سمینار «دین و حقوق و چالشهای معاصر» با حضور هیأتی 8 نفره از مدیران و اساتید مؤسسهی دارالحدیث، با همکاری رایزنی فرهنگی ایران در رم و دانشکده حقوق دانشگاه تورورگاتا، در محل این دانشکده برگزار شد.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در این سمینار که با حضور جمع زیادی از محققین و دانشجویان دورههای دکترای حقوق تطبیقی و اسلامی در محل سالن کنفرانس دانشگاه تورورگاتا، برگزار شد، حجتالاسلام محمدتقی سبحانینیا مقالهای را تحت عنوان «رابطهی اطاعت خدا با حقوق» ارایه داد.
وی در آغاز با اشاره به محوریت انسانگرایی در فضای فرهنگی اروپای پس از عصر نوزایی و مساعی متفکران مسیحی این عصر برای بنیاد نهادن حقوق طبیعی انسان بر آموزههای مسیحی، مباحث مربوط به حقوق طبیعی انسان را مؤلفهای مشترک در میان تمامی ادیان توحیدی معرفی کرد و انسانگرایی اصیل را ویژگی مشترک کلیهی این ادیان دانست.
وی در ادامه گفت: تفاوت انسانگرایی غیردینی و دینی در این نکته نهفته است که در انسانگرایی ادیان توحیدی، به جای تأکید بیش از حد بر یکی از حقوق طبیعی انسان و غفلت از سایر حقوق طبیعی وی که وِیژگی انسانگرایی غیردینی است؛ بر حقوق طبیعی انسان به نحو فراگیر و متوازنی تأکید شده است.
وی با اشاره به این که در دین مبین اسلام تنها حیوانات، کودکان و دیوانگان، فاقد قدرت ارزیابی و تبعاً تصمیمگیری و مسؤلیت شخصی ارزیابی شدهاند، کلیهی انسانها را از منظر این دین، در قبال انتخابهایشان مسئول دانست.
وی افزود: این مسئولیت در جهت نیل انسان به سعادت اخروی و دنیوی ساختار یافته و مطابق انسانگرایی اسلامی، نیل به سعادت، مهمترین حق هر انسان است.
سبحانینیا در ادامه بیان کرد: مجموعهی آموزههای اسلامی در خدمت حضانت از این حق انسانی هستند و حتی مجازاتهای اسلامی نیز علیرغم ظاهر سختگیرانهی مجازات، در باطن از اصول اسلامی حفظ وحدت و الفت اجتماعی تبعیت کرده و در خدمت حضانت از حق طبیعی انسانی نیل به سعادت هستند.
وی متذکر شد: نظر به جایگاه بنیادی این حق طبیعی برای انسان و وابستگی احراز آن به دین، بدون شک هر عملکرد دینزدایانهای که توسط حکومتها صورت پذیرد، محروم ساختن انسان از این حق طبیعی خود است.
استاد مؤسسهی دارالحدیث در ادامه افزود: باید در نظر داشت که این سعادت جنبهی دنیوی نیز دارد و مجموعه قوانینی که برای حضانت و تسهیل تحصیل آن در دین مبین اسلام وجود دارد، پیکرهی ساختار حقوقی فقهی این دین را میسازد.
وی در پایان گفت: مطابق باورهای اسلامی، مواهبی که بشر از آنها برخوردار است نظیر سلامت و ... حقوق انسانی هستند که هرکدام، وظایف متقابلی را به همراه دارند که پیروی از آموزههای دینی، روح حاکم بر کلیهی این وظایف است و در این نسبت میان حق و تکلیف، برخورداری از حقوق، بدون انجام وظایف متقابل، عواقبی به همراه دارد که فلسفهی حقوقی مجازاتهای اسلامی را تشکیل میدهد.
در ادامه حجتالاسلام سید محمدکاظم سید طباطبایی، نیز با ارایهی مقالهای تحت عنوان «دین و حقوق در دورهی معاصر، چالشها و چشماندازها» به تشریح قرائت شیعی از نسبت میان حقوق و انسان پرداخت و بیان کرد: در این قرائت، دین به مثابه منبع قانون نگریسته میشود و بر این مبنا، قانون در مقام حکم خداوند، الزامآور است؛ البته این به معنای سلب آزادی فردی انسانی در خصوص قوانین وضعی نیست؛ اما در خصوص محدودهی وضع قوانین؛ به ویژه در حوزهی منشأ حقوق بشر طبیعی، باید در نظر داشت نظر به کاستیهایی که در طبیعت انسان وجود دارد، منشأ عرفی طبیعی حقوق طبیعی بشر، چنانکه در غرب رایج است، باید مورد تأمل بیشتری قرار گیرد.
