"رنگ و بوی نسیم بهار عربی در بحرین با دیگر انقلابهای عربی متفاوت است؛ چرا که همچنان خون در رگهای این بهار و این انقلاب جریان دارد و هیچ گاه انقلاب مردمی بحرین متوقف نخواهد شد".
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزنامه فرامنطقهای القدس العربی در تحلیلی با عنوان "انقلاب بحرین: آخرین شکوفه از بهار عربی" مینویسد: سه سال پیش در چنین روزهایی ملتهای عرب سرشار از روح انقلاب و دگرگونی بودند و شعار تاریخی "ملت خوهان سرنگونی نظام است" سرمیدادند و قلبهایشان با مشاهده حضور میلیونی مردم تونس، لیبی و مصر میتپید.
به نظر میرسد همگان از زنجیرها و استبدادگری نظام آزاد شده و به آزادی چشم دوختهاند که آن را از دست داده و خواهان دموکراسی شدهاند که هیچ گاه به چشمشان نخورده بود و خواهان وحدتی هستند که آرزوی آن را داشتند. در کمتر از سه سال پس از به جریان افتادن انقلاب بحرین، پولهای نفتی کشورهای عربی و تجربههای امنیتی غربی برای سرکوب انقلاب نیز به راه افتاد و بدین ترتیب آن فضا و اوضاع پیشین به فضای دیگری تبدیل شد و در حالی که تونس همچنان دنبال تغییر و دگرگونی بود که آن را با نثار خون مردمانش محقق کرده بود، مصر به دست "کودتاچیان" سقوط کرد و شخصیتهای عالی رتبه دوره حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر نفس راحتی کشیدند و حتی برخی از آنها تصمیم گرفتند در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند. لیبی هنوز دنبال امنیت و تمامیت ارضی خود است این در حالی است که سوریه در گردابی از خشونت فرو رفته؛ خشونتهایی که منطقه خاورمیانه در سالهای گذشته مشابهاش را به خود ندیده است.
انقلاب بحرین نیز کامل نشد بلکه ناکام ماند و نظام پیشین با تغییرات سطحی همچنان اداره حکومت را درست دارد، ضد انقلابها از همان روز اول در مقابل انقلاب بحرین ایستادند و با چندین روش برای ناکام گذاشتن آن تلاش کردند.
اولین روش ایجاد اختلافات طایفهای بود و ضد انقلاب تمامی رسانهها را برای گسترش این روش بسیج کردند و از شخصیتهای مذهبی برای ترویج روش مذکور و بردن آن به سمت باتلاقی طائفهای استفاده کردند.
دومین روش مداخله نظامی مستقیم بود. نیروهای عربستانی ظرف چهار هفته برای سرکوب انقلاب مردم بحرین وارد عمل شدند. تفاوت در اینجاست که جهانیان علیه حمله عراق به کویت در 1990 بسیج شدند و بزرگترین جنگ رسانهای را در عصر جدید علیه این کشور به راه انداختند در حالی که از حمله عربستان به خاک بحرین حمایت کردند و نیروهای عربستانی همچنان به خاطر ادامه انقلاب در بحرین حضور دارند.
سومین روش حمایت کارشناسان امنیتی غرب به ویژه انگلیس و آمریکا از بحرین با هدف تضمین شکست هیبت انقلاب است (در راس این کارشناسان جان تیس، معاون رئیس پلیس سابق لندن و جان تیمونی، رئیس مرکز پلیس میامی آمریکا) بودند.
چهارمین روش رسانههای عربی هستند که با پولهای نفتی اداره میشوند و به طور کامل انقلاب بحرین را نادیده گرفتهاند، گویی که اصلا اتفاق نیفتاده است.
