سعید جعفری پویا
جریانهای افراطی دست راستی در اروپا در حال تقویت هستند و هر روز خبر جدیدی از افزایش تمایلات به این گروهها منتشر میشود. اتفاقی که نگرانی مقامات اروپایی را فراهم آورده است و میتواند زمینههای همگرایی اتحادیه اروپا را با مشکل مواجه سازد. پیرامون سیر تحول و تأثیرات افزایش نقشآفرینی جریانهای افراطی اروپایی با دکتر عزیز الله حاتم زاده کارشناس مسائل اروپا گفتگویی انجام دادیم که مشروح آن در پی میآید:
مختصری در مورد تاریخچه و ریشههای شکلگیری چنین جنبشهای افراطی ناسیونالیستی بفرمایید. آیا میتوان گفت که ظهور احزاب راست افراطی بیانگر احیاء نازیسم و فاشیسم در اروپا است؟
پس از جنگهای جهانی ویرانگر که به میزان زیادی متأثر از جریانهای تندرو ملی و خشونتطلب بود، افکار عمومی و دولتهای اروپایی همواره تلاش میکردند تا با تقویت روند همگرایی و با ایجاد درک مشترک از هویت و منافع، بیش از هر چیز امکان وقوع یک جنگ ویرانگر دیگر را در اروپا از میان بردارند. از آن پس، مردم اروپا و سیاستمداران این کشورها همواره نسبت به رشد ملیگرایی افراطی و قدرتیابی مجدد جریانهای تندرو و فاشیستی نگران بودهاند. این موضوع به ویژه در آلمان که نماد فاشیسم و یادآور حکومت نازیها بود با حساسیت ویژهای نگریسته میشد. تا چند دهه بعد از جنگ جهانی دوم این گروهها و افکار و آموزههای آنها به صورت محدود و پراکنده و در قالب فعالیتهای زیرزمینی در کشورهای اروپایی وجود داشتهاند، اما از یک سو، مقابله شدید دولت با این گروهها (به ویژه در آلمان) و از سوی دیگر، ترس و عدم استقبال مردم از آنها، مانع از آن شده بود که بتوانند نقش فعالی در مناسبات سیاسی و قدرت در کشورهای اروپایی داشته باشند.
اما در چند سال اخیر شاهد هستیم که دوباره این گروه ها طرفدارانی پیدا کرده اند و حتی در انتخابات ها هم حضور پیدا می کنند. این بازگشت متاثر از چه عواملی است؟
در طی چند دهه گذشته و متأثر از دو مسئله اساسی و کلان این گروهها بار دیگر مانند قارچ سر برآوردند و این بار موفق شدند روز به روز بر تعداد طرفداران و دامنه فعالیتهای خود بیفزایند. این دو مسئله عبارت بودند از روند فزاینده ادغام و همگرایی اروپایی و از آن مهمتر پدیده مهاجرت و سیل مهاجران از جوامع و فرهنگهای متفاوت به کشورهای اروپایی که اکثر آنان را مسلمانان تشکیل میدادند. این دو مسئله و تشدید آنها در چند دهه اخیر، همزمان شکلگیری و گسترش جریانات راست افراطی را نیز به همراه داشته است. جریاناتی که برخلاف جنبشهای فاشیستی و نازیسم مبتنی بر نژاد، این بار بیش از هر چیز بر هویت، فرهنگ و دولت ملی خود تاکید میکنند. این جریانات به جای تاکید بر تجربه شکستخورده و منفور برتری نژادی در نازیسم، تلاش میکنند تا با خلق "دیگری" که نمود آن را مهاجران، مسلمانان و یا اتحادیه اروپا معرفی میکنند، انسجام ملی و فرهنگی "خود" را که از دید آنها در معرض تهدید قرار دارد، بازیابند. راست افراطی جدید در اروپا بیش از آنکه داعیه برتری نژادی داشته باشد، رنگ و بوی هویتی و فرهنگی دارد.
