عده و عدد جریانهایی که این گونه فعالیت آزاد و قانونمند هنری را در نظام جمهوری اسلامی برنمیتابند، اندک است. در پهنه فرهنگی ایران زمین صدای آنها در اقلیت است اما سخنگویان این طایفه رندانه تلاش کردهاند خود را نماینده و نماد اکثریت جامعه معرفی کنند.
استراتژی این جریان، چنان که حوادث اخیر نشان میدهد ناامن جلوه دادن فضای فرهنگ و هنر و تنگ کردن عرصه بر تحرک نسل هنرمندان خلاق و جوان جامعه است.
متأسفانه یک تفسیر سیاسی از آنچه در عرصه هنر میگذرد سران این جناحها را بر آن داشته تا ابزارهای جنگ روانی خویش را به سمت کانونهای فعالیت موسیقی و هنری هدفگیری کنند. آنها این پندار اشتباه را دارند که اقبال روز افزون جوانان به محافل هنری و حضور گسترده آنها به کنسرتهای موسیقی یا سالنهای سینما و تئاتر باعث خواهد شد که در انتخابات آینده نسل جوان جامعه به رقیب اعتدالگرا و اصلاحطلب آنها روی آورد.
چنین نگرشی ریشه در اتفاقات هشت سال گذشته دارد دورهای که متأسفانه سیاست زدگی به همه عرصههای هنری و فرهنگی رخنه کرد. در این نگرش ابزاری، مدیران وقت منابع مالی و رانتها و امتیازات را صرفاً با هدف بهرهبرداری سیاسی و انتخاباتی میان گروهها و افراد توزیع کردند. تا جایی که عکس یادگاری گرفتن دولتمردان با برخی اصحاب هنر و حضور همراهی با گروههای موسیقی به صورت یک «ژست دموکراتیک!» درآمده بود.
به هر روی جریانهایی که آن روز سرمایه کلان دولت را به امید فتح دوباره کرسی قدرت بذل و بخشش کردند اکنون بزرگترین اپوزیسیون فرهنگی دولت اعتدال را تشکیل میدهند. شواهد مختلف دلالت بر این دارد که مشوق و پشتیبان جدی بسیاری از فعالیتهای تخریبی علیه موسیقی، سینما و تئاتر دولت اعتدال همین جریان است. آنها اینک صاحب چندین شبکه و بنیاد هنری و رسانهای شدهاند و به یمن رانتها و امتیازات هشت سال گذشته چند سازمان موازی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دایر کردهاند اما شگفتی اینجاست که هنوز ترجیح میدهند هنوز و همچنان اهداف و برنامههای خویش را در قالب عملیات پنهانی و زیر زمینی پیش ببرند.
17302
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است