به رغم وجود روشهای ضد انقلابها، جنبشهای مردمی ادامه داشته و انقلاب تاکنون متوقف نشده است و میتوانیم بگوییم انقلاب بحرین طولانیترین انقلاب بوده است. هیچ روزی بدون تظاهرات و اعتراضات نبوده و هیچ انقلابی به این اندازه به روشهای مسالمت آمیز پایبند نبوده است. انقلاب بحرین کمترین تاثیر را از حوادث منطقه پذیرفته و نسبت به اقدمات ضد انقلاب بیشترین آگاهی را داشته است.
جنبشهای بحرین از دیدگاه انگلیس و آمریکا در حساسترین مناطق خاورمیانه و نزدیکترین مناطق به مناطق نفتخیز در شبه جزیره عربستان رخ داده است. نقش عربستان در این مساله اهمیت ویژهای دارد. این مساله جدل و مناقشه زیادی را در رقابت استراتژیک غرب برانگیخته است و غربیها همچنان به عربستان به عنوان یک همپیمان مهم که نمیتوان از آن گذشت و به عنوان عامل ثبات و تعادل از نظر امنیتی در منطقه تکیه داشتهاند.
به محض اینکه مساله انقلاب بحرین در مقابل غربیها مطرح شد، نقش عربستان به عنوان توجیه کننده سیاست غرب که به دوگانگی معیار و مواضع معروف است، بالا گرفت.
عجیب نیست که بگوییم روابط عربستان و آمریکا پس از انفجار انقلابهای عربی به خاطر تفاوت تاکتیکی و روش میان دو طرف دچار تنش شد. عربستان امیدوار بود که واشنگتن علیه انقلاب در مصر به خاطر ممانعت از برکناری حسنی مبارک مداخله مستقیم کند اما باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در حمایت یکجانبه از دیکتاتورها در منطقه تردید داشت.
عربستان غربیها را تشویق کرد تا علیه نظام معمر قذافی، دیکتاتور سابق لیبی وارد عمل شوند و این اتفاق رخ داد. پس از آن بر آمریکا فشار آورد تا برای مداخله نظامی در امور سوریه وارد عمل شود. وقتی این اتفاق رخ نداد روابط میان آمریکا و عربستان بار دیگر دچار تنش شد. مداخله نظامی مستقیم عربستان در بحرین برای واشنگتن تنگنا ایجاد کرد اما واشنگتن در مقابل عربستان دست به هیچ اقدامی نزد و برای توجیه آن و تاکید بر اینکه این مساله با حمله نیروهای عراقی به کویت تفاوت دارد تلاش زیادی کرد. هیچ تردیدی نیست که مداخله عربستان عامل بسیار مهمی برای حمایت از نظام حاکم بحرین بود.
مخالفان بحرینی میگویند که مداخله عربستان در نیمه مارس 2011 خود تاکیدی بر این مساله است که انقلاب بحرین میتوانست ظرف چهار هفته نظام سیاسی این کشور را سرنگون کند و گرنه چرا چنین مداخلهای رخ داد؟
به رغم اعتراضات و تظاهرات ملت بحرین که در هر شرایطی با مداخله بیگانگان در امور خود مخالفند، نیروهای عربستانی در خاک بحرین باقی ماندند. مداخله عربستان به نتایج فاجعه باری انجامید. ظرف گذشت دو ماه از مداخله عربستانیها چهل مسجد از بین رفت و بیش از 100 شهروند بحرینی چه به ضرب گلوله نیروهای پلیس و چه از طریق شکنجه در زندانها، کشته شدند و بیش از 4000 شهروند کار خود را از دست دادند. پزشکان، پرستاران و ورزشکاران زیادی به خاطر شرکت در انقلاب بازداشت شدند. همچنین زندانها از زنان و کودکان پر شد.
کمیته مستقل حقیقت یاب بحرین پیشنهادهای زیادی از جمله مجازات عاملان "شکنجه روشمند"، آزادی رهبران انقلاب به خاطر عدم اثبات اتهامات و اتخاذ سیاستهای مساوی میان شهروندان را ارائه کرد اما هیچ کدام از این پیشنهادها اجرایی نشد.
