نود درصد نمایندگان مجلس فعلی با چه کسانی جایگزین خواهند شد؟
به گزارش آفتاب به نقل از تابناک، آرمان از جمله روزنامههایی است که سخنان علیخانی مشاور هاشمی رفسنجانی را با دو عنوان «فعاليتهاي انتخاباتي اصلاحطلبان صحت ندارد» و «90درصد مجلس نهم براي چيدمان مجلس دهم تغيير مييابد » مورد توجه قرار داده است.
آرمان نوشته: این نماینده سابق مجلس درباره آغاز فعاليت اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس دهم گفت: آنچه درباره آغاز فعاليتهاي انتخاباتي اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس دهم مطرح ميشود صحت ندارد و هنوز كسي قدمي برنداشته است. وي در اين خصوص تاكيد كرد: اگر كسي از افراد سياسي اظهارنظرهايي ميكنند، اظهارنظرهاي شخصي است و ربطي به جريان اصلاحطلبي ندارد. عليخاني همچنين افزود: اصولگرايان كه دولت را از دست دادهاند و حال نگران مجلس دهم هستند، مرتب از شروع زودهنگام فعاليتهاي انتخاباتي اصلاحطلبان ميگويند. يا برخي از آنان به واسطه نگراني همانند آقاي حداد عادل، ميگويند نبايد انتخابات همانند دوره قبل باشد و اصولگرايان بايد وحدت خود را حفظ كنند. مشاور آيتا... هاشمي تاكيد كرد: بايد به دنبال تشكيل مجلس خيرخواه ملت و نظام باشيم، بايد به دنبال تحقق مجلسي باشيم كه با معيارهاي مورد نظر امام راحل و رهبرمعظم انقلاب تطابق داشته و شخصيتهاي وزين و سنگين با ديدگاههاي مختلف اصلاحطلب واصولگرا و افراد مستقل در آن حضور داشته باشند. عليخاني در پاسخ به اين سوال كه فضاي جامعه چه نگاهي به طيف تندرو جريانهاي مختلف سياسي در انتخابات مجلس دهم خواهد داشت؟ گفت: البته تندروها درصد كمی در مجلس دارند اما تصور ميكنم 90درصد مجلس نهم براي چيدمان مجلس دهم تغيير مييابد و ملت به سمت و سوي آنها نميرود. وي تصريح كرد: فكر نميكنم جايي در مجلس آينده براي برخي از دعواها و هتاكيها وجود داشته باشد و افرادي که به هر بهانهاي به هر كه هر چه ميخواهند ميگويند، در مجلس دهم جايي ندارند. اين نماينده سابق مجلس با اشاره به برخي اظهارات نمايندگان در مجلس نهم افزود: ميكروفن مجلس مطابق قانون اساسي باز است و ملت همهچيز را ميشنود و بسياري از مسائل را نميپذيرند و فكر نميكنم بعضا گوينده برخي هتاكيها در مجلس آينده جايي داشته باشند.
در مقابل جوان روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران از «تكاپوي فزاينده حزب كارگزاران براي ورود رسمي به قدرت» و «چرايي محوريت بخشي به كارگزاران» سخن گفته و از جمله نوشته: اما نكتهاي كه بايد به آن پرداخت اين است كه دولت – كه اكثر تصميمسازان و تصميمگيران آن را طيف كارگزاران تشكيل ميدهد- در كنار جريان دوم خرداد، براي توسعه قدرت فعلي خود و همچنين موفقيت در انتخابات پيش رو كه يك رقيب مشترك به نام اصولگرايان را مقابل خود ميبينند، برنامههاي مشتركي را در دستور كار قرار داده كه بايد بار سنگين كار تشكيلاتي و حزبي آن را بر دوش حزب كارگزاران دانست. چراكه از يك سو مهمترين احزاب جريان دوم خرداد كه همان «مشاركت» و «مجاهدين» است به دو دليل – منع قانوني و نبود مشروعيت سياسي- نميتوانند به صورت مستقل در انتخابات شركت و در جهت جذب و تجميع آراي عمومي نقش فعال و مستقيمي را ايفا كنند. از سوي ديگر دولت، وزرا و افراد وابسته به آن با توجه به محدوديتهاي قانوني نميتواند به فعاليتهاي ستادي و حزبي در آستانه انتخابات بپردازد و اين ميتواند پايان تلخي براي توسعهطلبي در حوزه قدرت داخلي به حساب بيايد.