چرا مسئله احزاب راست افراطی برای اتحادیه اروپا و روند همگرایی آن اهمیت دارد و باعث نگرانی مقامات این اتحادیه میشود؟
جریان راست افراطی امروز در اکثر کشورهای اروپایی نماینده دارد. در برخی از این کشورها این جریان توانسته است حتی به پارلمان و دولت نیز راه یابد. اما در بعضی کشورها فعالیت محدودی دارد و یا به شکل زیرزمینی عمل میکند. بنابراین، مسئله راست افراطی امروز تقریباً سرتاسر اروپا را در میگیرد. نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که ریشههای شکلگیری، ابعاد و اهداف پدیده راست افراطی در تمامی این کشورها یکسان نیست. اما تقریباً همه این جریانات سو ویژگی نسبتاً مشترک داند؛ نخست اینکه بر فرهنگ و هویت ملی خود تاکید میکنند و معتقدند که انسجام و هویت ملی و فرهنگی کشورشان در خطر است. نکته دوم این که روند همگرایی اروپایی و ادغام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشورهای اروپایی را تهدیدی برای هویت و استقلال خود میدانند و با آن مخالفت میکنند. نکته سوم و مهمتری که توافق نظر بیشتری در بین احزاب راست افراطی بر سر آن وجود دارد، مخالفت و مقابله با مهاجران و به ویژه مهاجران مسلمان است.
از زمان انعقاد پیمان رم روند همگرایی اروپا در ابعاد گوناگون اگرچه با افت و خیز اما همواره رو به جلو حرکت کرده است، حالا به قدرت رسیدن احزاب راست افراطی که علناً از مخالفت با روند همگرایی اروپایی صحبت میکنند میتواند این روند را کند نماید و یا با شکست مواجه کند. بازگشت مجدد به ناسیونالیسم و هویتهای ملی نه تنها آرمان اروپای واحد را با تهدید مواجه میکند بلکه میتواند زمینهساز بازگشت مخاصمات و خشونتهای ملی بین اروپاییها نیز بشود. از سوی دیگر، مسئله مهاجران در چند دهه اخیر یکی از دغدغههای مهم کشورهای اروپایی و همچنین اتحادیه اروپا به عنوان یک مجموعه بوده است. اتحادیه اروپا تلاش کرده است تا با تدوین سیاست چند فرهنگگرایی زمینه را برای پذیرش مسالمتآمیز مهاجران توسط شهروندان کشورهای اروپایی آماده کند و از سوی دیگر در بلندمدت مهاجران را در فرهنگ کشور میزبان حل نماید. با این حال، جریانات راست افراطی چه در نظر و چه در عمل خشونت و عدم تساهل را علیه مهاجران ترویج کرده و در چند سال اخیر اقدامات تروریستی و خشونتآمیزی نیز در این راستا انجام دادهاند که این مسئله نگرانی مقامات اروپایی را به همراه داشته است.
قدرتیابی گروههای راست افراطی در اروپا و نگرانی در این زمینه در چند سال اخیر تشدید شده است. بحران اقتصادی تا چه اندازه بر این مسئله تأثیرگذار بوده است؟ چرا که به عنوان مثال در یونان که بحران اقتصادی شکل جدی تری داشت، بروز و ظهور جریان های افراطی هم نمود عینی تری داشته است.
بحران اقتصادی به خودی خود عامل شکلگیری و آغاز این جریانات نبوده است اما به عنوان یک عنصر تقویتکننده و تسریع بخش در تقویت جریانات راست افراطی در سالهای اخیر از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. بروز بحران اقتصادی و پیامدهای آن مانند بیکاری باعث شد تا بسیاری از شهروندان اروپایی به این نتیجه برسند که اولاً نهادها و سازوکارهای اتحادیه اروپا از استحکام و کارایی لازم برخوردار نیستند و همچنین عادلانه نبوده و برخی کشورها را به قیمت فقیر شدن سایر کشورها ثروتمند کرده است. این مسئله به ویژه در بین شهروندان کشورهایی که تأثیر بیشتری از بحران مالی پذیرفتند (مانند یونان) قابل مشاهده بود. از سوی دیگر، با کاهش فرصتهای شغلی و بالا رفتن نرخ بیکاری در بسیاری از کشورهای اروپایی، مردم این کشورها بیش از پیش مهاجران را به عنوان تهدیدی برای موقعیت خود قلمداد میکردند. این دو مسئله که دقیقاً در راستای اهداف و سیاستهای احزاب راست افراطی بودند، زمینه را برای استقبال بیشتر شهروندان اروپایی از این گروهها و در نتیجه قدرت یافتن جریانات راست افراطی فراهم کردند.
