آفتاب

کارشکنی های هسته ای آمریکا از زبان البرادعی

کارشکنی های هسته ای آمریکا از زبان البرادعی

تهران- ایرنا- ˈمحمد البرادعیˈ بخشی از خاطرات خود در آژانس بین المللی انرژی اتمی را در کتاب «عصر فریب: دیپلماسی اتمی در دوران خیانت» نوشته و در کنار واکنش مسوولان ایرانی، به اقدام های نابجای آمریکا واکنش نشان داده است.

موضوع فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران از سال 1381 تاکنون بهانه ای تازه دست واشنگتن داده است تا در آغاز، با ابهام افکنی درباره اقدام های پیشین و در ادامه، با زیر سوال بردن نیت واقعی تهران از دنبال کردن این برنامه، موجی از تهدیدها و فشارها را روانه ایران کند.

از سال 1392 و به دنبال روی کار آمدن دولت یازدهم، افزایش تعامل و گفت و گو به منظور رایزنی های موثر درباره مسائل منطقه ای و بین المللی در صدر سیاست خارجی قرار گرفت و در پی آن، نشست هایی با موضوع هسته ای در سطوح گوناگون وزرات امورخارجه جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+5 شامل انگلیس، فرانسه، آمریکا، روسیه و چین به همراه آلمان برگزار شد.

سند ژنو یا همان «برنامه اقدام مشترک» که سوم آذرماه 1392 میان هفت کشور امضا شد، یک گام نخست 6 ماهه برای رسیدن به برنامه جامع با هدف ادامه برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی ایران و پایان دادن به نگرانی ها درباره ماهیت صلح آمیز آن و نیز لغو تمام تحریم ها را در خود داشت و تمدید گفت و گوها در صورت حاصل نشدن نتیجه پس از مهلت تعیین شده را پیش بینی کرده بود.

بیست و هشتم تیرماه پس از چندین دور نشست مشترک، مذاکره کنندگان با تمدید گفت و گوها تا سوم آذرماه 1393 توافق کردند و قرار است نخستین دیدار نیز شهریورماه برگزار شود.

با این همه، مواضع اهانت آمیز و سخنان منفی برخی مقام های آمریکایی طی زمان برگزاری این گفت و گوها، ادامه داشت که این کار بارها اعتراض و انتقاد مقام های ایرانی را برانگیخت که در آخرین مورد آن، رهبر معظم انقلاب بیست و دوم مردادماه در دیدار مسوولان وزارت امورخارجه و سفرا به آن اشاره کردند.

ایشان گفتند: ˈدر یک سال اخیر به خاطر مسائل حساس هسته ای و تجربه ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسوولان تا سطح وزارت خارجه تماس ها، نشست ها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبون های عمومی بیان کردند.ˈ

البته ایشان افزودند: ˈدر زمینه ادامه مذاکرات هسته ای، منع نمی کنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می شود اما این، یک تجربه ذی قیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با امریکایی ها، مطلقا تاثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.ˈ

** کارنامه سیاه آمریکا در گفت و گوها با ایران از دید ناظران بین المللی

گرچه اقدام های نابجای آمریکا همواره با واکنش مسوولان ایرانی همراه بوده اما ناظران بین المللی نیز بارها به شیوه های گوناگون از سنگ اندازی ها و برنامه های تبلیغاتی واشنگتن در گفت و گوهای هسته ای با تهران پرده برداشته اند.

«محمد البرادعی» مدیرکل پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی، بخشی از خاطرات خود از بیش از 10 سال حضور در این نهاد فنی- حقوقی بین المللی را در کتاب «عصر فریب: دیپلماسی اتمی در دوران خیانت» نوشته است.

وی در این کتاب که سال 1391 با ترجمه «فیروزه درشتی» از سوی موسسه انتشاراتی روزنامه ایران منتشر شده است، با اشاره به همکاری های آمریکا در برنامه های هسته ای ایران پیش از انقلاب سال 1357، درباره برخوردهای این کشور با این موضوع به ویژه از سال 1381 می نویسد: ˈآمریکایی ها با وجود اینکه سکاندار تلاش برای منزوی کردن ایران به مدت بیش از 2 دهه بودند، نمی خواستند به استدلال های ایران توجه کنند (136) و از روز نخست می خواستند پرونده ایران را به شورای امنیت گزارش کنند (162، 145) تا با استفاده از فصل هفتم منشور سازمان ملل، «غنی سازی ایران را که از نظر ان. پی. تی (معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای) قانونی بود، به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی نشان دهند (163).ˈ

وی تصویب قطعنامه 1696 شورای امنیت ضد ایران در سال 1385 را با پرسشی همراه می کند «آیا صحت داشت رهبری آمریکا گروگان کسانی بود که فقط خواستار مقابله، انزوا و تغییر رژیم بودند؟» و تاکید می کند به دلیل فقدان مدرک و اغراق در برنامه هسته ای ایران «مشروعیت قطعنامه مشکوک بود» و «فاقد منطق» (221).

