آفتاب

مراجعه زن بندرترکمنی به فالگیر، دست او را به خون شوهرش آلوده کرد

مراجعه زن بندرترکمنی به فالگیر، دست او را به خون شوهرش آلوده کرد

زنگ تلفن 110 شهرستان بندرترکمن به صدا درآمد و مأمور پاسخگو از پشت امواج تلفن صدای دختری جوان را می‎شنود که از پلیس درخواست دارد تا به خانه آنها بیاید، چراکه نامادری‎اش با پدرش درگیر شده و قصد دارد به وی آسیب شدیدی برساند.

روزنامه ایران نوشت:
زنگ تلفن 110 شهرستان بندرترکمن به صدا درآمد و مأمور پاسخگو از پشت امواج تلفن صدای دختری جوان را می‎شنود که از پلیس درخواست دارد تا به خانه آنها بیاید، چراکه نامادری‎اش با پدرش درگیر شده و قصد دارد به وی آسیب شدیدی برساند. در همین راستا نزدیک‌ترین گشت به آدرس اعلام شده اعزام می‎شود و مأموران پس از فشار دادن دکمه آیفون خانه با صدای زنی مواجه می‎شوند و پس از معرفی می‎گویند که با 110 تماس گرفته شده و وقوع درگیری و مشکلی را در این محل گزارش داده‎اند. این زن که در حال پاسخگویی به مأموران است این موضوع را منکر شده، اما پلیس درخواست می‎کند تا همسرش پاسخ دهد و زن اعلام می‎کند که همسرش در خانه نیست.
در همین هنگام دختری جوان در را باز می‎کند و می‎گوید به داد پدرم برسید مادرم دروغ می‎گوید و پدرم در خانه است و در این هنگام مأموران با ضوابط و شئون وارد خانه شده و زن را در حیاط خلوت پشت خانه می‌یابند که دستپاچه و نگران به مأموران پاسخ می‎دهد.
مأموران که با در بسته که ورودی به یک اتاقک کوچک است مواجه می‌شوند، از زن می‎خواهند در را باز کند، اما وی می‎گوید کلیدش را ندارد. در همین هنگام یکی از مأموران از طریق دریچه‎ای که به آن اتاقک دید دارد داخل را می‎نگرد و با پیکر بی‎جان مرد نگون‌بخت مواجه می‎شود و پس از هماهنگی با بازپرس ویژه قتل و مأموران پلیس آگاهی شهرستان و دستور بازپرس، در اتاقک را شکسته و مأموران بلافاصله وارد آن محل می‎شوند. زن خانه که نمی‎دانست برای توجیه این موضوع چه دلایلی را برای پلیس بازگو کند از حضور مرد در آنجا اظهار بی‎اطلاعی کرده و منکر هر اتفاقی می‎شود.
در بازرسی از محل وقوع جنایت دریچه‎ای دیده می‎شود که به سقف آن اتاقک راه دارد و برای بررسی آنجا یکی از سربازان وارد آن دریچه شده که پس از وارد شدن مردی را می‎بیند که به روش ماهرانه‎ای خود را در آنجا پنهان کرده و بلافاصله این فرد دستگیر شده و به همراه آن زن برای بررسی موضوع به پلیس آگاهی منتقل می‎شوند.
زن بازداشت شده در بازجویی می‌گوید: چهار ماه پیش با همسرم آشنا شدم، من یک دختر 28 ساله بودم و به دلیل موقعیت خوب همسرم از نظر مالی و موقعیت اجتماعی با وی ازدواج کردم.
وی ادامه داد: همسرم قبل از من یک بار ازدواج کرده و همسر سابقش فوت کرده بود و وی دو دختر 18 و 8 ساله داشت و در مدت چهار ماه گذشته نتوانستم ارتباط مناسبی را با فرزندان همسرم برقرار کنم و دچار مشکلات خانوادگی شدید بودیم.
وی افزود: برای آنکه محبت همسرم را به خودم جلب کنم با راهنمایی برخی از دوستانم به سراغ یک فالگیر در گرگان رفتم و ماجرا را برای وی تعریف کردم و او هم پس از نوشتن یک ورد مبلغی را از من طلب کرد و من به وی این مبلغ را پرداخت کردم.
وی اضافه کرد: پس از استفاده ورد دیدم که هیچ اثری در زندگی‎ام نداشته و دوباره به سراغ همان رمال رفتم و این بار گردنبند طلای خودم را به وی دادم، اما این بار هم، آن ورد هیچ تأثیری در جلب مهر و محبت همسرم به من نداشت.
متهم گفت: این بار که به سراغ رمال رفتم وی مبلغ 2 میلیون تومان را از من خواست که من هم گفتم توان پرداخت چنین پولی را ندارم و وی از من خواست که با او در ارتباط بوده و به ازای این مبلغ مراوداتی را با وی داشته باشم.
وی متذکر شد: من هم پس از چند روز به وی پاسخ مثبت دادم اما وردی که وی ادعا می‎کرد ورد اصلی اوست هم اثری در زندگی‎ام نداشت و این رمال به من گفت که یک روز به خانه شما می‎آیم و در قسمتی از خانه مخفی می‎شوم و خودم با خواندن یک ورد سعی می‎کنم که مشکلتان را حل کنم و در صورتی که این ورد هم تأثیر نداشت او را از زندگی‎‎ات حذف خواهم کرد.
این زن ادامه داد: رمال به من گفت که آخر شب زمانی که همسرم به خانه آمد او را بی‎حال کنم تا به سراغ همسرم بیاید. وی اضافه کرد: روز حادثه وی صبح زود به خانه ما آمد و در سقف شیروانی خانه پنهان شد تا آنکه ساعات پایانی شب همسرم به خانه آمد و من هم طبق نقشه کاری کردم که وی خسته روی تخت استراحت کند و در این هنگام به رمال اطلاع دادم که اگر قرار است کاری کنی الان بهترین فرصت است و او هم به داخل اتاق آمد و در این هنگام با همسرم درگیر شد و با یک عدد شوکر برقی او را بی‎حال کرد و در نهایت با استفاده از روسری وی را خفه کرد.
همسر مقتول ادامه داد: برای آنکه وقوع حادثه یک خودکشی جلوه کند نقشه کشیدیم که در حیاط خلوت و اتاقک پشت خانه وی را حلق‎آویز کرده و بعد به پلیس اطلاع دهیم، اما هنگامی که در حیاط خلوت حضور داشتیم صدای زنگ خانه آمد و من متوجه شدم که پلیس پشت در خانه است و سپس با کمک دختر همسرم پلیس وارد خانه شد و تمام ماجرا مشخص شد. بنابر این گزارش، تحقیقات از مرد رمال و این زن نزد کارآگاهان ادامه دارد.
کد N587030

وبگردی