به گزارش خبرگزاری فارس از زاهدان، نعیمه اتحادی دخترک جوان 26 ساله در حالیکه سور و سات جشن عروسیاش را فراهم میکرد و در کمتر از 20 روز دیگر قرار بود زندگی متاهلیاش را آغاز کند، بر اثر سردرد، تهوع و سرگیجه سر از بیمارستان و تومور مغزی در میآورد و بر اثر کوتاهی پزشک معالج خانوادهاش به جای کارت عروسی، کارت عزا به درب خانه دوستان و آشنایان ارسال میکنند.
غلامرضا اتحادی پدر مرحومه نعیمه اتحادی با مراجعه به خبرگزاری فارس در زاهدان در تشریح ماجرا میگوید: در دی ماه سال گذشته به دلیل سردردهای مکرر دخترم به مطب دکتر (ح م .ر) مراجعه کردیم و گفت این بیماری جای نگرانی ندارد و قابل درمان است.
بارها به او گفتیم اگر امکانات درمانی سایر استانها بهتر است، بگویید ما برای درمان و بهبود دخترم هر کاری انجام میدهیم، بازهم این دکتر گفت با این کار فقط پولتان را دور میریزید، من در اینجا عمل را انجام میدهم و هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد، بر اساس این تضمین ما همچنان به روند برنامههایی که برای برگزاری مراسم عروسی دخترم انجام میدادیم ادامه دادیم و در خرداد ماه امسال برای برگزاری مراسم عروسیاش سالن رزرو کردیم و مراحل درمان هم همینطور ادامه داشت تا اینکه شدت سردردهای دخترم تحمل شرایط فعلی را برای او سخت کرده بود، مجدد به همراه دخترم که به سرگیجه، سردرد و تهوع دچار بود به مطب دکتر (ح م .ر) متخصص و جراح مغز و اعصاب مراجعه کردیم و پس از انجام یکسری اقدامات اولیه، (سیتیاسکن و ام.آر.آی) مشخص شد که دخترم دچار عارضه تومور مغزی شده و هرچه سریعتر باید عمل شود.
درخواست مبلغ 50 میلیون ریالی برای انجام عمل جراحی
پدر نعیمه ادامه میدهد: ابتدا دخترم را در بیمارستان خاتمالانبیا زاهدان زیر نظر دکتر فوقالذکر بستری کردیم و پیگیریهای لازم را برای هرچه سریعتر عمل کردن او از دکتر (ح م .ر) درخواست کردیم اما متاسفانه دکتر
(ح م .ر) اعلام کرد که مریضهای بدحال دیگری هم وجود دارند و عمل بیمار شما تا دو هفته آینده امکانپذیر است.
او میگوید: از آنجاییکه خودم کارمند بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی بودم با واسطهگری و رابطههای مختلف و رفت و آمدهای پیاپی دوستان، سرانجام دکتر (ح م .ر) موافقت کرد و در ابتدا درخواست 50 میلیون ریال هزینه مازاد بر عمل و بیمارستان کرد که در نهایت با خواهش و التماس زیاد مبلغ را به 25 میلیون ریال کاهش داد و چون وضعیت جسمی دخترم خوب نبود به ناچار پذیرفتم و دو سه روز بعد از آن دخترم عمل شد و به (بخش آ.سی.یو) و بعد شنتگذاری منتقل شد.
پدر نعیمه میافزاید: مدتی گذشت و دکتر مدام اعلام میکرد که برای تسویهحساب به مطبم بیایید از آنجاییکه متوجه شدم به دخترم رسیدگی نمیشود، مبلغ فوق را طی یک فقره چک به مطب دکتر برده و به او تقدیم کردیم به امیدی که پس از طی مراحل درمان نعیمه را به سلامت به آغوش مادر رنجدیدهاش بازگردانیم.
غلامرضا اتحادی میگوید: بعد از چند روز مراجعه کردن به مطب، دکتر (ح م .ر) به ما گفت که کار من تمام شده و عمل موفقیتآمیز بوده و حالت تهوع و سرگیجه عادی است، مقداری قرص و آمپول تجویز کرد و گفت ادامه درمان را نزد دکتر (س) متخصص رادیوتراپی و انکولوژی انجام دهید و هیچ عارضه توموری در سر بیمار شما نیست.
