نه! اصلا" دیر نشده، هنوز صدای « دست ها » می آید؛ این دست ها، هنوز در تکریت، درعا، حلب، صنعا، طرابلس، کابل، و ....به کارند! می توان هر روز و تا زمانی که سیاست ها و تصمیمات صاحبان این دست ها جاری است، و صدای ضجه مردان و زنان و کودکان گندمگون این سوی عالم به گوش می رسد، صدای کف زدن هایی را شنید که به صدای سیلی بر گونه های خاورمیانه می ماند. نه! دیر نشده است، هنوز می توان نوشت، مراسم تمام نشده است، تمام هم نمی شود تا آنان برای «جنگ» قامت برافراشته اند و کمر همت بسته اند! صدای این دست ها، بلندتر از صدای توافق هسته ای نیز خواهد بود، تازه اگر توافقی در کار باشد.
روز 13 اسفندماه (سوم مارس 2015)، بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا حضور یافت و نمایندگان مجلسین ایالات متحده آمریکا «کف» زدند! صدای کفزنی(!) جمهوریخواهانی که شأن و شعور ملتهای جهان، بویژه موکلین خود را به سخره گرفته بودند، تنها چیزی است که در یادها میماند و به عنوان یک «طنز تلخ» در سینه تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد.
آیا صدای مهیب بمبها و انفجار راکتها، غرش توپها در مناطق آشوبزده و بحرانی خاورمیانه، عربده بیوقفه بولدزرهای مست نتانیاهو در اراضی اشغالی که باری در مسیر تخریب خانه فلسطینیها، یک خبرنگار تبعه دولت آمریکا را نیز له کردند، میتواند در هیاهوی کفزدنهای ممتد برخی سیاستمداران وقیح آمریکا، گم شود؟!
هرگز! ارکستری که با رهبری نخست وزیر رژیم اسرائیل با تنظیم و تدبیر جان بینر روز سوم مارس 2015 در صحن کنگره آمریکا روی صحنه رفت، سمفونی نفرت مینواخت تا پیش درآمدی باشد برای صدای شیپور جنگ سوم جهانی.
خانمها، آقایان! مردمانتان را «نمایندگی» کنید، آنان اختلافی با هم ندارند؛ این شماها هستید که ملتها را دسته، دسته و هر ملت را پاره پاره میخواهید و میانشان دیوار میکشید. شماها به جای نمایندگی مردمانتان، در مسیری قدم برمیدارید که ملتها به نمایندگی از سوی شما در مقابل یکدیگر بایستند.
به جای سرباز و تفنگدار، مردم خود را در هیئت و لباس توریست به خاورمیانه بفرستید و برایشان سفری خوب آرزو کنید! بگذارید به جای اینکه جنازههایشان برای تاریخ حرف بزند، از خاطراتشان بگویند و شما را در لذت زندگی با مردم نجیب و عاطفی مشرق زمین، شریک کنند.
امثال نتانیاهو جهان را به نابودی میکشانند، جهانی که تنها جزء کوچکی از آن اسرائیل است. اما خالی از مناسبت نمی دانم که همینجا بپرسم: چرا اسرائیل همواره از «نابودی» خود هراسناک است؟ چگونه است که این تهدید را خود، با پذیرش امکان و احتمال وقوع آن، باورپذیرتر می کند؟ در طول تاریخ همواره حکومت هایی بود و نبودشان محل منازعه بوده است و خط و نشان کشیدن برای «براندازی» یک رژیم حکومتی توسط دشمنانش اساسا" کرکری تازه ای نیست؛ براندازی یک «کشور» آنهم در جهان امروز با همین سازوکارهای بین المللی (ولو اینکه ضعف هایی داشته باشند و به اصلاحاتی محتاج) امری محتمل نیست. اما، اسرائیل انگار پذیرفته که «نابود شدنی» است! اگر چنین روزی فرا برسد، این نابودی، پژواک همین دست هاست!
میخواهم برای رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، آقای «جان بینر» یک توصیه کوچک داشته باشم، توصیه ای برخاسته از جزیی ترین رویدادی که در 3 مارس اتفاق افتاد و شاید کمتر کسی به آن توجه کرده باشد:
آقای بینر، عالیجناب!
