آفتاب

تلاش برای تخریب رئیس دولت:همه از آینده هراس دارند؛وزرا کار نمی کنند؛همه چیز آشفته است/بازخوانی تاریخ

تلاش برای تخریب رئیس دولت:همه از آینده هراس دارند؛وزرا کار نمی کنند؛همه چیز آشفته است/بازخوانی تاریخ

قیام سی تیر1331که با همراهی تمام قد آیت‌الله کاشانی و حمایت راسخِ مردم ایران، به ثمر نشست، بیش از پیش خشمِ مخالفان دولت ملی را برانگیخت، و اگرچه به خاطر نیروی مردم، جرات مقابله از طریق قوه قهریه و رویارویی مستقیم با دولت را نداشتند، اما از طرق مختلف و به صورت غیرمستقیم، درصدد تزلزلِ پایه‌های آن برآمدند.

 

یکی از این ترفندها، ارائه رویکردِ کاملا بدبینانه به شرایط اجتماعی ـ اقتصادی کشور و تیره و تار نشان دادنِ وضعیت زیستی جامعه ایران، توسط مطبوعات بود. این نگرش منفی‌انگارانه، نه فقط از سوی مخالفانِ مصدق و دولت، بلکه از طرف برخی نشریات نیز (عمدا یا سهوا) در اذهان عمومی تزریق گردید، که این مطالب، طبیعتا می‌توانست در تخریب وجهه مصدق و دولت او در اذهان عمومی تاثیرگذار باشد.

روزنامه «مرد امروز» که در آن مقطع، با مدیریت امیرهوشنگ شمس مستوفی منتشر می‌گردید، رویکردی شدیدا غیرخوشبینانه نسبت به مسائل کشور به جامعه تزریق نمود:

... "دارم کم کم از همه چیز و از همه کس مایوس میشوم... دارم از فرط تاثر و تفکر به حال این ملت اسیر بلاتکلیف به آستانه مرگ نزدیک میشوم! دارم فریاد میزنم ای وای... این چه مملکتی است؟ این چه جهنم الیم و دوزخ روحکشی است؟... مملکت را به کجا میبرید؟ همه از این اوضاع ناراضی اند . همه از آینده تاریک و مبهم هراس دارند... همه از مقام و موقعیت خود و مملکت سواستفاده میکنند ... و در عین حال متحدا علیه مصالح مردم اقدام می کنند .حتی وزرای کابینه برای اشتعال این جهنم هیزم و سوخت جمع‌آوری میکنند "

 

روزنامه «نبرد ملت» با مسئولیت کرباسچیان، در همان برهه زمانی نزدیک به قیام سی تیر1331ش که هنوز نیروهای مذهبی و ملّی با یکدیگر متحد بوده، و مصدق با حمایت کاشانی، بار دیگر توانست قدرت را به دست بگیرد، شدیدترین حملات را علیه نخست وزیر در دستور کار داد و از هر راهی برای کاهش وجهه او استفاده می‌کرد:

« دین و وطن در خطر است... امروز کار افلاس و بدبختی مصدق به جائی رسید که میخواهد بقیمت ادامه حکومت جابرانه خود زنجیر کُشنده‌ای را که از خون میلیونها بشر تیره روز، ننگین شده است به گردن نحیف این ملت مفلوک نهاده و با کوچ دادن میلیونها بشر دربدر و گرسنه یک قربانی دیگر بر قربانیان مسلح سرخ بیفزاید».

 

این روزنامه، تا پایان دولت مصدق، به طور مستمر و مداوم، شدیدترین حملات را نثار او نمود و این همان روزنامه‌ایست که بلافاصله در اولین شماره‌اش بعد از وقوع کودتا 28مرداد نوشت: «آتش خشم و غضب ملت مسلمان و ضداجنبی جز به ریختن خون دشمنان دین و وطن و ناموس جاسوسان کمونیزم و عمال بیشرم اجنبی خاموش نخواهد شد اگر حکومت انقلابی سرلشگر زاهدی کمترین ارفاقی نسبت به جاسوسان و جنایتکاران بنماید بزرگترین خیانت را به دین و خلق و وطن نموده است».

 

نشریه «کاویان» که توسط ربیع مشفق همدانی اداره می‌شد نیز با بزرگنمائی معضلات و تاکید بر نارسائیهای اجتماعی ـ اقتصادی جامعه، درصدد بود تا ازین طریق، هشداری به نخست وزیر و عناصر دولت او بدهد. این روزنامه در یکی از شماره‌های خود از تشدید و افزایش بیش از پیشِ نومیدی مردم ایران به خاطر اهمال و قصور برخی عناصر دولت وقت صحبت به میان آورد و از زمامداران امور خواسته که به احتیاجات فوری «ملت محروم ایران» توجه نمایند.

