آفتاب
گفتگوی نوروزی با عارف لرستانی:

بعضی برنامه سازهای تلویزیون به شبکه «من و تو» چشم دوخته اند/ ایجاد تعادل در زندگی با حافظ

بعضی برنامه سازهای تلویزیون به شبکه «من و تو» چشم دوخته اند/ ایجاد تعادل در زندگی با حافظ

 بازیگر مجموعه تلویزیونی «شوخی کردم»  با اشاره به اینکه بعضی برنامه سازهای تلویزیون به شبکه‌های ماهواره‌ای مثل«من و تو» چشم دوخته‌اند گفت: این شبکه‌ها سطح سلیقه آدمی را پایین می‌آورد و ارتباطی با دغدغه‌ها و مسایل ما ندارد.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: عارف لرستانی را بیشتر با کارهای مهران مدیری می شناسیم، حتی شروع کار حرفه ای بازیگری‌اش هم با مهران مدیری بوده است. وی در این سال ها در بیشتر آثار طنز مدیری حضور داشته البته خودش در این گفتگو تاکید می کند که در میان این همکاری ها یک وقفه حدودا چند ساله بوجود آمده است که به خاطر آن نتوانسته در چند اثر مدیری فعالیت داشته باشد و از میان آنها نبودنش در «شب های برره» را یکی از حسرت های زندگی خود عنوان می کند. طنازانه ترین نقشی که از او در خاطرم هست و در مقابل خودش هم به آن اعتراف می کنم نقش بلدالملک یا رئیس نظمیه در «قهوه تلخ» است.

لرستانی بسیار بشاش و خوشرو و گرم است و در هنگام حرف زدن با او اصلا خسته نمی شوید، مخصوصا که از هر دری وارد شوید حرفی برای گفتن دارد.

عارف لرستانی غیر از بازیگری علایق دیگری هم دارد که آنها را به عنوان یک علاقه صرف و تفریحی نگاه نمی کند، مولانا می خواند، از حافظ می گوید و خواندن حماسه های فردوسی را یک ضرورت می داند. او حتی می نویسد و هم اکنون چند طرح و فیلمنامه دارد که منتظر است تا بعد از سال نو آنها را عملی کند. لرستانی مستندسازی هم می کند، یکی از اهدافی هم که پیگیری می کند این است که یکی از موسیقی های کردستان به نام اهوره را بدین وسیله ثبت کند. 

وی در این گفتگو به اولین همکاری های خود با مدیری اشاره می کند و اینکه آخرین مجموعه مدیری چقدر با جامعه امروز ایران همراه است. لرستانی معتقد است کسانی که به دیدن برنامه های فارسی وان عادت کرده اند چندان با این نوع از شوخی ها و طنزها ارتباط برقرار نمی کنند چون از جامعه و معضلات آن چندان آگاهی ندارند.

لرستانی در این گفتگو از علاقه خود به عرفان ایرانی می گوید و اینکه حافظ می تواند به طور مثال با یک بیت شعر تعادل را در زندگی نشان دهد. این بازیگر همچنین در بخشی از این گفتگوی نوروزی از اینکه آیین های نوروز برایش بسیار اهمیت دارند، سخن می گوید و اینکه حتی اگر ایران نباشد با خودش هفت سین می برد.

گفتگوی ما را با وی در زیر می خوانید:

*دوست دارم بی مقدمه از همکاری با مهران مدیری بپرسم، چون شما بیشتر از همه با کارهای مدیری شناخته شده‌اید.

- ابتدا باید از شروع بازیگری ام بگویم. من سال سوم دانشگاه بودم، تئاتر می خواندم که با مدیری آشنا شدم و اولین کار تصویری ام را با وی انجام دادم. و این همکاری ها ادامه پیدا کرد. در واقع از آنجایی که مدیری به من لطف دارد در همه کارهایش مرا دعوت می کند و چه کسی می تواند در برابر پیشنهاد همکاری با مدیری مقاومت کند. من متاسفانه در بعضی از کارهای او مثل «پاورچین» و «نقطه چین» نبودم و سر پروزه دیگری حضور داشتم و الان یکی از حسرت های زندگیم این است که در «شب های برره» بازی نکردم. فکر می کنم هر بازیگری دوست دارد با مدیری همکاری کند. همکاری با مدیری عالی است و من خوشحالم در دوره ای بازیگر شدم که مدیری کارگردانش است.

