دانشگاه علوم پزشکی ایلام در واکنش به گزارش"تحمل کن مادر" که توصیفی از بیمارستان تازهتاسیس آبدانان بود جوابیهای را به این شرح به دفتر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه ایلام، ارسال کرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه ایلام، در این جوابیه آمده است؛ « در آغازین روز از فصل تابستان 93 دل نوشتهای تحت عنوان(تحمل کن مادر) از شهروندی گرامی از شهرستان آبدانان در رابطه با اوضاع و احوال کنونی بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) این شهر در ایسنا درج شده که در جواب، دل نوشتهای از روی مهر و نه از سر ملامت تقدیم این شهروند گرانقدر مینماییم.
مادر! تحمل کن مادر! دردت را و بلکه اندکی هم تأمل در درد دل ما که فرزندت در دل نوشتهای یکطرفه به قاضی میرود، ما فرزندانت در دانشگاه علوم پزشکی را محکوم به جرم ناکرده میکند و نمیداند که مستوفی سند میخواهد و قاضی گواه.
مادر عزیزتر از جان! فرزندانت که نامشان پزشک است، دین خدا و پیغمبرش، آنان را محرم خلق گردانده، اما توسط دل نوشتهی فرزندت به یک نقطه مجرم میشوند و سوگندشان برای خدمت به خلق به هیچ انگاشته میشود.
تو مادری و خاک پایت سرمهی چشمان همهی ما و مگر میشود فرزندانت در بیمارستان شهر آبدانان از خدمت به تو که ایزد متعال بهشت را در زیر پایت قرار داده، سر باز زنند و بهشت برین را بر خود حرام کنند.
مادر خوب و مهربان! این بیمارستان که فرزندت در دل نوشته آن را خرابهای میخواند که انگار صد جنگ و نبرد ویرانگر را تجربه کرده، حاصل و میراث برجا مانده از کسانی است که پرهیاهو دم از مهرورزی زدند و ندانستند که مناره بلند در دامنه الوند نیز پست مینماید. این مکان ارثیهی دولتی بود که در نهایت شادی برای وزیر و مدیرش کف زدیم و تا دستانمان از کف زدن باز ایستاد، اعتبار پروژههایشان و بدتر اینکه اعتبار مردم در نزدشان تمام شد و حاصل کارهای نیمه کارهشان وبال گردن کسانی شد که برای تکمیل آنان، خواب و آسایش را برخود حرام کرده و روزها در سختی و مشقت آویزان درب اتاق وزیر شدند و برای همین بیمارستان 600 میلیون تومان از هزینههای جاری دانشگاه علوم پزشکی را از محلهای دیگر جابجا نمودند تا بلکه بتوانند خادم شایستهای برای مردم دیار علم و شهادت یعنی آبدانان سرافراز باشند.
شرافت و بزرگواری مردمان شهرستان آبدانان که براستی پاکدل و دلداده ی انقلاب و نظامند، آنقدر جایگاه رفیع و بلندی دارد که مسئولان ارشد حوزهی سلامت در استان فارغ از اینکه این بیمارستان چند درصد پیشرفت فیزیکی داشته و چه کمبودهایی دارد، با وزیر خیر، نیکوکار و نام آشنای بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هم عقیده بوده که این مکان هر چه سریع تر باید در مدار خدمت قرار گیرد والبته تاسف در این است که این همه تلاش و مردمداری وزیر بهداشت و مسئولین دانشگاه علوم پزشکی از سوی دل نوشتهی شهروند گرامی نادیده گرفته شده و ناعادلانه و بیرحمانه نکاتی جزیی و هرچند کوچک همانند عدم وجود درب الکترونیکی در این بیمارستان خطایی بزرگ و نابخشودنی عنوان گردیده است.
مادرم! این مکان که فرزندت افتتاح و آغاز کارش در خدمت به مردم را بیخاصیت و اقدامی عبث فرض کرده، در گذر هر روز و برگی از سالنامه، لابد مادری اولین گریهی زندگی کودکش را در زایمان آن و در آغوش خود جشن میگیرد و مادر و یا پدری در روزهای سخت پیری که یارای مقابله با دردهای سراشیبی عمر در او به اندک رسیده، توسط فرزند به این مکان که ظاهراً بیمارستانی پر از کم و کاستی است، دلسوزانه آورده میشود و خرسندانه نیز آن را پس از شفای خداوندی و مداوای کادر پزشکی و پرستاری به خانه برمیگرداند.
