آفتاب
آیت الله طباطبایی نژاد:

مخالفان شورای نگهبان انقلاب راقبول ندارند/نظرسنجی مشکل اصولگرایان

مخالفان شورای نگهبان انقلاب راقبول ندارند/نظرسنجی مشکل اصولگرایان

قانون اساسی می‌گوید قوانین را شورای نگهبان باید تفسیر کند. اینکه در قانون اساسی آمده باید بر انتخابات نظارت کرد را چه کسی تعریف و تفسیر می‌کند؟ خود قانون اساسی تاکید کرده که وظیفه شورای نگهبان است.

خبرگزاری مهر - گروه سیاست :   تیرماه سال ۱۳۸۱ مقام معظم رهبری پس از اطلاعیه تامل‌برانگیز کناره‌گیری مرحوم آیت‌الله طاهری از امامت جمعه اصفهان طی نامه‌ای خطاب به وی نوشتند:«روزی که اطلاعیه‌ منسوب به جنابعالی صادر شد ضدانقلاب که در زیر سایه‌ آمریکا و اسرائیل با پول آنها زندگی و تغذیه می‌کند، بیشترین سوءاستفاده را از آن کردند و آن را مقابله با سیاست‌های امام راحل و نفی و رفض نظام اسلامی و شعارهای آن وانمود کردند.» رهبر انقلاب در آن نامه از مردم اصفهان درخواست کردند آرامش شهر و نماز جمعه را حفظ کنند و حجج اسلام «قاضی عسگر و محمدتقی رهبر» را موظف ساختند که نماز جمعه اصفهان را برگزار کنند [span dir='LTR'].

[em]حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای در ۲۵ شهریور همان سال هم جایگزین آیت‌الله طاهری را طی حکمی منصوب کردند؛ «آیت‌الله سیدیوسف طباطبایی‌نژاد.»

برای گفتگو با امام جمعه اصفهان از میدان امام(ره) این شهر به چهارراه «شکرکن» محل دفتر آیت‌الله طباطبایی‌نژاد رفتیم. در بدو ورود به دفتر، با جمعی از همافران پایگاه هشتم شکاری اصفهان مواجه شدیم که به دیدار آیت‌الله آمده بودند. نماز ظهر و عصر را با حضور همافران نیروی هوایی اصفهان به امامت آیت‌الله طباطبایی‌نژاد اقامه کردیم و سپس میهمان «نماینده مردم اصفهان در مجلس خبرگان رهبری» شدیم و سوالات خود را آغاز کردیم [span dir='LTR'].

[em]امام جمعه اصفهان از شاگردان امام خمینی(ره) است که طی سال‌های ۶۷ تا ۷۵ نماینده مردم اردستان در مجالس سوم و چهارم بود. آیت الله طباطبایی نژاد پس از آن در سال ۱۳۷۶ از سوی رهبر معظم انقلاب بعنوان «نماینده ولی فقیه در سوریه» منصوب شد [span dir='LTR'].

[em]آیت‌الله طباطبایی‌نژاد از انقلاب اسلامی و اصول امام(ره) و انطباق آن با عملکرد رهبر انقلاب سخن گفت و با تاکید براینکه «به عقیده من هرکسی که انقلاب درونی فکر و ایده در ذهنش تحول پیدا نکرده و از آدم‌پرستی به خداپرستی نیامده است هنوز انقلابی نیست» گفت: «هرکسی غیر از این باشد صرفا زیر پوشش انقلاب قرار دارد اما چون در درون، انقلاب نکرده است، فرد انقلابی محسوب نمی‌شود.»

امام جمعه اصفهان «هدف دشمن را ضربه زدن به تحول فکری ایجاد شده در میان مردم» عنوان کرد و افزود: «فقط تفکر انقلابی می‌تواند انقلاب را حفظ کند. یعنی اگر این تفکر برود، انقلاب هم رفته است.»

وی با بیان اینکه «از ابتدای پیروزی انقلاب افرادی بودند و هستند که انقلاب را نفهمیدند و آن حرکت و تحول درونی را در خود پیدا نکردند» تصریح کرد: «پس از رحلت امام(ره) هم کسانی که در دانشگاه تحرکاتی انجام دادند و فتنه کردند به نظر من ولو در میان آنها روحانی هم باشد، نفهمیدند چرا ما انقلاب کردیم.»

