آفتاب

مطهرنیا: روسیه در اوکراین کوتاه نیاید، شرایط سوریه دوباره بحرانی خواهد شد

مطهرنیا: روسیه در اوکراین کوتاه نیاید، شرایط سوریه دوباره بحرانی خواهد شد

اگر روسیه از مواضع خود در اوکراین کوتاه نیاید، باید منتظر ضربه خوردن در دو حوزه جغرافیایی متفاوت باشد. یکی در اوکراین و دیگری در سوریه.

سعید جعفری پویا:  تقابل میان آمریکا و روسیه بنای آرام شدن ندارد. نه مسکو از مواضعش عدول می کند و نه غرب و آمریکا پیوستن کریمه به روسیه را بر می تابند. همین مسئله سبب شده تا گمانه احیای جنگ سرد، با مختصات جدید در سپهر سیاسی بین المللی قوت یابد. دکتر مهدی مطهرنیا بر این باور است روسیه برای جبران حقارت های حاصله، سعی می کند از اوکراین به عنوان مولفه ای هویت ساز و احیاگر پرستیژ کرملین استفاده کند. با این استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاست بین الملل گفتگویی پیرامون منازعه روسیه و آمریکا انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه مشاهده می فرمایید:

مناقشه میان روسیه و غرب جدی تر شده است و بسیاری از تحلیلگران از آغاز جنگ سرد جدید میان کرملین و آمریکا و اروپا سخن می گویند. شرایط این مقابله را چگونه می بینید؟

آینده نگاری منازعات میان روسیه و غرب در چارچوبی صحیح در گروی ایجاد یک فضای مثبت در استفاده از روش گذشته نگری برای تبیین آینده بحران اوکراین است. به بیان دیگر اگر بخواهم به عنوان یک آینده پژوه سیاسی روشی را اتخاذ کنم که به تحلیلی در باب آینده این بحران در قالب پرسش شما نایل آیم باید بگویم که گذشته نگری به عنوان یک روش پژوهشی، یکی از مجموعه روش های آینده اندیشی می تواند سیگنال هایی برای تحلیل آینده به ما عرضه دارد. بر این اساس نخست آنکه اساسا روسیه یک کشور چالش برانگیز و در عین حال توازن بخش در منازعه قدرت میان قدرت های بزرگ جهانی بوده است. به بیان دیگر اگر به گذشته روسیه بنگریم، این کشور همواره دارای دشواری امنیتی شدید از منظر جغرافیایی و طبیعی بوده است که راهکار آن را در کشگور گشایی باز یافته است. از سیاست های ایوان مخوف گرفته، پتر کبیر و الکساندر، ما شاهد یک سویه گیری کشورگشایانه در ایحاد منطق منطقه ای امنیت هستیم. فلذا روس ها همیشه به عنوان چالش در نظم بین الملل در منطقه جغرافیایی خود تلاش کرده تا یک سپر جغرافیایی و انسانی در اطراف مسکو برای خود ایجاد کند. این دشواری امنیتی را نمی توان در ارتباط با روسیه نادیده گرفت. دوم آنکه اساس روسیه از همان زمان گذشته و پیش از تشکیل دولت مارکسیستی داعیه قدرت ایدئولوژیکی داشته است و خود را در ارتباط با مسائل مسیحیت ارتودوکس به عنوان رم دوم می خوانده است. فلذا می بینیم از قدیم الایام این معنا در روسیه وجود داشته که تلاش کرده ایده پرداز ایدئولوژی هایی باشد که تا حدود زیادی قدرت کرملین را مشروعیت می بخشد. حتی پذیرش مکتب مارکسیسم و تجدیدنظر طلبی لنین در بازآفرینی مکتب مارکس برای ایجاد فضای قدرتمندانه ایدئولوژیک، جهت رژیم آینده حاکم بر کرملین از سوی لنین مطرح شد و در عمل او به دنبال ایجاد یک ایدئولوژی قدرتمند در جهت بازآفرینی قدرت کرملین در ارتباط با گزینش ایدئولوژی مارکسیستی بود که دیدیم نهایتا خود را مقابل امپریالیسم قرار داد و باز خود این کار در چارچوب دشواری امنیتی روسیه صورت پذیرفت.