مجموع اين موارد يعني از كف رفتن كرسيهاي مجلس دهم، خبرگان يازدهم و در نهايت نظارت بيشتر و مستمرتر قوه مقننه به دولتمردان يازدهم كه ميتواند به پيروزي رقيب در انتخابات دوازدهم رياست جمهوري هم منتهي شود.
بهترين راه براي كسب كرسيهاي مجلس شوراي اسلامي و خبرگان و همچنين توسعه و استمرار قدرت براي راستهاي مدرن و چپهاي كلاسيك پيشقراول قرار دادن حزب كارگزاراني است كه به ظاهر منع قانوني براي شركت در آوردگاههاي انتخاباتي و فعاليتهاي سياسي نداشته و بر اساس شواهد ميتواند جاذب آراي عمومي هم باشد.
جوان ادامه داده که دور زدن احزاب اصلاحطلب هم پيش بيني شده است. به نوشته این روزنامه واكاوي و بررسي عملكرد كارگزاران بيش از آنكه منطبق بر الگوهاي تكنوكراسي باشد بيشتر بيانگر «هدف بودن قدرت» براي اعضا و پدر معنوي آن بوده است.
براي نمونه ميتوان به عملكرد يكي از اعضاي شاخص و مؤسس آن اشاره نمود. در آستانه انتخابات 76 مهاجراني رسماً خواستار تغيير قانون اساسي براي امكان كانديداتوري هاشمي براي سومين بار در انتخابات شد اما اندكي بعد در دوره وزارت ارشادش در برابر موج ترور شخصيت رفسنجاني توسط همپيمانانش، سكوت اختيار كرد وحتي گاه ميدان را نيز برايشان مهيا كرد. بر اساس همين خصيصه نهادينه شده در تفكرات اعضاي كارگزاران بايد گفت كه دور زدن گروهها وشخصيتهاي جناح دوم خرداد هم در اين مسير پيش بيني شده چراكه روحيه انحصارطلبي و قدرت يابي اين طيف باعث ميشود كه نتوانند هيچ شريك سياسياي را براي خود بتراشند.
سابقه تاريخي رويكرد سياسي و عملكرد هاشمي رفسنجاني نشان ميدهد كه به علت رويكرد دولت اصلاحات در مواجهه با وي، او تمايلي براي بازي دادن مهرههاي اصلاحطلب در صفحه شطرنج طراحي شده نداشته و بيشتر تمركز را براي نقش آفريني محوري توسط حزب متبوع خود مورد لحاظ قرار داده است.
مشابهتهاي گفتماني و سياسي همچون اعتقاد به مديريت تكنوكراتيك و تمايل شديد به پياده كردن مدلهاي اقتصادي ليبرال و حاكميت گفتمان محافظهكاري در اجراي رويكردهاي انقلابي، آن هم به اسم اعتدال و دوري از افراط، در نگاه برخي از مديران كنوني كشور باعث شده تا كارگزاران و پدر معنوي آن خواهان سرمايه گذاري زيادي روي اين نسل جوان كرده تا با سوار شدن بر شبكههاي قدرت قديمي اين جناح سنتي، قدرت خود را بازآرايي كرده، آن هم به گونهاي كه ابتدا به «استمرار» و نهايتا به «توسعه » قدرت براي پيادهسازي اهداف بالادستي بر زمين مانده بينجامد. قوچاني هم پس از پايان اولين نشست شوراي مركزي حزب متبوعش اينگونه از تربيت نسل جوان مورد اشاره حرف به ميان ميآورد: هدف اصلي حزب كارگزاران ساختن كادر، نيروي انساني و تشكل و تحزب جديدي است تا در 30 سالگي اين حزب شرايط ويژهاي داشته باشد. كارگزاران در پي آن است تا در آينده نسل جديدي را پرورش دهد كه در غياب موسسانش بتواند با قدرت ادامه فعاليت دهد. در نتيجه هدف حزب كارگزاران تنها انتخابات مجلس نيست.
