آفتاب

سبد رای خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی از کجا آمد؟/ موج‌سازی «رای‌های خاکستری» در انتخابات ریاست‌جمهوری

سبد رای خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی از کجا آمد؟/ موج‌سازی «رای‌های خاکستری» در انتخابات ریاست‌جمهوری

بررسی تاریخ سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد که مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری هیچگاه دو جریان یکسان را برای 16 سال متوالی انتخاب نکرده‌اند.

مصطفی داننده:هنوز هم بسیاری برای این سوال که « روحانی اصلاح طلب است یا اصول گرا؟» پاسخی پیدا نکرده‌اند و حتی گروه‌های سیاسی نیز همچنان به دنبال نسبت دادن روحانی به خود هستند. روحانی یک روز در رسانه‌ها، اصلاح طلب است و دیگر روز اصول گرا. به طور نمونه جعفر شجونی از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران اعتقاد دارد که:« اینکه می‌گویند روحانی اصلاح طلب است یک اشتباه و دروغ بزرگ است. روحانی اصولگرای سنتی و از جامعه روحانیت مبارز و خودش هم در لباس روحانیت است.» در این میان یونسی مشاور رئیس جمهور و وزیر سابق اطلاعات در دولت خاتمی اما اعتقاد دیگری دارد و می‌گوید:« روحانی روش و منش اصلاح طلبانه دارد.»

با واکاوی رفتار سیاسی حسن روحانی در داخل و خارج از کشور می‌شود پی به این معنا برد که عضو جامعه روحانیت مبارز، این روزها، نزدیک تر از هرزمان دیگری به جریان اصلاحات است. نگاهی به چینش وزار، معاونین و استانداران و همچنین ادبیات رئیس جمهور می‌شود به این نتیجه رسید که روحانی برای اداره کشور سیاست‌های اصلاح طلبانه را به استراتژی اصول گرایان ترجیح می‌دهد.

سید محمد خاتمی بیشتر از حسن روحانی در کابینه خود از جناح راست استفاده کرده بود و همین معنا نشان می‌دهد که روحانی به کدام جناح نزدیک تر است. سوالی که در این میان مطرح می‌شود این است که آیا سبد رای حسن روحانی نیز متعلق به جناح اصلاحات است یا اصول گرایان نیز در به قدرت رسیدن روحانی نقش داشتند؟

هر دو گروه سیاسی کشور معتقد هستند که طرفدران آنها نقش تاثیرگذاری در پیروزی روحانی داشتند، اصلاح طلبان معتقد هستند حمایت هاشمی و خاتمی و کناره گیری عارف، باعث شد تا روحانی پیروز انتخابات شود و اصول گرایان نیز می‌گویند با توجه به سابقه درخشان روحانی در این جناح، باعث شد تا اصول گرایان جامعه روحانی را به دیگر نامزدهای اصول گرا ترجیح می‌دهند.

سبد رای ها از کجا آمدند؟
برای پاسخ به این سوال و تحلیل نظریات اصلاح طلبان و اصول گرایان در مورد سبد رای روحانی، ابتدا باید این مسئله را مورد بررسی قرار داد که آیا واقعا مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری بر اساس تمایلات سیاسی و جناحی خود رای می‌دهند؟ با نگاهی به تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی به ویژه بعد از پایان دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی می‌شود پی به این معنا برد که مردم انتخاب‌ خود را در روز پایانی انجام می‌دهند و توصیه هیچ جناحی را قبول نمی کنند.

این روزها سید محمد خاتمی را نماد اصلاح طلبی در کشور می‌دانند و هرگاه نام او شنیده می‌شود، جریان اصلاحات در کشور تداعی می‌شود. خاتمی در سال 76، با بیست میلیون رای، راهی خیابان پاستور شد. بنا بر تعریف این روزهای سبد رای، باید 20 میلیون اصلاح طلب به خاتمی رای داده باشند و این درحالی است که جناح چپ قبل از انتخابات ریاست جمهوری هفتم، در گوشه عزلت قرار داشت و بسیاری از مردم حتی فراموش کرده بودند که چنین افرادی در کشور حضور دارند.