وی درباره قطعنامه بعدی که بدون اشاره به گزارش آژانس از پیشرفت بازرسی ها منتشر شد، معتقد است «این، نه فقط یک اشتباه آیین نامه ای بود بلکه این تصور را هم نشان می داد که شورا به جای حقایق بر اساس اهداف سیاسی از پیش تعیین شده اقدام کرده است» (305).

البرادعی در صفحه 222 به نقل از «کوفی عنان» دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، از برخورد دوگانه غرب با تهدید خواندن فعالیت های آزمایشی ایران برای صلح و امنیت بین الملل در همسنجی با جنگ لبنان سخن می گوید و در صفحه 224 به ویژه فصل دهم کتاب با عنوان «معیارهای متناقض» موارد دیگری از این اختلاف برخوردها با مسائل هسته ای مشابه را یادآور می شود.

وی در صفحات 288 و 300 هم بار دیگر بر «ماهیت متناقض سیاست آمریکا در ارتباط با ایران» تاکید می کند.

** نقش آمریکا در گفت و گوهای هسته ای

گفت و گوهای هسته ای با ایران در آغاز با حضور انگلیس، فرانسه و آلمان کلید خورد و آمریکا از دور دستی بر آتش داشت.

البرادعی به حضور افرادی در آمریکا که آنان را «متخاصمین تندرو مدافع حمله نظامی و تغییر رژیم در تهران» می نامد، اشاره می کند که «ایران را تهدیدی حتمی برای اسراییل می دانستند و با انجام هر گفت و گویی با ایران که ممکن بود به رژیم در تهران مشروعیت ببخشد، مخالف بودند» (148 و نیز 217 و 221).

وی با اشاره به گزارش های خود به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره فقدان مدرکی درباره ارتباط فعالیت ها و مواد اتمی ایران با برنامه تسلیحات اتمی، از عصبانیت و اعتراض افرادی مانند «جان بولتن» معاون وزیر امورخارجه وقت آمریکا، به خود و آژانس می نویسد (139).

وی درباره راهبردهای آمریکا علیه برنامه هسته ای ایران طی سال های 1382 و 1383 می نویسد: تنها استراتژی آمریکا، فشار بر ایران با استفاده از آژانس بین المللی انرژی اتمی و مطبوعات بود، به این امید که مدارک لعنتی (درباره فعالیت های غیرمجاز هسته ای) آشکار شود یا اینکه یک مخبر (خبرچین) با یک سری شواهد قطعی اقدام به خبررسانی کند (150).

وی از «یک مانور سیاسی با یک الگوی آشنا» می نویسد که برای نمونه در آستانه نشست شورای حکام در سپتامبر 2004 میلادی (شهریور 1383 خورشیدی) آغاز شده بود و در توضیح می افزاید: درست پیش یا حتی حین جلسه، یک ادعا که ایران را به یک مخفی کاری جدید متهم می کند، علنی خواهد شد. یک حمله رسانه ای به رهبری آمریکا دنبال خواهد شد (155).

ادعاهای «جان بولتن» نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل متحد، درباره سایت غیرهسته ای و دفاعی پارچین در این مقطع مطرح شد.

آمریکا در این دوره، پیشنهاد دیگر کشورها از جمله روسیه (پایان سال 1384) را رد می کرد؛ به گونه ای که البرادعی تاکید می کند «آمریکایی ها سرسختانه با هر مصالحه ای مخالفت کردند» (214).

به نوشته او، «پافشاری غرب برای اتخاذ یک سیاست سختگیرانه در مقابل ایران- رد درخواست ایران برای حفظ عناصر کوچکی از برنامه هسته ایش- به هیچ موفقیتی دست پیدا نکرده است. غیرشفاف ترین اصول، مصلحت گرایی را مغلوب کرد... نیاز ایران، دسترسی به فناوری غربی بود؛ فناوری انرژی اتمی و دیگر فناوری ها که طبق تحریم های آمریکا از آنها دریغ شده بود. به دلیل مخالفت آمریکا، چنین پیشنهادی جامه عمل نپوشید و محقق نشد» (164).

البرادعی نگرش آمریکا در آن دوره را در قالب 2 شعار ساده توصیف می کند: «حتی یک سانتریفیوژ هم نه» و «ایران نرم خواهد شد» و با اشاره به دیدار سال 1385 خود از آمریکا می نویسد واشنگتن حضور در میان کشورهای عضو گروه 1+5 را به «تعلیق کامل همه فعالیت های مربوط به غنی سازی» مشروط کرده بود (217، 227).

وی «فاجعه جنگ عراق» را دلیل تغییر سیاست ها در سال 1386 و اجرای برنامه بی (Plan B) درباره تحریم و انزوا به جای تغییر رژیم می داند (267) و به گفت و گوی سی و یکم خرداد همان سال بولتون با شبکه آمریکایی «فاکس نیوز» درباره تاکید بر «افزایش فشار اقتصادی و سیاسی بر ایران و باز نگه داشتن گزینه تغییر رژیم حاکم بر ایران با حتی حمله نظامی» بازگشت می دهد (310).

