زمانی که موج وبلاگنویسی در فضای رسانهای کشور نضج گرفته بود، در میان دولتمردان دولت اصلاحات این محمدعلی ابطحی بود که با گزارشهای هرروزه و عکسهای پشتصحنهایاش از چهرههای سیاسی و قضاوتهایش درباره موضوعات روز، ارتباط و پیوند فضای مجازی با کابینه را نه بهطور رسمی اما در عمل مدیریت میکرد
و خویش را به چهره رسانهای دولت و تریبون اعلام غیررسمی مواضع اصلاحطلبان تبدیل کرد.
با گذشت زمان اما هم فضای وبلاگ به سمتوسوی شبکههای اجتماعی چرخید و هم با حوادث بعد از انتخابات ۸۸ چهرههایی چون ابطحی دیگر از تکوتای مدیریت بدنه هواداران در فضای مجازی افتادند و بیشتر تبدیل به کاربرانی عادی اما شناختهشده شدند.
با روی کار آمدن دولت یازدهم و ریاستجمهوری حسن روحانی اما موج حضور رسانهای چهرههای دولتی در فضای مجازی دوباره در کابینه به راه افتاد و علیرغم انتقادهایی که ممنوعیت استفاده از فیلترشکنها را گوشزد میکرد، کم نبودند و نیستند اعضای کابینهای که هر از چندی به طریقی گزارشی از عملکرد خود در صفحات شبکههای اجتماعی با نام و نشان خویش منتشر میکنند و در میان اینها سرآمدترین به طور قطع محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه حسن روحانی بود.
از همان ابتدای روی کار آمدن دولت روحانی، ظریف تبدیل به مرد محبوب کابینه شد. پستهای جنجالی فیسبوکی وزیر خارجه که از تیتر روزنامهای اعلام «کمردرد» میکرد یا بر نمایندگان خرده میگرفت که «صدای تغییر ۲۴خرداد» را نشنیده نگذارند تا حضور در پشتصحنه «شوخی کردم» مهران مدیری و انتشار یوتیوپهایی که مخاطبان خویش را در مرزهای کشورهای طرف مذاکره میجست، همهوهمه از ظریف نهتنها یک چهره رسانهای که حتی به روایت آنچه اصلاحطلبان در رسانههای خود تبلیغ میکردند، گزینهای برای جانشینی روحانی میساخت.
ظریف که بنا بر برخی تحلیلها حضور رسانهای خود را پایهای برای کسب محبوبیت و ایجاد پشتوانه اجتماعی برای حراست از الگوی گامبهگام دیپلماسی خود بهکار گرفته بود اما گویا با گذر از پیچ توافق ژنو و بروز انتقادات در برآوردهای حاکمیتی و تاثیرات آن، آرامآرام از حجم تحرک رسانهای خود کاسته است.
صفحه فیسبوک وزیر امور خارجه این روزها به مراتب کمتر از روزهای آغاز بهکار دولت روحانی موضوع اخبار روز رسانههاست و محتوای پستهای سفیر اسبق ایران در سازمان ملل متحد خالی از نیش و کنایههای سابق به نمایندگان مجلس و منتقدان سیاست خارجی دولت است. این در حالی است که مصالحهای هم میان او و منتقدان رخ نداده و حجم انتقادات از تعلیق غنیسازی و اجراییشدن توافق ژنو و پلمپ سانتریفیوژهای تاسیسات هستهای، بیش از هر زمان دیگری نقل رسانهها محافل سیاسی است.
شاید آنچه ظریف را مجاب به کاستن از تحرک رسانهای خویش کرده، گذشته از تاثیر موضعگیریهای رسانهای بر سرسختی منتقدان و تحریک حساسیتهای آنها، تقسیم کاری است که میان او و دیگر اعضای بلندپایه دولت انجام شده است. تقسیم کاری که اجرای سیاستها و پیشبرد دیپلماسی رسانهای در خارج از کشور را بر عهده ظریف و دفاع از عملکردها و تهاجم به منتقدان در داخل را بر عهده چهرههای طراز اول کابینه قرار داده است.
هرچه هست اینکه دیگر ظریف در کنار کنترل سودای احتمالی جانشینی روحانی، نیازی نمیبیند در رویارویی مستقیم با منتقدان، به دفاع از عملکرد سیاستخارجی خود بنشیند و این وظیفه را به عباس عراقچی معاون خود واگذار کرده است
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است