همان گونه كه در طول 9 ماه اخير به وضوح مشاهده ميشود، مشخصه ويژه و مشترك جريان كارگزاران و طيف نوظهور و جوان موجود در دولت- كه تمايلات كارگزاراني پررنگ داشته- را بايد محافظهكاري و عدم تمايل براي پيگيري رويكردهاي انقلابي به بهانه هزينه زايي يا فراهم نبودن شرايط دانست، موضوعي كه خاطرات دهه 70 و دوران رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني و حمايت طيف محافظه كار جناح راست از رويكردهاي دولت وي را زنده ميكند.
در پايان بايد گفت تلاش براي ايجاد محوريت بخشي به كارگزاران – كه بخشي از آن با ائتلاف نيروهاي تكنوكرات و محافظه كارحاصل ميشود- تلاشي براي احياي مدل سياسي دهه 70 در ايران از سوي هاشمي رفسنجاني و زنده كردن دوگانه فراموش شده راست و چپ باشد تا در اين ميان رويكردهاي محافظه كارانه به نام ميانه روي و در كشاكش زد و خوردهاي تصنعي چپ و راست، بر تصميمات كشور حاكم شود.
مشاور هاشمی رفسنجانی: هر كه سرنوشتش را با احمدينژاد گره بزند بيچاره است
آرمان در بخشی از نقل سخنان قدرت الله علیخانی نوشته: مشاور آیتا... هاشمی در واكنش به اين موضوع كه برخي فكر ميكنند احمدينژاد تنها گزينه آنها براي پيروزي بر دولت روحاني است و به همين دليل به وي توسل پيدا ميكنند، گفت: اين افراد اشتباه ميكنند! احمدينژاد به تاريخ پيوسته است و پايگاهي ندارد و هر كس بخواهد سرنوشتش را با او گره بزند خود را بيچاره كرده است. وي تاكيد كرد: ديگر فرصتي براي اينگونه افراد نخواهد بود و دوره اين رفتارها و اين افراد گذشته است.
این در حالی است که روزنامه شرق در باره «6 پیششرط بازگشت احمدینژاد» نوشته: امیر محبیان از فعالان سیاسی اصولگرا در همین خصوص معتقد است که شرایط سیاسی کنونی این فرصت را برای احمدینژاد فراهم کرده و او به این باور رسیده که امکانی برای بازگشتش وجود دارد و اگر روند اوضاع به آن صورت که او فکر میکند پیش برود، فرصت مجدد برای بازآفرینی دولت پیشین فراهم خواهد آمد. او در گفتوگو با «شرق» عواملی که باعث افزایش احتمال حضور مجدد احمدینژاد میشود را شش عامل میداند. محبیان میگوید: نخستین عامل، خصلتهای شخصی وی است که باعث میشود پذیرای نقش دوم در هیچ صحنهای نباشد. این روزنامهنگار اصولگرا دومین عامل را تشویق و حتی فشار حلقههای اطراف احمدینژاد برای حضور مجدد وی به عرصه قدرت و ادامه برنامههای گذشته عنوان کرد و در تشریح عامل سوم گفت: «عامل سوم فقدان مرجعیت سیاسی کارآمد درون اصولگرایان است. مرجعیتی که بتواند جریان قدرتمند اصولگرایان را بهگونهای مدیریت کند که مانع از حضور افرادی خارج از سیستم موجود باشد.» وی ادامه داد: «در توضیح چهارمین عامل باید گفت، فقدان انسجام تشکیلاتی لازم درون اصولگرایان که عملا نیروی غیرحزبی ولی منسجم و باانگیزه هوادار احمدینژاد را در برابر تشکلهای موجود پیش ببرد، یکی دیگر از عوامل است.» همچنین پنجمین عامل، حسابکردن آنها بر روی ضعفها و ناکارآمدیهای دولت روحانی در حوزههایی مانند مذاکرات هستهای و هدفمندی یارانهها-که ذیل راهحلهای اقتصادی برای رفع مشکلات مردم تعریف میشود - است. به عبارت دیگر اگر دولت در مدیریت توقعهای جامعه دچار ناکارآمدی شود، زمینه را برای احتمال حضور مجدد احمدینژاد فراهم میکند. محبیان احتمال ناتوانی اصلاحطلبان برای گشودن راه ورودی مطلوب به صحنه سیاست از طریق جلب اعتماد نظام را عامل ششم خواند و گفت: بر این مبنا احمدینژاد در مقابل سه جریان اصلاحطلبان فاقد مجوز بازی و اصولگرایان متشبث در بازی، فقط در برابر جریان دولت قرار میگیرد که ناکارآمدیاش میتواند سکوی پرش احمدینژاد باشد.
