آفتاب

نوابغ و نوآوری‌های «ارتش»؛به بهانه رزمایش محمد رسوال‌الله (ص)

نوابغ و نوآوری‌های «ارتش»؛به بهانه رزمایش محمد رسوال‌الله (ص)

پیروزی انقلاب اسلامی ارتشی متولد شد که دیگر با خواست نظام استکباری سازگاری نداشت وهمنوایی با مردم و اطاعت از ولی‌فقیه، ارتش را به ارتشی مستقل، مؤمن و حزب‌اللهی تبدیل کرد.

رجوع به گذشته ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.برهه دفاع مقدس برای کشورمان از دوران‌ طلایی تاریخ ایران‌ زمین است. بی‌شک این دوران برایِ ایران اسلامی افتخارات فراوانی را به ارمغان آورده اما متأسفانه تاکنون به دلایلی بخش‌هایی از این دوران طلایی، مغفول مانده است.اگر بخواهیم هشت سال دفاع مقدس را تجزیه و تحلیل کنیم در‌می‌یابیم که ارتش به عنوان بازوی توانمند نظام جمهموری اسلامی ایران شناخنه می‌شود و با نوآوری،نبوغ رشادت و قهرمان‌پروری به درستی رسالت میهن دوستی را در عرصه‌های مختلف نبرد به نمایش در آورده است.

در طول دفاع مقدس، ارتش غیور 48 هزار 599 شهید پرونده دار داشته است. 45 هزار و 844 نفر از این آمار نیروی زمینی هستند. قرارگاه پدافند ارتش هم 380 شهید، نیروی هوایی آن نیز 1606 شهید و نیروی دریایی ارتش 669 شهید را تقدیم نظام مقدس جمهوری اسلامی کرده است. این روزها رزمایش بزرگ ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنوب شرق کشور و آب های دریای عمان آغاز شده است و سرویس فرهنگ حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) مروری دارد بر نوابغ و نوآوری‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس.همان عواملی که باعث شدند امروزه ارتش در مسیر خودکفایی گام بردارد.

سپهبد شهید علی صیاد شیرازی

سپهبد شهید علی صیاد شیرازی سال 1323 در شهرستان «درگز» استان خراسان متولد شد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و دبیرستان وارد دانشکده افسری و در سال 1346 موفق به اخذ دانشنامه لیسانس از آن دانشکده شد. وی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت چندسال در بخشهای مختلف ارتش بویژه در غرب کشور به پاسداری از کشور پرداخت و در سازماندهی و فعالیت نیروهای انقلابی در ارتش تلاشی گسترده داشت.

صیاد پس از پیام امام خمینی(ره) مبنی بر شناسایی نیروهای مخلص ارتش طاغوت، شناخته شد و به خاطر توان بالای سازماندهی‌‏اش مورد توجه حضرت امام و یاران انقلاب اسلامی قرار گرفت.

وی پس طی دوره تخصصی توپخانه در آمریکا با درجه ستوان ‏یکم و سمت استادی، در مرکز آموزش توپخانه اصفهان به تدریس پرداخت و در همان شرایط به عنوان عنصری حزب‏ اللهی در جهت‏ سازماندهی نظامیان انقلابی فعالیت خود را آغاز کرد و تلاش‏های وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ساماندهی ارتش و ساختار نیروهای مسلح متجلّی شاز مهمترین اقدامات او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی غائله کردستان، می توان به تهیه طرح های عملیاتی که منجر به شکستن حصر شهرهای سنندج و پادگان های مریوان، بانه و سقز شد، اشاره کرد.

در شهر سنندج با تشکیل ستاد عملیات مشترک ارتش و سپاه پاسداران توانست پس از 21 روز مقاومت و دفاع از سوی مدافعان خویش ، کاملاً از تصرف و تسلط کردهای ضد انقلاب خارج شود. پس از تحقق و اجرای موفق این طرحها، شهید صیادشیرازی، با دو درجه ارتقاء ، با درجه سرهنگ تمامی به فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شد.

وی در آخرین ماه های ریاست جمهوری بنی‌صدر به دلیل برخورداری از روحیه انقلابی و مقابله با خیانت‌های او از سمت مذکور عزل شد و پس از آن تا عزل بنی‌صدر به دعوت شهید کلاهدوز در ستاد مرکزی سپاه پاسداران به خدمت پرداخت.صیاد شیرازی پس از خلع بنی‌صدر، برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه در آن دوران، قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش را راه‌اندازی کرد و به عنوان فرمانده ارشد در آن قرارگاه مشغول به فعالیت شد.

مهرماه سال 1360 به پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع از سوی امام خمینی(ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. در این منصب فرماندهی نیروهای ارتش اسلام در عملیات‏های پیروزمند «ثامن الائمه»، «طریق‌القدس»، «فتح المبین» و«الی بیت‌المقدس» را بر عهده داشت.

این امیر سر افراز در روز 23 تیرماه 1365 طی حکمی از سوی حضرت امام خمینی(ره) به عضویت‏ شورای عالی دفاع منصوب شد.به دنبال مسئولیت خطیر شهید صیادشیرازی در شورای عالی دفاع، با درخواست رئیس شورای عالی دفاع و موافقت حضرت امام ‏خمینی(ره) در مردادماه سال 1365 ، مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی ارتش را به شخص دیگری واگذار کردند.

در روز 18 اردیبهشت 1366 به همراه تعدادی دیگر از فرماندهان ارتش با پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع و موافقت امام خمینی(ره) به درجه سرتیپی ارتقا یافت. مهرماه سال 1368 بود که با موافقت مقام معظم ‏رهبری فرماندهی به سمت معاون ‏بازرسی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب شد. شهریورماه سال 1372 هم با حکم فرماندهی معظم کل قوا به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد.

سرتیپ صیاد شیرازی در روز 16 فروردین 1378 همزمان با عید خجسته غدیر با حکم مقام معظم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشکری نائل آمد.

سرانجام در صبح روز 21 فروردین 78 منافقین کوردل این شخصیت کم‏نظیر و سرمایه عظیم انسانی را به شهادت رساندند.

شهید محمد ابراهیم همتی؛ « فرمانده دلیر و بی باک ناوچه قهرمان «پیکان»

بدون شک عملیات «مروارید» از بزرگترین عملیات نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در طول سالیان جنگ تحمیلی بوده است . طی این عملیات، در روز هفتم آذرماه سال 1359 ، ناوچه قهرمان «پیکان» با پشتیبانی جنگنده‌های نیروی هوایی با وارد شدن در جنگی تمام عیار بیش از پنج ناوچه «اوزا»ی عراقی را به قعر آب‌های خلیج فارس می‌فرستد و با به آتش کشیدن اسکله‌های نفتی «البکر» و «الامیه» مانع از صادرات نفت عراق از طریق خلیج فارس و دریای عمان می‌شود اما پس از این عملیات ناوچه قهرمان پیکان در مسیر بازگشت هدف موشک قرار می‌گیرد و نام پیکان نامی ماندگار در تاریخ نیروی دریایی ارتش می‌شود.

