آفتاب
امیراحمدیان در گفتگو با مهر:

تیموشنکو دیگر کاریزمای گذشته را ندارد/ بی طرفی در مورد اوکراین بهترین موضع است

تیموشنکو دیگر کاریزمای گذشته را ندارد/ بی طرفی در مورد اوکراین بهترین موضع است

کارشناس مسائل روسیه و قفقاز با بیان این که گمانه زنی در مورد آینده اوکراین کمی زود است بر لزوم بی طرفی رسانه های ایران در مورد تحولات داخلی این کشور تاکید کرد.

دکتر "بهرام امیراحمدیان" کارشناس مسائل روسیه و قفقاز به سوالات خبرگزاری مهر در مورد تحولات اخیر اوکراین، آینده سیاسی این کشور و موضع ایران در این خصوص پاسخ داد.

اوکراین در روزهای اخیر شاهد تحولات پرشتابی از جمله برکناری رئیس جمهور و آزادی یکی از رهبران اپوزیسیون بوده است، نظر شما در مورد گمانه زنی هایی که در مورد آینده این کشور می شود، چیست؟

در شرایط کنونی اوکراین، سخن گفتن از این که چه کسی رئیس جمهوری آینده این کشور خواهد شد کمی زود است. تعداد زیادی از  رهبران اپوزیسیون هدایت اعتراضات جمعی را به عهده داشته اند و هر یک از آنها می توانند در این زمینه مطرح باشند. ولی هنوز نمی توان با قاطعیت گفت که چه کسی رئیس جمهور می شود.

جایگاه خانم "یولیا تیموشنکو" را در دولت آینده اوکراین چگونه ارزیابی می کنید؟

در این مورد باید به دو نکته توجه کرد، اول این که با عملی شدن تغییرات قانون اساسی سال 2004 نظام پارلمانی در این کشور حاکم می شود و دیگر نظام ریاستی نیست. بنا بر این در آینده اوکراین دیگر رئیس جمهور اختیاراتی را که "ویکتور یانوکوویچ" داشت، نخواهد داشت. به همین دلیل است که رئیس جمهور دیگر از آن از قدرت پیشین برخوردار نیست.

دوم این که خانم تیموشنکو دیگر آن کاریزمایی که در گذشته داشت، ندارد. شاهد این مدعا ترک میدان استقلال کی یف از سوی تعداد زیادی از معترضان به محض آغاز سخنرانی وی بود. تیموشنکو به فساد اداری و سوء استفاده از قدرتش متهم بوده است. این اتهام ساده ای نیست، حتی اگر حکومت قبلی اتهام هم زده باشد، به هر حال در دادگاه ثابت شده و وی محکوم شده است. اگر کسی بخواهد نامزد ریاست جمهوری شود نباید پرونده قضایی داشته باشد، در حالی که خانم تیموشنکو پرونده دارد. این مسئله باعث می شود که گمانه زنی در مورد نقش آفرینی وی در آینده سیاسی اوکراین با تردیدهایی روبرو باشد.

به نظرم باید منتظر تحولات آینده اوکراین بمانیم. بگذاریم دولت وحدت ملی تشکیل شود و زمانی که کشور به ثبات برسد احزاب می توانند برنامه های خود را ارائه دهند و نامزدهای آنها هم خود را معرفی کنند.

معترضان در میدان استقلال کی یف اعلام کرده اند تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری این مکان را ترک نخواهند کرد، علتش چیست؟

علت این امر این است که ناوگان دریایی نظامی روسیه در منطقه حضور دارد. این ناوگان در دریای سیاه تنها توانسته است در بندر سواستوپول در قلمرو حاکمیتی اوکراین مستقر بشود. زیرا بقیه بنادر عمدتا در اختیار ناتو هستند. روسیه خودش یک بندر به نام نووروسیسک دارد که قابلیت استفاده نظامی ندارد و سوچی هم بندر کوچکی است که گنجایش استقرار ناوگان نظامی و حتی اتمی روسیه را ندارد. خبرگزاری های روسیه اخیرا گزارش کرده اند که مردم بندر سواستوپول تظاهرات کرده اند و از کی یف تبعیت نمی کنند.

روسیه از تحولات اوکراین ناراضی است، معترضان را به رسمیت نمی شناسد و عکس العمل شدید نشان داده و اعلام کرده که گروهی از مخالفان مسلح کودتا کرده و حکومت را در این کشور به دست گرفته اند. این مسئله آغازگر بحران روابط بین دو کشور خواهد بود. می دانیم که شبه جزیره کریمه در جنوب اوکراین تا دهه 1960 در مالکیت روسیه شوروی سابق قرار داشت و آقای "نیکیتا خروشچف" رئیس وقت حزب کمونیست شوروی چون خودش اوکراینی بود، این منطقه را به جمهوری سوسیالیستی اوکراین، یکی از جمهوری های 15 گانه شوروی بخشیده است. اکنون این مسئله هم مطرح است که شبه جزیره کریمه به روسیه بازگردد. مضاف بر این که ساکنان آن هم که عمدتا روس و تاتار و حامی پیوستن به روسیه هستند، اعلام استقلال کرده اند.

