع شد تا این که حدود یک سال از آن گذشت و در نهایت به آن نتیجه ای که همه می دانند گرفته شد و باید گفت که قطع نامه 598 پایان دفاع مقدس بود.
در پایان نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی در فرماندهی جنگ را چگونه بود؟
در مقاطعی ایشان آمدند و در جنگ حضور داشتند،آقای رفسنجانی و تمام کسانی که با ایشان همراهی داشتنن نظرشان بر این بود که باید با یک عملیات بزرگ جنگ را خاتمه بدهیم،این در صورتی است که حضرت امام خمینی دائما می فرمودند که "جنگ جنگ تا رفع فتنه" حتی در اواخر هم اعلام کردند"جنگ جنگ تا رفع فتنه عالم"در نتیجه در مدت زمان جنگ آقای رفسنجانی مدام به دنبال این بودند که یک عملیات بزرگی انجام شود و جنگ تمام شود. در صورتی که به نظر من اینجا اشتباه استراتژیک ایشان این بود. اما چون ایشان از طرف حضرت امام بودند حرف ایشان برای همه ما بلاخره قابل عمل بود و به تصمیمات ایشان عمل می کردیم. به صورت کلی اشتباه استراتژیک آقای رفسنجانی این بود که خیال می کردند که با یک عملیات بزرگ کار را به نتیجه برسانیم آمریکایی ها کوتاه می آیند، در صورتی که اشتباه بزرگ بود.

29215

کد N774924

وبگردی