«محمد ابراهیم همتی» فرمانده دلیر و بی‌باک ناوچه قهرمان «پیکان» و کارکنان قهرمان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این ناوچه در روز هفتم آذر آن چنان درسی به دشمنان غاصب این این مرزوبوم دادند که تا پایان جنگ نیروی دریایی عراق نتوانست از مرزهای آبی خود خارج گردد و عملا در روزهای ابتدایی جنگ با از دست دادن بیش از 75 درصد توان رزمی خود از گردونه نبرد خارج شد.

شهید «همتی» تا آخرین لحظه از ناوچه پیکان جدا نشد و جسم پاکش به همراه ناوچه پیکان در آبهای نیلگون خلیج همیشه جاوید شد.

سرلشکر شهید حسن آبشناسان

حسن آبشناسان یکم مهر ماه 1336 پس از گذراندن دوره دبیرستان، وارد دانشگاه افسری فعلی امام علی(ع) شد و سال 1339 با درجه ستوان دومی دانش‌آموخته شد. پس از آن، در شهرهای دورافتاده ایران به انجام خدمت پرداخت.

نخستین دوره تکاوری که در ایران راه‌اندازی شد،آبشناسان آموزش‌های آن را پشت سر گذاشت. سال 1356 دوره عالی ستاد فرماندهی را هم با سرافرازی گذراند. در 1350 از استان خوزستان به استان فارس فرستاده شد و نزدیک 10 سال را در شیراز خدمت کرد. در این مدت، دوره تکمیلی چتربازی و تکاوری کوهستان را در ایران و اسکاتلند گذراند.

در روزهای نخست جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مسئولیت یکی از تیپ‌های «لشکر ‌٢١ حمزه» در شمال غرب ایران را بر عهده داشت.در سال ‌1362 فرماندهی نیروهای ارتش در قرارگاه «حمزه سیدالشهدا» در شمال غرب را بر عهده گرفت و توانست با یکپارچگی نیروهای ارتش و سپاه، پیروزی‌های ارزشمندی برای انقلاب اسلامی به دست آورد.

سال 1363 بر پایه دستور رسمی قرارگاه «رمضان»، فراهم شدن آموزش جنگ‌های چریکی سپاه پاسداران به شهید آبشناسان واگذار شد. با پذیرفتن این مسئولیت، شیوه‌های جنگ چریکی را به نیروهای سپاهی، بسیجی و همرزمان دیگرش آموزش داد.

حسن آبشناسان، توانایی خیره‌کننده‌ای در فنون نظامی و شگردهای رزمی داشت. کسی که شخص «صدام حسین» برای سرش جایزه تعیین کرده بود و عراقی‌ها هراس داشتند به دشت عباس، جایی که آبشناسان و گروهش آنجا بودند، بیایند. حسن آبشناسان، فرمانده نیروهای مخصوص ارتش (کلاه‌سبزها) اوایل جنگ، با یک گروه هشت نفره چریک، کاری کرد که در رادیو عراق اعلام شد یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقرند. همین باعث شد مردم دشت عباس به او لقب "شیر صحرا" بدهند. این لقب برای او چنان با مسما بود که رادیوهای دشمن هم با همین عنوان از او نام می‌بردند.

آبشناسان هشتم مهرماه 1364، در حالی که فرماندهی «لشکر 23 نوهد»(نیروی ویژه هوابرد) و قرارگاه شمال غرب ارتش یعنی بخشی از قرارگاه حمزه سیدالشهدا را به دوش داشت، به هنگام عملیات «قادر» که با برنامه‌ریزی خودش همراه بود، در منطقه «سرسول کلاشین» شمال عراق با ترکش توپ به شهادت رسید.

فرج‌الله براتپور لیدر دسته پروازی بی نظیرترین عملیات هوایی جهان

سال 1324 در شهر کنگاور از توابع استان کرمانشاه متولد شد.. پس از اخذ دیپلم به دانشکده خلبانی رفت و مهرماه سال 1347 پس از گذراندن تحصیلات در ایران و آمریکا به درجه ستوان دومی نائل آمد.

براتپور بعد از آن شروع به پرواز با هواپیمای«F5 » در رادارهای تاکتیکی کرد و تا سال 1351 با آن هواپیماها 1000 ساعت پرواز انجام داد.از آن سال به بعد نحوه پرواز با هواپیمای« F4» را آموزش دید و مهرماه سال1357 هم برای آموزش‌های مدیریتی به امریکا رفت و دو ماه مانده به پیروزی انقلاب به کشور باز گشت.

سرتیپ براتپور در این باره گفته است: «وقتی ما می‌خواستیم به ایران بیاییم؛ یکی از مدیران آمریکایی ما که رابط میان نیروی هوایی و ارتش آمریکا بود، نزد ما آمد و گفت: شما افسر ارشد هستید؛ انقلاب در حال پیروزی است. ما به شما کار می‌دهیم و شما می‌توانید برای فروختن منزل و جمع کردن وسایل زندگی به ایران بروید و برگردید. اما من قبول نکردم و گفتم وطنم ایران است و حتی اگر بمیرم، دوست دارم آنجا باشم.»

وی اوایل آذرماه سال 1357 در پایگاه ششم شکاری بوشهر مشغول به کار شد. پس از پیروزی انقلاب، چون دوره‌های مدیریت نگهداری را در آمریکا گذرانده بود، به جای شهید «کشواد» که معاون لجستیکی پایگاه بوشهر بود انتخاب شد.

یک سال بعد، پس از جریانات پاوه که «محمدنوژه» شهید شد، سرلشکر باقری فرمانده وقت نیروی هوایی از براتپور خواست که به همدان برود.وی در همدان هم معاون لجستیکی بود و هم این پرواز می‌کرد تا اینکه کودتای نوژه اتفاق افتاد و از آن پس معاونت عملیاتی پایگاه را هم بر عهده وی سپرده شد.

فرج‌الله براتپور مهر سال 1360 جانشین پایگاه ششم شکاری بوشهر شد و سال 1362 به دانشکده فرماندهی ستاد رفت و سپس به مدت دو سال فرمانده پایگاه همدان شد. بعد از آن به مدت پنج سال و نیم فرمانده منطقه هوایی شیراز بود و در آخر هم به مدت چهار سال و نیم رئیس اداره بازرسی نیروی هوایی بود تا این که بازنشسته شد.