وقتی از آیت‌الله طباطبایی‌نژاد سوال کردیم چرا برخی گروه‌ها و سیاسیون علیه شورای نگهبان هجمه می‌کنند گفت:«بسیاری بودند که از ابتدا با شورای نگهبان مخالف بودند و حتی زمان امام(ره) هم این مخالفت را ابراز می‌کردند و نق می‌زدند. این افراد نظریه ولایت مطلقه فقیه امام را هم قبول ندارند.»

امام جمعه اصفهان ادامه داد: «این افراد نظر قانون اساسی در مورد حق تفسیر قانون توسط شورای نگهبان را قبول ندارند. خب قانون اساسی محور انقلاب اسلامی است، پس باید گفت این افراد اصلا انقلاب را قبول ندارند.»

عضو مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه استراتژی گروه‌های اصلاح‌طلب را برای مجلس خبرگان چه می‌دانید اظهار کرد: «یک گروهی که همان اصلاح‌طلبان هستند می‌گویند ترکیب مجلس خبرگان رهبری باید جوان باشد و مسن نباشد. خب این‌ها چون خبرگان مسن ندارند می‌خواهند از برخی طلبه‌های جوان امتحان اجتهاد و فقاهت بگیرند و آنها را وارد عرصه انتخابات مجلس خبرگان کنند.»

وی گفت:« هدف اصلاح‌طلبان در مورد خبرگان رهبری صرفا جوان‌گرایی نیست بلکه آنها جوان‌هایی را در بین خودشان دارند که فقط می‌خواهند وارد خبرگان کنند.»

آیت‌الله طباطبایی‌نژاد همچنین درخصوص چگونگی به وحدت رسیدن اصولگرایان در انتخابات آتی پیشنهاد داد: «اگر اصولگرایان بخواهند واقعا به وحدت برسند باید یک گروهی را به عنوان «شورا» قبول کنند و همه تعهد بدهند که تنها کسانی که از این شورای ۴۰ ، ۵۰ نفره بیرون آمدند کاندیدا شوند.»

در ادامه مشروح این گفتگو از نظرتان می گذرد؛

همانگونه که مستحضرید سالگرد انقلاب را به تازگی پشت سر گذاشتیم و به عنوان سوال اول دیدگاهتان درباره اصول امام(ره) که منجر به پیروزی انقلاب شد و انقلاب را به پیش برد بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. همانطور که امام(ره) و مقام معظم رهبری فرمودند انقلاب ما با انقلاب‌های دیگری که در دنیا تحقق پیدا کرده است خیلی تفاوت دارد زیرا انقلاب‌های دنیا در برخی مقاطع کودتا و غیر مردمی بوده است اما انقلاب اسلامی که به رهبری امام پیروز شد در واقع یک انقلاب درونی بود که باعث بروز تحول در مردم شد و امام هم واسطه این تحول بود.

مبنای دینی ما این است که اصلا انسان‌ها نباید زیر بار انسان بروند؛ حیوان‌ها زیر بار انسان‌ها هستند اما انسان که اشرف مخلوقات است باید فقط زیر بار خدا باشد. این موضوع مبنای دینی و فکری ماست. بنابراین هر حاکمی باید در خط خدا باشد و الا خود او «بما هو» برای ما ارزشی ندارد.

خداوند در قرآن می‌فرماید:«وَ مَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» «وَ مَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ». حکم باید حکم خدایی باشد و انسان ها باید زیر بار حکم خدا بروند و ما اگر به انبیاء، اولیاء، ائمه، مراجع و مجتهدین احترام می‌گذاریم به این دلیل است که آنها را راهنمای خودمان در مسیر خدا می‌دانیم و اساسا در مبنای فکری که امام دنبال آن بود و مبنای دینی ما نیز هست، انسان باید تحت فرمان خدا کار انجام دهد.

اینکه صلوات بر پیامبر(ص) می‌فرستیم در واقع یک نوع تشکر از پیغمبر(ص) است. وقتی صلوات می‌فرستیم باید این در ذهنمان باشد که یک شکرگزاری از این انسانی که ما را راهنمایی کرده است می‌کنیم.

