آفتاب
نگاهی به سمینار بررسی آرای «ایمانوئل والرشتاین» در تهران

بحران های اجتماعی در نظام جهانی از نگاه والرشتاین

بحران های اجتماعی در نظام جهانی از نگاه والرشتاین

تهران-ایرنا-ایمانوئل والرشتاین جامعه شناس بنام آمریکایی در سمینار بررسی آرای خود در ایران، ضمن بررسی افت و خیزهای نظام جهانی، با رویکردی انتقادی به بحران های اجتماعی در عرصه ی بین المللی اشاره کرد.

سالن نشست «ابن خلدون» در دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران، روز یکشنبه 11 اسفند ماه میزبان سمینار بررسی آرای «ایمانوئل والرشتاین» جامعه شناس و از بزرگ ترین متفکران سوسیالیست سده ی 21 میلادی و نویسنده ی کتاب مشهور «نظام نوین جهانی» بود؛ سمیناری که با حضور والرشتاین و تنی چند از استادان دانشگاه و جامعه شناسان ایرانی برگزار شد.

والرشتاین به دعوت انجمن جامعه شناسی ایران روز 9 اسفند به ایران سفر کرد و قرار است تا شانزدهم اسفند در کشورمان حضور داشته باشد. شرکت در نشست ها و برنامه های تخصصی و بازدید از آثار تاریخی و فرهنگی ایران از جمله شهرهای اصفهان و شیراز مهمترین برنامه های سفر این جامعه شناس آمریکایی به کشورمان است.

سمینار بررسی آرای والرشتاین در ساعت 10 صبح روز یکشنبه به وقت تهران آغاز شد و جمعی از استادان، دانشجویان و فعالان حوزه ی علوم اجتماعی و سیاسی کشور حضور داشتند. محل برگزاری سمینار لبریز از جوانان و دانشجویان علاقه مند به حوزه های اجتماعی و سیاسی بود که انتظار دیدن والرشتاین و شنیدن دیدگاه های این متفکر نام آشنا را می کشیدند.

در شروع سمینار برخی از استادان جامعه شناسی دانشگاه های مختلف کشور به ایراد سخنرانی پرداختند و توضیحاتی در زمینه ی فعالیت های علمی والرشتاین از جمله نظریه های وی در ارتباط با جامعه شناسی اجتماعی و سیاسی ارایه دادند.

در این سمینار استادان و صاحبنظرانی چون «محمد امین قانعی راد» رییس انجمن جامعه شناسی ایران، «یونس نوربخش» رییس دانشکده ی علوم اجتماعی تهران، «سید جواد میری»، «نعمت فاضلی»، « کاووس سید امامی»، «سارا شریعتی»، «توکل کوثری»، «هما زنجانی پور»، «سید حسین سراج زاده» و «فرهنگ ارشاد» و چند تن دیگر از جامعه شناسان کشور حضور داشتند که در بخش هایی از مراسم به ایراد سخنرانی پرداختند.



***والرشتاین کیست؟

والرشتاین روز 28 سپتامبر 1930 در نیویورک متولد شد. وی همه ی درجه های دانشگاهی اش، از جمله دکترایش در سال 1959 را از دانشگاه کلمبیا در آمریکا گرفت. مهم ترین فعالیت او در زمینه ی جامعه شناسی، نوشتن کتاب نظام نوین جهانی است که تاکنون به 9 زبان ترجمه شده است.

بسیاری از صاحبنظران برجسته ی مطالعات توسعه بر این باورند که نظریه ی «نظام جهانی» بهتر از دو دیدگاه «نوسازی» و «وابستگی» می تواند توسعه ی اقتصادی کشورهای مرکز و وضعیت نیمه توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی در کشورهای نیمه پیرامونی و پیرامونی را در ساختار اقتصاد جهانی سرمایه داری توضیح دهد.

به نظر والرشتاین در نظام نوین جهانی، سلطه (هژمونی) اقتصادی اهمیت بیشتری از سلطه ی سیاسی و نظامی دارد و سلطه ی قدرت های جهانی کنونی را باید بر اساس ظرفیت ها و راهبردهای اقتصادی آنان توضیح داد.