فرج‌الله براتپور بدون شک یکی از بزرگترین و سرشناس‌ترین خلبانان «تکخال» جنگنده اسطوره‌ای فانتوم در دنیا است.این بزرگمرد عرصه نبرد با دشمن، قهرمان بلامنازع عملیات‌های برون مرزی، بمباران و انهادم اهداف بسیار استراتژیک و فوق حفاظت شده عراقی در عمق خاک دشمن را در کارنامه دارد.

فرج‌الله براتپور برنامه‌ریز و فرمانده عملیات «اچ 3» بوده است. این عملیات در نوع خود بی‌نظیرترین عملیات هوایی به محسوب می‌شود.وی همچنین در این عملیات فرمانده گروه سوم جنگنده‌ها بود و در عملیات اچ_ 3 پایگاه الولید را شجاعانه بمباران کرد.

سرتیپ خلبان براتپور، درباره روز عملیات اچ_ 3 می‌گوید: «برنامه اجرای ماموریت طوری طراحی شده بود که حمله در زمان تعویض شیفت نیروهای عراقی انجام شود. با توجه به اینکه نمی‌خواستم کسی از این ماموریت بویی ببرد از مدتها قبل به فکر آماده نگه داشتن تعدادی هواپیما برای انجام این عملیات بودم و حتی مهماتی را که از ماموریت‌های قبلی باقی مانده بود دستور دادم انبار کنند و بدین صورت روز عملیات تعداد 10 هواپیمای مجهز به بمب آماده عملیات بود. در آن روز حتی دستور دادم تا تمام ارتباطات مخابراتی پایگاه و منازل سازمانی نیز قطع شود. در این مدت سعی می‌کردم تا همه چیز را عادی جلوه دهم. حتی وقتی خلبان ایرج عصاره که از خلبانان خوب پایگاه بود از من مرخصی خواست موافقت کردم».

امیر سرتیپ دوم غلامرضا قاسمی

دهم تیرماه سال 1309 در محله «کوچه باغ»، شهر تبریز متولد شد. وی یک سال به مکتب رفت و تحصیلاتش را تا پنج علمی در تبریز ادامه داد و تحصیلات دیپلم علمی را در دبیرستان فردوسی شهر تبریز به پایان رساند.

قاسمی سال 1329 به تهران آمد و در «دبیرستان نظام 6»ریاضی تحصیل کرد. اول مهر 1330 وارد دانشکده افسری نیروی هوایی شد. دو سال دانشجوی خلبانی و دو سال را دانشجوی فنی بود.

وی در روز اول مهر 1334 درجه ستوان دومی گرفت و چون نمی‌خواست در نیروی هوایی بماند در سال 1336 به نیروی زمینی ارتش منتقل شد. در سال 1338 دوره مقدماتی رسته زرهی، سال‌های 46 و 47 دوره آموزشی در دافوس و آخرین مرحله تحصیلات خود را در دانشکده پدافند گذراند. شش ماه این دوره قبل از انقلاب و شش ماه آن بعد از انقلاب بود.

قاسمی بیشترین خدمت خود را در گردان «212 سوار زرهی» تهران مستقر در مهرآباد جنوبی بود و بعد از آن به اسلام‌آباد منتقل شد. پس از طی دوره عالی به گردان «221 تانک» در شهرستان «سراب» آذربایجان‌شرقی منتقل شد و طبق «طرح افشین»،این گردان در سال 1343 به اهواز منتقل شد.

قبل از سال 1343 لشکر اهواز یک لشکر پیاده بود. فرمانده لشکر 9 زرهی سرلشکر محمدحسین ضرغام بود که بعدها آن لشکر به 92 زرهی تغییر نام داده شد. قاسمی در سال 1354 مجدداً به «تیپ 2» دزفول منتقل و تا سال 1357 در آنجا خدمت کرد.

با شروع جنگ تحمیلی در روز 31 شهریور 1359، وی یکی از پایه‌گذاران دفاع مقدس در اهواز شد. قاسمی در آزادسازی سوسنگرد، «عملیات نصر» و تصرف پادگان حمید و طرح‌ریزی عملیات فتح‌المبین نقش مهمی را ایفا کرد. این فرمانده شجاع نیروی زمینی ارتش در سال 60 به نیروی زمینی ارتش و سپس به زاهدان منتقل شد و روز اول اردیبهشت 1361 به اجبار بازنشسته شد. این امیر سرافراز پس از سال‌ها دوری از همرزمان شهیدش در روز جمعه مورخ یکم اردیبهشت‌ماه سال 1391 به یاران شهیدش پیوست.

سرلشکر منصور ستاری، معمار آینده‌نگر پدافند هوایی

منصور ستاری، سال 1327 در روستای «ولی‌آباد» ورامین استان تهران متولد شد. پدرش ، مرحوم « حاج حسن » شاعری فاضل بود که دیوانی از او به نام «ماتمکده عشاق » به یادگار مانده است. این فرمانده دوران ابتدایی را در مدرسه ولی‌آباد ورامین و دوران متوسطه را در قریه « پوینک » باقرآباد به پایان رساند.

پس از اخذ دیپلم متوسطه ، در سال 1346 وارد دانشکده ‌افسری شد و پس از پایان دوره ‌دانشکده به درجه ستوان دومی نائل آمد. سال 1350 جهت طی دوره ‌علمی کنترل رادار به کشور آمریکا اعزام شد و پس از گذراندن دوره ‌یکساله ، سال 1351 به ایران بازگشت و به عنوان افسر کنترل شکاری نیروی هوایی مشغول به کار شد .

ستاری در سال 1354 در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته برق و الکترونیک پذیرفته شد. تعدادی از واحدهای دانشگاهی را گذرانده بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی تحصیل را کنار گذاشت و همدوش دیگر آحاد مردم به پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت.

طرح‌ها و ابتکارهای زیادی در تجهیز سیستم‌های راداری و پدافندی به اجرا گذاشت که در طول جنگ تحمیلی توان نیروی هوایی را در سرنگونی هواپیماهای متجاوز دشمن دو چندان کرد.

ستاری به علت فعالیت‌های بیش از حدی که در اجرای طرح‌های جنگی از خود نشان داد ، درسال 1362 به سمت معاون عملیات فرماندهی پدافند نیروی هوایی منصوب شد . طرح‌ها و برنامه‌هایی که ارائه می‌داد بسیار منطقی،عملی، کاربردی و مؤثر بود. از این رو در سال 1364 به عنوان معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی برگزیده شد و به علت لیاقت و کاردانی و شایستگی‌ای که از خود نشان داد، در بهمن ماه سال 1365 با درجة سرهنگی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا هنگام شهادت عهده‌دار این مسئولیت بود .