امام(ره) قصد داشت به انسان‌هایی که سال‌های سال تحت فرمان یک انسان، که همان شاه بود، زندگی می‌کردند بگوید کار شما غلط بوده است و حتی بگوید کل ۲۵۰۰ سال غلط بوده است. امام می‌خواست یک تحول فکری را در مردم ایجاد کند که کار ساده‌ای هم نبود و بعد از مرحوم آیت‌الله بروجردی از سال ۴۱ کار خود را شروع کرد. امام همان حرف هایی که در کتاب کشف الاسرار در سن ۲۵ سالگی نوشتند را تا پایان عمر خود تکرار کردند.

یعنی این دیدگاه از ابتدای حضور اجتماعی حضرت امام(ره) همراه ایشان بود؟

بله. امام انسانی بود که از اول به این فکر بود که حکومت باید حکومت خدا باشد. این موضوع را امام با سخنرانی‌ها و اطلاعیه‌ها اعلام کردند و دیگر روحانیون هم برای اینکه فرمایشات امام را به جامعه منتقل کنند زحمات بسیاری را متحمل شدند.

به عقیده من هرکسی که این انقلاب درونی و این فکر و ایده در ذهنش به وجود نیامده و از آدم‌پرستی به خداپرستی نرسیده، هنوز انقلابی نیست. این فرد درواقع زیر پوشش انقلاب قرار دارد اما چون در درون انقلاب نکرده است، یک فرد انقلابی محسوب نمی‌شود.

هم امام و هم مقام معظم رهبری این خط را دنبال می‌کردند و می‌کنند و دشمن هم چون به نوعی این موضوع را فهمیده است بنابراین بر ضد عقاید ما کار می‌کند. یعنی شما اگر وب‌سایت‌ها و تلویزیون‌هایی که دشمن برای ما تاسیس کرده است را ببینید متوجه می‌شوید که در حال کار کردن بر روی عقاید ما هستند.

تمرکز دشمن بیشتر بر چه مفاهیمی است؟

مثلا می‌گویند ولایت فقیه استبداد است و می‌خواهند آن را از دست ما بگیرند. اما باید گفت ولی فقیه در واقع احکام خدا را بیان می‌کند ولی یک فرد مستبد احکام خود را اعلام و اجرا می‌کند. حکومت استبدادی تعریف دارد؛ یعنی یک انسان و گروهی بر مردم مسلط می‌شوند و افکار و سلایق خود را تحمیل می‌کنند. اگر کسی فقط واسطه‌گری می‌کند و فقط می‌خواهد احکام خدا را پیاده کند و در تمام سخنانش نیز رضایت خدا نهفته است را که مستبد نمی‌گویند.

یا مثلا اخیرا می گفتند جمهوری اسلامی یک عبارت متناقض است چراکه جمهوری یعنی مردمی و مردم هم فکرشان تغییر می‌کند و اسلامی یعنی یکسری احکام و دستورات ثابت است که تغییرپذیر نیست. توسعه دادن این دست شبهات برای این است که قصد دارند عقیده اصلی را در ذهن جوانان ما مورد هجمه قرار دهند که البته این شبهات همگی پاسخ دارد. جمهوری اسلامی یک حکومت مرکب از دو لفظ است که جمهوری بدین معنی است که کارگزاران آن با انتخاب اکثریت مردم تعیین می‌شوند و اسلامی یعنی احکام و دستورات آن اسلامی است و به همین جهت هم شورای نگهبان تعیین شده است. حتی در قانون اساسی آمده که اگر مجلس حکمی را وضع کند و شورای نگهبان هم به آن مهر تائید بزند ولی با احکام اسلام مغایرت داشته باشد، کان‌لم‌یکن تلقی می‌شود.