البته نباید فراموش کرد که پیش از آن حادثه 11 سپتامبر و پیامدهای آن شامل اسلامهراسی و اسلامستیزی تا حدودی زمینه را برای مقابله و خشونت با مسلمانان و به طور کلی مهاجران در اروپا فراهم کرده بود.
اصولاً گروههای جدیدی که بسیار هم پر هیاهو هستند، چه جایگاهی در افکار عمومی اروپایی دارند؟ آیا میتوان آنها را به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت اروپا قلمداد کرد یا تنها پر هیاهو هستند و توخالی؟
همان طور که گفته شد، رشد فزاینده گروههای راست افراطی و گسترش آنها در تقریباً تمامی کشورهای اروپایی امروز دیگر واقعیتی است که بر کسی پوشیده نیست. همچنین، مشاهده میزان آراء برخی از این گروهها و کرسیهایی که در پارلمانهای ملی و پارلمان اروپا کسب کردهاند نشاندهنده سیر صعودی استقبال مردمی از این گروهها است. اما این مسئله همچنین از دو سو، مورد بزرگنمایی قرار گرفته است. نخست، از سوی نهادها و مسئولان اتحادیه اروپا و همچنین رهبران کشورهای مختلف اروپایی این مسئله به عنوان یک تهدید مهم و فوری معرفی میشود تا از قدرتیابی بیشتر آن در آینده و پیامدهای خطرناک آن جلوگیری شود. نکته دوم این که رهبران و طرفداران خود این جریانات نیز تلاش دارند تا اهمیت خود را بیش از آنچه که هست نشان دهند و با تبلیغات و هیاهوی فراوان اعلام وجود نمایند. در هر صورت واقعیت وجود جریانات راست افراطی و قدرتیابی فزاینده آنان در چند سال اخیر غیرقابلانکار است. اما هنوز نمیتوان آنها را به عنوان چالشی جدی برای صلح و امنیت اروپایی تلقی کرد. باید دید روند تحولات چگونه پیش خواهد رفت. چه بسا در آینده نزدیک با افزایش نگرانیها در ارتباط با این گروهها و همچنین بهبود اوضاع اقتصادی و برطرف شدن بحران، شاهد رویگردانی تدریجی مردم از این گروهها باشیم .
در صورت فراگیرتر شدن این موج، چه تهدیداتی متوجه اتحادیه اروپا و ساز و کارهای همگرایانه این مجموعه خواهد شد؟
یکی از اصلیترین اولویتها و برنامههای این گروهها، مقابله با روند همگرایی و ادغام کشورهای اروپایی است. در اروپا همچنان رهبران و دولتهای ملی هستند که تصمیمات اصلی را میگیرند و سرنوشت آینده همگرایی را رقم خواهند زد. حال تصور کنید که در برخی از کشورهای عضو اتحادیه، این گروهها به قدرت برسند. طبیعی است که در راستای واگرایی قدم بر خواهند داشت و این موضوع میتواند یک چالش اساسی برای روند همگرایی اروپایی باشد. به قدرت رسیدن این گروهها چه در سطح پارلمان ملی یا پارلمان اروپا و یا مهمتر از آن در اختیار گرفتن دولت، زمینه را برای احیاء ملیگرایی فراهم خواهد کرد که این با حرکت اتحادیه اروپا در مسیر فراملیگرایی در تضاد خواهد بود.
به قدرت رسیدن جریانات راست افراطی چه تأثیری بر مسئله مهاجران و به ویژه مسلمانان در اروپا خواهد گذاشت؟
مهاجران همواره هدف گروههای راست افراطی بودهاند. این گروهها دائماً تلاش کردهاند که به شهروندان خود القاء کنند که مهاجران به عنوان تهدیدی برای هویت و فرهنگ ملی آنان محسوب میشوند. از سوی دیگر، تلاش نمودهاند تا دولت و مجالس ملی را وادار کنند تا سیاستهای مهاجرتی خود را تشدید کرده و از ورود مهاجران جلوگیری نمایند. در چند سال اخیر، برخی کشورها مانند فرانسه در نتیجه فشارها و تبلیغات گروههای راستگرا ناچار شدهاند که سیاستهای مهاجرتی خود را تشدید کنند. طبیعتاً به قدرت رسیدن این گروهها آنان را بیش از پیش در مقابله با مهاجران راغبتر و تواناتر خواهد کرد.
30849
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است