هنگامی که سخنرانی دوست و میهمان ویژه و عالیقدر شما، «بنیامین نتانیاهو» تمام شد یا بهتر بگویم، هنگامی که شما و همکارانتان، موقتا" دست از دست زدن کشیدید تا دستی به شانه های میهمان ویژه بکشید، نخست وزیر اسرائیل، سرمست از بادهای که به او نوشاندید، با یکی یکی دست میداد، وقتی به جایگاه رفیع شما (جایی که متأسفانه به اتاق فرماندهی جنگ بیشتر شبیه بود تا مجلس نمایندگان ملت بزرگ آمریکا) نزدیک شد تا به پاس لطف جنابعالی دستتان را به گرمی بفشارد، صحنهای رخ داد که برای من از چند جهت عجیب بود. فیلم مراسم را ببینید، تا این نکته را مرور کرده باشید، آنجا که همانند «ساقدوش» زیر گوش نخست وزیر اسرائیل تذکر دادید: «کراواتت را صاف کن، حواست به لباست باشه!» من لبخوانی نکردم، اما آنچه در ثانیه ای گذشت، بدرستی یک پانتومیم کوتاه و مفهوم بود؛ بلافاصله «بنیامین» دست از دست شما کشید و لباسش را جمع و جور کرد!
عالیجناب! لطفاً به مسائل و حقایق جهان، به گرههای کوری که بر سر راه صلح و آرامش ملتها وجود دارد و البته موکلین شما هم جزیی از بهای سنگین این گره را می پردازند، به اندازه گره کراوات دوست عزیزتان، اهمیت بدهید. لباسی که با خودخواهی و زور بر تن جهان پوشاندهاید، دفرمه و ناموزون است، زشت و بدقواره است، بیش از کت و شلوار نتانیاهو، شایسته دقت و باریکبینی است تا مگر اوضاع جهان، آراسته و به سامان گردد!
خوبست جنگ طلبان، پیش از آنکه بیش از این دیر شود، دریابند که زیر خاکستر جنگ و خونریزی در جای جای خاورمیانه، از عراق و سوریه گرفته تا افغانستان و یمن و...، آتشی نهفته است که جهان را، با همه هر چه در آن است، خواهد بلعید؛ جهانی که کوچکترین جزء آن اسرائیل است!
خوبست جنگطلبان و افراطیون جهان، از جمهوریخواهان آمریکایی گرفته تا نژادپرستان اروپایی، از شیوخ عرب و پیاده نظامشان، از القاعده و داعش و النصره و ... گرفته تا راستگرایان صهیونیست، نیز کژاندیشان سنی و شیعه در جوامع اسلامی که بر طبل تفرقه میکوبند و در دام جنگ خانگی گرفتار آمدهاند، بدانند که خاورمیانه هنوز منبع «انرژی» است، اما این بار این انرژی متراکم و روزی غیرقابل مهار، چون نفت، زیرزمین نیست! از عمق به سطح آمده است، پیداست، روی زمین! در هیئت مردان و زنان و کودکانی که به تنگ آمدهاند و سالهاست تحت ستم سرمایهداری افسار گسیخته جهانی و استبداد حاکمان محلی، این گماشتگان حریص، میسوزند. اما، صبر و جهلشان رو به پایان است و در آستانه انفجار ایستادهاند. آنان اکنون میدانند که چه کسانی مسیر نگونبختیها و زندگی فلاکتبارشان را ریلگذاری کردهاند و آندسته کوچکی که هنوز نمیدانند، بزودی خواهند فهمید که داعش و... تنها خدمه قطاری هستند که هر لحظه، هر روز و هر ماه، دهها، صدها و هزاران تن از آنها را در ایستگاه مرگ پیاده میکند. آنان لوکوموتیورانها را میشناسند و قاعده تقسیم کار، میان غریبهها و خودیها، را فهمیدهاند.
عالیجنابان! اندکی دست نگه دارید و به این حقیقت بیندیشید که انرژی ملتهای به تنگ آمده در خاورمیانه، روزی، دیگر چرخ کارخانهها و صنعت را نمیچرخاند که همه ی داشتهها و اندوختههای تمدن بشر را به نابودی میکشد.
تمامی ملتهای جهان، حتی در سرزمینهای اسلامی با همه زخمها و داغهایی که دیدهاند، هنوز با خویشتنداری آماده همکاری و همزیستی با صاحبان قدرت و تصمیمسازان و مدیران جامعه جهانیاند. فرصت را با کف زدن برای یک جنایتکار جنگی از دست ندهید!
1717
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است