آفتاب
واشنگتن پست:

نه روسیه, شوروی سابق و نه دوران، دوران ˈجنگ سردˈ است

نه روسیه, شوروی سابق و نه دوران، دوران ˈجنگ سردˈ است

تهران- ایرنا- روزنامه واشنگتن پست نوشت: اوضاع اوکراین دوران ˈجنگ سردˈ را در اذهان زنده کرده است؛ اما نه روسیه کنونی شوروی سابق است و نه تهدیدهای امروز فراروی جهان تهدیدهای دوران جنگ سرد, و در حقیقت بحث احیاء جنگ سرد به کلی منتفی است.

ˈمارک کرامرˈ در این گزارش نوشت:20سال از فروپاشی شوروی می گذرد و امروز تهاجم روسیه به اوکراین دشمنی های کهنه را زنده و بحث ˈجنگ سرد ˈ را بار دیگر به طور جدی مطرح کرده است .

ˈولادیمیر پوتینˈ افسر سابق ˈکا.گ.بˈ KGB هم در نقش آخرین دشمن غرب در مسکو در این فضای مسموم خودنمایی می کند .

به لحاظ مقایسه تاریخی مقطع کنونی با برهه ˈجنگ سردˈ خالی از لطف نیست که نظری اجمالی بر ویژگی های جنگ سرد بیفکنیم.

1.در دوران ˈجنگ سرد ˈهویت دشمن به خوبی مشخص بود. در آن دوران اختلاف نظری جدی بر سر ماهیت تهدید وجود داشت. در اواخر دهه های 1940 و 1950، خطر جدی از جانب کمونیست ها و پیروان سایر ایدئولوژی ها متوجه واشنگتن بود. پس از آنکه ˈهری ترومنˈ در سال 1950 نیروهای امریکایی را عازم شبه جزیره کره کرد , بسیاری در کنگره هشدار دادند که نباید در باتلاق آسیا فرو رفت،خطر حقیقی در اروپا و از ناحیه ˈجوزف استالینˈ است.

تظاهراتی هم که در دهه های 1960 و 1970 در سطح جهان در اعتراض به جنگ ویتنام برپا شد, این سوال را به طور اساسی مطرح کرد که دشمن حقیقی کیست؟

آیا دشمن چین است, شوروی است, و یا کمونیست های ویتنام؟

همین سوال ها در دهه 1980 هم در قضیه کمک به شبه نظامیان ضدکمونیست در نیکاراگوئه مطرح شد.

اهداف جنگی امریکا در طی دوران های گوناگون دستخوش تغییر و تحول شده است.

ˈمائوتسه دونگˈ در چین زمانی بزرگترین خطر برای امریکا محسوب می شد, اما در پی درگیری چین و شوروی در سال 1969، دولت آمریکا سیاست نزدیکی با پکن را در پیش گرفت.

امریکا در سالهای دهه 1970 هم سیاست تنش زدایی را با شوروی اتخاذ کرد و همین رویه را با متحدانش در اروپا در پیش گرفت.

در دهه 1970 و اوائل دهه 1980 که تنش ها میان امریکا و شوروی ظاهر شد , اروپای غربی هم در فکر تنش زدایی با بلوک شوروی بر آمد.

2. راهبرد پیروزی بخش امریکا در جنگ سرد در یک کلمه خلاصه می شود: سیاست ˈمداراˈ.

سیاست خارجی آمریکا هرگز بر محور یک راهبرد واحد استوار نبوده است. در دوران جنگ سرد در موضوعات مهم، امریکا برای ممانعت از گسترش نفوذ شوروی حتی تلاش هم نمی کرد و حتی راضی شد که موفقیت های کمونیست ها و نیروهای چپ گرا را هضم کند و بپذیرد.

بعد از به قدرت رسیدن کمونیست های مورد حمایت شوروی و چین در چکسلواکی در سال 1948 ، امریکا هیچ عمیات نظامی و یا سری برای سرنگونی حکومت های این کشورها به عمل نیاورد.

تقابل امریکا برای مهار کردن قدرت سلطه گری شوروی در اشکالی متفاوت ظاهر شد.

امریکا اشغالگری کره شمالی در کره جنوبی را دفع کرد, ورود شوروی به غرب اروپا و ژاپن را مسدود کرد و در سایر موارد, تلاش هایش به ویژه در هندوچین برای جلوگیری از پیشروی کمونیست ها ناموفق ماند.

حتی در افغانستان در دهه 1980 , کمک محرمانه به شبه نظامیان مخالف کمونیسم هم مانع از جلوگیری از گسترش سطح نفوذ شوروی نشد.

هرچند مقاومت تحت حمایت آمریکا در شوروی, نقش به سزایی در تصمیم گیری ˈمیخائیل گورباچفˈ برای عقب کشیدن نیروهای شوروی از افغانستان ایفا کرد اما دولت کمونیست کابل تا زمان اضمحلال شوروی همچنان در قدرت باقی ماند.

در آن هنگام همه تلاش امریکا این بود که تمامی رژیم های چپ گرا را سرنگون سازد .

این هدف با کودتا در ایران درسال 1953 (1332) , در گواتمالا در 1954 , در شیلی در 1973 و نیکاراگوآ در دهه 1980 و با اقدام یک جانبه نظامی در 1965 در جمهوری دومینیکن و گرانادا در سال 1983 محقق شد.

این اهداف در دو نقطه به شکست انجامید:کوبا در سال 1961 و نیکاراگوآ در دهه 1980.

