آفتاب

آمریکا- چین؛ از تقویت حضور نظامی تا مدیریت نظم امنیتی شرق آسیا

آمریکا- چین؛ از تقویت حضور نظامی تا مدیریت نظم امنیتی شرق آسیا

تهران- ایرنا- مدیریت نظم امنیتی شرق آسیا و تقویت حضور نظامی واشنگتن در این منطقه از جمله اهداف اصلی سفر دوره ای تازه ˈچاک هیگلˈ وزیر دفاع آمریکا، به این منطقه به ویژه چین بوده است.

ترتیبات امنیتی شرق آسیا و موضوع رقابت راهبردی چینی ها با آمریکا در این منطقه یکی از موضوع های مهم دهه آینده محسوب می شود. از این دیدگاه، آینده امنیتی منطقه شرق آسیا بسیار راهبردی و تاثیرگذار خواهد بود. در این زمینه البته آمریکایی ها در چارچوب سند «راهبرد دفاعی» خود در بهمن ماه 1390 اعلام کرده بودند که شرق آسیا و موضوع تقویت حضور در این منطقه از جهان در 10 سال آینده، راهبرد عملیاتی پنتاگون خواهد بود. در این چارچوب پس از رفت و آمدهای دیپلماتیک و نظامی گسترده از حضور «جو بایدن» معاون رییس جمهوری آمریکا تا «رابرت گیتس» وزیر دفاع پیشین این کشور، در شرق آسیا، وزیر دفاع آمریکا سفری 10 روزه به سه کشور ژاپن، چین و مغولستان داشت. وی تلاش کرد تا افزون بر ارزیابی فضای امنیتی این منطقه، حضور نظامی آمریکا را مورد بازتاکید قرار دهد.

هیگل که سفر آسیایی خود را دوازدهم فروردین از ژاپن آغاز کرده بود، هجدهم فروردین به چین رسید. وی سفر خود به این کشور را با بازدید از ناو هواپیمابر «لیائونینگ» نیروی دریایی ارتش خلق چین در شهر «کینگ دائو» در شرق این کشور آغاز کرد و روز سه شنبه نوزدهم فروردین در سخنرانی خود در دانشگاه ملی دفاعی ارتش چین، شفافیت بیشتر در باره قابلیت های نظامی و سایبری این کشور را خواستار شد.

این نخستین سفر چاک هیگل به چین به عنوان وزیر دفاع آمریکا محسوب می شود.

ناو هواپیمابر چین در واقع یک طرحی قدیمی از زمان اتحاد جماهیر شوروی بود که به طور کامل در چین ساخته نشده است. این ناو در دهه1980 قرار بود به نام ناو ˈواریاژˈ برای نیروی دریایی شوروی ساخته شود، اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، ساخت این ناو نیز متوقف شد. دولت چین در سال 1377خورشیدی این ناو را از اوکراین خرید و در مهر ماه 1391 آغاز فعالیت رسمی این ناو در نیروی دریایی چین اعلام شد. البته دولت این کشور اعلام کرده در حال ساخت 2 ناو هواپیمابر تازه است.

این اقدام های چین در حالی صورت می گیرد که چاگ هیگل پیش از این، در سفر به ژاپن اعلام کرده بود که آمریکا تا سال 2017(1396) 2 ناوشکن تازه در چارچوب طرح سپر دفاع موشکی شرق آسیا به این منطقه اعزام خواهد کرد. هیگل در سفر به ژاپن که همزمان با افزایش تنش های چین و ژاپن در موضوع «دریای چین شرقی» صورت گرفت، بر همکاری های نظامی و امنیتی واشنگتن و توکیو با هم پیمانان آسیایی تاکید کرد.

این درحالی است که واشنگتن بارها اعلام کرده است در زمینه مناقشه های ارضی چین و ژاپن از هیچ طرفی جانبداری نمی کند اما این کشور در عین حال به گسترش پیوندهای امنیتی- نظامی خود با کشورهای شرق آسیا به ویژه ژاپن و کره جنوبی ادامه می دهد.

بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که آمریکا با تقویت حضور نظامی خود در این منطقه، به دنبال ایجاد یک سپردفاع موشکی در برابر چین و کره شمالی و محدودسازی این 2 کشور است.

آمریکا طی 2 سال گذشته تلاش کرده تا وزن ژئوپلیتیکی شرق آسیا را در راهبرد سیاست خارجی و امنیتی خود بالا ببرد. بر این پایه، رفتار امنیتی این کشور به عنوان تابعی ار راهبرد سیاست خارجی و امنیتی با منطق موازنه گرایی رو به رو بوده است؛ به نحوی که واشنگتن خود را به عنوان یک سوی معادله در این منطقه متصور و بر ایجاد ترتیبات امنیتی موازنه گر تاکید ورزیده است.