مادری که بجای حجله عروسی، مراسم کفن و دفن دخترش را به نظاره نشست
این پدر داغدیده میگوید: به دکتر (س) مراجعه کردیم و پس از انجام یکسری معاینات و گرفتن آب نخاع از دخترم، دکتر (س) باز تاکید کرد که کار دکتر خوب بوده و تمام تومور از سر مریض برداشته شده و برای ادامه درمان به مرکز انکولوژی امام رضا (ع) در مشهد مراجعه کنید؛ با سختیها و مشقت فراوان بلافاصله به آن مرکز درمانی در مشهد مراجعه کردیم و بعد از گرفتن (سی.تی.اسکن) و مشورت با خود دکتر (س) که در مرکز درمانی حضور داشت قرار شد دخترم به مدت 30 روز، روزی 30 دقیقه تحت تابش برق قرار گیرد.
پدر مرحومه اتحادی ادامه میدهد: بارها به دکتر (س) یادآوری شد که دخترم هنوز سردرد، تهوع و استفراغ دارد، باز هم مقداری قرص آرامبخش و آمپول دگزا تجویز کرد چند جلسهای که از برق درمانی دخترم در آن مرکز درمانی گذشت متاسفانه به حالت بیهوشی رفت و توسط اورژانس 115 به بیمارستان قائم مشهد انتقال یافت.
او در حالی که اشک امانش نمیدهد، میگوید: پس از بررسی و گرفتن سی.تی.اسکن متوجه شدیم که برق درمانی به سر دخترم فشار آورده و خونریزی داخلی باعث گیر کردن شنت شده و دخترم به حالت کما رفته و بعد از تلاشهای زیاد متاسفانه دچار مرگ مغزی شد و در تاریخ 18 اردیبهشت ماه امسال فوت کرد، در هنگام بیهوشی دخترم با دکتر (س) تماس گرفتیم که بعد از یکبار جواب دادن و پس از مطلع شدن جریان دیگر از جواب دادن گوشی خود امتناع کردند.
پزشکان مشهد مرگ نعیمه را به دلیل قصور پزشک معالج در زاهدان میدانند
اتحادی ادامه میدهد: ما چند روز مانده به فوت دخترم و با مشاوره گرفتن از چندین متخصص مغز و اعصاب تازه متوجه شدیم که مقداری از تومور در سر دخترم باقی مانده و دکتر (ر) واقعیت امر را به ما نگفته است و متاسفانه دخترم بر اثر سهلانگاری و بازگو نکردن واقعیات و بیاحتیاطی دکتر (س) و دکتر (ر) به رحمت ایزدی پیوست، حالا ما ماندهایم و مادر داغدیدهای که مراسم عروسی دخترش به عزا تبدیل شد، پسر جوانی که بهجای رخت دامادی رخت عزا برتن کرد.
به وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دکتر حسینعلی شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، اداره نظارت و درمان سیستان و بلوچستان و دانشگاه علوم پزشکی زاهدان طی نامهای ماجرا را شرح دادهایم اما بعد از گذشت پنج ماه پیگیری هنوز هیچ یک از بزرگواران اقدامی حتی برای تسلای خاطر مادر داغدارش انجام ندادهاند.
از مسئولان میخواهیم به حال مردم محروم این منطقه تدبیری بیندیشد که اگر خانوادهها برای هر عمل جراحی علاوه بر هزینه بیمارستان، ایاب و ذهاب و دارو به متخصصان از خدا بیخبر که در هنگام استخدام به خداوند متعال قسم یاد میکنند که از جان بیمارشان حفاظت و در قبال بیمار هیچ کوتاهی نکنند، مبالغی را تحت عنوان زیرمیزی و رشو ندهند به بیمارشان رسیدگی نمیشود.
تا کی شاهد باشیم قصور پزشکی جان مردم را بگیرد؟ چرا این همه سهلانگاری و قانون شکنی در انجام وظیفه؟!
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است