والرشتاین بر خلاف مکتب وابستگی، نه جهانی دو قطبی بلکه جهانی سه قطبی و فراتر از آن جهانی متکثر را ترسیم می کند که در آن هیچ قدرتی سلطه ی نهایی را ندارد. در این جهان متغیر، نقشه ی جغرافیای سیاسی کشورها در حال دگرگونی است و امکان جابجایی قدرت ها و تحرک صعودی و نزولی کشورها وجود دارد.

این وضعیت چند لایه، متغیر و سیال و جریان انتقال سرمایه در بین مناطق گوناگون، نظام سرمایه داری جهانی را از تهدیدهای دو قطبی شدن و فروپاشی های سریع و ناگهانی باز می دارد.

این در حالی است که نظریه ی وابستگی جریان سرمایه یا انتقال ارزش افزوده را جریانی تنها یکسویه و از کشورهای پیرامونی به سوی کشورهای مرکز می داند؛ ولی در نظریه ی والرشتاین امکان انتقال سرمایه به عنوان جریانی دو سویه نیز وجود دارد. بدین ترتیب این انتقال یا جابجایی های سرمایه که بر اساس منطق سرمایه داری جهانی و فراتر از مرزهای ملی صورت می گیرد و می تواند آرایش و صورت بندی وضعیت توسعه در بین کشورهای گوناگون را دگرگون کند.



*** درهای باز دانشگاه تهران برای بین المللی شدن

در ابتدای سمینار بررسی آرای ایمانوئل والرشتاین، قانعی راد رییس انجمن جامعه شناسی ایران، با قدردانی از حضور والرشتاین گفت: حضور وی در ایران یک واقعه ی تاریخی برای صاحبظران و استادان دانشگاه در حوزه ی جامعه شناسی است؛ این حضور می تواند فرصتی برای نسل پیشرو در جهت ارایه ی ایده ها و افکار جدید باشد.

نوربخش رییس دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز ضمن عرض خیرمقدم به والرشتاین و همه ی شرکت کنندگان در این همایش گفت: درهای دانشکده ی علوم اجتماعی برای توسعه ی ارتباطات بین الملل و بین المللی شدن باز است.

وی ادامه داد: امروز برای دانشجویان و استادان روز خوبی است که یکی از جامعه شناسان معروف و مورد علاقه ی خودشان را در این جا می بینند و سخنانش را گوش می دهند.

رییس دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران خطاب به والرشتاین گفت: نظرات جامعه شناسی شما در درس های مختلف تدریس می شود و دانشجویان با نظرات شما آشنا هستند و دیدگاه های انتقادی شما از نظام بین الملل یکی از نظریه های شما است که در ایران نیز مورد توجه است.

در ادامه برخی از استادان علوم اجتماعی از جمله سیدجواد میری عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با ارایه ی مقاله های خود به تشریح نظریه های والرشتاین و تاثیر این نظریه ها بر فرهنگ و جامعه ی ایرانی پرداختند.



*** بحران های اجتماعی در نظام جهانی در نگاه والرشتاین

سخنرانی ایمانوئل والرشتاین بخش اصلی سمینار بود. وی در آغاز سخنان خود با ابراز خوشحالی از حضور در ایران، این سفر را تجربه یی جذاب برای خود توصیف کرد و سپس در خصوص بخش هایی از مهم ترین دستاوردهای دوران فعالیت خود گفت: از نظر من مهم ترین و کلیدی ترین کارهای من در چند نکته خلاصه می شود؛ نخست، یک سری از نظریه ها در خصوص مسایلی نظیر اهمیت بررسی نظام جهانی، اقتصاد جهانی و امپراتوری جهانی؛ دوم، نظریه هایی که قابل تعمیم به برهه های طولانی و دارای عمق تاریخی باشند و سوم، در نظر گرفتن این موضوع که ما همگی در نظامی تاریخی زندگی می کنیم و این نظام ها دارای سه لحظه ی حیاتی هستند: لحظه ی خلق این نظام های تاریخی، لحظه ی گذران زندگی و طی شدن دوران آنها و لحظه های بحران؛ بنابراین برای خود من بسیار مهم است که نظریه هایی بر پایه ی این نظام های تاریخی ارایه کنم.

