آفتاب

انتشار سومین شماره فصلنامه «سیاست متعالیه»/ دانش سياسی عقلی در تمدن اسلامی

انتشار سومین شماره فصلنامه «سیاست متعالیه»/ دانش سياسی عقلی در تمدن اسلامی

سومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «سیاست متعالیه» با مقالاتی مفهوم قرآنی ولایت سياسي در علوم اسلامی، اندیشه سیاسی شیخ شهاب الدین سهروردی، فرد و جامعه در حکمت متعالیه، نسبت عرفان و سياست، دانش سياسی عقلی در تمدن اسلامی: هویت و بنیان‌ها و تحجر و تحجرگرایی در منظومه فکری امام خمینی(ره) منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، سومین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «سیاست متعالیه» (زمستان 92) وابسته به انجمن مطالعات سیاسی منتشر شد.

این فصلنامه که با مدیرمسئولی حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا بهروزی لک و سردبیری حجت الاسلام دکتر نجف لکزایی منتشر شده حاوی مقاله هایی از اساتید و پژوهشگران علوم سیاسی است.

مفهوم قرآنی ولایت سياسي در علوم اسلامی از داوود مهدوي زادگان و سيدحسين سيدحسيني، اندیشه سیاسی شیخ شهاب الدین سهروردی (549 - 587) نوشته رجبعلی اسفندیار، فرد و جامعه در حکمت متعالیه تألیف شریف لکزایی، نسبت عرفان و سياست نوشته دادخدا خدایار و احمد رهدار، دانش سياسی عقلی در تمدن اسلامی: هویت و بنیان‌ها نوشته محمد پزشگی و تحجر و تحجرگرایی در منظومه فکری امام خمینی(ره) از علی شیرخانی  و محمد رجایی مقالات منتشر شده در این شماره از فصلنامه سیاست متعالیه هستند.

چکیده مقالات منتشر شده

دو گروه از متألهین مسلمان به طور مبسوط درباره ولایت بحث کرده اند. نخست، عرفا و فیلسوفانی که در ساحت عرفان نظری، اندیشه ورزی کرده اند. دوم، فقیهان و متكلمين که از موضع فقهي ـ كلامي به موضوع ولایت، نظر انداخته اند. لیکن به نظر می آید التفات هر دو گروه به مفهوم قرآنی ولایت، آن گونه که انتظار می رود نیست.

از آنجا که برداشت عرفانی و فقهی ـ کلامی از مفهوم قرآنی ولایت ممکن است مانعی برای فهم مفهوم سیاسی ولایت در قرآن کریم پیش آورد، در مقاله مفهوم قرآنی ولایت سياسي در علوم اسلامی به بررسی آن دو برداشت پرداخته شده است.

شیخ اشراق برای حکمت عتیق اهمیت فراوانی قائل شده و حکمای باستان را در درک حقیقت مصیب دانسته است. وی از یکسو درصدد بود تا حکمت زردشت و افلاطون را با یکدیگر ترکیب کند و از سوی دیگر حکمت واحد و کلی و جاودانه ای را به وجود آورد که از آموزه های دینی و اسلامی برخوردار باشد. روش شناخت شهودی در اندیشه سهروردی در مرکز قرار می گیرد و دو پایه استدلال و شهود اشراقی پایه‌های حکمت ذوقی او را تشکیل می دهد.

دغدغه اصلی مقاله اندیشه سیاسی شیخ شهاب الدین سهروردی(549 - 587)، بررسی نسبت اندیشه سیاسی سهروردی با مبانی فلسفی اوست. بر این اساس، اندیشه سیاسی سهروردی مجموعه ای منسجم از مبانی فلسفی است که در بستر زمانی خاص منجر به تولید نظریه ای خاص در باب حکومت گردید. حکیم متأله که مجهز به عقل و حکمت می باشد، حاکم مطلوبی است که از قِبَل آن نظریه دو ساحتی انسانی ـ الهی یا اسلامی ـ اشراقی جایگزین نظریه و رویکرد تک ساحتی مادی ـ جسمانی (دنیوی) می شود.