از سوی دیگر، آمریکا بر سر راه هر توافق سنگ اندازی هایی داشت. برای نمونه البرادعی با اشاره به امکان توافق با تهران در سال 1386 تاکید می کند «برنامه، آنها (آمریکا) را عصبی کرده بود و... یک حمله رعدآسا در رسانه ها به وجود آمد... در وین نیز آمریکایی ها به خشم خود سیمای سخت تری داده بودند... حقیقت این بود که آمریکایی ها تنها می خواستند ایران را به عنوان یک دولت منفور کارشکن نشان دهند که از وظایف بین المللی خود عدول کرده و مستحق تنبیه های بیشتر است» (283- 285).

در آن دوران، «خاویر سولانا» مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نماینده 1+5 بود که به نوشته البرادعی، «آمریکایی ها سولانا را از ادامه روند بازداشتند» (286) اما چند ماه بعد، «در یک تغییر جهت کاملا دیپلماتیک وقتی از نیکلاس برنز درباره انتقاد آمریکا از برنامه سوال شد، وی ابراز داشت که آمریکایی ها تمام وقت از آن حمایت می کردند» (287).

آمریکا آنگونه که البرادعی درباره گفت و گوی مهرماه 1386 خود با «کاندولیزا رایس» وزیر وقت امورخارجه این کشور، می نویسد باز یک چرخش در سیاست های پیشین داشت. رایس گفته بود: حتی اگر تعلیق فقط برای 2 ماه باشد من شخصا حاضرم در گفت و گو با آنها (ایرانی ها) شرکت کنم و خود را در همه موضوعات درگیر سازم (291).

ایران در آن زمان، همکاری با آژانس و پاسخگویی به پرسش ها و مسائل باقیمانده را در دستور کار داشت اما این امر، تاثیری بر موضع گیری های سیاسی غرب نگذاشت. مدیرکل پیشین آژانس با انتقاد از تصویب سومین قطعنامه تحریمی شورای امنیت این پرسش را مطرح می کند که «چرا تحریم هایی را وضع کردیم که هر گونه شانس ایجاد پیشرفت در مذاکرات را کاهش می داد؟» (301).

از این رو، وی با لحنی کنایه آمیز می نویسد: پاداش همکاری ایرانی ها در برنامه کاری، اجرای تحریم های بیشتری از طرف شورای امنیت بود (317).

در ادامه، البرادعی از تغییر رویکرد واشنگتن به موضوع هسته ای ایران به موازات انتخابات سال 1387 ریاست جمهوری آمریکا می گوید که طی رقابت های سیاسی برای آن، «سناتور باراک اوباما... به خاطر اینکه گفته بود در صورتی که انتخاب شود با ایران «بدون هیچ پیش شرطی» وارد مذاکرات مستقیم خواهد شد، مورد تحسین قرار گرفت» (308).

به نوشته البرادعی، پس از درخواست ایران برای تامین سوخت 20درصد راکتور تحقیقاتی تهران و ارایه این درخواست به آمریکا و روسیه، «ایالات متحده یک سیگنال قوی مبنی بر آمادگی خود برای کمک به ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای فرستاد و از ایران نخواست غنی سازی را متوقف یا تعلیق کند» (322).

با وجود فراز و نشیب های بسیار در این موضوع، به ویژه تاکید مدیرکل پیشین آژانس، اوباما در اسفند 1388به رییس جمهوری برزیل برای میانجیگری در بحث تبادل سوخت نامه ای نوشت، ولی یک روز پس از «توافق تهران» میان ایران، ترکیه و برزیل «در یک شاهکار از بیهودگی دیپلماتیک، گروه 1+5 اعلام کرد سر قطعنامه چهارم شورای امنیت به منظور تشدید تحریم ها در ایران به خاطر متوقف نشدن برنامه غنی سازی به توافق رسیده اند». «یک بار دیگر... غرب پاسخ مثبت را نپذیرفته بود». (339).

نگاهی کوتاه به خاطرات البرادعی نشان می دهد آمریکا طی 12 سال گذشته با در پیش گرفتن سیاست های چندگانه و برخوردهای متناقض با برنامه هسته ای (صلح آمیز) ایران روبرو شده و طی این مدت از هیچ تلاشی برای توقف، تعلیق، ضربه زدن و محدودسازی آن رویگردان نبوده است.

از این رو، همانگونه که «حسن روحانی» رییس جمهوری و «محمدجواد ظریف» وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران، تاکنون بارها تاکید کرده اند دستیابی به هر گونه توافق بر پایه معادله برد- برد به تغییر رویکرد و نگرش در طرف آمریکایی نیازمند است.

از مریم مسعود- گروه تحقیق و تفسیر خبر

پژوهشم**1961**1358
کد N446406

وبگردی