امام می‌خواست بگوید اسلام به نماز و روزه نیست بلکه یک وجه اسلام این است که نباید زیر بار کفر رفت، یک وجهه دیگر آن هم این که باید حاکم جامعه، عالم، مجتهد و عادل باشد؛ حتی اهل تسنن هم در فتواهایشان می‌گویند حاکم باید مجتهد عادل باشدبنابراین دشمن همواره در حال کار کردن بر فکر جوانان است تا تفکر اسلام و انقلاب جا نیفتد و آن چیزی که دشمن نیز از آن واهمه دارد همین فکر کردن جوانان است. در واقع دشمن از این می ترسد که روزی بشر بفهمد که نباید انسان زیر بار انسان برود. خب وقتی مردم این موضوع را متوجه شوند، مشخص خواهد شد که حتی برخی جمهوری‌ها هم غلط است؛ یعنی ممکن است مردم فردی را انتخاب ‌کنند که آن فرد هیچ ارتباطی با خدا ندارد و آدم مشروب خوار و دزد باشد و برای آنها خطرناک باشد. بنابراین مهم است که این فکر را جابیاندازیم و اگر این اتفاق افتاد دیگر هیچکس نمی‌تواند حرف نابجا بزند.

یعنی معتقدید این استحاله فکری که دشمن از طریق تبلیغات رسانه‌ای می‌کند می‌تواند یکی از موانع تحقق آرمان‌های انقلاب باشد؟

بدون شک همین است. اصلا دشمنان متوجه شدند که کجا را باید بزنند. در واقع از موانع پیشرفت و ضربه زدن به انقلاب را در مخدوش کردن تحول فکری که پس از انقلاب ایجاد شده است می‌دانند.

یعنی تفکر انقلاب می‌تواند آرمان‌های انقلاب را محقق کند؟

بله. فقط تفکر انقلاب می‌تواند انقلاب را حفظ کند. یعنی اگر تفکر انقلاب برود، انقلاب هم رفته است. همه کسانی که از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون بحران سازی کردند کسانی بودند که انقلاب درونی انجام ندادند. یعنی انقلاب را نفهمیدند.

می‌توانید بصورت مصداقی این بحران‌ها را بویژه بعد از رحلت امام خمینی(ره) نام ببرید؟

قبل از رحلت امام بحران هایی وجود داشت، مثلا گروه‌هایی بودند که می‌خواستند کودتا کنند. این گروه‌ها همان طاغوتی‌هایی بودند که انقلاب در وجودشان پیدا نشده بود و سلطنت طلب بودند و امروز هم خیلی‌ها هستند که انقلاب در آنها شکل نگرفته است.

بعد از رحلت امام(ره) هم کسانی که در دانشگاه تحرکاتی انجام دادند و فتنه کردند به نظر من ولو در میان آنها روحانی هم باشد، نفهمیدند چرا ما انقلاب کردیم. هرکسی با انقلاب دربیافتد معنای آن این است که او انقلاب درونی پیدا نکرده است. این موضوع درواقع کفر بعد از اسلام این افراد نیست بلکه این‌ها اصلا اسلام خود را پیدا نکرده‌اند، یا به تعبیری انقلاب را پیدا نکرده‌اند.

نوع مدیریت امام خمینی(ره) در قبال این بحران‌ها چطور بوده است؟

انصافا امام خیلی خوب رهبری کرد چون می‌دانست چه کاری انجام می‌دهد. امام برای زندگی‌اش، خودش و فرزندانش هیچ چیزی غیر از عبودیت خدا نمی خواست. امام می‌گفت ما موظفیم کار خود را انجام دهیم و کاری با نتیجه نداریم. وقتی خرمشهر آزاد می شود می‌فرماید خرمشهر را خدا آزاد کرد و ما آزاد نکردیم و خدا را شکر که دقیقا مقام معظم رهبری امروز همان راه را ادامه می‌دهد. همه انبیاء نیز در همین مسیر بودند و راه و مشی امام با مشی پیامبران و اولیای خدا هیچ تفاوتی نمی‌کند چرا که این افراد باید دنباله رو انبیا باشند.

ببینید عزت فقط در زندگی نیست؛ بلکه گاهی عزت در مرگ معنا پیدا می‌کند، همان کاری که امام حسین(ع) انجام داد، یعنی انسان بهتر است بمیرد اما زیر سلطه یک انسان سرکش نرود؛ در سلطه ی انسانی که به خدا وابسته نیست بودن، ذلت است.