پیشتر قطعنامهای از سوی پارلمان اروپا در استراسبورگ صادر شد که در آن اتخاذ اقداماتی از سوی مقامات نظام آلخلیفه خواسته شده بود، در راس این خواستهها آزادی تمامی زندانیان سیاسی که تعداد آنها در حال حاضر به 3000 تن از جمله صدها زن و کودک میرسد، بود.
در این گزارش اروپاییها از مقامات بحرینی خواستند تا هر چه سریعتر به تمامی اقدامات سرکوبگرانه خود از جمله بازداشت و کشتار پایان دهند و تمامی زندانیان و فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و اصحاب رسانه، پزشکان و کسانی که خارج از چارچوب قضایی مورد ظلم واقع شدهاند و نیز مدافعان حقوق بشر، شرکت کنندگان در تظاهرات مسالمت آمیز، به ویژه "عبدالهادی الخواجه"، فعال حقوقی و "ابراهیم شریف"، دبیرکل جمعیت "وعد" که به خاطر حمایت از حق خود در آزادی بیان و تجمع همچنان در زندان به سر میبرند، آزاد شوند.
گزارشهای زیادی از سوی جامعه جهانی صادر شده که در آنها اقدامات نیروهای آل خلیفه علیه شهروندان به ویژه شرکت کنندگان در انقلاب محکوم شده است. اما در اینجا این سوال مطرح میشود که چه چیزی باعث شده دولت بحرین نتواند صدها پیشنهاد و تصمیم که از سوی کمیته حقیقت یاب، شورای حقوق بشر، گزارش اتحادیه اروپا و کمیته روابط خارجی پارلمان انگلیس صادر شده است را اجرا کند؟
دولت بحرین برای اجرای پیشنهادهای مهم و اساسی بر عواملی تکیه دارد که برای مقابله با فشارهای خارجی از آنها استفاده میکند. اولین عامل این است که دولت بحرین معتقد است اجرای آن پیشنهادها به صورت تدریجی به سقوط و سرنگونی نظام میانجامد. دادن آزادی بیان، حق تجمع و اعتراض، آزادی زندانیان سیاسی و در راس آنها رهبران انقلاب، پایان دادن به شکنجه و بدرفتاری و بازداشت ظالمانه شهروندان را ترغیب میکند تا به درخواستهای خود برای برقراری دموکراسی و پایان دادن به حکومت استبدادی ادامه دهند.
دوم اینکه برخورد ملایم جامعه جهانی باعث شده که نظام آل خلیفه گمان کند که میتواند اعمال فشارهای خارجی را تحمل کند و همچنان قدرت را در دست داشته باشد این در حالی است که برآورده کردن خواستههای مذکور بدون شک به تغییر میانجامد.
سوم اینکه نیروهای رژیم آل خلیفه بر حمایت نظامی و اقتصادی عربستان تکیه دارند و انقلاب نمیتواند با توان نظامی عربستان مقابله کند.
چهارم اینکه حمایت سیاسی و امنیتی از سوی کشورهای غربی به ویژه انگلیس میتواند به این نیروها کمک کند تا با مخالفان خود مقابله کنند و از سقوط نظام ممانعت به عمل آورند و این مساله در مقایسه با برآورده کردن خواستهها و پیشنهادات تضمین بیشتری برای بقای نظام میدهد.
پنجم اینکه شخصیتهای نظام و مشاوران غربی آنها خواستههای مخالفان را سبک سنگین میکند و آن را که سود بیشتری برای آنها داشته باشد بر میگزینند و به مسئولان میگویند که با توجه به عدم وجود ابزار بینالمللی برای ملزم کردن آنها به اجرای خواستهها، میتوانند بقیه خواستهها را اجرایی نکنند و به این ترتیب باید برای محکومیتهای بینالمللی و متهم شدن به ارتکاب جنایت علیه بشریت آمادگی داشته باشند، اما مادامی که نیروهای رژیم آل خلیفه با مشت آهنین خود محکم زمام اداره حکومت را در دست گرفتهاند این اقدامات به سرنگونی آنها نمیانجامد.
