آفتاب

پراگ،کابل،کیف!آیا تاریخ در حال تکرار است؟

پراگ،کابل،کیف!آیا تاریخ در حال تکرار است؟

آیا مسکو حاضر به قبول تبعات حمله به اوکراین خواهد بود؟بعید میدانم.گرچه و به حسب عادت نمیتوان رفتار کرملین را پیش بینی کرد . نمیدانم بنای قرمز رنگ کرملین !! چه خاصیتی دارد که ساکنانش را غیر قابل پیش بینی و عجیب و غریب میکند!!.اینکه باورکنیم کرملین به هر بهانه ای مترصد دست زدن به اقدامی ازجنس رفتار های دوران شوروی است،تا حد زیادی امری غیر قابل تصور است.


اختلاف میان روسیه و غرب خصوصا ایالات متحده بر سربحران اوکراین واقعی ست. شک نکنید. اما از آن بوی آغاز جنگ سرد هم استشمام نمیشود. در این هم شک نکنید. این قابل توجه کسانی که در آرزوی آغاز دورانی بحرانی از نوع سرد یا گرم میان بلوک شرق و غرب به سر می برند.
اینکه باورکنیم کرملین به هر بهانه ای مترصد دست زدن به اقدامی تمام عیارو نظامی ازجنس رفتار های دوران اتحاد جماهیر شوروی مانند اشغال پراگ یا حمله به افغانستان است،تا حد زیادی امری غیر ممکن وبعیدبه نظر میرسد .بیشتر به این دلیل که هم پوتین و هم استراتژیست های نظامی روسی خوب میدانند چنین مداخله ای نه حمایت افکارعمومی داخلی و جهانی را به دنبال دارد،نه مشکلات اقتصادی روسیه اجازه چنین مداخله ی تمام عیاری را میدهد،نه افسران نظامی روس خاطره اینگونه مداخلات دردیگر سرزمین ها را به این زودی ها فراموش خواهند کرد و نه موقعیت استرتژیکی اوکراین اجازه چنین مداخله بی محابائی را خواهد داد. تازه همه این شاخص های منفی به جز 3 شاخص دیگر در برابر کرملین است.
1- تمام سرمایه گذاری ها و همکاری های مشترک استرتژیک و بلند مدت روسها درتعامل باغرب و به ویژه ایالات متحده از بین خواهد رفت.این را هر دو طرف به خوبی میدانند.
2- اعتبارکرملین پس تشکیل فدراتیو روسیه در نزد دولتها ی جهان به عنوان کشوری که نگاه توسعه طلبانه جماهیری شوروی را کنار گذاشته ،از بین خواهد رفت.
3- هر گونه اقدام رسمی نظامی علیه اوکراین منجر به شروع یک جنگ تمام عیار چریکی در منطقه خواهد شد. با این تفاوت که بازیگران این جنگ نه صرفا ملی گرایان اوکراینی که تمامی ظرفیت های با انگیزه ، بالقوه و متراکم چریکی مناطق چچن ،اینگوش ،آبخازی وکل منطقه شمال قفقازخواهند بود.(البته بنا به دلایل خودشان).اما گزینه های مسکو برای مدیریت بازی  چه خواهند بود؟
نخست، ادامه کشمکش سیاسی با رهبران اروپا در بالا و فشار نظامی محدود و حساب شده به نیرو های محلی در پائین، تا زمان حصول یک توافق سیاسی مثلا کنار رفتن دولت فعلی کیف و بازگشت یاکونویچ.این تقریبا محال است.
دوم، پرهزینه کردن اقدامات رهبران فعلی اوکراین برای آنها و مردم اوکراین با جدا کردن رسمی منطقه کریمه از سرزمین مادری با استفاده از نیرو های شبه نظامی و میلیتسیای منطقه ای مورد حمایت ارتش روسیه.این کار شاید شدنی باشد، اما برخلاف تصورهزینه آن تنها متوجه مسکو نیست، بلکه برای رهبران کنونی اوکراین نیز در آینده مسئله سازو پر هزینه خواهد شد. شک نکنید. آنها باید روزی پاسخگوی جدائی این سرزمین و عدم توافق با روسها باشند. سوم، پوتین علی رغم فشار های کنونی، بی میل به توافقی با آمریکا نیست. او فشار را در بالا افزایش خواهد داد تا زمان یک توافق سیاسی. مثلا انجام انتخابات.نوعی توافق برای برگزاری انتخاباتی آزاد طی 2 تا 3 ماه آینده که در آن هر دو طرف با مدل روسی با سهم مساوی نیرو های خود را وارد انتخابات میکنند. به تصور من روسها انتخابات را به نفع خود تمام خواهند کرد. امابا یک توازن استراتژیک قابل قبول برای همه طرف های سیاسی پوتین صرفا مترصد است هزینه های طرف مقابل را به شدت افزایش دهد. همین.حال کرملین کدامیک از 3 راه را انتخاب میکند؟فکر میکنم اگربخشی از اقدامات بیشتر تبلیغاتی جناب پطر پوتین و رومانف مدودیف را نادیده بگیریم، مسلما راه سوم را انتخاب خواهد کرد. جناب پوتین بیشتر مایل است چهره یک قهرمان سیاسی را داشته باشد. خب ایرادی ندارد.!اما اهل جنگ تمام عیار نیست. منطقی هم نیست.هیچ دلیلی برای مقاومت سیاسی بلند مدت و مقابله نظامی کوتاه مدت برای او  وجود ندارد.
حال چگونه است عده ای خوشحال مترصدند چهره ای ضدامپریالیستی از پوتین به صرف مخالفت باغرب ترسیم کنند!!؟ و بیش از روسیه مدافع سرو صدا های کرملین شده اند؟ این برای من سوال برانگیزتر شده تا اقدامات مسکو!.جنگ سرد سالهاست تمام شده .این را باورکنیم.

کد N170588

وبگردی