در عملیات «خیبر»، وقتی در محاصره بمباران شیمیایی او ماسک خود را تقدیم به پیرمردی که راننده لودر بود کرد را همه به یاد دارند. براثر این اقدام وی تا زمان شهادت از شامه بویایی بی‌بهره شده بود و تا پایان عمر این موضوع را مخفی ‌کرد.

اقدامات ستاری بر چهار رکن اصلی استوار بود:

۱- طرح و برنامه صحیح از ابتدای فرماندهی همراه با آینده‌نگری هرچه ژرف‌تر.

۲ - سازماندهی نیروی انسانی متعهد، کارا، مستعد و مبتکر و بیش از همه خوداتکا و خودباور در پروژه های توسعه پیشرفت.

-۳ تأمین وسایل و تجهیزات با بهره‌گیری حداکثر از منافع موجود داخلی و با تکیه بر اهداف خودکفایی کشور.

۴ - اعمال مدیریت پویا و متکی بر روابط انسانی و ایجاد محیطی هرچه مناسب‌تر برای تشریک مساعی همگانی.

ستاری با برنامه ای منسجم که در پیروزی نهایی بسیار مؤثر افتاد به کار پرداخت.

از اقدامات مهم و بنیادین وی می‌توان اجمالاً به مواردی چند اشاره کرد:

تأسیس دانشکده پرواز (خلبانی): این آرزوی دیرینه هر ایرانی وطن‌دوست و پرسنل نیروی هوایی بود. اولین سری دانشجویان خلبانی در مهرماه سال ۱۳۶۷ وارد دانشکده پرواز شدند. تأسیس دانشگاه هوافضا با هشت گرایش تحصیلی و مبتنی بر برنامه‌های آموزشی مجموعه‌های کارشناسی و مصوبات وزارت فرهنگ و آموزش عالی.

تأسیس دانشکده پرستاری و راه‌اندازی مرکز تحقیقات و آموزش پزشکی (پاتولوژی) نیروی هوایی، توجه به آموزش کارا (حین خدمت) و آموزش پرسنل رده میانی، ایجاد هنرستان کار و دانش فنی و حرفه‌ای در مرکز آموزش‌های هوایی و اجرای برنامه‌های آموزش و پرورش برای افرادی که حداکثر با سن 16 سال به استخدام ن نیروی هوایی درآمده بودند تا بتوانند همانند دانش‌آموزان دبیرستان به تحصیل بپردازند و دیپلم رسمی کشور به آنها اعطا شود، ایجاد شبکه دیده‌بانی به منظور تقویت سیستم پدافندی کشور، ایجاد شبکه دیده‌بانی بصری، ایجاد موانع هوایی بر فراز دره‌ها، گذرگاهها و ارتفاعات و...

ستاری که به واقع معماری آینده نگر برای سیستم پدافند هوایی کشور بود با راه‌اندازی تأسیسات و امکانات جدید تعمیر و نگهداری و نیز اجرای پروژه‌هایی نظیر پروژه «اوج» و راه‌اندازی مرکز پژوهش، تحقیقات و آموزش (پتا) توان نگهداری نیرو را تقویت و به چندین برابر قدرت قبلی ارتقا داد. این مهم برای کشوری که پایه‌های صنعتی‌اش تقریباً ضعیف بود کاری شگرف است.

ایجاد مؤسسات فنی و صنعتی پیشرفته برای آموزش پروازی مرحله مقدماتی دانشجویان خلبانی با کمک مهندسین و متخصصین نیروی هوایی با ساخت هواپیمای پرستو: این هواپیما از نظر امکانات عملیاتی تقریباً شبیه هواپیمای «بونانزای» ساخت آمریکا است.

یکی از مهمترین فعالیت‌های سرلشکر منصور ستاری طی سالهای ۶۶ تا پایان جنگ تحمیلی اسکورت ناوگان تجاری کشتی‌های نفتکش ایران در خلیج فارس و دریای عمان تا خروج آنها بود. انجام عملیات اسکورت با توجه به حجم عملیات جنگی و مضافاً حجم عملیات عادی و روزانه نیروی هوایی کاری بس عظیم بود.

نگهداری مجتمع پتروشیمی بندرامام، حفاظت از میدان گازی کنگان و مواردی نظیر اینها یادآور اقدامات و جانفشانی‌های عقابان تیزپرواز و پرسنل پدافندی نیروی هوایی تحت فرماندهی و مدیریت این بزرگوار همیشه به یادماندنی است.

طراحی و ساخت خودرو شمس ایجاد خطوط هوایی سها (سازمان هواپیمایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) شرکت در پروژه‌های دولتی در راستای امور مهندسی و تأسیساتی، افزایش کارایی و استخراج از معادن تحت پوشش از قبیل نمک سمنان که نیازمندیهای صنایع نفتی و پتروشیمی کشور را مرتفع و پشتیبانی می‌کند، ازدیاد بازده صنایع فلزی (ریخته گری تراش و...) و دریافت سفارش به منظور رفع نیازمندیهای دولتی، نظامی و خصوصی.

ستاری منطقی‌ترین راه را برای کاهش اثرات محدودیت اعتباری و روبرویی با شرایط پس از جنگ انتخاب کرد و آن خودکفایی هرچه بیشتر نیروی هوایی بود. بدینوسیله علاوه بر آنکه از خروج اعتبارات نیروی هوایی جلوگیری می‌کرد توان تولیدی و خدماتی را افزایش داده و درآمدهای حاصل از این قبیل فعالیت‌ها را همواره تحت کنترل و نظارت دقیق قرار داد که به عنوان پشتوانه‌ای برای اجرای برنامه‌های سازندگی مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

سرلشکر ستاری با کمک فرماندهان و پرسنل نیروی هوایی پروژه‌های بلندمدت را طراحی کرد که یکی پس از دیگری جامه عمل می‌پوشد. یکی از این پروژه‌ها بعد از شهادت این امیر اسلامی، هواپیمای جنگی «آذرخش» بود که به پرواز درآمد.

منصور ستاری دی‌ماه سال ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی به شهادت رسید.

سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی

عباس بابیی سال 1329، در شهرستان قزوین متولد شد. دوره ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به تحصیل پرداخت و در سال 1348، به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد.

بابایی در سال 1349، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت. طبق مقررات دانشکده می‌بایست به مدت دو ماه با یکی از دانشجویان آمریکایی هم اتاق می‌شد.آمریکایی‌ها، در ظاهر، هدف از این برنامه را پیشرفت دانشجویان در روند فراگیری زبان انگلیسی عنوان می‌کردند اما واقعیت چیزی دیگر بود. چون عباس در همان شرایط تمام واجبات دینی خود را انجام می‌داد، از بی‌بند و باری موجود در جامعه آمریکا بیزار بود.

هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگی‌ها و روحیات عباس نوشته، یادآور می‌شود که بابایی فردی منزوی و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی‌تفاوت است. از رفتار او بر می‌آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی است و شدیداً به فرهنگ سنتی ایران پایبند است. همچنین اشاره کرده که او به گوشه‌ای می‌رود و با خودش حرف می‌زند که منظور او نماز و دعا خواندن عباس بوده است.

با ورود هواپیماهای پیشرفته «اف – 14» به نیروی هوایی، بابایی که جزو خلبان‌های تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری «اف – 5» بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای «اف–14» انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد. با اوج گیری مبارزات علیه نظام ستمشاهی، بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گذشته از انجام وظایف روزمره، بعنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه، به پاسداری از دستاوردهای پرشکوه انقلاب اسلامی پرداخت.

بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در تاریخ 7/5/1360، فرماندهی پایگاه هشتم هوایی بر عهده او گذاشته شد.

بابایی، با کفایت، لیاقت و تعهد بی‌پایانی که در زمان تصدی فرماندهی پایگاه اصفهان از خود نشان داد، در تاریخ 9/9/1362 با ارتقا به درجه سرهنگی به سمت معاون عملیات نیروی هوایی منصوب و به تهران منتقل شد.

با روحیه شهادت‌طلبی به همراه شجاعت و ایثاری که در طول سال‌ها، در جبهه‌ها به نمایش گذاشت، صفحات نوین و زرینی به تاریخ دفاع مقدس و نیروهای هوایی ارتش نگاشت و با بیش از 3000 ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، قسمت اعظم وقت خویش را در پروازهای عملیاتی و یا قرارگاه‌ها و جبهه‌های جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد.

از سال 1364 تا هنگام شهادت، بیش از 60 مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید.

برای پیشرفت سریع عملیات‌ها و حسن انجام امور، تنها به نظارت اکتفا نمی‌کرد بلکه شخصاً پیشگام می‌شد و در جمیع مأموریت‌های جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی،اولین خلبان بود که شرکت می‌کرد. سرلشکر بابایی به علت لیاقت و رشادت‌هایی که در دفاع از نظام، سرکوبی و دفع تجاوزات دشمنان از خود بروز داد، در تاریخ 8/2/1366، به درجه سرتیپی مفتخر شد.

بابایی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به هنگام بازگشت از یک مأموریت برون مرزی، هدف گلوله ضدهوایی قرار گرفت و به شهادت رسید.

عباس بابایی صبح روز پانزدهم مردادماه روز عید قربان همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–5 از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. پس از انجام دادن مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلوله تیربار ضد هوایی قرار گرفت و به شهادت رسید.

یکی از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در مورد بازتاب شهادت بابایی در جمع برادران سپاه نوشته است: «برخی فرماندهان ارشد سپاه در جلسه‌ای مشغول بررسی عملیات بودند که تلفنی خبر شهادت بابایی به اطلاع برادر رحیم(صفوی) رسید . با شنیدن این خبر، جلسه تعطیل شد و اشک در چشمان حاضرین به خصوص آنان که آشنایی بیشتری با شهید بابایی داشتند ، حلقه زد.»

بابایی هنگام شهادت 37 سال داشت.

شهید علی اکبر شیرودی رکورد دار جهانی پرواز در جنگ

علی اکبر شیرودی، دی‌ماه 1334 در شیرود تنکابن به دنیا آمد. وی دوران ابتدایی و دبیرستان را در تنکابن پشت سر گذاشت. سپس به تهران رفت و سپس از طی مراحل جذب در هوانیروز و آموزش خلبانی به اصفهان اعزام شد.

شیرودی در طول دوران قبل از انقلاب در زمینه‌های مذهبی فعالیت می‌کرد و علیه رژیم شاه فعالیت‌هایی را انجام می‌داد.شیرودی با اتمام تحصیلات متوسطه در سال 1351 وارد ارتش شد و دوره مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رساند.سپس دوره هلی کوپتری «کبرا» را در پادگان اصفهان دید و با درجه ستوانیاری فارغ التحصیل شد .

وی پس از سه سال خدمت در ارتش به کرمانشاه رفت. با اوج گرفتن جریانات انقلاب اسلامی شهید شیرودی از ارتشیانی بود که به صفوف راهپیمایان پیوست و به دستور حضرت امام مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها او نیز خارج شد.

پس از خروج از پادگان درصدد تشکیل گروهی چریکی برآمد و با تعدادی از دوستانش در کرمانشاه در این زمینه اقدام کرد تا اینکه امام به میهن بازگشتند و انقلاب به پیروزی رسید.

شیرودی پس از جریانات پیروزی انقلاب با «پیش‌مرگان کرد مسلمان» همکاری کر و سپس با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به سپاه غرب کشور پیوست.

زمانی که جنگ کردستان آغاز شد شیرودی و چند تن دیگر از خلبانان وارد جنگ شدند و او ساعتی از جنگ فاصله نگرفت و چنان جنگید که شهید دکتر چمران او را «ستاره درخشان» جنگ کردستان می‌نامید و شهید تیمسار فلاحی نیز او را ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات«آربابا»،«بازی‌دراز»، «میمک» و «دشت ذهاب» و«پایگاه ابوذر» معرفی کرد.

شیرودی بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بیش از 40بار سانحه و بیش از 300 مورد اصابت گلوله به هلی کوپترش ولی باز سرسختانه می جنگید تا از از کشورش در مقابل دشمن دفاع کند.

علی اکبر شیرودی هشتم اردیبهشت‌ماه سال 1360 در حالیکه تانک‌های عراقی به طرف «قره بلاغ» دشت ذهاب در حرکت بودند با هلی‌کوپتر به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.

احمد کشوری؛ ‌ع‍ق‍‍اب‌ ت‍ی‍ز پ‍رو‌از ج‍ب‍‍ه‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ ج‍ن‍گ

‌اح‍م‍د ک‍ش‍ور‌ی‌ ت‍ی‍رم‍‍اه‌ 1332، در ف‍ی‍روزک‍وه‌ چ‍ش‍م‌ ب‍ه‌ ج‍‍ه‍‍ان گ‍ش‍ود. او ‌ع‍لاوه‌ ب‍ر ‌ای‍ن‍ک‍ه‌ در دور‌ان‌ ت‍ح‍ص‍ی‍ل، ش‍‍اگ‍رد‌ی‌ م‍م‍ت‍‍از و د‌ار‌ا‌ی‌ ‌اس‍ت‍‍ع‍د‌اد ف‍وق‌ ‌ال‍‍ع‍‍اده‌ ب‍ود ب‍ه‌ رش‍ت‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ ورزش‍‍ی‌ و ‌ه‍ن‍ر‌ی‌ ‌ع‍لاق‍ه‌م‍ن‍د ب‍ود و در ب‍ی‍ش‍ت‍ر م‍س‍‍اب‍ق‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ رش‍ت‍ه‌ه‍‍ا‌ی‌ ‌ه‍ن‍ر‌ی‌ ن‍ی‍ز ش‍رک‍ت‌ م‍‍ی‌ک‍رد.