وی در ادامه، موضوع بحث خود در سمینار را «بحران های اجتماعی در نظام جهانی» عنوان کرد و در این ارتباط افزود: برای صحبت در این خصوص ابتدا لازم است درباره ی اینکه نظام سرمایه داری چگونه اداره می شود و فعالیت می کند صحبت کنیم؛ نکته ی مهمی که باید به آن اشاره کنم این است که سرمایه داری، یک نظام تجارت آزاد نیست؛ بلکه تجارت آزاد به واسطه ی نظام سرمایه داری در حال تخریب و نابودی در نظام جهانی است. سرمایه داری از طریق نظامی شبه انحصاری فعالیت می کند. یکی از انواع این نظام شبه انحصاری، انباشت سرمایه است. هدف اصلی انباشت سرمایه، کسب سود و پول بیشتر است؛ به این صورت که هر روز کالاهای بیشتری وارد بازار می شوند و در اختیار مصرف کنندگان قرار می گیرند. نظام شبه انحصاری این امکان را به شما می دهد که کنترل بیشتری را بر اداره ی امور داشته باشید و شرایط بدست آوردن پول فراوان را برای شما مهیا می کند. افزون بر این، این نظام نوعی نظام خود عملکردی است و شما می توانید با پیامدهای حاصل از آن، سایر کشورها و افراد را نیز تشویق به برگزیدن نظامی مشابه کنید. این نظام به دلیل اینکه ذاتی انحصارطلبانه دارد، به کشورهایی که در آنها جاری است، امکان استفاده یا به نوعی دزدی فناوری (تکنولوژی)، ثروت، اعمال نفوذ در سایر نقاط جهان و درکل، بهره مندی از امکانات همه ی جهان در راستای حرکت رو به جلو و پیشرفت روزافزون را می دهد.

این جامعه شناس سپس در خصوص آینده ی کشورهایی که محصور در نظام سرمایه داری می شوند توضیح داد: شکست (الگوبرداری) از چنین سیستمی نزدیک به 35 تا 40 سال به طول می انجامد. این به آن معنا است که افراد و کشورهای زیادی که با پیروی از کشورهای بزرگ دارای نظام سرمایه داری و با هدف کسب سود و منفعت وارد بازار می شوند، بعد از مدتی که دیگر سود سرشار اولیه را از آن کسب نمی کنند به شکست خود پی می برند. در این برهه، به دلیل آنکه کشورهای پیرو نظام سرمایه داری از تولیدهای کشور خود تا حد زیادی کاسته اند، مجبور خواهند شد تا برای جبرای ضرر و آغاز دوباره ی تولید دست به دامان دیگر کشورها شوند. نظام های سرمایه داری نیز که با غنیمت شمردن این شرایط، به فکر کسب منفعت بیشتر هستند، این کشورها را حتی تا مرز ورشکستگی نیز پیش خواهند برد. با اوج گرفتن و افول این نوع از نظام سرمایه داری شبه انحصاری بسیاری از کشورها به دنبال نظام جدیدی از این دست هستند تا بتوانند سرمایه ی خود را مجدد بازیابی کنند.

والرشتاین در ادامه ی سخنرانی خود به نوع دومی از این نظام شبه انحصاری که از سوی قدرت های بزرگ اعمال می شود اشاره کرد و اظهار داشت: نوع دومی از نظام شبه انحصاری نیز وجود دارد که محور اصلی در آن نه سرمایه بلکه قدرت است و ما آن را با عنوان سلطه (هژمونی) می شناسیم. برای خلق یک نظام سلطه ما نیاز به صرف زمانی بسیار طولانی شاید نزدیک به پنجاه تا شصت سال داریم.

این جامعه شناس آمریکایی در ادامه ی سخنان خود با تاکید بر این مطلب که در تاریخ جهان تنها سه قدرت مسلط (هژمون) واقعی از جمله ایالات متحده ی مریلند، بریتانیای کبیر و ایالات متحده ی آمریکا وجود داشته است، این پرسش را مطرح کرد که چرا هژمون ایجاد می شوند؟ و در پاسخ به آن گفت: پاسخ این پرسش بسیار ساده است؛ اگر چه از دیدگاه یک نظام سرمایه داری، جنگ ها به انباشت سرمایه یی که زیر تاثیر نظام سرمایه داری بدست آمده اند، آسیب می رسانند و بنابراین پدیده یی منفی تلقی می شوند، ولی وظیفه ی یک هژمون این است که شرایطی را به نظام جهان تحمیل کند که تا مرز جنگ و بحران پیش برود.