*شما هم اکنون در مجموعه «شوخی کردم» آخرین کار مهران مدیری حضور دارید، به نظر خود شما این مجموعه چقدر با حوادث روز جامعه همراه بوده است؟

- خیلی همراه و درگیر بوده است. من می بینم کسانیکه با مسایل روز آشنا نیستند چندان با کار ارتباط برقرار نمی کنند. افرادی با این مجموعه ارتباط برقرار می کنند که اخبار روز و مسایل سیاسی فرهنگی و اجتماعی را هر روزه دنبال می کنند. خود من اخبار را مکرر پیگیری می کنم اما آنهایی که شبکه هایی چون فارسی وان نگاه می کنند و تفکرشان در حد و اندازه فارسی وان است و حتی آشنایی با مسایل روزگار خود ندارند، چندان متوجه این شوخی ها و طنزها نمی شوند و بعد ادعا می کنند که کار ضعیف است. درواقع اگر با مسایل جامعه آشنا بودند می فهمیدند که ما چه حرف های مهمی را بیان می کنیم. حتی گاهی بعضی از دوستان و آشنایان وقتی می بینند من زمانیکه به منزل می رسم باز هم پیگیر اخبار هستم و شبکه های خبری را نگاه می کنم، عصبی می شوند و می گویند که شبکه فارسی وان را بیاورم و من می گویم که اصلا فارسی وان ندارم.

*چرا فارسی وان ندارید؟

- من علاقه ای به این شبکه ندارم، سطح سلیقه آدمی را پایین می آورد و ارتباطی با دغدغه ها و مسایل ما ندارد. آدم هایش از جنس ما این نیستند و موضوعاتش هم نسبتی با موضوعات جامعه ما ندارد.

*فکر می کنید با همه این مسایل چرا باز هم عده ای به دیدن این برنامه ها بسنده کرده اند؟

- چون تلویزیون ما برنامه ای برای مخاطبانش ندارد. البته تلویزیون ثابت کرده است زمانیکه برنامه خوب دارد مردم پای این برنامه ها می نشینند و واقعا ماهواره های خود را خاموش کرده اند اما در حال حاضر ما برنامه خوب و برنامه نویس خوب نداریم. با کمال تأسف، من بارها دیده ام برنامه هایی در تلویزیون می سازند که به تقلید از شبکه «من و تو» است و بعد حتی از ما می خواهند بعنوان داور در این برنامه ها شرکت کنیم و خودشان هم می گویند که این برنامه مثل فلان برنامه شبکه «من و تو» است. یعنی انگار عده ای به آن شبکه چشم دوخته اند و بر این اساس برنامه می سازند. ظاهرا همه آدم های نابغه از تلویزیون ما رفته اند و عده ای نمی دانند چه می کنند.

مثلا در مسابقه سینمایی «چهار، سه، دو، یک» برنامه ای که محور آن بازیگری است، عده ای از جوانان تنها به تمسخر گرفته می شوند. من از کارگردانان و بازیگران مطرحی که به این برنامه می آیند و آن را داوری می کنند، تعجب می کنم. میکائیل شهرستانی که بهترین بازیگر تئاتر ماست چرا به این برنامه می رود؟ فرزاد موتمن چرا داوری چنین برنامه ای را می پذیرد؟ من چون این افراد را قبول دارم نامشان را می آورم و بعد تلویزیون با برگزاری چنین مسابقه غیر حرفه ای نام این افراد را هم خراب می کند.

برنامه سازان غیر متخصصی این نام ها را خراب می کنند. تست هایی که در این مسابقه گرفته می شوند، حرفه ای نیستند و اگر خود بازیگر حرفه ای در آن جایگاه قرار بگیرد، وقتی بخواهند از او به این شکل سوال بپرسند چندین و چند تپق می زند. آنوقت چطور از جوانی که آموزش ندیده انتظار دارند.

*چرا پس اصلا چنین برنامه هایی ساخته می شوند؟

- چون در تلویزیون ما آدم های فنی وجود ندارد. بیشتر این برنامه سازان کارمندان دولت هستند که می خواهند ماه به ماه حقوق خود را بگیرند. اینها به دلیل در انحصار بودن تلویزیون ماست وگرنه رسیدن به نقش، یک پروسه است، از خواندن متن تا گریم و لباس و رفتن جلوی دوربین و تمرین. مگر می توان از یک جوان انتظار داشت متنی را که تاکنون نخوانده است، بازی کند.