انتخابات سال 76 نشان داد که مردم بر اساس تصمیم شخصی خود و جذابیت‌های نامزدهای انتخابات رای خود را به صندوق می‌اندازند. برای درک بهتر این معنا، می‌شود انتخابات سال 84 را نیز بررسی کرد. اگر تئوری «سبد رای» درست باشد باید اصلاح طلبان درانتخابات سال 84، پیروزی قطعی انتخابات می‌بودند و هاشمی رفسنجانی یا مهدی کروبی و حتی مصطفی معین با فاصله نسبت به اصول گرایان راهی نهاد ریاست جمهوری می‌شدند. اما نتیجه انتخابات به گونه دیگری بود و محمود احمدی نژاد توانست نامزدهای اصلاح طلب را جا بگذارد و رئیس جمهور ایران شود.

اصول گرایان نیز که رای به احمدی نژاد را رای به خود می‌دانستند، از پیروزی در انتخابات سال 92 مطمئن بودند اما اینبار نیز تاریخ تکرار شد و کسانی که دو دو انتخابات قبلی ریاست جمهوری به احمدی نژاد رای داده بودند اینبار به حسن روحانی، نامزد نزدیک به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی رای دادند تا بازهم تئوری سبد رای مشخص در ایران به بن بست بخورد.

همانطور که مشاهده کردید مردم ایران در انتخابات‌های مختلف نامزدهایی با سلایق گوناگون را انتخاب کرده‌اند که خاتمی، احمدی نژاد و روحانی حاصل این نگاه مردم است. ایرانیان در انتخابات ریاست جمهوری هیچگاه تابع نظرات سیاسی خود نبودند. بر خلاف انتخابات ریاست جمهوری، در انتخابات مجلس به ویژه در شهر تهران، مردم بر اساس جریان‌های سیاسی رای خود را به صندوق می‌اندازند، که این نوع رای برای اصلاح طلبان ملموس تر است و به صورت جدی می‌توان گفت که رای اصلاح طلبان در مجلس، از سبد طرفداران و همفکران آنها خارج می‌شود.

رای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، رای مردم به یک رئیس جمهور بود و جریان‌های سیاسی نمی‌توانند رای روحانی را به خود منتسب کنند. درست است که روحانی این روزها، به سمت چپ راهنما می‌زند ولی نمی‌توان گفت که مردم که به رای دادند نیز طرفدار اصلاح طلب‌ها هستند. سبد رای مردم ایران همیشه خاکستری بوده است.

حسن روحانی از عضویت در جامعه روحانیت تا نزدیک شدن به خاتمی و هاشمی
برای شناخت بیشتر تفکر رئیس جمهور در پایان این نوشتار بهتر است، سابقه رئیس جمهور روحانی را طول فعالیت‌های سیاسی او بررسی کنیم تا متوجه شویم چرا او امروز بیش از بیش نزدیک به جناح چپ ایران است.

