آفتاب

کار در منزل يا کلاهبرداري در منزل!

 کار در منزل يا کلاهبرداري در منزل!

روي ميز تحرير قديمي و کوچکي که کف اتاق قرار دارد، هويه، مقداري تور و پولک و آن طرف هم صفحه‌ي نيازمندي‌هاي روزنامه ي همشهري نگاه هر بيننده اي را به خود جلب مي‌کند. دختر جوان با لحني غم آلود مي‌گويد: دانشجو هستم.



با نگاه ويژه اي شبيه به نگاه خبرنگاران خبرگزاري موج، وارد اتاق مي شوم. اندوهي عجيب در چهره ي دختر جوان موج مي زند؛ انگار چيزي بزرگ را از دست داده است. دست‌هاي خالي اش از هميشه خالي‌تر است و اين بار رنج فريب و زيان کردن دوباره و دروغ را نيز بايد به دوش بکشد.   
روي ميز تحرير قديمي و کوچکي که کف اتاق قرار دارد، هويه، مقداري تور و پولک و آن طرف هم صفحه‌ي نيازمندي‌هاي روزنامه ي همشهري نگاه هر بيننده اي را به خود جلب مي‌کند. دختر جوان با لحني غم آلود مي‌گويد: دانشجو هستم. به لحاظ مالي حمايت کننده اي دايمي ندارم. گاهي برادرم کمک هايي مي‌کند که آن هم چندان کافي نيست. اين هم از کار... همه اش دروغ بود. کلاهبرداري بود. اين همه زحمت کشيدم. نزديک به دو هفته وقت گذاشتم. کارم را ببينيد و کليپس زيبا و شکيلي را نشانم مي‌دهد.   
با اين همه گفتند: کارت خوب نيست. فروش نداريم. 40 هزار تومن هم بابت آموزش! از من گرفتند. قرارداد هم بستند و گفتند به هيچ وجه نمي توانيد قرارداد را فسخ کنيد! بقيه ي لوازم هم خودم خريدم. با اين بي پولي، نزديک به 60 هزار تومان برايم آب خورد و...   
- با ما 100درصد صاحب کار شويد، تأمين مواد اوليه، تضمين خريد، آموزش رايگان   
- درآمد عالي، شرايط ويژه، دانشجويان، خانم هاي خانه دار، جعبه گل، کليپس، آموزش رايگان   
- کار در منزل، درآمد ماهي 900 تا يک ميليون، آموزش رايگان، صد درصد تضميني   
آگهي هاي از اين دست در صفحه ي نيازمندي هاي روزنامه ي همشهري فراوان ديده مي شود. آگهي‌هاي دروغ و دهان پرکني که مدعي درآمد بالا و آموزش رايگانند، اما؛ بخش عمده اي از آنها در عمل به محلي براي کلاهبرداري هاي ظريف و پنهان تبديل شده است.   
نزديک شدن به پايان سال و ايام نوروز، شرايط نابسامان اقتصادي طيف قابل توجهي از شهروندان؛ به ويژه زنان، ناآگاهي و گاه نياز مالي شديد جويندگان کار، آنها را در مسير و شرايطي قرارمي‌دهد که نتيجه اش جز زيان و اندوه بيشتر چيز ديگري نيست.   
اغلب مشاهده مي‌شود صاحبان آگهي‌هاي کار در منزل، با وجود درج عبارت «آموزش رايگان» در نوشته ي تبليغاتي خود، از متقاضيان مبالغ هنگفتي بابت آموزش! دريافت و پس از عقد قرارداد يک طرفه و... عملا دست آنها را به بهانه هاي واهي در پوست گردو مي‌گذارند و عذر آنها را مي خواهند. ضمن اينکه وجه دريافتي نيز به هيچ وجه به متقاضيان باز گردانده نمي‌شود.   
بر اساس مشاهدات عيني دريافته ايم روزانه بيش از 50 نفر جوياي کار به اين مکان‌ها مراجعه و هر يک مبلغ بين 30 تا 40 هزار تومان بابت آموزش و ورود به کار پرداخت مي‌کنند. دريافتي‌هاي آخر هر ماه اين دست از کارآفرينان ارجمند! آنقدري مي‌شود که دندان طمع شان را تيزتر و دوباره آنها را به فکر خالي‌کردن جيب متقاضيان جديد بياندازد و هيچ کس هم جلودار اين کلاهبرداران شريف و خدمتگزار نباشد.
اکنون پرسش جدي نگارنده اين است:
- چه کسي متولي صدور مجوز و ساماندهي اين قبيل کارگاه‌هاي غيرمجاز است؟   
- چرا هيچ نظارت جدي و روشمندي بر عملکرد صاحبان اين مشاغل صورت نمي‌گيرد؟
- کارجويان زيان ديده چگونه بايد به حقوق حقه ي خود در اين باب دست يابند و...
در پايان به ياد حکايت معروف مرغ ماهي‌خوار کليله و دمنه مي افتم و نوک پيکان را به سمت کارجوي زيان ديده مي‌گيرم! و با خود زمزمه مي‌کنم «هرکس بر لئيم ظفر (بد سرشت و بدطينت) اعتماد کند، سزاي او اين است»!   
و پرسش دردناک انتهايي: صبح دولت کارآفرينان حقيقي و جوانان با انگيزه و جوياي کار عاقبت کي مي دمد؟! و به قول متقن و مبارک شاعر بزرگ، مهدي اخوان ثالث، «نادري پيدا نخواهد شد اميد/ کاشکي اسکندري پيدا شود.»   
 اعظم رمضاني
کد N146816

وبگردی