نزاع قدرت در ترکیه در ماههای اخیر و در پی قضیه رسوایی مالی بانک هالک، صورت آشکارتری به خود گرفته است. گولنیستها تمام توان خود را برای به زیر کشیدن دولت رجب طیب اردوغان به کار بستهاند. به موازات این تحولات، دولت ترکیه، تغییراتی در سیاست خارجی خود در منطقه اعمال کرده است. بهبود روابط با ایران و روسیه در مرکز این تغییرات است. ماهیت نزاع قدرت در ترکیه چیست؟
آیا گولنیستها توسط آمریکا و اسرائیل حمایت میشود؟ تغییر سیاست خارجی ترکیه تا چه حد با دامنه بحرانی که در این کشور فراگیر شده، مرتبط است؟
به گزارش ایسنا به نقل از فردانیوز، مهدی داریوش نظامالرعایا - تحلیلگر ساکن کانادا - در مقالهای که در پایگاه خبری - تحلیلی گلوبال ریسرچ منتشر شده، کوشیده است به این سوالات جواب دهد. این مقاله را در ادامه میخوانید:
«رسوایی که در دسامبر 2013 در ترکیه پدید آمد، در نگاه نخست موردی معمولی از فساد مالی به نظر میآید اما در لایههای زیرین این فساد ساده، نزاع قدرت در جریان است. بر خلاف اعتراضات پارک گزی، این بار رویارویی میان عناصر قدرت است و نه دولت ترکیه و جنبشی از مخالفین مردمی.
یک سوی اردوگاه قدرت در ترکیه، گولنیستها قرار دارند که از حمایتهای بیدریغ آمریکا بهرهمند هستند. فتحالله گولن تا حدی تحت تأثیر سیاستها و حمایتهای آمریکاست که لقب سخنگوی آن سوی اقیانوس را به خود اختصاص داده است. اما در آن سوی این نزاع قدرت، نهادهای دولتی ترکیه و پیروان نخستوزیر اردوغان قرار دارند. اینها را میتوان به عنوان بخش ملی حزب عدالت و توسعه در نظر آورد؛ بخشی که سوی دیگر نزاع را تشکیل میدهد. ایران نیز در پی مسئله بانک هالک، در میانه این نزاع میان نیروهای رقیب در ترکیه قرار گرفته است.
سیاست نو عثمانیگری و بحران داخلی
یکی از نکاتی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که رسوایی اخیر ترکیه با تلاش این کشور مبنی بر فاصله گرفتن از سیاستهای نوعثمانیگری دولت همزمان شده است. سیاستهایی که در سال 2011 و همزمان با بهار عربی سیاستهای غالب دولت ترکیه بودند، هم اکنون به آرامی کنار گذاشته میشوند.
روابط آنکارا با تهران و مسکو که پیش از این به علت مواضع نوعثمانی دولت ترکیه و حزب عدالت و توسعه دچار انحطاط شده بود (ترکیه در این بین میکوشید نفوذ خود را در جهان عرب افزایش دهد) هماکنون مجددا در حال احیاء است. به نظر میرسد که مقامات ترکیه روز به روز بیشتر به این حقیقت دردناک پی میبرند که پیوند میان ایران، روسیه و ترکیه امری ضروری است.
آنکارا امیدوارانه انتظار داشت که دولت سوریه سقوط کند. پس از سقوط دولت در سوریه آنکارا میتوانست روابط آسیبدیده خود را با تهران و روسیه ترمیم کند اما این امیدها به حقیقت منجر نشد. آنکارا به تدریج تشخیص داد که نظم نوعثمانی منطقه، ایدهای خام است و به عنوان نتیجه این تشخیص در ماه آخر سال 2013 در نهایت مواضع خود علیه دمشق را تعدیل کرد. این مسئله در سخنرانیهای عمومی مقامات دولتی نمود داشت.