در حین ضمن ف‍‍ع‍‍ال‍ی‍ت‌‍‍ه‍‍ا‌ی‌ ت‍ح‍ص‍ی‍ل‍‍ی‌ و م‍ذ‌ه‍ب‍‍ی‌ م‍ی‌پ‍رد‌اخ‍ت‌ در خ‍ص‍وص‌ م‍س‍‍ای‍ل‌ س‍ی‍‍اس‍‍ی‌ ج‍‍ام‍‍ع‍ه‌ ن‍ی‍ز ک‍ن‍ج‍ک‍‍او و ح‍س‍‍اس‌ ب‍ود ب‍طوری‍ک‍ه‌ در س‍‍ال‌ ‌آخ‍ر دب‍ی‍رس‍ت‍‍ان، ب‍‍ا دو ت‍ن‌ ‌از ‌ه‍م‍ک‍لاس‍ان‌ خ‍ود، دس‍ت‌ ب‍ه‌ ف‍‍ع‍‍ال‍ی‍ت‌ه‍‍ا‌ی‌ س‍ی‍‍اس‍‍ی‌ زد و ب‍‍ا ک‍ش‍ی‍دن‌ طرح‌ه‍‍ا و ن‍ق‍‍اشی‌ه‍‍ا‌ی‌ س‍ی‍‍اس‍‍ی، م‍‍ا‌ه‍ی‍ت‌ رژی‍م‌ ر‌ا ‌اف‍ش‍‍ا م‍‍ی‌ک‍رد.

و‌ی‌ ک‍ه‌ پ‍س‌ ‌از ‌اخ‍ذ دی‍پ‍ل‍م‌،آم‍‍اده‌ ورود ب‍ه‌ د‌ان‍ش‍گ‍‍اه‌ ش‍د ب‍ه‌ ‌ع‍ل‍ت‌ ف‍ق‍ر م‍‍ال‍‍ی‌ و ‌ه‍زی‍ن‍ه‌ ‌س‍ن‍گ‍ی‍ن‌ د‌ان‍ش‍گ‍‍اه،از ورود ب‍ه آن ب‍‍ازم‍‍ان‍د و در س‍‍ال‌ 1351، و‌ارد ‌ارت‍ش‌ (‌ه‍و‌ان‍ی‍روز) ش‍د.

اح‍م‍د ک‍ش‍ور‌ی‌ ب‍ه‌ خ‍‍اطر ‌ه‍وش‌ س‍رش‍‍ار و ‌اس‍تع‍د‌اد ف‍وق‌ال‍‍ع‍‍اده‌ا‌ی‌ ک‍ه‌ د‌اش‍ت‌، ت‍و‌ان‍س‍ت‌ دوره‌ه‍‍ا‌ی‌ ‌آم‍وزش‌ خ‍ل‍ب‍‍ان‍‍ی‌ بالگرد‌ه‍‍ا‌ی‌ «ک‍ب‍ر‌ا» و «ج‍ت‌ رن‍ج‍ر» ر‌ا ب‍‍ا م‍وف‍ق‍ی‍ت‌ ب‍ه‌ پ‍‍ای‍‍ان‌ رس‍‍ان‍د.

در ‌او‌ای‍ل‌ ‌اش‍ت‍‍غ‍‍ال‌ ب‍ه‌ ک‍‍ار در ک‍رم‍‍ان‍ش‍‍اه‌،پ‍س‌ ‌از ش‍ن‍‍اس‍‍ای‍‍ی‌ ف‍ق‍ر‌ا و ن‍ی‍‍ازم‍ن‍د‌ان‌ ش‍‍ه‍ر،ه‍م‍ر‌اه‌ ب‍‍ا تعد‌اد‌ی‌ ‌از ‌ه‍م‍ک‍‍ار‌ان‌ و ب‍‍ا ک‍م‍ک‌ ‌اف‍ر‌اد خ‍ی‍ّر و ن‍ی‍ک‍وک‍‍ار ‌ه‍و‌ان‍ی‍روز، م‍خ‍ف‍ی‍‍ان‍ه‌ ص‍ن‍دوق‌ ‌ا‌ع‍‍ان‍ه‌ا‌ی‌ ج‍‍ه‍ت‌ ک‍م‍ک‌ و م‍س‍‍ا‌ع‍دت‌ ب‍ه‌ ‌آن‍‍ه‍‍ا ت‍ش‍ک‍ی‍ل‌ د‌اد.

در دور‌ان‌ ن‍خ‍س‍ت‌وزی‍ر‌ی‌ شاپور ب‍خ‍ت‍ی‍‍ار ب‍‍ا چ‍ن‍د ت‍ن‌ ‌از دوس‍ت‍‍ان‍ش‌ طرح‌ ک‍ودت‍‍ای‍‍ی‌ ر‌ا ت‍ن‍ظی‍م‌ ک‍رد و ‌آن‌ ر‌ا ن‍زد ‌آی‍ت‌ال‍ل‍ه‌ پ‍س‍ن‍دی‍ده‌، ب‍ر‌ادر ‌ام‍‍ام‌ ب‍رد. ق‍ر‌ار ش‍د طرح‌ ب‍ه‌ ‌اس‍ت‍ح‍ض‍‍ار ‌ام‍‍ام‌ خ‍م‍ی‍ن‍‍ی‌ (ره‌ ) ب‍رس‍د و در ص‍ورت‌ م‍و‌اف‍ق‍ت‌ ‌ای‍ش‍‍ان‌ ‌اج‍ر‌ا ش‍ود که قبل از اجرا ب‍‍ا‌ ه‍وش‍ی‍‍ار‌ی‌ ‌ام‍‍ام‌ و ام‍ت‌، ‌ان‍ق‍لاب‌ ‌اس‍لام‍‍ی‌ در 22 ب‍‍ه‍م‍ن‌ ب‍ه‌ پ‍ی‍روز‌ی‌ رس‍ی‍د و ن‍ی‍‍از‌ی‌ ب‍ه‌ ‌اج‍ر‌ا‌ی‌ طرح‌ م‍ذک‍ور نشد.