مادر گرامی! فرزندت در دل نوشتهاش گذر پرستاری از کنارش در راهروی بیمارستان گلایه میکند که این پرستار به رویش نخندیده و به قول خودش با اخم و کج خلقی از کنارش رد شده است. در کجای این مملکت اسلامی مرسوم است که پرستار باید در راهروی بیمارستان عفت و حیای خویش را به حراج بگذارد و هر کس و ناکسی را که دید به رویش لبخند بزند و فارغ از عواقب آن، نگران این باشد که نکند دیگران او را اخمو و بد خلق پندارند؟ مگر نه اینکه در دین و فرهنگ مان، زنان به وقار و خویشتنداری امر گردیدهاند؟ آیا رواست که پرستاری در راهروی بیمارستان به روی هر نامحرمی لبخند بزند و دلش را بدست آورد؟ این پرستار که به روی فرزندت لبخند نزده و مطابق اصول و انتظار دین و فرهنگ رفتار کرده، شاید چند لحظه پیش بر بالین کسی بوده که از رنج و محنت بیماریش دردمند گشته و شاید هم نالهی مادر پیری در یکی از اتاق های بیمارستان به واسطهی درد و رنج بیماری احوال او را دگرگون نموده باشد. شاید هم کودکی در خانه دارد که بی مادر و بی پناه به امان خدا رهایش کرده و به بیمارستان برای خدمت به تو و دیگر بیماران آمده است. شاید ترس و واهمه از سوختن کودک دلبندش توسط آب داغ سماور و یا خاموشی فرزندش از باز شدن شیر گاز در خانه او را نگران کرده اما همچنان راسخ و پروانه وار بر بالین بیمارانش میچرخد و به تأسی از بانوی کربلا حضرت زینب(س) از بیمارانش پرستاری میکند.
روا نیست که از سر بی انصافی، معاش را در یک کفهی ترازو و معاد را در کفهی دیگر قرار دهیم و ناعادلانه بر دیگران بتازیم، در حالیکه هیچ عمل ناروا و ناشایستهای از آنان سر نزده است. همهی ما به عدالت معتقدیم و به جایگاه شایستهی عدل و انصاف نزد خدا ایمان داریم که پروردگار حتی میان دانهی گندم هم خط گذاشته که اگر قرار باشد قسمت شود، انصاف رعایت گردد و انصاف در قضاوت که دیگر جای خود دارد.
مادر گرامی! در همین بیمارستانی که در دل نوشته و سطرهای آخر اضافه شده به دل نوشته خادمان مردم در این مکان همانند محنت زدهها از هر طرفی برایشان سنگ میآید، در روز سه شنبه تاریخ سوم تیرماه و به عبارتی دو روز پس از درج این دل نوشته در خبرگزاری ایسنا، زنی جوان بیست و هشت سالهای توسط همسرش به بیمارستان آورده میشود و بلافاصله کادر پزشکی بر بالین وی حاضر گشته و فوراً او را برای انجام عمل اورژانسی سزارین آماده مینمایند. از آنجا که دومین باری بوده که این مادر باردار مورد سزارین قرار میگیرد، به خونریزی شدیدی اتفاق میافتد و تیم پزشکی با تزریق خون از مسئولان دانشگاه علوم پزشکی، ستاد مدیریت بحران در استان طلب یاری مینمایند که بیمار به مکانی مجهزتر ارجاع داده شود. مسئولان نیز بلافاصله با استان کرمانشاه وارد مشورت میگردند و در کوتاهترین زمان ممکن بالگرد هلال احمر استان کرمانشاه برای نجات جان مادر باردار حتی از سرعت مجاز خود نیز عبور میکند و غرش آن پس از اندک زمانی بر فضای بیمارستان طنینانداز شده و بیمار به همراه تیم پزشکی به استان کرمانشاه منتقل میشود. سخنان همسر این مادر باردار در خصوص سرعت عمل برای اعزام بیمار در نوع خود جالب بود و از دلسوزی، احساس وظیفه و مسئولیت پذیری کارکنان این بیمارستان و دیگر مسئولان شهرستان آبدانان و استان ایلام رضایت داشت. این نمونهای از خدمت به مردم در این بیمارستان است که نه برای بزرگنمایی خدمت بلکه به منظور ارج نهادن به تلاشهای همه جانبهی مسئولان در استانهای ایلام و کرمانشاه و همچنین دستاندرکارانی که دغدغهی اصلی آنان خدمت به مردم است، بازگو گردید. حال این سوال پیش میآید که این تلاشهای افراد مختلف در دانشگاه علوم پزشکی و دیگر دستگاهها و مسئولان ارشد استانی در ایلام و کرمانشاه که برای خدمت صادقانه به این مادر باردار تعدادشان از یکصد نفر نیز گذشته، چرا ناگفته میماند و در مقابل درب الکترونیکی و لبخند نزدن پرستار در راهروی بیمارستان پیراهن عثمان میشود و بهانهای برای زیر سوال بردن زحمات در این مرکز درمانی انتخاب میگردد؟
و اما برادر و یا خواهر گرامی که دل نوشتهای را در باب کیفیت خدمترسانی در بیمارستان شهر آبدانان قلم زدهاید، امید است که این حرفهایتان از سر دلسوزی و ترغیب کادر درمانی این بیمارستان به تلاش و خدمت بیشتر بوده و خدای ناکرده هیچ قضیه و یا ماجرایی ناگفته در پس آن نباشد، چرا که میخ دو سر به زمین فرو نمیرود و بهتر است ما در غیبت همان را گوییم که در روی هم توانیم گفتن. در آخر اینکه دنیا و آخرت خود را به بهایی حقیر و ناچیز از دست ندهیم و صائب تبریزی چه نیک فرمود: از بهشت، آدم به یک تقصیر بیرون میرود.
انتهای پیام
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است