همچنین گزارشهای متعددی وجود دارد که از تقاضای دولت ترکیه از ایران برای ترتیب دادن یک سلسله مذاکرات پشت درهای بسته با دولت سوریه حکایت میکنند. ترکیه قصد دارد از طریق این مذاکرات روابط خود با سوریه را ترمیم کند.
در زمینه حرکت و نزدیکی به سوی ایران، اردوغان در جریان یک نشست مطبوعاتی که در نوامبر 2013 در سنپترزبورگ برگزار شد از رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین و سایر مقامات روسی درخواست کرد تا به ترکیه اجازه دهند به عنوان یک عضو کامل به سازمان همکاریهای شانگهای بپیوندد. در مقابل، ترکیه وعده داد که هرگونه ایده مبتنی بر پیوستن به اتحادیه اروپا را فراموش کند. این نخستین باری نبود که اردوغان از عضویت در SCO سخن میگفت. آخرین باری که او این مسئله را مطرح کرده است به ژانویه 2013 و در جریان گفتوگویی تلویزیونی با شبکه 24 ترکیه بازمیگردد. در این گفتوگو، وی همچنین اشاره کرد که ترکیه مایل است به اتحاد اوراسیایی بپیوندد؛ اتحادی که روسیه، بلاروس و قزاقستان از اعضای آن هستند.
حدود دو ماه پس از کنفرانس مطبوعاتی سنپترزبورگ، اردوغان تا حدی پیش رفت که سیاستهای نوعثمانیگری حزب عدالت و توسعه را محکوم کرد. در ژانویه 2014 وی در ژاپن و در حضور میزبانان ژاپنیاش اعلام کرد که آنکارا هیچ سودایی مبنی بر تبدیل شدن به یک قدرت جهانی و حتی منطقهای ندارد. این موضعی مطلقا متفاوت با آن چیزی بود که او و وزیر امور خارجهاش داود اوغلو در سال 2011 از آن حمایت کرده بودند.
یکی دیگر از اقداماتی که ترکیه در جهت تغییر مواضعش صورت داده است درخواست جهت حضور ایران در کنفرانس ژنو 2 بود. ترکیه همچنین در 17 ژانویه میزبان کنفرانسی در سانلیورفا بود که شرکتکنندگان آن تمامی کشورهای هممرز با سوریه بود. آنکارا موقعیت خود را در ارتباط با مواضع ایران و روسیه تغییر داده است و در آستانه مذاکرات ژنو در مونتهرو رویکردی شبیه به این دو کشور اتخاذ کرده است.
از دیگر سو، اردوغان در اواخر ژانویه از ایران دیدار کرد و علیرغم هشدارهای واشنگتن، بر زمینههای مشترک ایران و ترکیه در خصوص مسئله سوریه تاکید کرد.
دخالت آمریکا و اسرائیل در امور ترکیه؟
دولت ترکیه، آمریکا و اسرائیل را متهم میکند که با همکاری گولنیستها علیه دولت توطئه میچینند. این به نوعی تکرار اتهاماتی است که شاخه دولتی حزب عدالت و توسعه در خصوص دست داشتن عوامل خارجی و مسئولیت آنها در تظاهرات پارک گزی نیز مطرح میکرد.
زمانی که در ژوئیه 2013 دولت آمریکا پی برد که ایران چگونه از طریق ترکیه مشغول به دور زدن تحریمها بوده است، صادرات طلا به ایران را ممنوع کرد. این مسئله همزمان بود با آگاهی دستهای از کارآگاهان از نقش بانک هالک در این مسئله. هالک بانک از صرافی به نام ضراب پول دریافت میکرد. این کارآگاهان احتمالا از مجرای دولت آمریکا از مسئله مطلع شدند، البته عکس آن نیز احتمال دارد. به هر روی دولت آمریکا ممکن است از طریق گولنیست ها یا سایر مجراها نیز از مسئله پی برده باشد. بدین ترتیب ممنوعیت صدور طلا به ایران واکنشی به این مسئله بود. آمریکا و اسرائیل همچنین از بابت نقشی که بانک هالک در پرداخت بدهیهای دهلی نو به خاطر واردات نفت از ایران داشت، ناراحت بودند.