شهید ک‍ش‍ور‌ی‌ ‌ه‍م‍و‌اره‌ ب‍ر‌ا‌ی‌ وح‍دت‌ و ‌ان‍س‍ج‍‍ام‌ دو ق‍ش‍ر ‌ارت‍ش‍‍ی‌ و پ‍‍اس‍د‌ار، م‍‍ی‌ک‍وش‍ی‍د به نحوی که‌ م‍س‍ئولان‌،ه‍م‍‍ا‌ه‍ن‍گ‍‍ی‌ و ح‍ف‍ظ ‌غ‍رب‌ ک‍ش‍ور ر‌ا م‍ر‌ه‍ون‌ ت‍لاش‌ ‌او م‍‍ی‌د‌ان‍س‍ت‍ن‍د.

س‍رل‍شکر خ‍ل‍ب‍‍ان‌ ‌اح‍م‍د ک‍ش‍ور‌ی‌ ب‍ه‌ ‌اذ‌ع‍‍ان‌ ب‍س‍ی‍‍ار‌ی‌ ‌از دوس‍ت‍‍ان‌ و ‌ه‍م‌ رزم‍‍ان‍ش‌ م‍رد م‍ی‍د‌ان‌ ک‍‍ارز‌ار ب‍ود و ق‍ل‍ب‍ش‌ ب‍ر‌ا‌ی‌ ح‍ف‍ظ ن‍ظ‍ام‌ و ک‍ش‍ورش‌ م‍‍ی‌ت‍پ‍ی‍د و در ر‌اس‍ت‍‍ا‌ی‌ ‌ای‍ن‌ ‌ا‌ه‍د‌اف‌ ب‍ل‍ن‍دش‌ ج‍‍ان‌ ر‌ا ن‍ی‍ز ن‍ث‍‍ار ک‍رد.

ش‍‍ه‍ی‍د ت‍ی‍م‍س‍‍ار "ف‍لاح‍‍ی‌" ی‍ک‍‍ی‌ ‌از دوس‍ت‍‍ان‌ و ‌ه‍م‍رزم‍‍ان‍ش‌ در خ‍ص‍وص‌ روح‍ی‍‍ات‌ ‌ای‍ن‌ ش‍‍ه‍ی‍د گ‍ف‍ت‍ه‌ ب‍ود: م‍ن‌ ش‍ب‍‍ی‌ ب‍ر‌ا‌ی‌ م‍‍ام‍وری‍ت‌ سخ‍ت‍‍ی‌ در ک‍ردس‍ت‍‍ان‌ د‌اوطل‍ب‌ خ‍و‌اس‍ت‍م‌ ، ‌ه‍ن‍وز س‍خ‍ن‍م‌ ت‍م‍‍ام‌ ن‍ش‍ده‌ ب‍ود ک‍ه‌ ی‍ک‍‍ی‌ ‌از ص‍ف‌ ب‍ی‍رون‌ ‌آم‍د و گ‍ف‍ت‌ م‍ن‌ ‌آم‍‍اده‌ ‌ام‌ و دی‍دم‌ خ‍ل‍ب‍‍ان‌ ک‍ش‍ور‌ی ‌اس‍ت. در ج‍ن‍گ‌ ‌از خ‍ود ش‍ج‍‍ا‌ع‍ت‌ و ل‍ی‍‍اق‍ت‌ ف‍ر‌او‌ان‍‍ی‌ ن‍ش‍‍ان‌ د‌اد و ی‍ک‌ ب‍‍ار ک‍ه‌ خ‍ودش‌ ب‍ه‌ ش‍دت‌ زخ‍م‍‍ی‌ و ب‍ه‌ ‌ه‍ل‍ی‍ک‍وپ‍ت‍رش‌ ن‍ی‍ز ‌آس‍ی‍بی‌ ش‍دی‍د و‌ارد ش‍ده‌ ب‍ود، ت‍و‌ان‍س‍ت‌ ب‍‍ا ‌ه‍وش‍ی‍‍ار‌ی‌ و م‍‍ه‍‍ارت‌، ‌آن‌ ر‌ا ب‍ه‌ م‍ق‍ص‍د ب‍رس‍‍ان‍د.

خ‍ل‍ب‍‍ان‌ "ش‍ی‍رود‌ی‌ " ن‍ی‍ز درب‍‍اره‌ ‌او گ‍فت‍ه‌ ب‍ود: «‌اح‍م‍د، ‌اس‍ت‍‍اد م‍ن‌ ب‍ود.» زم‍‍ان‍‍ی‌ ک‍ه‌ ص‍د‌ام‌ ‌آم‍ری‍ک‍‍ای‍‍ی‌ ب‍ه‌ ‌ای‍ر‌ان‌ ی‍ورش‌ ‌آورد، ‌اح‍م‍د در ‌ان‍ت‍ظ‍ار ‌آخ‍ری‍ن‌ ‌ع‍م‍ل‌ ج‍ر‌اح‍‍ی‌ ب‍ر‌ا‌ی‌ ب‍ی‍رون‌ ‌آوردن‌ ت‍رک‍ش‌ ‌از س‍ی‍ن‍ه‌اش‌ ب‍ود. ‌ام‍‍ا روز ب‍‍ع‍د ‌از ش‍ن‍ی‍دن‌ خ‍ب‍ر ت‍ج‍‍اوز ص‍د‌ام‌،ع‍‍ازم‌ س‍ف‍ر ش‍د. ب‍ه‌ ‌او گ‍ف‍ت‍ه‌ ب‍ودن‍د ب‍م‍‍ان‍د و پ‍س‌ ‌از ‌ات‍م‍‍ام‌ ج‍ر‌اح‍‍ی‌ ب‍رود. ‌ام‍‍ا ‌او ج‍و‌اب‌ د‌اده‌ ب‍ود: «وق‍ت‍‍ی‌ ک‍ه‌ ‌اس‍لام‌ در خ‍طر ‌اس‍ت‌، م‍ن‌ ‌ای‍ن‌ س‍ی‍ن‍ه‌ ر‌ا ن‍م‍‍ی‌ خ‍و‌ا‌ه‍م‌.»

‌او ب‍‍ا ج‍س‍م‍‍ی‌ م‍ج‍روح‌ ب‍ه ج‍ب‍‍ه‍ه‌ رف‍ت‌ و ش‍ج‍‍ا‌ع‍‍ان‍ه‌ ب‍‍ا دش‍م‍ن‌ ب‍‍ع‍ث‍‍ی‌ ‌آنگ‍ون‍ه‌ ج‍ن‍گ‍ی‍د ک‍ه‌ ب‍ی‍‍اب‍‍ان‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ ‌غ‍رب‌ ک‍ش‍ور ر‌ا ب‍ه‌ گ‍ورس‍ت‍‍ان‍‍ی‌ ‌از ت‍‍ان‍ک‌ه‍‍ا و ن‍ف‍ر‌ات‌ دش‍م‍ن‌ ت‍ب‍دی‍ل‌ کرد.