*فکر می کنم وجود چنین مسایلی تا حدی به نگاه هنرمندان ما هم بازمی گردد، اگر بخواهم به طور کلی سوالم را بپرسم چه لزومی دارد که هنرمندان به سایر حوزه ها هم حتی اگر مربوط به کارشان نباشد نیم نگاهی داشته باشند؟

- ببنید اصولا کسیکه هنرمند است و در عرصه هنر کار می کند، لازم نیست سیاستمدار و یا سیاسی باشد اما باید از سیاست بداند. یک هنرمند لازم نیست نقاش خوبی باشد اما باید نقاشی خوب و حرفه ای را بشناسد. نباید جامعه شناس و یا اقتصاددان باشد اما باید به دغدغه های جامعه و مسایل اقتصادی کشورش آگاه باشد. شناخت نقاشی احتیاجی به این ندارد که خود هنرمند قلم به دست بگیرد و نقاشی کند مثل کارگردانی که نورپرداز نیست اما باید نور خوب و بازی خوب را بشناسد. ما به عنوان هنرمند باید از تمام مسایل جامعه خود آگاهی داشته باشیم. خود من موضوع مطالعاتی مورد علاقه ام در زندگی خصوصی، ادبیات و تاریخ است. مولانا و حافظ و خیام می خوانم که شاید ارتباطی هم با طنز و کار من نداشته باشند من بیشتر از اینکه سینما بخوانم ادبیات دوست دارم.

*ذهنیت خود من این بود که شما شاید بیشتر با فیلم و سینما آن هم در ژانر کمدی مانوس باشید تا ادبیات.

- البته به آنها هم می پردازم، اما ادبیات بیشتر برایم دغدغه است. من شاید 5 هزار صفحه درباره حافظ خوانده باشم، اما حرفم این است که من به عنوان کسیکه به مولانا و حافظ علاقمندم قرار نیست در این قالب ها قرار بگیرم و به طور مثال نقد و مقاله درباره شان بنویسم. من باید فردوسی بخوانم و باید حماسه را بشناسم.

*چه ضرورتی دارد که می گویید باید بشناسید و یا چه احساسی با مطالعه این افراد دارید؟

- من عرفان ایرانی را دوست دارم. چگونگی رفتار و نوع نگرش عرفا در زندگی به من کمک می کند و به من لذت می دهد. از عارفی به طور مثال پرسیدند که آیا در زندگی خدا وجود دارد یا خیر؟ و او پاسخ می دهد اگر وجودش به تو آرامش می دهد هست و اگر آرامش نمی دهد، خدایی نیست. خیام، مولانا و حافظ به من آرامش می دهند پس من مطالعه شان می کنم. دنبال دلیل نباشید من از مطالعه آنها لذت می برم.

*می توانید از جمله شعرهای حافظ یا مولانا را که دوست دارید بیان کنید؟

- شعری هست که من آن را بسیار دوست دارم و سرلوحه زندگی خود قرار داده ام و در آن گفته شده: «صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد/ ورنه اندیشه این کار فراموشش باد» این بیت تعادل را در زندگی نشان می دهد. یعنی اینکه حتی اگر لذت و خوشی هست باید قدر و اندازه آن را نگه دارید.

همچنین شعر نو از حسین منزوی، اخوان ثالث، محمدعلی بهمنی را دوست دارم و در کل فکر می کنم زندگی بدون شعر مثل غذای بدون نمک است.

*چقدر خود شما دست به قلم می شوید؟

- من چند فیلمنامه و چند طرح مستند نوشته ام، یکی از این مستندها را با عنوان «تهرانیکا» ساخته ام و باقی به دلیل نبود بودجه فعلا خوابیده است. کارهای مستندی دارم که امیدوارم بعد از نوروز بتوانم آنها را بسازم. علاقه بیشترم به مستند است، چون فکر می کنم چیزهایی در حال نابودی هستند و ما بعنوان کسانیکه کار هنری می کنیم وظیفه داریم که آنها را ثبت کنیم تا اگر به طور کامل از بین رفتند حداقل نشانه ای از آنها داشته باشیم. مثل بسیاری از موسیقی های سنتی ما که هم اکنون نشانی از آنها نیست.

*منظور چه نوع موسیقی هایی است؟

- من خودم کرد هستم. در این منطقه موسیقی ای به اسم هوره وجود دارد که از اهورامزدا می آید که سروده های اهورا مزدا و یا شاهنامه فردوسی را به کردی با آن می خواندند. الان این موسیقی ها در میان جوانان دیگر جایگاهی ندارند، من فکر می کنم باید به شکلی کلاسیک این موسیقی ها را ثبت کرد. شاید چیزی در حدود 5 یا 6 هزار سال طول کشیده است تا این موسیقی ها به ما رسیده‌اند و حالا به تدریج در حال نابودی هستند. باید آنها را به نحوی ثبت کرد که نسل های بعد از ما بدانند ما چه موسیقی هایی داشته ایم و چه موسیقی هایی گوش می‌کرده ایم.

*خود شما چه موسیقی هایی بیشتر گوش می کنید؟ و از چه کسانی؟

- موسیقی سنتی از استاد شهرام ناظری، محمدرضا شجریان، همایون شجریان، علیرضا قربانی، سالار عقیلی.

*آخرین بار چه کنسرتی رفتید؟

- فکر می کنم پاییز همین امسال به کنسرت شهرام ناظری رفتم.