پس از رحلت امام(ره) گروه‌هایی آمدند و از اسلام قرائتی لبرالیستی داشتند که نتیجه‌اش به فتنه ۸۸ منجر شد. نوع مدیریت رهبر انقلاب در قبال این گروه‌ها چه بود؟

مدیریت ایشان بخصوص در زمان فتنه ۸۸ بسیار مدبرانه بود. سخنرانی مقام معظم رهبری در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ همه چیز را برگرداند. سخنان رهبری در فتنه ۸۸ تماما خدایی و قانونی بود و ایشان خیلی هم زیبا مدیریت کردند که کار مشکلی هم بود و هرکسی هم از عهده آن بر‌نمی‌آمد.

چه گروه‌هایی بعد از رحلت امام(ره) بنای انحراف و استحاله انقلاب را داشتند؟

خیلی گروه‌ها بودند و امروز هم هستند. این‌ها کسانی هستند که انقلاب را نفهمیدند و آن حرکت و تحول درونی را در خود پیدا نکردند.

این افراد و گروه‌ها ادعای اسلامی بودن می‌کنند درصورتی که نفهمیدند اسلام یعنی چه؟ امام می‌خواست بگوید اسلام به نماز و روزه نیست بلکه یک وجه اسلام این است که نباید زیر بار کفر رفت. یک وجهه دیگر آن هم این که باید حاکم جامعه، عالم، مجتهد و عادل باشد؛ حتی اهل تسنن هم در فتواهایشان می‌گویند حاکم باید مجتهد عادل باشد.

خب اگر مجتهدی عادل را آوردیم دیگر اطاعت از آن واجب است اما برخی این را نمی‌فهمند. کسانی که برخی حرکات را در مخالفت ولی فقیه انجام می‌دهند یا مسلمان نیستند که من بعید می‌دانم و یا اینکه برخی معانی انقلاب و اسلام را نفهمیدند و در مسائل عقیدتی مشکل دارند.

امروز برخی ادعا می کنند اینکه یکسری از انقلابیون که در ابتدا و پس از پیروزی انقلاب فعال بودند و در جریانات مختلف آن حضور داشتند و امروز به عنوان فتنه‌گر خطاب و از دایره انقلاب بیرون می‌شوند نشانه این است که اصول انقلاب بعد از رحلت امام(ره) به درستی اجرا نشده و در واقع انقلاب به انحراف رفته است؛ پاسخ شما به این ادعا چیست؟

خب هرکسی می‌تواند هرادعایی بکند، اما این افراد باید نمونه بیاورند که کجای اصول انقلاب بعد از رحلت امام(ره) پیاده نشد و مقام معظم رهبری کجای قانون اساسی را خلاف عمل کرد. معنای حقیقی قانون اساسی باید محور تحلیل ها باشد، یعنی کلیاتی دارد که همه باید کارهای خود را با آن کلیات تنظیم کنند. امام(ره) فرمودند در قانون اساسی خلاف اسلام وجود ندارد و ما هم می‌گوییم همین قانون باید پیاده شود؛ اما یک گروهی وجود دارد که از ابتدای انقلاب تاکنون با شورای نگهبان مخالف است؛ بعضیها که کنار امام(ره) بودند همیشه با شورای نگهبان مخالفت داشتند. خب امام اعضای شورای نگهبان را تعیین کرده بودند.

به این افراد باید بگوییم شما اگر ولایت فقیه را قبول دارید و قبول دارید که یک عالمِ عادل طبق فهم خودش از طرف خدا حرف می‌زند بنابراین باید از فرمانش اطاعت کنید، همانطور که امام(ره) فرمودند اطاعت از ولی فقیه مانند اطاعت از پیامبر(ص) است. غیر از این نمی‌شود حکومت را چرخاند. ما قبول کردیم باید از فردی که نمایندگی از ائمه دارد و خودمان هم به واسطه شایستگی های او این نمایندگی را به او دادیم اطاعت کنیم چراکه در غیر این صورت، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.

بسیاری بودند که با شورای نگهبان مخالف بودند و حتی زمان امام(ره) هم این مخالفت را ابراز می‌کردند و نق می‌زدند؛ صد بار هم امام(ره) به آنها تذکر داد ولی این‌ها آمدند تفسیر کردند و گفتند نظارت شورای نگهبان نباید استصوابی باشد بلکه باید نظارت بصورت ظاهری صورت گیرد. زمان امام هم این حرف ها را می‌زدند و امام با آنها مخالفت می‌کرد و می‌فرمود «نظر شورای نگهبان ملاک است».

