از فرهنگ و هنر هرمزگان که نام برده میشود، موسیقی عرصهٔ تمام عیارش است، به سایتها و بلاگهای هرمزگانی که سر میزنی انگار در این استان جز موسیقی عرصهٔ هنری دیگری وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی هنری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه خلیج فارس، تا جایی که حتی هنرمندان زمینههای دیگر مانند عکاسی و گرافیک و تئاتر و سایر به نحو شایان توجهای در گرداگرد این عرصه پرسه میزنند و حتی بیشتر از زمینهٔ هنری خود این روزها به آن میپردازند.
البته اینها همه نشانهٔ بارز علاقهمندی بسیار زیاد هرمزگانیها نسبت به موسیقی است. بدون شک کسانی که موسیقی این خطه را از دهههای قبل تا به امروز دنبال کرده و میکنند چندین بار شاهد تغییر و تحول و به قولی پوست انداختن آن بودهاند که چند سالی است این تحول خود را به شکلی بارزتر و با تغییر مجریان و مخاطبان نشان میدهد.
جنس ترانهها، تحریرهای خوانندگان، سلیقهٔ مخاطب تغییر کرده است، دیگر از خوانندهها و نوازندههای دهههای پیش خبری نیست یا دارفانی را بدرود گفتهاند، یا پیر و از کار افتادهاند و یا هم به بوتهٔ فراموشی سپرده شدهاند، متاسفانه آثار چندانی هم که قابلیت انتشار به لحاظ کیفی داشته باشند ازاین هنرمندان وجود ندارد اما با وجود همین مشکلات سخت افزاری دهههای پیش، نامشان هنوز ورد زبانهاست و به نوعی در دل هرمزگانیها جای گرفتهاند. آن روزها اینترنتی وجود نداشت که خواننده یک شبه ره صد ساله را بپیماید.
نرم افزاری وجود نداشت که مانند خواننده و موزیسین امروزی ما زحمت تکرار و تمرین را از آنها بگیرد، همهٔ دغدغهٔ یک هنرمند، تلاش فراوان و ارائهٔ خود در همان بزمهای کوچک اما دلنشین بود تا نه با ترفند که با کار هنری و حس خوب خود، جایگاهش را در بافت جامعهٔ آن روز به دست بیاورد، آن روزها آنقدر حس نوستالوژیک در موسیقی و کلام هرمزگانی قوی بود که موسیقی در وجود مردمان این دیار رخنه کرد و بخشی از زندگی روزمره اشان شد و اگر امروز میبینیم و میشنویم که هرمزگان نسبت به جمعیتش بیشترین تعداد نوازنده و خواننده را دارد به لطف فضا و موسیقی است که پیشینیان از خود بر جای گذاشتند و از سوی دیگر به لطف! ناسپاسی جوانان امروز نقششان کمرنگ و کمرنگتر میشود. همانطور که مجریان به عنوان متحول کنندهٔ این موسیقی مهماند،
سبک و سیاق موسیقیای که برای خود شاخص و ملقب به هرمزگانی بسیار مهمتر است. اگر میگوییم حداقل در ایران موسیقی هرمزگانی منحصر به فرد و نایاب است، خوب سخنی به گزاف نیست و همه به آن اذعان داریم. در واقع این ویژگیهای یک موسیقی است که آن را شاخص میکند و نه اشخاص ضمن اینکه اشخاص برجسته میتوانند معرفی کننده و اشاعه گر آن باشند کما اینکه در موسیقی هرمزگان ناصر عبداللهی به عنوان یک فرد شاخص چنین نقشی را در حال ایفا کردن بود.
تغییر یک نسل و حضور جوانان در عرصهٔ موسیقی هرمزگان آنقدر پر واضح است که نیازی به مثال و استدلال نیست، به نوعی این تغییر نسل در مجریان را به شکل گسترده تری در موسیقی ایران نیز مشاهده میکنیم که تمرکز این مقوله صرفا روی موسیقی هرمزگان است. افزایش کمی خوانندهها و نوازندهها در وهلهٔ اول میتواند بسیار مثبت و غرور آفرین باشد و علاقهمندی مردمان این خطه به موسیقی اشان را اثبات کند تا جایی که بلند پروازانه زمزمههای طرح هرمزگان پایتخت موسیقی ایران در بین اهالی آن شنیده شود. نکتهٔ جالب توجهٔ این فرایند این است که خوانندهها به لحاظ کمی گوی سبقت از نوازندهها ربودهاند و آنقدر که در عرصهٔ تولید (نه تربیت) خواننده نه به لحاظ کیفی، بلکه همان کمی موفق بوده در تولید نوازنده ناتوان بودهایم. به راستی چند سال است که استان از داشتن نوازندهها ی سازهای بادی و همینطور زهی و برخی سازهای کوبهای رنج میبرد؟
راستی چرا در پایتخت موسیقی کشور! برای ضبط یک آلبوم حتی به لحاظ هنری زیر متوسط، برای یافتن یک نوازندهٔ ساز زهی هنرمند ما باید با صرف هزینههای گزاف به مرکز کشور عزیمت کند؟ اگر اجراهای زنده که نام کنسرت را یدک میکشند را طی این دو الی سه سال دنبال کرده باشید به مشکلی که همیشه اهالی آن به دیدهٔ اغماض نگریسته وآن را تنها دارایی خود میدانند و هرگزنقدی بر آن نشده بر خوردهاید وآن هم نوازندههای تکراری است که به جرات میتوان تعداد نوازندههایی که قابلیت اجرای زنده را دارند چیزی بیشتر از انگشتهای دو دست است. چند اثر فاخر هرمزگانی کشوری ارائه دادهایم؟ چند نقد و مقالهٔ علمی جهت معرفی و اشاعهٔ این موسیقی منتشر شده است؟ آیا طی همین چند سال خوانندههای جوان ما جز جسته گریخته خوانی چه آثار فاخری در کارنامهٔ هنری خود ثبت کردهاند؟ مگر این ما نیستیم که من باب جبران کم کاری و کمبودهایمان و پر کردن کارنامه از هنرمندانِ کشوری دعوت میکنیم تا با اجرای آنها ثابت کنیم ما پایِِ تختِ موسیقی ایران هستیم؟ پس چرا از هنرمندان ما برای اجرا دعوت به عمل نمیآید؟
از طرف دیگر این افزایش کمی نگرانیهایی را به وجود آورده است و آن قربانی شدن ویژگیها و شاخصهای موسیقی هرمزگانی است. در حقیقت در بسیاری از آثار چیزی به نام این موسیقی وجود ندارد و صرفا کلام، هرمزگانی است. گوشها از شنیدن صداهای معمولی و نازیبا اشباع شده و از بیهنری خوانندههای تازه پا به عرصه گذاشته به ستوه آمده وآیندهٔ این میراث هنری پیشینیان به خطر افتاده است. شخصیت و برجستگی هنری قالب تهی کرده و رکن اصلی هنر که همان زیبایی است نقش بر بسته است.