چنین خواسته ای تا چه حد عملی است؟

به نظر من از نظر نظامی و جغرافیایی این امر امکان پذیر نیست مگر این که دولت روسیه بخواهد با اعمال به زور آن را عملی کند. در عین حال از دیدگاه جامعه جهانی چنین چیزی پذیرفته نیست. زیرا در زمان اعلام استقلال اوکراین در اوایل دهه 1990 میلادی، این کشور در چارچوب مرزهای شناخته شده و حاکمیت بر قلمرو خود مورد شناسایی رسمی سازمان ملل و اعضای آن از جمله روسیه قرار گرفت. پس نمی شود که این ادعا را پیش کشید و فقط هدف از آن می تواند ایجاد بحران برای اوکراین باشد. از سوی دیگر آمریکا و اروپا مترصد چنین اقدامی از سوی روسیه هستند تا ادعاهای مرزی از جمله جزایر کوریل را پیش بکشند و روسیه را تحت فشار بگذارند.

آیا این اقدام غرب می تواند به دلیل انتقام گیری از نقش آفرینی روسیه در بحران سوریه باشد؟

طبیعی است که پافشاری روسیه در بحران سوریه و جلوگیری از تصویب قطعنامه های ضدسوری در شورای امنیت سازمان ملل، غربی ها را نسبت به این کشور بدبین کرده و شاید فشارهایی که به اوکراین وارد می شود تا آن را از مدار روسیه خارج کند در راستای تلافی این اقدامات مسکو باشد.

در این معادله بیش از آن چه که اوکراین به روسیه نیازمند باشد، روسیه به این کشور به چند دلیل نیازمند است: یکی به خاطر پایگاه نظامی دریایی، دوم این که خاک اوکراین محل ترانزیت نفت و گاز روسیه به اروپا است که رقم بسیار بزرگی را شامل می شود. به نظر می رسد هر نوع معادله ای که بخواهد اوکراین را تحت فشار بگذارد، به ضرر روسیه خواهد بود. چون اوکراین می تواند از طریق اتحادیه اروپا کمک های بسیاری دریافت کند، کما این که قول هایی هم به اوکراین داده اند و مقامات جدید این کشور خود را بخشی از اروپا می دانند.

چه رویکردی در قبال تحولات اوکراین باید داشته باشیم؟

به اعتقاد من، ما باید این مسئله را یک موضوع داخلی در اوکراین قلمداد کنیم و مناسباتمان را با این کشور تیره نکنیم. زیرا اوکراین به خاطر داشتن صنایع سنگین و زمینه هایی که ما بخشی از صنایعمان وابسته به آن است مثل سانتریفیوژها، هوافضا، تخصص ویژه در بالستیک، وزنه مهمی در اتحادیه اروپا به شمار می رود. یعنی اگر رابطه ما با اوکراین خوب باشد، علاوه بر روسیه می توانیم از این توانایی های آنها نیز استفاده بکنیم.

من به رسانه ها توصیه می کنم که به نفع هیچ یک از طرفین کار نکنند. به نظرم بی طرفی بهترین اعلام موضع در مورد او کراین است و باید این مسئله را به خود مردم اوکراین بسپاریم و به خواسته های آنها احترام بگذاریم. چرا که این اعلام موضع در آینده روابط ما خیلی تاثیر خواهد گذاشت.

ما باید به جریان های داخلی اوکراین اجازه بدهیم تا خودشان در مورد آینده کشورشان به نتیجه برسند. به هر حال ما می خواهیم در آینده با این کشور روابط داشته باشیم. نمایندگی ما در این کشور خیلی فعال است و روابط اقتصادی خوبی با آن داریم. اوکراین یکی از بزرگترین تولید کنندگان غله در جهان است. مضاف بر این که ما هیچ خصومتی با اوکراین نداریم. به همین دلیل این که طرف معترضان و یا دولت روسیه را در تحولات اوکراین بگیریم درست نیست.

به تازگی سفیر اوکراین در تهران با اعلام موضع خود علیه دولت پیشین، از اقدامات معترضان در این کشور حمایت کرده، نظرتان در این مورد چیست؟

طبیعی است که سفیران نماینده فرد نیستند بلکه نماینده دولت های متبوع خود هستند. بنا بر این وقتی یک دولتی تغییر ماهیت می دهد، آن نماینده سیاسی یا باید این تغییر را بپذیرد و یا این که اعلام موضع کرده و به کشور خودش باز گردد. برخی سفیران مثل همین مورد، با جریان حاکم در کشورشان هماهنگ شده اند و آنها هم با وی هماهنگ شده اند که در پست خودش باقی بماند. در غیر اینصورت وی باید به کشورش بازمی گشت و یا از جای دیگری پناهندگی می گرفت که وضعیت خاص خودش را دارد. این نشان می دهد که وی از قبل گرایشاتی با این جریان داشته و اکنون این به آن پیوسته است.

---------------------------------

مصاحبه: فریدون ناعمی

کد N149407

وبگردی