برخی می‌گویند کاری به گذشته نداشته باشید و مردم هستند که باید خودشان تشخیص بدهند، خب اگر اینطور است اجازه فروش غذای تاریخ گذشته هم در بقالی ها بدهید و بگذارید مردم خودشان حواسشان جمع باشد و انتخاب بکنند! این افراد نظریه ولایت مطلقه فقیه امام را هم قبول ندارند. امام حتی فرمودند ولی فقیه در چارچوب دین حرف می‌زند واکنش نشان دادند و فرمودند ولی فقیه تنها در چارچوب دین نیست که می‌تواند عمل کند و حرف بزند بلکه اگر مصلحت جامعه باشد می‌تواند مواردی را بطور موقتی برای اداره بهتر جامعه وضع کند.

امروز هم هجمه‌های زیادی به شورای نگهبان می‌شود. به نظر شما علت این هجمه‌ها چیست؟ حتی امروز می‌بینیم این هجمه توسط افرادی صورت می‌گیرد که زمانی از سابقون انقلاب بودند.

این افراد چون کارهای خلافی کردند و می‌دانند شورای نگهبان خودشان و رفقایشان را رد می‌کند، می‌خواهند فضا طوری رقم بخورد که هر غلطی خواستند بکنند و باز هم بتوانند وارد اتخابات شوند، این که نمی‌شود، بالاخره کسانی که می‌خواهند در راس امور قرار بگیرند باید پالایش‌ شوند که یکی از این پالایش‌ها بررسی‌های شورای نگهبان است.

حتی برخی از این افراد معتقدند نظارت استصوابی هیچ جایگاهی در قانون اساسی و قانون اسلام ندارد.

قانون اساسی ما می‌گوید قوانین را شورای نگهبان باید تفسیر کند. اینکه در قانون اساسی آمده باید بر انتخابات نظارت کرد را چه کسی تعریف و تفسیر می‌کند؟ خود قانون اساسی تاکید کرده که این وظیفه برعهده شورای نگهبان است. قوانین مجلس شورای اسلامی را خود مجلس تفسیر می‌کند و قانون اساسی را شورای نگهبان باید تفسیر کند.

خب وقتی این موضوع را قانون اساسی تکلیف کرده است چرا برخی قبول ندارند؟ معنایش این است که عده‌ای اصلا قانون اساسی را قبول ندارند. قانون اساسی هم محور انقلاب اسلامی است، پس باید گفت این افراد اصلا انقلاب را قبول ندارند. بنا نیست که ما تنها آنچه را قبول کنیم که به نفعمان باشد و آن چیزی که به ضررمان است را قبول نکنیم؛ اگر ما قاضی را قبول داریم باید چه به نفعمان حکم دهد چه به ضررمان بپذیریم.

بدون شک علت هجمه به شورای نگهبان همیشه برای این بوده که می‌بینند خودشان و گروهشان ریزش پیدا می‌کنند. درواقع یک گروه است که با شورای نگهبان مخالفت می‌کند، شخص نیست. این گروه هم مشخص است چه کسانی هستند؛ «گروه اصلاح‌طلب».

به نظر شما این گروه در آینده ریزش هم می‌کند؟

بله شکی در این نیست. چون کار خلاف انجام می‌دهند که ریزش می‌کنند. هرکسی کار خلاف بکند، چه چپ چه راست، باید شورای نگهبان جلوی آن را بگیرد و بگوید شما فلان غلط را کردی، فلان دزدی را کردی و صلاحیت ورود به انتخابات را نداری.

برخی معتقدند شورای نگهبان در بررسی صلاحیت افراد باید چشم بر عملکرد آنها در گذشته ببندد.

بله برخی می‌گویند کاری به گذشته نداشته باشید و مردم هستند که باید خودشان تشخیص بدهند. مانند همان بحث کتاب که دولت یازدهم می‌گوید کتاب را ما چاپ می‌کنیم و مردم خودشان باید تشخیص بدهند آن را مطالعه بکنند یا خیر! خب اگر اینطور است اجازه فروش غذای تاریخ گذشته هم در بقالی ها بدهید و بگذارید مردم خودشان حواسشان جمع باشد و انتخاب بکنند! دولت نباید اجازه دهد یک کتاب فاسد در جامعه عرضه شود و در دسترس هرکسی قرار بگیرد.