گروه های حامی اردوغان مدعی هستند که یک توطئه بینالمللی برای نابود کردن وجهه ترکیه وجود دارد اما گولنیستها ادعا میکنند که اردوغان و متحدانش برای پنهان کردن فساد مالی خود دروغ میگویند. گروهی از رسانهها نیز مدعی شدهاند که فساد دولتی توسط گولنیستها و به منظور ایجاد جنبشی سیاسی در جهت تغییر رژیم سیاسی صورت پذیرفته است.
هدف گولنیستها
گولنیستها، خواسته یا ناخواسته، همواره به عنوان مأموران امریکا و اسرائیل شناخته شدهاند؛ مهرههایی که در جهت منافع واشنگتن و تلآویو فعالیت میکنند. نقش گولنیستها در افشای خدمات بانک هالک به تهران فرضیه خدمات بیدریغ آنها به آمریکا را ثابت میکند زیرا افشای این مسئله هم به ضرر منافع اردوغان و هم ایران بود. عوامل دیگری نیز وجود دارند که به فرضیه وابستگی گولنیستها به آمریکا و اسرائیل صحه میگذارد. این عوامل عبارتند از: مخالفتهای فتح الله گولن با تلاشهای ترکیه برای ارسال کشتیهای کمک به فلسطینیها در نواز غزه در سال 2010، به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان قدرت بر حق در غزه از جانب گولن در راستای سایر مواضع حمایتی وی از اسرائیل و مواضع تهاجمی و مخالف گولن در خصوص یک راه حل صلحآمیز برای نزاعهای کردستان ترکیه و جنوب شرقی ترکیه.
گولنیستها صرف نظر از سایر پیوندهایشان با اسرائیل و آمریکا، بیش از هر چیز در کردستان ترکیه در جهت اهداف آمریکا و اسرائیل فعالیت کردهاند. این مسئله تصادفی نیست که افراد مشخصی که در آمریکا و اسرائیل از تقسیم اراضی ایران، عراق، لبنان و سوریه سخن میگویند، از تقسیم کردن ترکیه نیز سخن میگویند. گزینه نظامی در کردستان ترکیه (مسئلهای که مدنظر گولنیستهاست) تأثیرات مخربی بر وضعیت ترکیه و کشورهای هممرز آن خواهد گذاشت. این مسئلهای است که سبب بیثباتی ترکیه، تشدید شکافهای قومی میان ترکها و کردها در ترکیه و همچنین بیگانهسازی شهروندان کرد در ترکیه خواهد شد. این مسئله میتواند سبب تحریک کردها علیه قدرت مرکزی شود و انگیزه جنبشها و اعتراضات آن را از سطح قومی و منطقهای به سطح ملی تغییر دهد؛ مسئلهای که بعید نیست به تجزیه ترکیه منجر شود. سناریویی که بیگمان آمریکا و اسرائیل از آن سود خواهند برد.
نباید با این فکر که جنبش فتحالله گولن جنبشی بیخطر و سازمانی سالم است فریب خورد. این جنبش، مقدار بسیار زیادی پول و دارایی در سرتاسر جهان دارد و هیچکس نمیداند که این داراییها چگونه به دست آمدهاند. سازمان گولن میتواند ابزاری در دست CIA باشد برای نفوذ هرچه بیشتر در قفقاز و آسیای مرکزی. حتی ممکن است که گولن سالخورده، به خودی خود تسلطی بر این جنبش نداشته باشد. مقامات دولت ترکیه حتی از بردن نام او نیز هراس دارند و به طور مداوم در گفتوگوهای خود با زبان رمزی به او اشاره میکنند. این مسئله نشان میدهد که ترسی واقعی از گولن و سازمان او وجود دارد.
انتهای پیام
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است