با پذیرش فلسفه سیاسی و به تبع فلسفه تاریخ در اندیشه صدرالمتألهین، این سؤال مطرح می‌گردد که عناصر و مؤلفه های آن چیست و مسئله رابطه اصالت فرد و جامعه براساس حرکت جوهری در فلسفه وی چگونه تحلیل می شود؟ در مقاله فرد و جامعه در حکمت متعالیه، ضمن اشاره به عناصر مؤثر در تکوین و تداوم جامعه، مباحثِ حرکت و زمان، حرکت جوهری، عوامل محرک جامعه و بحثی درباره فرد و جامعه و مسئله سعادت مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است دیدگاه ملاصدرا براساس حکمت متعالیه تبیین شود.

نویسنده بر این اساس، ضمن تأکید بر وجود جامعه، یادآور شده‌ است که تولد انسان در جامعه اتفاق می افتد اما انسان به مرور از جامعه فاصله گرفته و فردیت خودش را شکل می دهد و در نهایت با اختیار خویش به سراغ جامعه می رود و جامعه ای انتخابی و ایمانی شکل می دهد.

با توجه به دو تلقی متفاوت از عرفان و سیاست در اذهان، این سؤال مطرح است که چه نسبتی بین عرفان به معنای روش شهودی برای وصول به حقیقت از طریق مجاهده و ریاضت با سیاست به معنای کسب قدرت برای اداره و تدبیر جامعه و حکومت وجود دارد؟ در پاسخ، نظریات تباین، همپوشانی و وحدت عرفان و سیاست ارائه شده است.

نویسندگان در مقاله نسبت عرفان و سياست با توصیف و تحلیل منابع مربوط، به بررسی و ارزیابی هر یک از دیدگاه‌های مذکور پرداخته و کوشیده‌ اند نظریه صحیح را ارائه کنند. به نظر می رسد صاحبان نظریات تباین و هم پوشی دچار خلط بین تصوف فرقه‌ای و خانقاهی با عرفان ناب ثقلینی گشته و با چنین فرض‌های اشتباهی به بحث و نتیجه‌گیری آن پرداخته‌اند، در حالی‌ که عرفان برآمده از جهان بینی خالص توحیدی منافاتی با شریعت و سیاست الهی نداشته، همه آنها تحت تکلیف بندگی برای وصول به حقیقت و کمال قابل جمع می باشد.

تمدن جدید بر مبنای فلسفه پایه‌گذاری شده است از این رو ارائه دانش سیاسی در تمدن اسلامی به زبان عقلی- فلسفی ضرورتی غیرقابل انکار می‌باشد. شناساندن دانش سیاسی عقلی تمدن اسلامی امکان مطالعات تطبیقی از یکسو و مطالعات بین‌رشته‌ای از سوی دیگر را در سطح بین‌المللی فراهم می‌کند. روش به کار رفته در این مقاله، «اِسنادی» است و با رویکرد تفسیری به شناساندن دانش سیاسی می‌پردازد.

مقاله دانش سياسی عقلی در تمدن اسلامی: هویت و بنیان‌ها، نحوه فهم و درک مسلمانان را از این دانش و فرآیند تولید آنرا در تمدن اسلامی نشان می‌دهد. از داده‌های این پروژه می‌توان برای نظریه‌پردازی سیاسی، تاریخ‌نگاری دانش سیاسی و فلسفه دانش سیاسی در تمدن اسلامی استفاده کرد.
 
تحجر و جمود فکری همزاد با ادیان و عقاید بشری است. تاریخ اسلام و جامعه اسلامی نیز از بدو تشکیل حکومت اسلامی در مدینه از این جریان انحرافی به دور نبوده و در دوره های مختلف تاریخ اسلام شاهد فراز و فرود این جریان هستیم، به ویژه در دوره معاصر ایران جریان تحجر به سوی ریشه دارتر و تنومندتر شدن حرکت کرده است.

در مقاله تحجر و تحجرگرایی در منظومه فکری امام خمینی(ره) تأکید بر نوعی از تحجر است که نگاه فلسفی به دین و مذهب دارد و هیچ تحول و نوآوری و حتی تحول مبتنی بر اصول را بر نمی تابد. تحجر از جمله جریانهای مخالف با تفکر و نهضت امام خمینی(ره) به شمار می رود؛ از این رو امام به موازات حرکت سیاسی اش، با صراحت و جدیت بیشتر به مبارزه و مقابله با جریان تحجرگرایی برخاست. این رویکرد امام با تحجر پس از پیروزی انقلاب افزایش یافت و به ویژه در اواخر عمرش در پیام تاریخی منشور روحانیت درباره این جریان فرمودند: خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی های دیگران، نخورده است».

کد N230714

وبگردی