*فکر می کنید چرا بعضی برای بازیگری در کمدی جایگاه پایین تری نسبت به کار جدی قایل هستند؟

- به نظرم اینگونه نیست، اما تا حدی فکر می کنم به سواد آدم ها بر می‌گردد.

*چقدر به خود بازیگران کمدی مربوط می شود؟

- مقایسه بازیگران کمدی و بعد نتیجه گرفتن درباره یک ژانر مثل این است که شما هم درامی از اصغر فرهادی داشته باشید و هم اثری در جایگاهی بسیار پایین تر و بعد بگویید همه کارهای اینچنینی ضعیف هستند. ما کار خوب و بد با هم داریم، بله کسانی هم هستند که طنز را نمی شناسند و بعد کار طنز می کنند. اما با این مقایسه نباید منتقدی بیاید و کمدین ها را بکوبد.

*فکر می کنید کمدی جایگاهی را که باید در جامعه امروز پیدا کرده است؟

- بله پیدا کرده است. چون من به طور مثال برخورد مردم را با خود می بینم و اینکه چقدر مردم با ما خوب برخورد می کنند. من همیشه گفته ام که بهترین مردم هنرشناس ایرانی ها هستند. زمانیکه من کمدی را شروع کردم 26 سال داشتم و الان 42 سال دارم، اما در این سال ها هیچ برخورد بدی ندیده ام.

*یکی از آیتم هایی که بسیار در طنز ها دیده شده، شوخی با برنامه های ماهواره است. به نظر شما خود این کار به نوعی تبلیغ نیست؟

- خیر، طنز به خودش اجازه می دهد که با هر پدیده ای شوخی کند. اگر ما با ماهواره شوخی می کنیم، آن را به نقد و چالش می کشیم تا مردم درباره آن فکر کنند. ببینند که آیا آن برنامه آنقدر ارزش دارد که بخواهند جدی به آن نگاه کنند. در واقع ما نقطه ضعف ها را در قالب طنز نشان می دهیم.

*دوست دارم کمی هم درباره نوروز بگویید و اینکه اصلا این ایام و حتی لحظه سال تحویل چقدر برای شما اهمیت دارد؟ به طور مثال این آیین را چگونه برگزار می کنید؟

- من زمان سال تحویل ایران نیستم، اما آنقدر این مراسم برای من و همسرم مهم است که با خود هفت سین هم به سفر می بریم چون معتقدم سنت ها را حتی اگر در ایران هم نباشید باید رعایت کنید و انجامشان بدهید.

از مردم هم می خواهم که ایرانی بودن خود را حفظ کنند، درباره نوروز اطلاعات کسب کرده و آن را به نسل های بعد هم انتقال دهند. خیلی خوب است که فلسفه هفت سین را بدانند و با آن آشنا باشند.

*متاسفانه این روزها ما کمتر خود را درگیر دانستن این موارد می کنیم، به نظر شما چرا اینچنین است؟

- وقتی در تلویزیون ما هفت سین را اشتباه می چینند، من مخاطب هم سنت های خود را به اشتباه یاد می گیرم و یا اصلا یاد نمی گیرم. تلویزیون هفت سین می چیند و سکه را هم بعنوان یکی از سین ها بیان می کند. درحالیکه سکه جزو هفت سین نیست بلکه بودن آن به خاطر برکتی است که دارد.

*البته در این مورد شنیده های زیادی درباره هفت سین وجود دارد که گاهی آدم را گیج می کند.

- ببینید هفت سین هفت گیاه بوده است که با سین شروع می شوند و ریشه خوراکی دارند و غیر از اینها ما در زبان فارسی گیاهی نداریم که این دو را با هم داشته باشد. بنابراین اگر این دو مورد در هفت سین رعایت نشود، اشتباه است.

سنجد، سمنو، سیر، سرکه (ریشه گیاهی دارد)، سیب، سماق، سبزه (سبزه هم ریشه گیاهی دارد چون با جو و یا گندم درست می شود که خوراکی است)، این 7 گیاه هستند. این خیلی فاجعه است که تلویزیون ما اطلاعات غلط بدهد، پس درخواست من این است که مردم خودشان مطالعه کنند.

* اگر کسی بخواهد به سفر برود چه شهرهایی را پیشنهاد می کنید که مردم ببینند؟

- کرمانشاه شهر خودم را پیشنهاد می کنم، طاق بستان، بیستون یا بقستون که به معنای خانه خدا بوده، معبد آناهیتا، ریژاب که به معنای ریزش آب بوده، قصر شیرین، تکیه معاون الملک همه اینها مناطقی هستند که باید رفت و انها را دید.

گفتگو از عطیه موذن

کد N201973

وبگردی