در جریان انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی که نمایندگان مجلس با تابلو حزبی در انتخاب شرکت می‌کردند، حسن روحانی با حضور در لیست جامعه روحانیت مبارز که مورد حمایت تشکل راست حزب جمهوری اسلامی و همچنین موتلفه اسلامی بود وارد کارزار انتخابات شد و به عنوان نفر نوزدهم از شهر تهران وارد مجلس شورای اسلامی شد.از میان راهیافتگان به مجلس شورای اسلامی از شهر تهران 12 نفر متعلق به جناح چپ و 18 نفر از جناح راست بودند. بدین ترتیب حسن روحانی در اولین انتخاباتی که با تابلوی حزبی وارد انتخابات شده بود، با حمایت جناح راست وارد دومین مجلس شورای اسلامی شد.در جریان مجلس دوم اختلافات حزبی، بسیار نمایان و ملموس بود که اوج آن به دوران دوم ریاست جمهوری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و ماجرای انتخاب میرحسین به عنوان نخست وزیر باز می‌گشت. رئیس جمهور تمایلی برای معرفی مهندس موسوی به عنوان نخست وزیر نداشتند و ترجیح می‌دادند که کسی مثل علی اکبر ولایتی عهده دار پست نخست وزیری باشد. این اختلافات و حمایت عده‌ای از نمایندگان مجلس از رئیس دولت، باعث شد که امام خمینی به ماجرا ورود کند و اعلام کنند که موافق حضور مهندس موسوی دراین پست هستند و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز با توجه به نظر امام خمینی، میرحسین موسوی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کردند. 99 نفر از نمایندگان مجلس حکم امام (ره) را یک حکم ارشادی دانستند و به نخست وزیر میرحسین رای منفی و ممتنع دادند، که حسن روحانی یکی از این 99 نفر بود که مورد اعتراض شدید جناح چپ و طرفداران نخست وزیری میرحسین موسوی بودند.اختلافات حزبی این دو جریان بر سر مدیریت کشور در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی و ماجرای 99 نفر باعث شد که جامعه روحانیت مبارز تهران و اعضای آن، که از مسئولین برجسته و روحانیون برجسته تهران بوند، دچار دوگانگی شود و برخی از اعضای آن دست به تشکیل تشکلی به نام مجمع روحانیون مبارز تهران با محوریت سید محمد خاتمی، موسوی خوئینی‌ها، مهدی کروبی و مجید انصاری و چند روحانی دیگر زدند و راه خود را از اعضای روحانیت مبارز تهران جدااکردند.رئیس دولت یازدهم در آن روزها اما بازهم به تفکرات حزبی خود پشت نکرد و به عنوان یکی از 29 اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران در مقابل روحانیون چپ گرا ایستاد. جناح راست آن روزهای ایران با محوریت آیت‌الله مهدوی کنی و ناطق نوری به تشکیل محمع روحانیون واکنش نشان دادند و حتی آیت‌الله مهدوی کنی به نوع نامگذاری و عملکرد آن اعتراض کرد و گفت: نامی که آقایان انتخاب کرده‌اند، با کم لطفی همراه بود، خوب بود که نامی انتخاب می‌کردند که مردم دچار اشتباه نمی‌شدند و سبب اختلاف و ابهام نمی‌شد.

اجماع دو جناح برسر روحانی در انتخابات مجلس سوم

در جریان دوره سوم انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی نیز تفاوت لیست‌های دو جناح سیاسی بسیار مشخص بود، اما این بار حسن روحانی در کنار حضور در لیست جامعه روحانیت مبارز تهران، از سوی مجمع روحانیون هم به عنوان نامزد مجلس شورا معرفی شد تا حسن روحانی از سوی هر دوجناح به عنوان نامزد انتخابات مجلس معرفی شود.حسن روحانی بازهم به عنوان نماینده راهی مجلس شورای اسلامی شد ولی این بار اکثریت مجلس در اختیار جناح چپ بود و مهدی کروبی که عهده دار نایب رئیسی مجلس سوم بود، پس از حضور هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور در دولت، به عنوان رئیس مجلس عهده دار ریاست قوه مقننه شد. انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر انقلاب پس از امام خمینی و تکیه هاشمی رفسنجانی بر صندلی ریاست قوه مجریه، زندگی سیاسی حسن روحانی را دچار دگرگونی کرد. حسن روحانی در دولت، هاشمی رفسنجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد تا مرد همیشه همراه هاشمی در جنگ دردولت نیز کنار وی باشد و از نظر مشی سیاسی هرچه بیشتر به یکی فراجناحی ترین شخصیت‌های سیاسی ایران نزدیک شود.

نایب رئیسی در مجلس اصولگرا

رئیس جمهور منتخب این روزهای ایران با وجود داشتن منصب دبیرشورای عالی امنیت ملی همچنان علاقه به حضور در پارلمان داشت و با برگزاری انتخابات مجلس چهارم و به حاشیه رانده شدن جناح چپ در این مجلس، راست گرایان پاداش حسن روحانی را با نایب رئیس مجلسی که ناطق نوری عهده دار ریاست آن بود پرداخت کردند و حسن روحانی تبدیل به یکی از اعضای تاثیرگذار مجلس چهارم شد. حسن روحانی به عنوان یار نزدیک هاشمی تمام تلاش خود را در مجلس چهارم انجام داد تا مجلس را با دولت بیش از پیش همراه کند، نقشی که وی تا پایان دولت هاشمی در مجلس پنجم نیز بازی کرد. دبیرشورای عالی امنیت ملی دولت هاشمی، در مجلس پنجم نیز بر صندلی نایب رئیسی قوه مقننه تکیه زد و حتی زمانی که ناطق نوری در هوای رسیدن به پاستور بود، جلسات مجلس را اداره می‌کرد تا بسیاری تصور کنند که در ادامه مجلس پنجم و در مجلس ششم و در غیاب ناطق نوری، که قرار بود رئیس جمهور شود، حسن روحانی بر صندلی ریاست قوه مقننه تکیه می‌زند.