اگر از این منظر به داستان تقابل روسیه و آمریکا نگاه کنیم، سقوط شوروی باعث نشده که روسیه از منظر حیثیتی در خلا قرار گیرد و سعی داشته باشد هویت خدشه دار شده خود را بازسازی نماید؟

 من هم با شما موافقم. آثار پوشکین و داستایوفسکی نشان دهنده همین معنا در ارتباط با روسیه و رویکرد ایدئولوژیکش حتی در زمان قبل از وقوع مارکسیسم است. از سوی دیگر باید بپذیریم که همواره روسیه در منازعات جهانی بین قدرت های بزرگ همانگونه که ذکر شد سعی کرده است یک وزنه توازن بخش باشد و از این وزنه استفاده کند. در جنگ جهانی دوم و پس از آن حتی در شکل گیری نظم دوقطبی جهانی روسیه جایگاه ویژه ای به خود اختصاص داد و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و از دست دادن اروپای شرقی و کشورهای پیوسته در ماورای قفقاز تا حدود زیادی بزرگترین عقده امنیتی و شکست سیاسی به کرملین تحمیل شد. بعد از تحمیل این ماجرا و پنهان کردن این عقده ناشی از شکست در برابر غرب پس از فروپاشی شوروی به نظر می رسد اوکراین بهانه ای بود تا به واسطه آن پاسخی به تحقیرهای صورت گرفته داده شود. هم اکنون پوتین تلاش می کند بر اساس همان سبقه رویکردی امنیتی، رویه ای را اتخاذ کند که شکست ناشی از از دست دادن یانووکویچ و هم اکنون تلاشی که برای حفظ کریمه در گلوگاه امنیتی دریای سیاه دارد، زمینه را برای ایجاد یک فضای مثبت در گریز از تحلیل یک شکست فاحش تاریخی دیگر برای خود فراهم کند.

در این شرایط و با مقیاس سنجش برنده و بازنده چگونه می توان شرایط تقابل شرق و غرب را تحلیل کرد؟

در اینجاست که باید بگوییم روسیه در وضعیت نابه هنگامی قرار گرفته. به این دلیل که ایالات متحده تلاش می کند در چارچوب این معنا، عقده حقارت را بیش از این باز نگشاید. تلاش آمریکا برای حل و فصل دیپلماتیک مسئله کریمه ناشی از این مسئله است که می داند اگر این وضعیت رخ دهد پوتین ممکن است برگ هایی را از منظر تصمیم گیری سیاسی رو کند که از خردگرایی و منطق سیاسی برخوردار نباشد. فلذا طولانی کردن این دوران گذار به نحوی که روسیه بتواند به حداقل های پیروزی به ویژه در ارتباط با کریمه دست یابد، تا حدود زیادی در دستور کار است.

بر این اساس چه سناریویی برای آینده اوکراین می تواند متصور باشد؟

به باور من هم برای آمریکا از یکسو و هم برای مسکو از سوی دیگر تبدیل اوکراین به دو سرزمین شرقی و غربی چندان سناریوی نامطلوبی نخواهد بود. چراکه از یکسو اروپا و آمریکا با در دست داشتن اوکراین شرقی، صنعتی و ثروتمند را از آن خود خواهد کرد و یک حفره بزرگ امنیتی بزرگ در کنار روسیه خواهد ساخت و هم روسیه بخش شرقی را از آن خود می کند تا بتواند در چارچوب رفع این عقده حقارت از یک سو و از سوی دیگر ایجاد پایگاهی برای نفوذ و چالش برانگیزی برای غرب و اوکراین وارد عمل شود.

به نظر شما آمریکا چه ابزارهایی برای اعمال نظر خود بر روسیه در دست دارد؟ آیا گسترش حجم بحران گزینه ای محتمل به نظر می رسد؟

به نظر می رسد آمریکا تلاش خواهد کرد در مذاکرات ژنو این دوران گذار طولانی شود و از سوی دیگر زمینه هایی ایجاد شود که روسها هم احساس شکست کامل نکنند. اما اگر روسیه بیش از این بر مواضع خود پایداری کند باید منتظر ضربه خوردن در دو منطقه جغرافیایی باشد. یکی در منطقه اوکراین و دیگری در منطقه سوریه. من پیش بینی می کنم که در آینده نزدیک بار دیگر مسائل سوریه حاد شده و آمریکا با درگیر کردن روسیه و بالا بردن هزینه های روسیه برای مدیریت بحران اوکراین به سویه چینی در سوریه روی آورد.  

30849

کد N273177

وبگردی