از میان انبوهی از آثار موسیقی طی این چند سال اندک آثاری را میتوان زیبا بر شمرد و جای بسی تامل است که بزرگانش حتی جرات نقدش را ندارند که به کسی بر نخورد، کار بد خوب معرفی میشود، مخاطبینش بد ذائقه شدهاند، مدتهاست که حس از آن رخت بر بسته و خواننده برای قشر خاصی میخواند و طیف سنی مخاطبش از ۲۵ سال به بالا نیست، پدران و مادران ما دیگر از این موسیقی لذت نمیبرند و باید اذعان کنیم که وارثان خوبی نبودهایم. فقط گوشهایمان آماج صداها قرار گرفته و داعیهٔ فضل و برتری نسبت به دیگران هم داریم. در موسیقی امروز ما ملاکها تغییر یافته، ظاهرا جنس صدا، استعداد ذاتی وفن جایگاهی ندارد و هر کسی به راحتی کلام هرمزگانی را زمزمه کرده و صداهایی به نام موسیقی گذاشته و زیر عنوان موسیقی این خطه به مردم ارائه میدهد که البته در حریم شخصی حق هر کسی است و ایرادی وارد نیست.
به نام موسیقی الکترونیک و عدم شناخت و کاربرد صحیح تکنولوژی آن را از قالب هنری در آورده و صنعت موسیقی پدید آوردهایم، ماشین موسیقی امروز ما به سرعت به سوی هر چه بیشتر مکانیکی شدن رانده میشود ویقینا برای رانندههای بیهنرآیندهٔ خوش یمنی متصور نیست، تردیدی نیست که ما باید موسیقی خود را به روز کنیم اما هنوز به این صرافت نیفتادهایم که ابزاری که هم اکنون در اختیار داریم مناسب این تحول نیستند و خود، وسیله را نابود میکنند.
هنرمندان واقعی برای مردم شناخته شدهاند و طی این چند سال جوانان با استعدادی پا به این عرصه گذاشتهاند که هنرو خلاقیت خود را امروزه تثبیت کرده و در دل مردم جای دارند اما چه سود که حتی تلاش این جوانان مستعد در میان خیل بیاستعدادها رو به تباهی است. کسانی که با سودجویی عرصه را برای ریشه کن کردن و تغییر سلیقه و دور کردن هرمزگانیها از موسیقی ریشه دار و غنی اشان دندان تیز کردهاند به یاد داشته باشند که ناصر عبداللهیها، رضا صادقیها و صنعتگرها که درعرصهٔ ملی ما مطرح شدند از همین موسیقی که با کج سلیقیگیشان جوانان هرمزگانی را به جای تولید کننده تنها به سمت یک مصرف کننده سوق دادهاند پا گرفتند و در مقابل این اجحاف بزرگ مسئولند. اصلا مهم نیست چه کسانی در برابر این نوشته جبهه بگیرند مهم این است که چشمان بصیرت گشوده شود و عرصه برای ظهور منصفیها عبداللهیها و صادقیها و شایستههای هرمزگانی به وجود بیاید.
از موسیقی هرمزگانی فقط نامی و خاطرهای بر جای مانده است و اگر سخت گیرانه نباشد به سوی بیهویتی میرود. به راستی جایگاهمان هم اکنون در موسیقی ایران کجاست؟ امروزه موسیقی هرمزگان چوب کج سلیقگی و ناآشنایی برخی جوانان البته مشتاق و تازه به میدان آمده را میخورد. موسیقی آیینهای است از فرهنگ و هنر یک قوم و امیدواریم این هنر به جولانگاه گروهی تبدیل نشود که جز سود و نام خود چیز دیگری را نمیپسندند.
تهیه و تنظیم: حجت حاجیزاده، خبرنگار ایسنا-منطقه هرمزگان
انتهای پیام
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است