سعید جعفری پویا
ظرف کمتر از شش ماه، کابینه دولت فرانسه دو تغییر اساسی را به خود دیده است، در بار نخست نخستوزیر تغییر کرده است و این بار هم کابینه استعفا و در ادامه چند تن از وزرا کنار گذاشته شدهاند. اتفاقی که به نظر میرسد حاکی از دشوار بودن شرایط و اوضاع فرانسوا اولاند و حزب سوسیالیست فرانسه در تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرانسه است. دکتر سعید خالو زاده، استاد دانشگاه تهران بر این باور است، سیاستهای ریاضت اقتصادی پاریس و همچنین دنباله روی فرانسه از راهبردهای اقتصادی آلمان و مرکل باعث شده تا فشار روی دولت فرانسه وارد شود و نارضایتیهای افکار عمومی به این شکل خود را نمایان سازد. در ادامه مشروح گفتگوی خبر آنلاین با کارشناس مسائل فرانسه را مطالعه میفرمایید:
آقای مانوئل والس کابینه خود را به بهانه عبور چند تن از اعضای کابینه از خطوط قرمز و انتقاد صریح از عملکرد دولت تغییر داد و کابینه استعفا کردند. این اتفاق از چه رخدادهایی نشأت گرفته است؟
مشکلات اقتصادی که طی چند سال اخیر بر فرانسه و دیگر کشورهای اروپا سایه افکنده، بر زندگی روزمره مردم هم تأثیر گذاشته و در سطوح اجتماعی و اقتصادی تأثیرات عمدهای بر جای گذاشته است. بر این اساس بدیهی است که مردم از این وضعیت به طور طبیعی راضی نبودند و خواستار بهبود شرایط زندگیشان هستند، خواهان این هستند اشتغال بیشتر شود، میزان بیکاری کاهش پیدا کند و مسائل تأمین اجتماعی و امورات رفاهی و اجتماعی از موقعیت بهتری برخوردار باشد. این مشکلات و چالشها در دوره آقای سارکوزی هم بود و حتی میتوان عنوان کرد یکی از دلایل شکست آقای سارکوزی بحث مسائل اقتصادی و مالی در داخل فرانسه بود و دولت ایشان هم نتوانست با مشکلات اقتصادی و مالی مواجه شود و راهحلهای قابل قبولی را ارائه کند. این مسئله باعث شد مردم پای صندوقهای رأی واکنش نشان دهند و به رقیب آقای سارکوزی که فرانسوا اولاند بود رأی دهند. ولی امروزه با دو استعفایی که در دولت آقای اولاند در همین مدت کوتاه صورت گرفته، نخستوزیر قبلی و حالا استعفای کابینه آقای والس و در خواست برای ترمیم کابینه در همین جهت است و نمیتواند بیلان خوبی برای دولت آقای اولاند باشد. فلذا بحث ترمیم کابینه و تشکیل کابینه جدید مطرحشده، واکنشی به مشکلات اقتصادی - مالی است که همچنان وجود دارد و واکنشی در قبال افکار عمومی مردم فرانسه است که از وضعیت موجود ناراضی هستند.
وزیر اقتصاد فرانسه، آقای مونتبور یکی از کسانی بود که از سیاست ریاضت اقتصادی دولت اولاند و والس انتقاد کرده و این امر را یکی از دلایل اصلی کاهش رشد اقتصادی این کشور عنوان داشته است. آیا واقعاً سیاست ریاضت اقتصادی باعث این مسئله شده یا مشکل ریشهای تر از اینهاست؟
سیاستهای ریاضت اقتصادی تأثیر زیادی در این چارچوب داشته و طی سالهای اخیر هم بحثهای زیادی پیرامون سیاستهای ریاضت اقتصادی، در فرانسه مطرح بوده، ولی از نظر افکار عمومی، این سیاستی است که توسط آلمانها طراحیشده و فرانسه از سیاستهای آلمان دنباله روی میکند. این مسئله با روحیه فرانسویها سازگار نیست. آنها همواره از یک روحیه استقلالطلبی برخوردار بودند و اصولاً سیاست خارجی فرانسه نسبت به دیگر کشورهای اروپایی همیشه بر یک مدار استقلالطلبی استوار بوده و به ویژه از زمان شروع جمهوری پنجم و ژنرال دوگل، که یک چهره استقلالطلب و کاریزما بوده، این استقلالطلبی در چهره سیاست خارجی فرانسه عیان بود. امروزه بحث دنباله روی فرانسه از سیاست اقتصادی آلمان، بحث مهمی است که در افکار عمومی فرانسه هم وجهه خوبی ندارد و در دوره آقای سارکوزی هم این موضوع مطرح بود، کما اینکه در افکار عمومی این کشور هم اصطلاح مرکوزی در اعتراض به این وضعیت مطرح شد. اصطلاحی که به خانم مرکل و آقای سارکوزی باز میگردد و حاکی از این واقعیت است که آقای سارکوزی دنباله روی خانم مرکل بوده است. امروز هم بحث سیاست ریاضت اقتصادی مطرح است. آلمانها خیلی مایل نیستند که سیاست خود را در این رابطه تغییر دهند. این سیاست برای کشوری مانند آلمان که از اوضاع اقتصادی بهتری برخوردار است و به عنوان کشوری که بزرگترین قدرت اقتصادی، پولی و مالی اروپا است و در میان 28 کشور عضو اتحادیه اروپا از وضعیت متمایزی برخوردار است، مساعد به نظر میرسد. اما این شرایط برای دیگر کشورهای اروپایی چون فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، یونان و ... متفاوت است فلذا سیاست ریاضت اقتصادی برای این کشورها سنگین بوده است و بر زندگی مردم عادی این کشورها هم تأثیر میگذارد و ما این تأثیر را در سطوح اجتماعی هم مشاهده میکنیم. لذا استعفای کابینه آقای والس، به نوعی در واکنش به افکار عمومی فرانسه است و اینکه این روند برای ترمیم کابینه صورت گرفته است.
