آفتاب

در دفاع از ادبیات حسن روحانی

در دفاع از ادبیات حسن روحانی

حقیقتا خنده دار است. ماجرا آن قدر جالب شده که روح الله حسینیان هم شده مدافع اخلاق و معترض به ادبیات رئیس جمهور. زیباکلام هم برای نخستین بار در عمرش با جبهه پایداری هم موضع شده و در نکوهش ادبیات روحانی سخن می گوید. عامه مردم اما از سخنان آقای روحانی سر کیف آمدند و یک بار دیگر نشان دادند روح جمعی کاری به اهل سیاست ندارد.

اهل سیاست از آن جایی که ارتباطشان با بدنه جامعه یک ارتباط کاملا فانتزی و غیر واقعی است هیچ گاه درک درستی از جامعه ندارند. گاه که مردم از سر اضطرار به آن ها اقبال نشان می دهند وهم برشان می دارد که خبری هست و پایگاهی اجتماعی دارند اما حقیقت ماجرا در مواقع این چنینی عریان می شود. همین اول توضیح بدهم که من وقتی می گویم مردم، مردمی را می گویم که از هیچ یک از امکان های از ما بهتران برخوردار نیستند. مردمی که با گوشت و پوست و خون و عصب، معنی تحریم را می فهمند. نه کاسب تحریمند و نه از مناسبات پیچیده سیاسی درکی دارند. مردمی که برای تهیه دارو به زحمت می افتند. مردمی که در هوای آلوده زودتر از همه نفسشان به شماره می افتد چرا که امکان زیستن در جای خوش آب و هوا را ندارند. مردمی که در شب های عید سالیان گذشته بیش از هروقت دیگری سرافکندگی و شرمندگی را در پیشگاه زن و فرزند با همه وجود احساس کرده اند. این مردم را نه در جلسات هفتگی موتلفه می توانید پیدا کنید و نه در جلسات حزب مشارکت. این مردم صدایشان خیلی شنیده نمی شود. روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت ها هم که غالبا تامین کننده منافع فردی و جمعی اهل قدرتند خیلی کاری به این مردم ندارند.این مردم بیش از همه جا در اتوبوس و تاکسی و پیاده روها دیده می شوند و توفیق دیدار چنین مردمی کم تر نصیب اهل سیاست می شود.

این مردم از این که رئیس جمهورشان خطاب به آن ها که خودرا در پس مفاهیم ارزشی پنهان می کنند و همه منافعشان در تحریم و آشوب و جنگ خلاصه می شود گفته است بروید به جهنم، کیف کرده اند. این مردم وقتی شنیدند رئیس جمهورشان به آدم هایی که دعوی دلیری و حماسه سازی دارند اما سخت از رای مردم می هراسند گفته است: بزدل، صفاها کرده اند. بله، ناسزا از زبان هرکه شنیده شود ناپسند و مزموم است اما انصافا کجای این حرف ها ناسزا بود؟ آیا سزاوارتر از این حرف ها می شد به این جماعت زد؟ من نمی گویم جواب های، هوی است اما نمی شود طرف مقابل به صراحت به رئیس جمهور بگوید خائن و وطن فروش، و وزیرش را در رسانه ملی به هزاران تهمت و ناروا بنوازند آن وقت رئیس جمهور مهر بر لب زده و خون خورد و خاموش باشد. آن ها که پیش تر از این با چنین موجودات هولناکی نجابت به خرج دادند و نازک تر از گل به آن ها نگفتند چه سرنوشتی پیدا کردند؟ دیگر این که مقایسه احمدی نژاد و آقای روحانی در این زمینه خاص عین بی انصافی است. احمدی نژاد بیخود و بی جهت به کسانی ناسزا می داد و مردم و نظام را به دردسر می انداخت. ناسزاهایی که مردم تاوانش را می دادند. آقای روحانی اول آن که سزا گفته و نه ناسزا و دوم این که مخاطبش کسانی بوده اند که برای حفظ منافع خود، منافع ملی را به خطر می اندازند. و از همه مهم تر این که به قول حضرت مولانا:

چون سر و کار تو با کودک فتاد

پس زبان کودکی باید گشاد

 

 

 

کد N442760

وبگردی