وی افزود: البته در نسبت با این مسأله، اخذ رویکردی نادرست، میتواند منجر به دینگریزی شود و یا رجوع به ادیان معنوی خالی از الزامات حقوقی را به همراه داشته باشد. این امر به ویژه در شرایطی تشدید خواهد شد که پافشاری بدون مستدلسازی عقلانی بر دین صورت پذیرد. به نظر میرسد که در چنین شرایطی، تنقیح دین از یک سو و تأکید بر جنبهی اخلاقی آموزههای دینی از سوی دیگر به همراه ارایهی بیانی عقلانی از این آموزهها، میتواند در فرایند جایگزینسازی حقوق طبیعی ناکامل با حقوق الهی، نتیجهبخش باشد.
طباطبایی در پایان افزود: تنها در خصوص مواردی که دین الهی دستورالعملی را تصریح نکرده باشد، وضع قانون موجه است که در این خصوص نیز، ترجیح با قوانین عرفی جامعه است که مسألهی عدم پافشاری بر دین در شرایط بروز تضاد میان این قوانین عرفی اخلاقی و باورهای دینی، به عقلانیت نزدیکتر است.
آگاتا آماتو مانگیاملی که در این همایش مقالهای با عنوان «دین و جداسازی (تبعیض)های جنسیتی» را ارایه میکرد، در آغاز سخنان خود با بیان موافقت تام با سخنان دو سخنران قبلی در کلیت آن به ویژه در خصوص ساختار کلی حقوق وظایف به عنوان ساختار بنیادین مدنیت و شهروندی، مسألهی مورد تأکید سخنرانان قبلی در خصوص تنقیح دین از پیرایههای آن را یادآوری و پیام سخنان گفته شده در این همایش که پیام صلح اجتماعی و بینالمللی و پرهیز از دشمنی است را مثبت ارزیابی کرد.
وی با اشاره به حوزهی تخصصی مطالعات خود دربارهی بررسی فلسفی سیر تاریخی تحولات حقوق زنان، ضمن متمرکز کردن بحث بر یکی از تحقیقات خود که در جریان آن، یکی از نخستین اندیشمندان مسیحی که در خصوص یکی از قدیسههای مسیحی تحقیق و تألیف کرده است، به تمام وجوه انسانی و حتی زنانهی این قدیس اشاره کرده؛ اما هرگز نقل قول مستقیمی از این قدیسه را در اثر تألیفی خود نیاورده است، این امر را چنین ارزیابی کرد که اگرچه در آیین مسیحیت، قدیسهگی و قداست زنانه مورد تأیید قرار گرفته؛ اما این امر غیرکلاممند و قداستی ساکت است.
وی گفت: به طور کلی در انجیل، کلیهی زنان ساکت هستند و حتی به فرض قداست نیز، قداستی در سکوت دارند و فراسوی آن، حتی این توصیه وجود دارد که زنان در انظار و جلسات عمومی، سکوت اختیار کنند.
مانگیاملی افزود: در دین اسلام و کتاب آسمانی آن قرآن نیز، در اشاره به زندگانی حضرت مریم (ع) به طور نمادین از روزهی سکوت وی سخن گفته شده است. به نظر میرسد، این سکوت، ویژگی و توصیهای باشد که به طور یکسانی در تاریخ ادیان و تاریخ فلسفه به چشم میخورد. برای نمونه؛ افلاطون که تألیفات خود را در قالب محاوراتی میان اشخاص به رشتهی تحریر درآورده است، هرگز در میان این اشخاص، زنی به چشم نمیخورد و در آثار وی نیز، زنان ساکت هستند.