اما در عین حال موانعی هم فراروی احمدینژاد وجود دارد. نخست آنکه در اینکه نظام برای بازگشت مجدد احمدینژاد تصمیمی گرفته باشد یا به عبارتی سیاست یک «گام به پس» تحقق یابد، ابهام جدی وجود دارد. وی افزود: دوم آنکه به نظر میرسد هنوز اصلاح وجهه احمدینژاد در داخل کشور و نیز در خارج صورت نگرفته است.
برای اصلاح وجهه او که توسط رقبا تخریب شده، ظاهرا رفع ضعفهای رسانهای در دستور کار هوادارانش قرار گرفته و آنها میکوشند اولا ضعفهای دولت فعلی را بزرگنمایی کنند و ثانیا اصلاحطلبان و اصولگرایان را نامطمئن یا ناکارآمد بخوانند، سوم اینکه احمدینژاد را جایگزین مناسبی برای روحانی نشان دهند. محبیان ادامه داد: در چنین شرایطی، موفقیت دولت روحانی- به حدی که به محبوبیت احمدینژاد منجر نشود- و نیز وحدت و بازسازی اصولگرایان نیز در زمره موانع پیشروی احمدینژاد است. من گمان میکنم که از منظر احمدینژاد و هوادارانش، شکست روحانی در مذاکرات یا ناتوانی در حل مشکلات اقتصادی سکوی پرش احمدینژاد به سوی قدرت خواهد بود. تردیدی وجود ندارد که جایگزین فضای اعتدال و مذاکره در صورت شکست این سیاست، بازگشت مجدد رادیکالیسم خواهد بود و باز افراطگرایی فضا را بر عقلگرایی تنگ خواهد کرد. او با اشاره به نقش کلیدی مذاکرات هستهای در این زمینه گفت: با توجه به حماقت دولتهای غربی در اعمال فشار بر ایران حتی در طی مذاکرات، این بازگشت ناممکن نیست. تردیدی ندارم که ترجیح نظام، تقویت فضای اعتدال و عقلانیت و حل مشکلات از طریق مذاکره است اما در صورت ادامه فشارها و تلاش برای تحقیر ملت ایران از سوی غربیها و نیز عدم موفقیت دولت در پرکردن شکافهای طبقاتی و حل مشکلات اقتصادی، بعید نیست که افرادی مانند احمدینژاد مجددا بهعنوان سمبل عدالت و همچنین ایستادگی روی گفتمان استقلال به صحنه برگردند، از سوی دیگر سیاست ایران نشان داده که هیچچیز محال نیست. این فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به انتخابات مجلس گفت: قابل تصور است که احمدینژاد به انتخابات مجلس بهعنوان یک فرصت مینگرد و بعید نیست که ریاست مجلس را فرصتی در شأن خود بداند تا با حضور جدی در مجلس، بر پای دولت فعلی بند زده و در انتخابات آتی به کرسی ریاستجمهوری برگردد. هرچند موانع جدی در برابر این تئوری وجود دارد اما گاهی سیاست از روال محاسبات عقلانی یا استدلالهای مرسوم خارج شده و ناظران را شگفتزده میکند. از اینرو معتقدم بزرگترین شانس برای بازگشت احمدینژاد مذاکرهکنندگان غربی هستند که هرروز اشتباهی پشت اشتباه تکرار میکنند و عملا با برخوردهای تند و بعضا تحقیرآمیز فضا را برای مذاکره و روند اعتدال تنگ میکنند. در این صورت طولی نخواهد کشید که آنها هم هزینه سنگینی را بابت تحلیلهای غلط شرایط خواهند پرداخت.