وی افزود: این جنگ به طور معمول میان دو کشور رقیب که هر یک به دنبال برداشتن دیگری از سر راه خود هستند اتفاق می افتد. در توصیف نمونه هایی از این دست می توان به ایالات متحده ی آمریکا و آلمان اشاره کرد. این دو کشور در برهه ی زمانی سی ساله ای بین سال های 1914 تا 1945 در حوزه های اقتصادی، نظامی، سیاست خارجی و ... با یکدیگر رقابت تنگاتنگی داشتند؛ تا اینکه در نهایت در سال 1945 آمریکا برنده ی این نبرد شد و به قدرت اول جهان در همه ی حوزه ها تبدیل شد.

والرشتاین در بیان دلیل تبدیل شدن آمریکا به عنوان قدرت مسلط گفت: دلیل اینکه آمریکا در آن برهه قدرت مسلط اصلی در جهان به شمار می رفت، تنها این بود که این کشور تنها کشوری بود که در پایان جنگ جهانی دوم همه ی امکانات صنعتی خود را بطور کامل از دست نداده بود. سایر کشورهای اروپایی همگی خسارت های بی شماری را متحمل شده بودند. بنابراین آمریکا از این فرصت استفاده کرد و دست به تولید ارزان زد. این کشور همه ی کالاها را با قیمتی به مراتب کمتر از سایر کشورها تولید و به بازار آنها عرضه می کرد؛ تا جایی که حتی در آلمان که خود یکی از بزرگ ترین مراکز تولید خودرو در جهان است، خودروهای تولید آمریکا از خودروهای تولید داخل آن کشور بسیار ارزان تر بودند و بازار بهتری داشتند. همین عامل سود فراوانی را نصیب آمریکایی ها کرد. آنها در این دوران نفوذ سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی خود را بر سایر کشورهای جهان گسترده کردند.

والرشتاین قدرت نظامی بالای آمریکا را یکی دیگر از عوامل موثر در رسیدن این کشور به هدف های سلطه جویانه عنوان کرد و از اتحاد جماهیر شوروی به عنوان تنها رقیب نظامی آمریکا یاد کرد و در این زمینه گفت: این دو کشور زیر تاثیر قدرت نظامی با یکدیگر وارد رقابت تنگاتنگی شدند که جنگ سرد را رقم زد و جهان را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم کرد. آمریکا در دهه های 40 و 50 سده ی گذشته، هزینه ی بسیار زیادی را صرف ارتش خود کرد و همین سبب شد تا با ورود به دهه ی 60 با مشکل های اقتصادی فراوانی روبرو شود.

وی با تاکید بر اینکه دهه ی 60 به دلیل تحولات رخ داده در آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اظهار داشت: اتفاق های این دوره و در صدر آنها انقلاب 1968 فرانسه اهمیت بسیار بالایی داشتند. قدرت طلبی یک سری محدود از کشورها و تاثیرهایی که بر سیاست های کشورهای دیگر و در نتیجه زندگی مردم آن ها باقی گذاشت، سبب شد تا دهه ی 60 شاهد آغاز اعتراض هایی باشد که از دیدگاه اجتماعی از تاثیر و اهمیت فراوانی در تاریخ برخوردار شدند. در این اعتراض ها که به سرعت به همه ی کشورها و حتی قاره های جهان کشیده شد، همه ی مردم یک چیز را فریاد می زدند: «ما آمریکای هژمون را نمی خواهیم».

به گفته ی والرشتاین این کشورها پیشتر تصور می کردند که در حال پیشرفت و توسعه هستند؛ در حالی که آنها پیشرفتی نمی کردند و به نوعی راه پیشرفت را برای قدرت های هژمون باز کرده بودند. مردم در این دوران با آگاهی از این موضوع به وضعیت نظام اداره ی جهان اعتراض کردند و خواستار تغییر شدند. آنها به قدرت های بزرگ جهان و در صدر آنها آمریکا می گفتند: «شما به ما قول تغییر داده بودید ولی در این سال ها هیچ چیز تغییر نیافته است و ما هنوز هم با مشکل های اقتصادی و سیاست خارجی بسیاری روبرو هستیم. شما ما را فریب دادید پس ما به دنبال راهی جدید برای تغییر خواهیم گشت.»