وی تأکید کرد: در این خصوص، طرفه آن است که در ساختار زبانی افلاطون، کلمات به مؤنث و مذکر تقسیم میشوند و واژگانی نظیر علم و دانش و ... جملگی واژگانی مؤنث هستند. این سنت نزد سایر فلاسفه نیز ادامه مییابد تا آنجا که کانت بیان میکند: «زنان کتاب را چون یکی از زیورآلاتشان در دست میگیرند.»
مانگیاملی در پایان سخنان خود گفت: بر این مبنا به نظر میرسد که پارادایم فلسفی عصر ما نیز میراثدار این مردسالاری باشد و نظر به تناقضات درونی آن که وجه بیرونیاش، مجادلات فلاسفه با یکدیگر است، این پارادایم به دشمنیهایی انجامیده که سخنان سخنرانان قبلی این همایش، حاوی توصیههایی در جهت خروج از آن بود. بر این مبنا، پیشنهاد میشود که شاید، اعتماد و فرصت بخشیدن به گفتمان زنانه، راه برونشدنی از این دشمن خویی تاریخی باشد.
حجتالاسلام طباطبایی در ادامه در پاسخ به پرسشی در خصوص راهکارهای پرهیز از دشمنی بیان کرد که نخست باید در نظر داشت، هدف از دشمنگریزی حفظ امنیت جامعه است و بر این مبنا، راههای دشمنگریزی، همان راههایی است که میتواند به امنیت جامعه کمک کند که با این ملاک، تشخیص آنها دشوار نیست.
وی در خصوص رفع موانع تحقق امنیت اجتماعی در حوزهی دشمنخوییهای عقیدتی و بینالمللی نیز افزود که گوش دادن مسئولانه به دیگری و یافتن اشتراکاتمان با وی به همراه دقت در خشونتزدایی از تعاملاتمان میتواند به تحقق صلح، تعامل مثبت و برقرارای امنیت بینجامد.
پرسش بعدی در این خصوص بود که چگونه ممکن است نظامات حقوقی بر ادیان با باورهای بنیادین متفاوت مبتنی باشند و در عین حال، حقوق طبیعی یا بینالمللی مشترکی نیز حاصل شود؟ حجتالاسلام طباطبایی در پاسخ به این پرسش گفت که تا آنجا که از منظر دین اسلام به این پرسش پاسخ داده شود، مسألهی حقوق انسانی، فراسوی ملیتها و ادیان صورتبندی شده است و بنیان آن عقل سلیم است که در جهان معاصر، مشروط به عدم اعمال نفوذ نهادهای کلان قدرت و یا عدم تحریفهای رسانهای، تحقق خواهد یافت.
وی در ادامه، به فرازهایی از کلام امام علی (ع) با مضمون احترام به دیگر انسانها اشاره کرد که یا مسلمان و از این حیث شایسته احترام هستند و یا انسان و از این حیث، قابل احترام متقابل.
در ادامه، پرسشکنندهی بعدی از شیوههای پیشنهادی در خصوص گفتمان با دینگریزان که در اصول با اهل دین اختلاف دارند، پرسش کرد. حجتالاسلام طباطبایی در پاسخ به این پرسش با تأکید بر این که بدون شک، گفتوگو با افراد همسو سهل و هنر گفتمان و توانایی مبلغانه به شرایط عدم همسویی راجع است؛ بیان کرد که در چنین شرایطی نظر به برخورداری برابرانهی انسانها از فطرت پاک، در بدو تولد و امکان تعقل، امکان گفتمان و یافتن اشتراکات و توافق بر آنها، از این مجاری ممکن خواهد بود.
حجتالاسلام سبحانی نیز در تکمیل سخنان حجتالاسلام طباطبایی، گفت: در مرتبهای بسیار دشوارتر، شرایطی که از آن پرسش شده است، به شرایط انبیا در بدو بعثت و آغاز تبلیغشان شباهت دارد که به گواهی تاریخ و علیرغم دشواریها، بر مبنای اشتراکات فطری و برخورداری همگانی از موهبت تعقل، امکان برقراری ارتباط و تحقق گفتمان فراهم شده است.
وی در پایان افزود: البته، موارد نقضی نیز وجود دارد که ضربالمثل فارسیای که میگوید: «فردی که در خواب است را میتوان بیدار کرد؛ اما فردی که خود را به خواب زده است، خیر» از مصادیق آن است.
انتهای پیام
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است