به عقیده شما گروه‌های اصلاح‌طلب چطور می‌توانند در چارچوب نظام حرکت کنند؟ زیرا خودشان هم ادعا دارند ما قصد داریم در چارچوب نظام فعالیت داشته باشیم.

این گروه‌ها ادعا می کنند در چارچوب قانون و نظام حرکت خواهند کرد و من هم نمی‌خواهم قضاوت کنم که در چارچوب نظام حرکت نخواهند کرد یا نه، اما نمی‌فهمند اصل و فرع کدام است؛ برای همین با آن مخالفت می‌کنند. بهترین توجیهی که من در این خصوص می‌توانم بکنم همین است. مثلا وظایف شورای نگهبان در قانون اساسی آمده و تاکید کرده وظیفه تفسیر قانون اساسی با شورای نگهبان است، اما برخی این اصل محکم را نمی‌فهمند و مخالفت می‌کنند.

اخیرا آیت‌الله جنتی بارها در سخنرانی‌های خود هشدار داده‌اند یک گروهی قصد فتح مجلس خبرگان را دارند. به نظر شما این گروه‌ها چه کسانی هستند و استراتژی آنها برای مجلس خبرگان چیست؟

یک گروهی که همان اصلاح‌طلبان هستند می‌گویند ترکیب مجلس خبرگان رهبری باید جوان باشد و مسن نباشد. خب این‌ها چون خبرگان مسن ندارند می‌خواهند از برخی طلبه‌های جوان امتحان اجتهاد و فقاهت بگیرند و آنها را وارد عرصه انتخابات مجلس خبرگان کنند.

این گروه امروز به دنبال این کار رفته است و این حرف‌ها را خیلی وقت است که می‌زند.

ممکن است برخی قبول کنند که ترکیب مجلس خبرگان هم می‌تواند جوان باشد و بهتر از این است که ۸۰ ساله‌ها وارد خبرگان شوند، اما اتفاقا باید گفت خبره باید مسن، جا افتاده، باسواد و بافضل باشد زیرا این‌ها که نمی‌خواهند کار اجرایی کنند که حتما جوان باشند. خبرگان باید افراد جهان دیده، تجربه دیده و در حوزه‌های علمیه شناخته شده باشند.

یعنی می‌فرمایید استراتژی اصلاح‌طلبان برای مجلس خبرگان صرفا جوان‌گرایی در خبرگان رهبری است؟

خیر. صرفا جوان‌گرایی نیست بلکه آنها جوان‌هایی را در بین خودشان دارند که فقط می‌خواهند آنها را وارد خبرگان کنند. در واقع همانطور که بسیاری از گروه‌ها مثلا می‌خواهند مجلس شورای اسلامی را تصاحب کنند، این گروه هم قصد دارد مجلس خبرگان رهبری را در اختیار خودش بگیرد. منتها چون مسن باسواد ندارند به همین دلیل به جوانان خود روی آورده‌اند.

فرد مناسب برای خبرگان ندارند یا اینکه از فیلترهای نظارتی نمی‌توانند عبور کنند؟

خیر. فیلترهای نظارتی که فرد را به خاطر جوان بودنش رد نمی‌کنند، منتها این گروه آدم‌های باسواد و با فضلی که خط فکری این‌ها را داشته باشند کم دارند.

اقبال عمومی به این گروه در موضوع انتخابات مجلس خبرگان چقدر است؟

اقبال عمومی به نظر من بیشتر به سمت افراد با تجربه است تا افراد جوان و کم و سن و سال، حتی اگر این جوانان درس خوانده هم باشند.

بنابراین حتی بدون اعمال هیچ فیلتری هم نفوذ این جریانات به داخل خبرگان میسر نیست.

البته شورای نگهبان باید افراد را تائید بکند. ولی من معتقدم چون افراد مناسبی که حامی تفکرات اینها باشند کمتر وجود دارد بنابراین نمی‌توانند به مجلس خبرگان نفوذ کنند.

