سابقه طولانی جاسوسی از مسلمانان در آمریکا

"دولت آمریکا در دوره 13 ساله پس از حملات 11 سپتامبر 2001 تجسس از شهروندانش را توسعه داد و علاوه بر افزایش تجسس‌های فدرال، واحدهای پلیس محلی نیز در سراسر این کشور اقدام به اجرای برنامه‌های جاسوسی صرفا علیه جامعه مسلمانان آمریکا کردند."

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) شبکه خبری الجزیره در گزارشی نوشته است: «در حالی که راهبردهای دولت آمریکا همراه با پرسنل و فناوری‌ها دستخوش تغییر شده‌اند اما همچنان جمع‌آوری اطلاعات مذهبی و نژادی در راستای این تجسس‌ها پابرجا هستند.

جای شگفتی نیست که پنج شهر آمریکا که هدف بیشترین جاسوسی‌ها قرار گرفتند میزبان جمعیت قابل توجهی از مسلمانان آمریکایی بودند.

این شهرها به گفته دولت آمریکا شامل نیویورک، هیوستن، دیربورن، سان دیگو و شیکاگو بوده و میزبان بیشترین تعداد از مظنونان به تروریسم هستند.

یک مقاله که در پایگاه اینترنتی اینترسپت منتشر شد به افشای آنچه که سیستم رهگیری اطلاعاتی محرمانه دولت باراک اوباما خواند، پرداخت. این مقاله باعث نگرانی بخش عمده مردم آمریکا بجز ساکنان این پنج شهر شد. این گزارش اطلاعات آماری باارزشی ارائه داده بود اما تنها این واقعیت را تایید کرد که ساکنان جوامع مسلمان آمریکا به زندگی در این کشور و این جاسوسی‌ها عادت کرده‌اند.

با این حال، افشای فهرست تروریست‌های تحت نظر دولت اوباما به جای برانگیختن نگرانی باید موجب اقدام سریع و راهبرد جدید گروه‌های مسلمان آمریکا شود. تجسس‌های اطلاعاتی علیه مسلمانان آمریکا مساله جدیدی نیست. حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 باعث تصویب "قانون میهن‌پرستی" در کنگره آمریکا شد که به موجب آن وزارت امنیت کشور آمریکا به وجود آمد و دولت فدرال اختیارات بی‌سابقه‌ای به منظور جاسوسی از مسلمانان آمریکا پیدا کرد اما این مسلمانان پیش از آن نیز هدف نظارت‌های دولتی قرار داشته‌اند.

در اواخر دهه 1950 و طی دهه 1960 برنامه‌های ضد اطلاعاتی دولت آمریکا سازمان‌ها و نهادهای متعلق به مسلمان‌های سیاهپوست را تحت نظر قرار داد. در سال 1978 قانون فدرال تجسس تحقیقاتی فدرال، دولت را مجاز ساخت تا علیه قدرت‌های خارجی و ماموران آن‌ها حتی اگر که از شهروند آمریکا هستند جاسوسی کند. این قانون به ضرر جامعه مسلمانان آمریکا که اعضایش اگرچه شهروند آمریکا هستند اما عمدتا خارجی و وفادار به کشورهایشان تلقی می‌شوند، تمام شد.

قانون تجسس تحقیقاتی باعث تحریک تجسس علیه جوامع مسلمانان مهاجر و جا افتاده در آمریکا طی دهه‌های 1980 و 1990 شد و به طور خاص بر جوامع عرب و ایرانی تمرکز داشت که علت آن درگیری‌های لبنان، فلسطین، عراق و ایران بود.

اما به دنبال بمب‌گذاری سال 1995 در شهر اوکلاهامای آمریکا کنگره این کشور قانون موسوم به مجازات مرگ موثر و مبارزه با تروریسم را تصویب کرد. اگرچه عامل این بمب‌گذاری یک آمریکایی سفیدپوست بود اما این قانون به طرز ناعادلانه‌ای علیه متهمان مسلمانی که به اتهام تروریسم بازداشت شده بودند، مورد استفاده قرار گرفت چرا که این متهمان بخش عمده متهمان پرونده‌های تروریستی را تشکیل می‌دادند.

قرارهای احضار زندانی به موجب قانون مجازات مرگ موثر و مبارزه با تروریسم همراه با قدرت جاسوسی ایجاد شده از سوی قانون تجسس تحقیقاتی، دولت فدرال آمریکا را قادر ساخت تا حتی زمانی که مدارک چندانی نسبت به ارتکاب جرم نداشته باشد بتواند مسلمانان را تحت نظر و مورد پیگرد قانونی قرار دهد.