نه به يارانه، آزمون محبوبيت رييس جمهور؟
بعد از تنها چهار روز از ثبت نام جدید برای یارانهها، روزنامهها دلیل جدیدی برای متهم کردن دیگران به دست آوردهاند.
ابتکار در کنار چند روزنامه دیگر از تلاش ضدملي برخي مخالفان براي جلوگيري از انصراف مردم از دريافت يارانه خبر داده و در شروع مطلبی با عنوان «کمپين در برابر کمپين» نوشته: «من چه ميخوانم و تنبور چه مينوازد؟» اين ضرب المثل ايراني روايت اين روزهاي رسانههايي است که تلاش دولت براي انصراف ثروتمندان از دريافت يارانه را ابزار تضعيف دولتمردان کردهاند.
اعتماد نیز در همین خط خبری در مطلبی با عنوان «پيامك هاي استهزاآميز كجا تهيه مي شود» نوشته: سازندگان پيامك هايي كه در آنها «انصراف از يارانه ها» به استهزا گرفته شده است چه كساني هستند؟ آيا آنها سازمان يافته و در اتحادي نانوشته با يكديگر قرار دارند؟ يكي از سايت هاي طرفدار دولت معتقد است «در شرايطي كه بحث و مساله يارانه ها به منافع ملي و مردمي گره خورده است، فعاليت يك جريان منسجم ضد دولت كه برخي آن را ستاد ضددولتي بله به يارانه نامگذاري كرده اند تشديد شده است. » اين سايت نوشته است: « پس از آنكه دولت با وجود تلاش هاي بسيار زياد موفق نشد نظر مجلس را براي تعويق فاز دوم فدهمندي - به دليل شرايط اقتصادي مردم - جلب كند، جريان ضددولتي كه البته تمام تلاش خود را براي زمين زدن دولت در حوزه هاي مختلف به كار گرفته است، اينك با تشكيل شاخه «بلي به يارانه» درصدد است ضربه ديگري را متوجه دولت كند تا به زعم خود، محبوبيت رييس جمهور را تحت الشعاع قرار دهد.
اين ستاد يا جريان منسجم و ضددولتي «بلي به يارانه» كه در راس آن صداوسيما قرار دارد، با تبليغات تحريك آميز و پخش مكرر و جهت دار سخنان رييس جمهور در مورد يارانه، ضمن تلاش براي ثبت شعار «انصراف از يارانه» به نام رييس جمهور، درصدد است محبوبيت روحاني را برابر با «تعداد انصراف دهندگان از يارانه» معرفي كرده و از اين نگراني و برخي مخالفت هاي مردم با ايده «نه به يارانه»، نهايت بهره برداري را كرده تا به نتايج دلخواه خود برسد. تماس هاي مكرري از سوي نزديكان و مشاوران رييس جمهور با ضرغامي، معاونان و حتي خبرنگاران اين سازمان و همچنين مسوول برخي رسانه هاي ضددولت گرفته شده و صراحتا از آنان خواسته شده از چنين اقدامي جلوگيري كنند و اجازه ندهند منافع ملي و ملت، فداي منافع گروهي برخي جريان هاي خاص شود! محمدرضا صادق، مشاور رسانه يي رييس جمهور نيز با تاييد اين خبر گفت: با رييس، معاونين و حتي خبرنگاران اين سازمان تماس گرفته شده و خواستار توجه بيشتر به اين موضوع شده ايم.
هدف انتقادات رسانههای اصلاحطلب علاوه بر صدا و سیما احتمالا روزنامهای مانند وطن امروز است که در صفحه اول شماره امروز خود جدای از تیتر «نه کدخدا» در مورد موضوع حمید ابوطالبی، دو تیتر دیگر دارد: «مریلا زارعی: نمیتوانم از مردم خواهش کنم یارانه نگیرند» و گزارش «وطن امروز» از چهارمین روز نامنویسی متقاضیان یارانه نقدی
تندروها تلاش میکنند مناطقی را که از دست داده بودند، بازپس بگیرند!
ادامه اختلاف شدید ایران و آمریکا در موضوع معرفی نماینده جدید ایران در سازمان ملل همچنان موضوع مهم صفحات سیاسی روزنامهها است.