موازنه گرایی در رفتار قدرت های بزرگ همواره به عنوان یکی از راهبردهای اصلی، برای شکل دهی به مناسبات و ترتیبات منطقه ای بوده است؛ به ویژه اگر این راهبرد از سوی یک قدرت بزرگ فرامنطقه ای در منطقه ای دیگر اعمال شود.

در این مسیر، جهت یابی سیاست خارجی آمریکا از 2 سال گذشته در چارچوب راهبرد ˈثقل گرایی آسیاییˈ (Pivot to Asia) اعلام گردید و واشنگتن تلاش می کند تا روندهای سیاست خارجی و امنیتی خود را در منطقه شرق آسیا و اقیانوس آرام در این چارچوب تعریف کند.

اما تقویت توان نظامی چین در این منطقه به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه ای همواره برای آمریکایی ها که به عنوان یک «موازنه جو» به دنبال برقراری موازنه راهبردی- نظامی میان کشورهای منطقه هستند، بسیار تهدیدزا می نماید.

بر این پایه، به نظر می رسد روابط نظامی آمریکا و چین و چگونگی واکنش این 2 کشور به رفتارهای امنیتی یکدیگر در وضعیت موازنه و افزایش قدرت چین نهفته باشد. در چنین وضعیتی، هرچند تلاش پکن برای افزایش قدرت خود در مدار منطقه ای شرق آسیا از منظر یک قدرت بزرگ، طبیعی می نماید اما قدرت های منطقه ای دیگر مانند ژاپن، کره جنوبی و حتی آمریکا، افزایش توان نظامی چین را نوعی بر هم زدن موازنه و کاهش دهنده امنیت تفسیر می کنند. در این میان، هرچند چینی ها با اصل «ظهور مسالمت آمیز» در سیاست خارجی خود تلاش می کنند تا در کمینه چالش ها در برابر آمریکایی ها قرار بگیرند اما با توجه به سه اصل موازنه، بازدارندگی و بقا در سیاست بین الملل، چینی ها نیز خطوط قرمزی برای خود در سیاست خارجی و امنیتی قایل هستند. در این چارچوب پکن طی یک دهه گذشته تلاش کرده تا بودجه نظامی خود را از 22 میلیارد و 500 میلیون دلار سال2000(1379) به 114 میلیارد دلار در سال 2013 و 132 میلیارد دلار در سال 2014 برساند که این بودجه پس از آمریکا بالاترین میزان بودجه نظامی در جهان است؛ به ویژه اینکه به گفته مقام های چینی بخشی از این بودجه در سال 2014 به حوزه دفاع سایبری اختصاص خواهد یافت؛ حوزه ای که آمریکا و چین طی 2 سال گذشته مشکل های بسیاری در باره آن داشته اند.

در فرجام، به نظر می رسد روابط نظامی آمریکا و چین تابعی از موازنه منطقه ای (شرق آسیا)، افزایش قدرت نظامی چین و میزان حضور آمریکا در شرق دور باشد. اما آنچه برای این کشور حیاتی خواهد بود، حفظ این روابط و مدیریت آن است؛ چرا که دولت های آمریکا در هر دوره ای بر این اعتقاد بوده اند که با حفظ و حتی افزایش روابط نظامی و امنیتی با چینی ها -همانطور که چاک هیگل وزیر دفاع آمریکا، در سفر به چین نیز اظهار داشته- قادر خواهند بود با ایجاد شفافیت بیشتر در رفتارهای نظامی و با شناخت حوزه های توسعه ای چین در ابعاد نظامی، این حوزه ها را مدیریت کرده یا دست کم سرعت توسعه آن را کاهش دهند.

اما آنچه رفتارهای امنیتی و نظامی آمریکا و چین را می تواند از بستر تعاملی خارج سازد، چگونگی و ماهیت رویکرد 2 کشور به تعاملات نظامی و موازنه منطقه ای است که هر 2 طرف با وجود اختلاف در برخی حوزه ها نظیر موضوع تایوان، دریای چین جنوبی و طرح سپر دفاع موشکی تاکنون تلاش کرده اند آن را مدیریت کنند.

از سهراب انعامی - گروه تحقیق و تفسیر خبر

تحقیق**2040**1358
کد N222353

وبگردی