مقامات آمریکایی در دوران پس از حملات 11 سپتامبر 2001 ابزارهای جاسوسی و احکام آن را تقویت کردند اما می‌توان گفت که بر قوانین و فعالیت‌هایی که از قبل وجود داشت و صرفا مسلمانان را یک تهدید بالقوه می‌دانست، سرمایه‌گذاری کردند بنابراین حملات 11 سپتامبر 2001 آغازگر جاسوسی دولت آمریکا علیه جوامع مسلمانان این کشور نبود؛ به جای آن این دوران تنها توانست ابعاد گسترده این جاسوسی‌ها را علیه این مسلمانان فاش کند. اکثر مسلمانان آمریکا به زندگی همراه با نظارت دولتی عادت کرده‌اند. یک مساله خطرناک این است که عادت آن‌ها موجب شده احساس کنند که هیچ‌چیز نمی‌تواند جلوی جاسوسی‌های دولت آمریکا را بگیرد. همچنین متعاقب این احساس این تلقی بوجود آمده که مسلمان بودن در آمریکا معادل شهروندی درجه دو و تضعیف شده است.

سیاست‌های اطلاعاتی دولت آمریکا بدون تردید ناشی از این تلقی است که دین اسلام و پیروان آن تهدید‌های بالقوه امنیت ملی برای آمریکا هستند.

این تلقی موجب یک خفقان سیاسی – اجتماعی برای شهروندان مسلمان آمریکا و سازمان‌های مذهبی و سازمان‌های فعال حامی مسلمانان شده است و موجب شده که تا این مسلمانان به سبب نگرانی از اینکه متهم به افراطگری شوند فعالیت‌های خود را محدود کنند.

دولت آمریکا با در پیش گرفتن یک سیاست به آن دسته از سازمان‌ها و مسلمانانی که تبدیل به آنچه که این دولت "مسلمانان قابل پذیرش" خوانده، شوند، پاداش می‌دهد.

چنین سیاستی به طور خودکار آن‌هایی را که با آن مخالف باشند تبدیل به مظنون کرده و تبدیل به یک عنصر خطرناک برای برنامه‌های جاسوسی می‌کند.

این رویکرد باعث قرار گرفتن مسلمانان خوب در مقابل مسلمانان بد شده و این عامل محرک جاسوسی‌های دولت‌های فدرال و محلی آمریکا بوده است.

گروه‌های حامی مسلمانان در آمریکا باید راهبرد تعامل خود با دولت این کشور را تغییر داده و به طور علنی علیه جاسوسی‌های گسترده دولتی کمپین ایجاد کرده و آن را محکوم کنند. مشکل اکثر این سازمان‌ها این است که این تلقی را که تجسس‌ها صرفا یک پدیده پس از حملات 11 سپتامبر بوده تا مسلمانان خوب را از مسلمانان بد جدا کنند، پذیرفته‌اند.

این دیدگاه، سابقه طولانی مدت نظارت بر مسلمانان در آمریکا و کسانی که قربانی تجسس اطلاعاتی فدرال و دیگر قوانین جاسوسی شده‌اند را نادیده می‌گیرد. همچنین این دیدگاه باعث دور شدن سازمان‌های حامی مسلمانان در واشنگتن از واقعیت‌های موجود در میان جامعه‌های مسلمانان در شهرهایی نظیر نیویورک و دیربورن شده است.

برنامه‌های جاسوسی فدرال و محلی آمریکا علاوه بر مسلمانان شناخته شده آمریکایی بر آن دسته از مسلمانان فقیر و متعلق به طبقه کارگر که در مراکز شهرها زندگی می‌کنند نیز تمرکز کرده است و ماموران پلیس محلی و فدرال و مخبران استخدام شده از نزدیک این افراد را تحت نظر دارند. این بخش از جامعه مسلمانان آمریکا از سوی روزنامه نگاران و گروه‌های حمایت‌گر نادیده گرفته می‌شوند و از کمترین امکانات مالی و قانونی برای مبارزه با جاسوسی‌های خودسرانه دولت برخوردار بوده و بیشترین آسیب و خطرات را می‌پذیرند.

اتحادیه آزادی‌های مدنی آمریکا با اطلاع از این واقعیت شکایتی را مطرح کرد که باعث از بین بردن واحد جاسوسی از مسلمانان در پلیس نیویورک طی ماه آوریل شد. این بزرگترین پیروزی برای مسلمانان آمریکایی در سال‌های اخیر بود. اگرچه اتحادیه آزادی‌های مدنی آمریکا یک سازمان متعلق به مسلمانان نیست اما تعامل آن با مجراهای دولتی از جمله دادگاه‌ها و توانایی آن برای از بین بردن واحدی نظیر واحد جاسوسی از مسلمانان پلیس نیویورک نشان می‌دهد که مساله تعامل با دولت و در عین حال محکوم کردن آن به طور همزمان امکان پذیر است. علاوه بر آن رویکردهای جدید حامیان مسلمانان در آمریکا باید بر گفتمان اطلاعاتی تاثیر بگذارد تا سابقه طولانی مدت جمع‌آوری اطلاعات علیه مسلمانان در آمریکا را برجسته کند و در عین حال دوگانه مسلمان خوب و مسلمان بد را محکوم کرده و گستره سازمانی خود را از پایتخت به دیگر جوامع شهری که هدف بیشترین جاسوسی‌های دولتی قرار می‌گیرند بکشاند.»

انتهای پیام