صادق زیباکلام در یادداشتی در روزنامه شرق با عنوان «چالش معرفی نماینده ایران در سازمان ملل» نوشته: در این نکته کمتر تردیدی میتوان داشت که آقای روحانی و تیم سیاست خارجی ایشان پیشبینی نمیکردند که انتصاب آقای حمید ابوطالبی، بدل به طوفانی بر سر راه ایران و ایالات متحده شود. اما اکنون برای هرگونه رایزنی و استمزاج نظر طرف مقابل، دیر شده است. ابوطالبی رسما معرفی شده و هرگونه تغییری در این خصوص از جانب دولت آقای روحانی با مخالفت شدید منتقدان دولت مواجه خواهد شد. در واقع مخالفان تنشزدایی با آمریکا و نیز مخالفان توافق هستهای با غرب، بعد از مدتها که با دلخوری شاهد پیشرفت روحانی بودهاند و عملا به جز مخالفت و انتقاد کار دیگری انجام ندادند، اکنون بعد از ماهها فرصت خوبی یافتهاند. بعد از مدتها که به نظر میرسید روحانی در حال گذران «ماه عسل» با غربیها و بهویژه با کاخ سفید است، مخالفان دولت با شور و اشتیاق شاهد بروز یک مشاجره جدی میان تهران- واشنگتن شدهاند. مخالفان دولت امیدوارند که بحران ماجرای ابوطالبی اگر جلو توافق بیشتر هستهای را نگیرد، دستکم، فضای حسننیت و اعتمادی که میان دو تیم مذاکرهکننده بعد از نزدیک به 34 سال به وجود آمده را تا حدودی خدشهدار کند. به همین خاطر است که بهشدت مشغول بزرگنمایی موضع و حیثیتیسازی آن هستند تا مبادا آقای روحانی بپذیرد که فرد دیگری به جای ابوطالبی معرفی کند. اما این فقط تندروهای ایرانی نیستند که بعد از ماهها «کسادی بازار»، به یک «شب عید» رسیدهاند. در آمریکا هم همه کسانی که دلخوشی از توافق هستهای نداشتند اوباما را زیر فشار گذاردهاند تا تحت هیچ شرایطی ابوطالبی را نپذیرد.
در واقع، ابوطالبی بهانهای شده برای تندروهای ایران و آمریکا تا تلاش کنند مناطقی را که ظرف چند ماه گذشته از دست داده بودند، بازپس بگیرند
روزنامه دولتی ایران مانند چند روزنامه دیگر «تأکید ایران برپیگیری ویزای ابوطالبی در سازمان ملل» را مورد توجه قرار داده و نوشته: سکوت رسمی مقامات ارشد دولت امریکا درباره نماینده معرفی شده ایران به سازمان ملل و صدور ویزا برای او ادامه دارد. علی رغم اظهار نظر «جی کارنی» سخنگوی کاخ سفید مبنی بر صادرنکردن ویزا برای «حمید ابوطالبی» امضای رئیس جمهوری امریکا هنوز پای مصوبه کنگره این کشور مبنی بر «ممنوعیت ورود نماینده ایران در سازمان ملل به امریکا»، نیامده است. با این حال چنانکه مسئولان وزارت امور خارجه ایران اعلام کردهاند، تا این لحظه ایران قصدی برای معرفی فرد دیگری جز حمید ابوطالبی ندارد. عباس عراقچی، معاون امور بینالملل وزارت امور خارجه که روز گذشته برخی خبرگزاریها از احتمال معرفی او به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل خبر داده بودند، با تکذیب این خبر گفت: «فعلاً قصد معرفی فرد جدیدی به جای آقای ابوطالبی به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل را نداریم و گزینه ما همچنان او است. موضوع صادر نشدن ویزا برای او را از طریق مکانیزمهای موجود در سازمان ملل پیگیری میکنیم.»