ک‍ش‍ور‌ی‌ ش‍ج‍‍ا‌ع‍‍ان‍ه‌ ب‍ه‌ ‌اس‍ت‍ق‍ب‍‍ال‌ خ‍طر م‍‍ی‌رف‍ت‌، م‍‍ام‍وری‍ت‌ه‍‍ا‌ی‌ س‍خ‍ت‌ و خ‍طرن‍‍اک‌ ر‌ا ‌از ‌ه‍م‍ه‌ زودت‍ر و ‌از ‌ه‍م‍ه‌ ب‍ی‍ش‍ت‍ر ‌ان‍ج‍‍ام‌ م‍‍ی‌د‌اد، ش‍ب‌ه‍‍ا دی‍ر م‍‍ی‌خ‍و‌اب‍ی‍د و ص‍ب‍ح‌ه‍‍ا خ‍ی‍ل‍‍ی‌ زود ب‍ی‍د‌ار م‍‍ی‌ش‍د و ن‍ی‍م‍ه‌ ش‍ب‌ه‍‍ا ن‍م‍‍از ش‍ب‌ م‍‍ی‌خ‍و‌ان‍د.

س‍ر‌ان‍ج‍‍ام‌ س‍رل‍شک‍ر خ‍ل‍ب‍‍ان‌ ‌اح‍م‍د ک‍ش‍ور‌ی‌ در روز 15 ‌آذر 1359، در ح‍‍ال‍‍ی‌ ک‍ه‌ ‌از ی‍ک‌ م‍‍ام‍وری‍ت‌ ب‍س‍ی‍‍ار م‍ش‍ک‍ل‌ ، ‌ام‍‍ا پ‍ی‍روز ب‍‍از م‍‍ی‌ گ‍ش‍ت‌، در ‌ای‍لام‌ (م‍ن‍طق‍ه‌ م‍ی‍م‍ک‌ - دره‌ ‌ب‍ی‍ن‍‍ا) م‍ورد ح‍م‍ل‍ه‌ م‍زدور‌ان‌ ب‍‍ع‍ث‍‍ی‌ ق‍ر‌ار گ‍رف‍ت‌ و در ح‍‍ال‍‍ی‌ ک‍ه‌ ‌ه‍ل‍ی‍ک‍وپ‍ت‍رش‌ بر ‌اث‍ر ‌اص‍‍اب‍ت‌ ر‌اک‍ت‌ه‍‍ا‌ی‌ دو ف‍رون‍د هواپیمای «م‍ی‍گ»‌ ‌ع‍ر‌اق‍‍ی‌ ب‍ه‌ ش‍دت‌ م‍‍ی‌س‍وخ‍ت‌، ‌آن‌ ر‌ا ت‍‍ا م‍و‌اض‍‍ع‌ خ‍ود‌ی‌ ‌ه‍د‌ای‍ت‌ ک‍رد و ‌آن‌گ‍‍اه‌ در خ‍‍اک‌ وطن‌ س‍ق‍وط کرد و به شهادت رسید.

امیرسرتیپ منوچهر کهتری

فرمانده قرارگاه عملیاتی آبادان و فرمانده «تیپ 2 لشکر77 خراسان» در کنار فرماندهان غیور تیپ‌های 1 و3 لشکر یعنی مرحوم امیر سرتیپ امیر امینیان و امیر فردمنش بوده است.

وی، سرهنگ آن روزهای آبادان و امیرسرافراز امروز، هم او که مردم آبادان به اندازه‌ای دوستش دارند که به احترام او نام فرزندان خود را «کهتر» گذاشتند و به او لقب «ناجی آبادان» دادند. کسی که فرمانده تیپ 2 لشکر 77 پیروز ثامن‌الائمه (ع)، فرمانده گردان 153 لشکر 77 و فرمانده قرارگاه‌های عملیاتی غرب و شرق کشور نیز بوده است.

او درباره آبادان می‌گوید: اگر تاریخ جنگ را ورق بزنید و منطقه را بررسی کنید می‌بینید که اگر آبادان اشغال می‌شد همان 9 آبان 59، جنگ به نفع عراق تمام می‌شد، چرا که تمام هدف صدام آبادان بود؛ آبادانی که من آن را قلب جنگ می‌دانم و تلاش دشمن این بود که قلب جنگ را از کار بیندازد که اگر این اتفاق می‌افتاد، بندر امام سقوط می‌کرد، خرمشهر که مکمل آبادان بود و حتی خوزستان به دست عراقی‌ها می‌افتاد و نیت شوم صدام که تسلط بر اروند بود نیز حاصل می‌شد.

دشمن که دید از آن ناحیه موفق به ورود به خاک آبادان نمی‌شود ناچار به محاصره آبادان شد چرا که از ابتدا برای محاصره نیامده بود، 11 ماه آبادان محاصره شد و طی این مدت تک‌های محدودی انجام داده و از تک‌های دشمن نیز جلوگیری می‌کردیم تا این که فرمان حضرت امام (ره) صادر شد که فرمودند «حصر آبادان باید شکسته شود».

رادیو بغداد مرتب برنامه پخش می‌کرد و حتی اسم من را می‌آورد، چون یک مرتبه در ذوالفقاریه برای سر من جایزه گذاشته بودند و این جا هم می‌گفت، فلانی بیا، صدام منتظر است تا تو را در آغوش بگیرد، چرا نمی‌آیی؟ که من آنجا به بچه‌ها با خنده گفتم به موقع‌اش می‌آییم و بعد دو رکعت نماز شکر خواندیم و همه خوشحال بودیم چرا که بعد از خلع بنی‌صدر این اولین عملیات بزرگ بود، چون بنی صدر حتی به ما اجازه گشت‌زنی هم نمی‌داد، اما این عملیات باعث شد که باورمان شود که ما می‌توانیم و پس از این عملیات، عملیات‌های سرنوشت‌ساز دیگری انجام شد که البته من این عملیات را مادر عملیات‌ها می‌دانم.

من یک سنگر داشتم که اسمش را سنگر شهدا گذاشته بودم هر کسی می‌رفت، خودش می‌دانست برنمی‌گردد، خدا گواه است تمام گونی‌های آن خونی بود و هرگاه می‌خواستم یک نفر دیگر را بفرستم، به دلیل اشتیاق آن‌ها نمی‌توانستم از میانشان یکی را انتخاب کنم. در این جنگ کسانی را دیدیم که بارها به حال آن‌ها غبطه خوردیم. رزمنده‌ای که در حال حمله نمازش ترک نمی‌شد این بود که دفاع ما را مقدس کرد، چرا که جنگ یک کلمه نفرت‌انگیز است اما دلیل اینکه ما آن را جشن می‌گیریم این است که ما نجنگیدیم، دفاع کردیم، دفاعی مقدس.

انتهای پیام

کد N645858

وبگردی