اولین شکست رسمی در قامت یک اصولگرا

انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور تمام معادلات جناح راست را برهم زد اما این انتخاب باعث شد تا فضایی جدید در دوران زندگی حسن روحانی آغاز شود. خاتمی نیز همچون هاشمی، روحانی رابرای دبیری شورای عالی امنیت ملی انتخاب کرد تا همچنان روحانی نقشی تاثیرگذار را در کشور بازی کند. علاقه مثال زدنی حسن روحانی برای حضور در قوه قانون گذار کشور باعث شد تا دبیرشورای عالی امنیت ملی بازهم در انتخابات مجلس شرکت کند اما مجلس ششم، هیچکدام از ژنرال‌های دوره‌های قبل خود را نپذیرفت و مردم ترجیح دادند تانمایندگانی همراه با دولت را راهی قوه مقننه کنند. روحانی همچون پنج دوره گذشته در زیر چتر راست گرایان و جامعه روحانیت مبارز تهران وارد انتخابات مجلس شد و اولین شکست رسمی خود را در انتخابات تجربه کرد؛ انتخاباتی که هاشمی رفسنجانی نیز با تلخ کامی از حضور در آن انصراف داده بود.

ورود روحانی به دولت اصلاحات

ورود حسن روحانی به دولت اصلاحات زمینه اختلاف او با اصول گرایان را کلید زد. رئیس جمهور امروز ایران که در تمام طول عمر سیاسی خود، همیشه از سیاست هاشمی رفسنجانی پیروی می‌کرده است، همچو او کم کم از جامعه روحانیت مبارز تهران فاصله گرفت. این دو که در جریان انتخابات مجلس ششم جزء لیست این جامعه بودند بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و عدم حمایت جامعه روحانیت از هاشمی رفسنجانی، ترجیح دادند که از این جامعه با سابقه فاصله بگیرند تا یک جدایی بدون وصل میان هاشمی، روحانی و جامعه روحانیت شکل بگیرد. این جدایی باعث نزدیکی بیشتر روحانی به خاتمی و جریان اصلاحات شد. انتقال پرونده هسته‌ای از وزارت خارجه به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، دیگر پروژه‌ای بود که روحانی را به اصلاح طلبان نزدیک تر کرد.

آغاز جدایی از اردوگاه اصولگرایی

حمایت همه جانبه اصلاح طلبان از سیاست‌های دولت روحانی و انتقادهای بی شمار اصول گرایان و دوستان دیروز روحانی از سیاست‌های او باعث شد تا « شیخ دیپلمات» عطای اصول گرایی را به لقایش ببخشد. در اوایل دهه 80 و همزمان با آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، بسیاری از رسانه‌ها روحانی را یک سیاستمدار اصلاح طلب صدا می‌زدند و حتی در انتخابات‌های مجلس هشتم ونهم و همچنین ریاست جمهوری دهم نیز از او به عنوان یکی از نیروهای اصلاحات برای حضور در انتخابات نام برده می‌شد. انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که زمینه ساز به قدرت رسیدن روحانی شد، باعث شد تا اصول گرایان به این معنا بیندیشند که رئیس جمهور تازه ایران هنوز عضو جامعه روحانیت مبارز است و این یعنی اینکه او هنوز یک اصول گراست. همین تفکر باعث شد که مصباحی مقدم اعلام کند که رئیس جمهور ابراز تمایل کرده است که در جلسات جامعه شرکت کند، ابراز تمایلی که تاکنون اتفاق نیفتاده است و همین بیانگر این است که روحانی دوست ندارد بازهم وارد جریانی شود که او را طرد کرده است. روحانی نیز همچون آیت‌‍الله هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری از رفتار اصول گرایان گله مند است و این نارضایتی به حدی است که او حاضر نیست در جلسات شرکت کند. انتقاد اخیر اصول گرایان از دولت نیز مزید بر علت شده است تا این فاصله بیش از گذشته شود.
کد N244690

وبگردی