 

در این میان، علاوه بر نشریات علی الظاهر بی طرف، مطبوعات مخالف مصدق، با نیرویی مضاعف و البته عامدانه در راستای تخریب پایه‌های دولتِ وقت، به اغراق و بزرگنمائی کاستیها و عیوب جامعه ایران در زمینه اجتماعی و اقتصادی مبادرت ورزیده، و ریشه اصلی آن را نیز در بی توجهی نخست‌وزیر و بی کفایتی عناصر دولت عنوان می‌نمودند.

 

لطف‌الله ترقّی وکیل پایه یک دادگستری، که در راس نشریه «ترقی» به روزنامه‌نگاری نیز می‌پرداخت، مصدق و دولت او را در نوک پیکان حملات لفظی‌اش، مبنی بر علت اصلی نابسامانی اقتصادی جامعه ایران، قرار می‌داد. برای نمونه، در یکی از شماره‌های خود، با نقل قول از یک روزنامه سوئیسی، اوضاع ایران را ترسیم نمود. در واقع، درج این مطالب را می‌توان، کوششی از سوی ترقی برای نابهنجار جلوه دادن شرایط کشور در زمان زمامداری مصدق دانست.

" آنچه را که دکتر مصدق نمیتواند درک کند درجه تحمل مردم در برابر فقر و فلاکت و فشار اقتصادی است سیاست مبهم و بی‌اعتنایی او به فقر و بدبختی روزافزون مردم بالاخره روزی را پیش خواهد آورد که فوج بیکاران تهران و اصفهان و آبادان و دیگر نقاط ایران چون گرگهای گرسنه در خیابانها به راه می‌افتند و با یک انقلاب خونین اساس حکومت او را واژگون سازند شاید خود دکتر مصدق همچنین روزی را پیش بینی بکند. "

سیدمحمد هاشمی که در طیفِ سلطنت‌طلبان قرار داشته و در راس روزنامه «اتحاد ملّی» فعالیت می‌کرد، به نوعی در سیاه‌نمائی اوضاع اغراق نمود که کاملا مشخص و مبرهن بود از روی خصومت و کینه‌جوئی بدین کار مبادرت می‌ورزد

" به فجایع تهران رسیدگی نمائید مردم تاب تحمل این همه فجایع را ندارند...در این تهران خراب شده پُر از فجایع، مفاسدی بروز کرده که قوه تحمل را از همه سلب کرده است. وقت دکتر مصدق تمام صرف نفت میشود، وزراء در سنگر نشسته به هیچ کاری دست نمیزنند، سیاست خارجی از گرفتاری دولت و مصدق حداکثر استفاده را میکند و مردم را به جان یکدیگر انداخته ... امروز در خیابانهای تهران کسی به جان، مال و ناموس خود اطمنیان ندارد، جانت در خطر، مالت در معرض اتلاف و ناموست درخطر تعرض هر بی سروپایی است. پرده عصمت عمومی دریده شده زبانها باز شده الفاظ رکیک وقاحت خود را از دست داده و نتیجه این خودسری و تجرّی در بین طبقه سوم و کسانی که از لحاظ اخلاقی در درجات پست‌تر و منحط تری زندگی میکنند آن میشود که... دانشگاه متشنج و آماده زدوخورد است و تق و لق، کارخانجات تعطیل و پُر از اعتصاب،... و در میان این منجلاب پر از فجایع ما دلمان خوش است که نفت داریم و به نفت رسیدگی میکنیم و میخواهیم ایران را در روی دریای مواج نفت خوشبخت سازیم.

 

و در نهایت، روزنامه «قیام ملی» که ناشر افکار گروهی به نام «جانسپاران میهن» بود، حملات خود را به شدیدترین وجه ممکن، از همان ماههای نخستینِ حضور مصدق در راس دولت، به نخست وزیر و مهمترین حامی او یعنی کاشانی شروع کرده بود، از هر طریق در پی ترسیمِ یک چهره زشت و نامطلوب از دولت ملّی و حامیان آن بود، چنان که در یکی از شماره‌هایش آمده است:

مصدق‌السلطنه در سایه عبای کاشانی و چاقوی شعبان بی مخ: حکومت مصدق در این هشت ماه از هیچ خیانتی خودداری نکرد مردم بی چاره و بیگناه را به مسلسل بست... به مردم وعده میداد که از عواید سرشار نفت، ایران را بهشت برین کند... و کار این تبلیغات به جائی رسید که خود مصدق از عواید روزی 300هزار لیره صحبت میکرد و اطرافیان بیشرم او اعلام میکردند که به هر فرد ایرانی در روز مبلغ 183 ریال تحویل خواهد شد...... ما نمیدانیم این مسخره‌بازی و خیمه شب‌بازی تا چه وقت ادامه دارد. کاشانی در این کشور چه کاره است که هر روز برای مردم بدبخت و بینوای این کشور که از همه چیز محروم هستند گربه رقصانی میکند و بخشنامه صادر مینماید و با سرنوشت صدها هزار نفر جوان تحصیل کرده و شرافتمند بازی می‌کند.

1717

 

منبع: سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

کد N244580

وبگردی