آیا جریانات سیاسی همانطور که برای مجلس شورای اسلامی کاندیدا و لیست معرفی می‌کنند صلاحیت دارند برای مجلس خبرگان هم کاندیدا معرفی کنند؟

بالاخره هرکس و هرگروهی می‌تواند کاندیدا معرفی کند اما آن نهادی که باید صلاحیت این افراد را تائید کند شورای نگهبان است. سیاسیون می‌توانند بگویند این چند نفر مجتهد برای خبرگان مناسب هستند اما در نهایت شورای نگهبان باید تائید کند.

با توجه به تجاربی که اصولگرایان در دو انتخابات مجلس نهم و انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم کسب کردند، امروز مشکلات وحدت در این جریان برای انتخابات آینده مجلس را چه می دانید؟

یکی از مشکلاتی که اصولگرایان دارند و نمی‌توانند به وحدت برسند «نظرسنجی‌ها» است. یعنی می‌گویند نظرسنجی می‌کنیم و هرکسی بیشتر رای آورد آن فرد باید در عرصه رقابت‌های انتخاباتی حضور داشته باشد. مشکل نظرسنجی این است که گروه‌های مختلف نظرسنجی‌های یکدیگر را قبول ندارند. بنابراین نظرسنجی نمی‌تواند گروه‌ها را به وحدت برساند. کما اینکه اصولگرایان در ریاست‌جمهوری هم به وحدت نرسیدند.

من زمانی گفتم اگر اصولگرایان بخواهند واقعا به وحدت برسند باید یک گروهی را به عنوان «شورا» قبول کنند و بعد بگویند هرکسی می‌خواهد کاندیدا بشود رزومه خود را به این شورا ارائه دهد و بعد این شورا با وی مصاحبه انجام دهد و سپس اعضا رای‌گیری کنند و کسانی که بیشترین رای را آوردند به عنوان کاندیدا مطرح شوند و دیگر کسی هم حرف نزند.

یعنی پیشنهادتان این است که یک گروه مرجع تشکیل شود؟ 

بله. به نظر من تنها راه این است که همه تعهد بدهند که تنها کسانی که از این شورای ۴۰، ۵۰ نفره بیرون آمدند کاندیدا شوند.

خب ما در انتخابات ‌های گذشته گروه‌ مرجع داشتیم؛ جامعتین یک گروه مرجع محسوب می‌شود.

خیر. به این صورتی که من می‌گویم نبوده است، بلکه آنها صرفا از فرد یا افرادی حمایت می‌کردند. اما من می‌گویم یک شورای ۴۰، ۵۰ نفره تشکیل و سپس در خصوص حضور یا عدم حضور افراد بعنوان کاندیدا در انتخابات رای‌گیری شود.

در دوره‌های گذشته ائتلاف‌ها و شوراهایی برای انتخابات تشکیل شد اما خروجی آن مطلوب نبود.

بله خروجی این ائتلاف‌ها همیشه انشقاق بوده و هیچگاه در دوره‌های گذشته افراد به رای شورا و ائتلاف متعهد نبوده‌اند. در مساله ریاست‌جمهوری هم من به آقایان اصولگرا همین پیشنهاد را دادم و گفتم بیایید یک شورا تشکیل و تعهد بدهید که این شورا آدم‌های خوب و مورد قبول شما هستند و اگر رای دادند و اکثریت رای برای هرکدام آمد دیگر بقیه حرفی نزنند.

من این پیشنهاد را به آقایان دادم اما گفتند دیگر دیر شد و در نهایت آن را عملی نکردند.

وضعیت جریان اصلاح‌طلب را چطور ارزیابی می‌کنید؟

امروز این جریان برای انتخابات شروع به تبلیغات کرده و به نظرم احتمالا آنها سریعتر به وحدت می‌رسند.

یعنی احتمال دارد این موضوع زنگ خطری برای جریان اصولگرا باشد؟

بالاخره اگر اصولگرایان به وحدت نرسند و اصلاح‌طلبان به وحدت برسند ممکن است هر اتفاقی بیافتد و سابقه هم دارد.

اگر اصولگرایان به خودشان نیایند و راه‌حلی برای وحدت پیدا نکنند هر احتمالی وجود دارد.

گفتگو: سینا سنجری

 

کد N742542

وبگردی