نویسنده ی کتاب «نظام نوین جهانی» افزود: طی سال های بعد از این حادثه ها دست و هدف های حقیقی سرمایه داری به نوعی برای همه رو شده است. امروزه حتی خود سرمایه داران نیز به این نظام باور ندارند و به دنبال نظامی جایگزین هستند. سرمایه داری در تلاش است به مردم بگوید که برای دستیابی به موفقیت باید الگویی خاص را برگزید و در مسیری خاص قدم برداشت. این در حالی است که یک نظام سرمایه داری بر پایه ی اصل های مهمی مانند صادرات و قطبی سازی بنا شده است و برای انجام چنین سیاست هایی شما نیازی به پیروی از الگوهای سرمایه داری ندارید.

به گفته ی این جامعه شناس آمریکایی، نظام سرمایه داری برای تضمین موفقیت و جلوگیری از بروز هرگونه اعتراضی که ممکن است به کابوس این نظام تبدیل شود، از دو نظریه ی مجزا استفاده می کند؛ در اولین برخورد، آنها اعتراض ها را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب می کنند؛ ولی سرکوب هرگز در بلندمدت بازدهی نخواهد داشت و موفق نخواهد بود. در دومین روش آنها اعلام می کنند که قصد تغییر دادن نظام را دارند؛ در حالی که آنها تنها چهره ی نظام را تغییر می دهند تا تصور تغییر را در مردم القا کنند.

والرشتاین در بخش پایانی سخنان خود در سمینار تاکید کرد: سرمایه داری همچنین جهان را به دو قطب چپ و راست تقسیم می کند و به مردم القا می کند که این دو جبهه با یکدیگر متحد و برابر نیستند و امکانی نیز برای اتحاد آنها وجود ندارد. ما اکنون در شرایطی زندگی می کنیم که در بین این دو جبهه ی راست و چپ گرفتار شده ایم و نمی دانیم کدامیک از آنها برنده ی این نبرد خواهند بود. ما حتی نمی دانیم آیا جنبش هایی که در اعتراض به شرایط موجود شکل گرفته اند، موفقیتی کسب خواهند کرد یا خیر. تنها چیزی که ما از آن اطلاع داریم این است که تعیین برنده ی این بازی قدرت را، تغییرهای کوچک مشخص می کنند. این تغییرها قابل تعمیم به همه ی زمینه ها هستند. شانس برنده شدن هر یک از این دو طرف پنجاه درصد است که در حقیقت شانس بدی نیست.



*** پاسخ به چند پرسش

پس از اتمام سخنرانی ایمانوئل والرشتاین در سمینار بررسی آرای وی، پرسش هایی از طرف استادان و دیگر شرکت کنندگان در این سمینار مطرح شد که وی به برخی از آنها پاسخ داد و به دلیل کمبود وقت از پاسخ دادن به انبوهی از پرسش های حاضران نیز باز ماند.

والرشتاین به پرسشی یکی از استادان حاضر در نشست در خصوص نظر او نسبت به آینده ی جهان با در نظر گرفتن وضعیت کنونی و اینکه چطور می توان این وضعیت را بهبود بخشید؟ پاسخی داد که این پاسخ به سبب طولانی و جامع بودن، پاسخ بسیاری از پرسش های افراد حاضر در سمینار را نیز در برداشت.

وی در این زمینه به خوشبینی و بدبینی توامان خود به آینده ی بحران های اجتماعی جهانی اشاره کرد و گفت: در پاسخ به این پرسش که با اتخاذ چه سیاست هایی کشورها قادر خواهند بود بیش از پیش پیشرفت کنند، باید بگویم که از دو دیدگاه متفاوت می توان به این پرسش پاسخ داد؛ نخست آنکه در این زمینه هیچ کاری از دست ما بر نمی آید؛ دوم اینکه ما قادر به انجام کارهای زیادی در این خصوص هستیم. نکته ی مهم این است که ما زمان کافی در اختیار نداریم چراکه نیازهایی نظیر خانه و غذا و سایر نیازهای کوتاه مدت را نمی توان در زمانی طولانی برآورده کرد. شما نمی توانید به هیچ کس بگویید که مشکل هایی که امروز با آنها درگیر هستید، ظرف مدت پنج سال آینده برطرف خواهند شد. ما همه باید امروز و در لحظه، توانایی زندگی و بقا را داشته باشیم. بنابراین جنبش های اجتماعی نیز در صورتی که دغدغه ی مشکل های امروزی را مطرح نکنند، هرگز موفق نخواهند شد و کسی از آنها حمایت نخواهد کرد. زندگی در امروز و در لحظه، خوب و حیاتی است. بنابراین زمانی که دولت و جنبش های اجتماعی به فکر رفع مشکل های امروز جهان و مردم آن و کاستن از دردهایی که آنها را آزار می دهند، باشند، ما موفق خواهیم شد. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که کاهش یک مشکل و دردی اجتماعی باعث تغییر نظام نخواهد شد. بلکه تنها در برهه ی زمانی کوتاه به مردم کمک خواهد کرد. ما تنها زمانی موفقیت کامل را کسب خواهیم کرد که یک جنبش یا دولت در کوتاه مدت به فکر رفع مشکل های امروز و در بلند مدت در فکر تغییر نظام باشد؛ در این صورت ما یک برگ برنده خواهیم داشت.