به موازات این اقدامات براندازانه, امریکا رویکرد دیپلماسی و مساعدت های اقتصادی و نظامی را نیز با کشورهایی که از حوزه شوروی بریده بودند، به جریان انداخت.مصادیق بارز این رویکرد یوگسلاوی بعد از سال 1948 , چین در دهه 1970 و مصر بعد از سال 1973 بودند.

امریکا معتقد بود که ˈ مداراˈ یک شعار است الگوی سیاست گذاری نیست.

3.درمقایسه با خطر امروز تروریسم , اوضاع در دوران جنگ سرد با ثبات بود.

به قول ˈدیوید ایگنیشسˈ نظریه پرداز واشنگتن پست,در دوران جنگ سرد ثبات نسبی در جهان حاکم بود. دو ابر قدرت قواعد بازی را خوب می شناختند. امروزه ما از آن دوران به عنوان روزهای خوب گذشته یاد می کنیمˈ.

البته اینطور هم نیست چراکه ثبات در آن دوران نیز در پاره ای از ایام به هم می ریخت.

روابط واشنگتن - مسکو اغلب اوقات بحرانی می شد, حتی روابط دو کشور با چین .

روابط ترکیه و ایران هم بعد از جنگ جهانی دوم متشنج شد. در آن ایام محاصره برلین در سال های 49-1948 , جنگ شبه جزیره کره ؛ بحران های ˈکیمویˈ و ˈ ماتسوˈ در سال های دهه 1950 هم اتفاق افتاد و یا بحران موشکی کوبا که جهان را تا آستانه یک جنگ هسته ای سوق داد.

سرانجام نیروهای مسلح چین و شوروی وارد درگیری با نیروهای امریکایی در جنگ ویتنام شدند.

و اما مبداء ظهور تروریسم را در دوران حاضر نمی توان محدود به واقعه یازده سپتامبر 2001 دانست . تروریسم در زمان جنگ سرد هم وجود داشت.

در یک نگاه مقایسه ای , سطح حملات تروریستی سالانه در عرصه بین الملل در اواخر دهه 1960 و اوائل 1970 بسیار بیشتر از سال 1989 بود. در دوران جنگ سرد مهم ترین گروه های تروریست , زاده بلوک شوروی بودند .

4. در دوران ˈجنگ سردˈ مبارزه مسلحانه گران تمام شد بدون آنکه صلحی پایدار به ارمغان آورد.

این نظریه که ˈجنگ سردˈ صلح پایدارˈ را ارزانی داشت , کاملاˈباطل است . قائل بودن به این نظریه یعنی اینکه ما هیچ چیز از معنای حقیقی ˈصلح ˈ نمی دانیم .

چندان هم نباید قائل به این نظریه بود که ˈجنگ سردˈ صلح پایدارˈ را ارزانی داشت.

جنگهای ویرانگر آن دوران موید این ادعا هستند.

اسناد محکمی در ˈپروژه گزارش امنیت بشر ˈ موجود است که بر کشته شدن میلیون ها انسان که اکثرشان هم غیرنظامی بودند در جنگ های شبه جزیره کره, جنگ ویتنام , جنگ های داخلی در امریکای مرکزی و جنوب آفریقا و جنگ های متوالی در خاورمیانه و جنگ شوروی در افغانستان دلالت دارند.

به این کشتارها باید قربانی شدن میلیونها انسان بدست دولتهای متبوع این قربانیان را هم افزود نظیر کشتارهایی که مائو ˈدر چین و ˈپل پوتˈ در کامبوج انجام دادند.

سیر این کشتارها در امریکای لاتین و افریقا نیز که در دوران جنگ سرد مورد حمایت غرب قرار داشتند، اتفاق افتاد.

5. اینک با حضور پوتین در راس قدرت در روسیه, ˈجنگ سرد ˈ در حال بازگشت است .

پوتین همچنان در تفکرات دوران شوروی و حاکمیت KGB بسر می برد.

امروز روسیه در ابعاد قدرت شوروی سابق نیست و کفایت های یک ابرقدرت بودن را ندارد. ارتش روسیه فقط در یک پنجم ابعاد ارتش شوروی سابق است.

وانگهی, روسیه امروز داعیه های ایدئولوژیک شوروی را ندارد.

کمونیسم دیگر تعریف اصولی خود را از دست داده است. در دوران جنگ سرد ایدئولوژی مارکسیسم ˈ حقیقتاˈ صاحب پیروانی ناب در جهان سوم و حتی در جهان غرب بود به خصوص در دو کشور فرانسه و ایتالیا که احزابی قوی را هم در این دو کشور هدایت می کرد.

روسیه امروز از این جاذبه قوی شوروی آن روز بی بهره است.

روسیه امروز حتی با پوتین هم آزادتر از شوروی آن روزگار است.

مبتنی بر همین اصول, شراکت حقیقی میان امریکا و روسیه ناممکن است .

با وجود این, دو کشور هنوز منافع مشترک عدیده ای در موضوعاتی همچون تعامل با تروریسم , موضوعات در حیطه محیط زیست , بهداشت عمومی, قاچاق انسان و قاچاق سلاح دارند.

پوتین به نظر می رسد مصمم به مسموم کردن روابط امریکا - روسیه است.

با این تفاسیر, امکان وقوع یک جنگ سرد دیگر به طور کل منتفی است.

مترجمام**1591**1856

http://www.washingtonpost.com/opinions/five-myths-about-the-cold-war/2014/03/13/e8f00f56-a4a5-11e3-84d4-e59b1709222c_story.html
کد N184929

وبگردی