در فرودین ماه هم که همزمان با انتخابات شهرداریها بود، ترمیم دیگری صورت گرفت و نخستوزیر پیشین فرانسه جای خود را به آقای مانوئل والس داد. بر این اساس به نظر میرسد شرایط برای آقای اولاند خیلی مساعد نیست و به ویژه برای انتخابات پارلمانی رئیسجمهور فرانسه و حزب مطبوعش کار دشواری را در پیش خواهند داشت. شما شرایط را چگونه تحلیل میکنید؟
همین طور که شما هم اشاره کردید، انتخابات چند ماه پیش که انتخابات شوراها و شهرداریها بود، با اینکه جناح چپ و حزب سوسیالیسم هم انتخابات ریاست جمهوری و هم انتخابات مجلس نمایندگان را برده بود، ولی در انتخابات شهرداریها، با شکست مواجه شد و بسیاری از شهرداریها در شهرهای مهم فرانسه را از دست داد. به دنبال آن هم، نخستوزیر استعفا داد و آقای اولاند مانوئل والس را منصوب کرد. اینکه در آینده چه پیش خواهد آمد نیازمند گذشت زمان است و از حالا نمیتوان در آن خصوص پیشبینی کرد. ولی در یک تحلیل کلی رقابت انتخاباتی قطعاً از حالا آغازشده و جناحهای مختلف و به ویژه میان جناح راست، محافظهکار از یکسو و جناح چپ و سوسیالیستها از سوی دیگر این رقابت را دنبال میکنند. همگان به انتخابات آینده چشم دارند. در شرایط فعلی به نظر نمیرسد دولت چپ گرای اولاند از موقعیت مناسبی برخوردار باشد و بنا بر نوشتههایی که در مطبوعات و رسانههای فرانسه دیده میشود، محبوبیت آقای اولاند تنزل قابلتوجهی پیداکرده و درصد زیادی از آرای ایشان در نظرسنجیها از دست رفته است و دولت آقای والس هم از این قضیه مستثنا نیست. اینها مسائلی است که در افکار عمومی تأثیر زیادی دارد و در پای صندوقهای رأی میتوانیم شاهد اثرات آن باشیم.
با این تفاسیر و با عنایت به افزایش تمایلات رادیکالیستی و نژادپرستی دست راستی در کل اروپا که آرای مناسب این احزاب در انتخابات پارلمان اروپا خود موید این امر است، به قدرت رسیدن جریان دست راستی افراطی مارین لوپن در فرانسه محتمل است؟
من شخصاً احتمال زیادی نمیبینم. برای اینکه جناح راست افراطی در شرایطی موفقیتهایی را به دست میآورد و در انتخابات کرسیهای بیشتری را به دست آورد که مشکلات اقتصادی، مالی و سیاسی در کشور پیش آید. در انتخابات ماه ژوئن پارلمان اروپا هم در فرانسه جناح راست افراطی و جبهه ملی آقای ژان ماری لوپن که این روزها دختر ایشان ریاست این جناح را بر عهده دارد، برنده شدند و توانستند بیشترین رأی را در پارلمان اروپا به دست بیاورند و حتی از جناح چپ و راست هم کرسیهای بیشتری را صاحب شدند. این قطعاً مسئله مهمی است، ولی این مورد در رابطه با انتخابات پارلمان اروپا بود و یکی از دلایل این مسئله این بود که بسیاری از مردم پای صندوقهای رأی نیامدند. در انتخابات ریاست جمهوری اوضاع متفاوت است. در آن شرایط مردم با جدیت بیشتری به قضیه نگاه میکنند و اگر احساس کنند ممکن است یک جناح افراطی بر سر کار بیاید، به این موضوع واکنش نشان میدهند و رأی نخواهند داد. بر این اساس ضمن اینکه اوضاع برای آقای اولاند و حزب سوسیالیست مناسب نیست و احتمالاً این جایگاه متزلزل در انتخابات آتی برای این حزب مشکلساز خواهد شد، اما این مسئله باعث نخواهد شد که ما اعضای جبهه ملی و خانواده لوپن را در الیزه مشاهده کنیم.
49308
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است