مهدی مطهرنیا در یادداشتی در روزنامه قانون توصیه کرده است که « ايران، نماينده خود را در سازمان ملل تغيير دهد». وی نوشته: سیاستمداران در عین حالی که در چارچوب ظروف مرتبطه قرار دارند و در تاثیر و تاثر متقابل رویدادها و روندها قرار میگیرند باید آن اندازه ورزیده، توانمند و به روز باشند که در هر مقطعی از زمان اَوَلییتها و اولویتها را تشخیص دهند. لذا امروز منفعت ملی ما اقتضا میکند که ماجرای قطعنامه مکرر تجربه شده پارلمان اروپا را که ضمانت اجرایی نیز پشت آن نیست با پرونده هستهای مرتبط نكنیم. از سوی دیگر باید به این فهم نائل آییم که حتی رسیدن به یک تعهدنامه نهایی در ماجرای هستهای، بازی را به اتمام نمیرساند بلکه دورهای از دورههای مکرر بازی است كه به یک نتیجه نسبی وارد میشود. لذا به نظر میرسد مسائلی چون سفیر ایران در سازمان ملل و قطعنامه اروپا را نباید در پیوند با پرونده هستهای دید. بارها روی داده است که نمایندگانی از سوی کشور مبدا معرفی شدهاند و کشور مقصد به آنها پذیرش نداده است. امروز باید بپذیریم که مقر سازمان ملل در نیویورک قرار دارد؛ آمریکا نیز خود را زخم خورده بحران سفارت آمریکا در ایران میداند. فلذا با توجه به حساسیت افکارعمومی و سوءاستفاده نئوکانها علیه اوباما، حتی اگر آمریکاییها این حقیقت را بپذیرند که این دیپلمات برجسته و متبحر ما در آن زمان تنها به عنوان مترجم در میان دانشجویان پیروان خط امام حضور داشته، میتواند فضا سازی منفی را علیه دولت اوباما از سوی نئوکانهای آمریکا به وجود بیاورد. از این سو با توجه به عملکرد اوباما در مقاومت در برابر کنگره در جریان اعلام وتوی احتمالی علیه هرگونه تحریم علیه ایران، ایران میتواند امروز با تغییر سفیر پیشنهادی خود جواب مثبتی به دولت اوباما عرضه کند و چالشی را که نمایندگان تندروی سنای میخواهند فراروی دولت آمریکا و دولت ایران قرار دهند از یک تهدید عملیاتی به یک فرصت عملیاتی برای ایجاد فضای مساعد تبدیل کند. تا همانگونه که اوباما به این درک عملیاتی رسیده که باید در برابر تحرکات مثبت دولت ایران در جهت تعامل سازنده در برابر تندروهای آمریکایی از خود مقاومت نشان دهد، ایران هم تندروهای آمریکایی را در این زمینه با چالشی جدی روبه رو سازد. ایران از دیپلماتهای برجسته تهی نیست. در وزارت امور خارجه ایران دیپلماتهای برجستهای وجود دارند که به سان آقای ابوطالبی دارای تبحر و جایگاه تعریف شده هستند. این تحرک باید به گونهای صورت پذیرد که دنیا متوجه شود ایران استوار از حقوق خود دفاع میکند و در همان حال در تمام وجوه به جای تقابل به تعامل میاندیشد.
این در حالی است که نظر روزنامه جوان چیز دیگری است. این روزنامه در شرح «توصيه كارشناسان به لزوم ايجاد كمپين ديپلماتيك عليه دولت امريكا» در بخشی از مطلبی با عنوان «دولت پاي عزت پاسپورت ابوطالبي بايستد» نوشته: يك كارشناس كه خواست هويتش افشا نشود در گفتوگو با روزنامه جوان، به دولت پيشنهاد داد كه اين مسئله را مسكوت بگذارد و پس از گذشت چند ماه نمايندهاي جديد را معرفي كند و به اين بحران بدون چالش پايان دهد. در همين حال بعضي ديگر از كارشناسان بر لزوم برخورد جدي و ايجاد كمپيني براي مقابله با اين اقدام امريكا تأكيد داشتند. در همين خصوص حسن بهشتيپور، كارشناس روابط بينالملل اظهار داشت: ما بايد اين مسئله را پيگيري كنيم، حتي اگر به نتيجه نرسيم و به دبيركل سازمان ملل نامهاي بنويسيم تا اجازه ندهد يك رويه حقوقي شكل بگيرد كه در اين موارد امريكا اعمال سلقيه بكند و اعلام كند چه كسي صلاحيت دارد و چه كسي صلاحيت ندارد.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است