والرشتاین در پاسخ به پرسش دیگری در خصوص جایگاه آتی ایران در نظام جهانی گفت: من برای ایران آینده یی مانند سایر کشورهای جهان ترسیم می کنم. در اینجا نیز مانند سایر نقاط جهان کشمکش و تلاشی در جریان است که تاثیر گرفته از نظام جهانی است و همان تاثیرهای مشابه سایر نقاط جهان در اینجا نیز به وقوع خواهد پیوست.



*** نشست خبری والرشتاین

ساعتی پس از به پایان رسیدن سمینار بررسی آرای ایمانوئل والرشتاین، وی در نشستی مطبوعاتی با حضور خبرنگاران شرکت کرد و به پرسش های آنها نیز پاسخ داد.

وی در پاسخ به پرسش خبرنگار ایرنا مبنی بر نقش نظام سرمایه داری در بحران خاورمیانه و پیش بینی وی درباره ی آینده ی این وضعیت گفت: وقتی به بحران در خاورمیانه اشاره می کنیم نمونه های زیادی به ذهن می رسند. بحران خاورمیانه در زمان حاضر بیش از هر جایی در سوریه در حال گسترش است؛ ولی این بحران در تونس، فلسطین و اسراییل و ... نیز وجود دارد. پیامدهایی که ما اکنون در خاورمیانه شاهد آن هستیم، نتیجه ی تغییرها و شرایط بسیاری در حوزه های اقتصادی و ... است.

والرشتاین افزود: در خصوص سوریه باید بگویم که امید چندانی به بروز تغییر در این خصوص ندارم و شرایطی که در این کشور وجود دارد یک بحران و آشوب تثبیت شده است. من نمی توانم پیش بینی دقیقی در خصوص آینده ی این بحران داشته باشم. ما نزدیک به دو سال است که شاهد ادامه ی این شرایط بوده ایم؛ بنابر این تصور نمی کنم تغییر چندانی در این خصوص ایجاد شود.

والرشتاین همچنین در پاسخ به پرسش پژوهشگر گروه پژوهش های خبری ایرنا، مبنی بر اینکه جامعه و دولت ایران در مسیر پیشبرد گفت و گوهای هسته یی چه نقشی می توانند ایفا کنند، گفت: اگر منظور پرسشی که شما از من می پرسید این است که این توافقنامه (توافقنامه ی هسته یی ایران و 1+5) باید شامل چه نکته هایی باشد، پاسخ من این است که این نکته به طور واقعی اهمیتی ندارد. چیزی که مهم است این است که این توافقنامه برای هر دو طرف قابل قبول باشد. به طوری که هر یک از این دو طرف بتوانند به مردم خود بگویند ما برنده شدیم. رسیدن به چنین نتیجه یی فوق العاده خواهد بود. در پاسخ به این پرسش که آیا جامعه ی ایران نیز مسوولیتی در این قبال دارد باید بگویم البته. نکته ی مثبت این است که در اینجا و آمریکا ما با دولتی روبرو هستیم که ادعا می کند من مایل به گفت و گو هستم. در حالی که در این کشور و حتی در آمریکا افرادی وجود دارند که مخالف گفت و گو هستند و آن را بی نتیجه می دانند. اگر ما به نتیجه یی برسیم که منتقدان در هر دو طرف را ساکت و راضی کنیم به نتیجه ی دلخواه خود دست پیدا کرده ایم.

در پایان این نشست خبری نیز به رسم یادبود یکی از صنایع دستی ایران به عنوان هدیه از طرف ریاست دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران تقدیم ایمانوئل والرشتاین شد.



*از: عطیه میرقراه چولو و مهتاب افشین نسب (گروه پژوهش های خبری)

پژوهش**ع.م**9282**2054
کد N162716

وبگردی