با توجه به افزایش فشارهای بینالمللی و گسترش موج انقلاب، عربستان جهت تضمین توانایی خود برای مداخله در امور کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس طرح "اتحادیه کشورهای حوزه خلیج فارس" را در کنفرانس سران در ریاض در دسامبر 2011 مطرح کرد. اما تنها دولت بحرین با پیشنهاد عربستان موافقت کرد چرا که مقامات بحرین سرکوب انقلاب مردمی بحرینیها را مدیون ریاض میدانستند.
در نشست "گفتوگوهای منامه" که در بحرین برگزار شد، عمان به صورت آشکار مخالفت خود را با طرح تشکیل "اتحادیه کشورهای حوزه خلیج فارس اعلام کرد و حتی دست به اقداماتی بدتر از آن زد. به طوری که یوسف بن علوی، وزیر خارجه عمان گفت که اگر شورای همکاری به اتحادیه تبدیل شود از این شورا خارج خواهد شد. در سالهای اخیر برخی کشورهای عضو این شورا حمایت عربستان از گروههای تندرو و تروریست را تهدیدی علیه امنیت اجتماعی و مذهبی خود میدانند. بخش زیادی از مردم عمان، بحرین، کویت و بخشهای کوچکی از امارات و قطر از نظر برخی موسسات دینی عربستانی کافر و بیدین به حساب میآیند، اختلاف دیگری نیز میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس وجود دارد، و آن وجود اختلاف در مواضع سیاسی در قبال مسائل منطقهای است. در حالی که قطر از انقلابهای بهار عربی (به جز بحرین) حمایت کرد و در کنار اخوان المسلمین در تونس و مصر ایستاد اما عربستان کاملا موضعی مخالف موضع قطر در پیش گرفت و با ژنرالهای مصر برای سرنگونی دولت اخوان و محمد مرسی، رئیس جمهوری برکنار شده مصر که از طریق صندوقهای رای به سمت ریاست جمهوری رسیده بود، تلاش کرد و در حال حاضر در روابط عربستان و عمان به خاطر نقش میانجیگرانه عمان میان آمریکا و ایران تنش ایجاد شده است. موضع عمان، ریاض را بسیار به خشم آورد و ممکن است این خشم به مواضع سیاسی تنشزا بینجامد.
همانطور که گفته شد انقلاب بحرین در منطقهای رخ داد که از تنشهای سیاسی و مذهبی رنج میبرد نظامهای عربی از انقلاب بحرین ابراز ناخرسندی میکنند و علیه آن توطئه میچینند اما بحرینیها به انقلاب از زاویه دیگری مینگرند و معتقدند که نظامهای عربی با تمامی انقلابهای بهار عربی مخالفند و به رغم ظلمها و اتهاماتی که به آنها وارد شده مخالفان بحرینی معتقدند که میتوانند انقلابی طولانیتر با اهدافی بهتر، مسالمت آمیزتر، قدرتمندتر و دور از طایفهگرایی را آغاز کنند و به رغم سرکوبگریهایی که جوانان و زنان بحرینی با آن مواجهند، انقلاب بحرین از مرحله خطر گذرکرده و انقلابیون میدانند که بقای نظام حاکم تنها با تکیه بر ادامه حضور نظامی عربستان ممکن است.
این حقیقتی است که انقلابیون بحرینی سعی دارند آن را به گوش جهانیانی برسانند؛ اینکه سکوت در قبال آنچه که در بحرین رخ میدهد هیچ تفاوتی با حوادث کویت ندارد.
مردم بحرین انقلاب این کشور را بخشی از بهار عربی میدانند، همان روش و سلاحهایی انقلاب بحرین را هدف قرار داده که پیشتر دیگر انقلابها را هدف قرار داده بود. طائفهگرایی کشندهترین این سلاحها بود که در سرنگونی نظام اخوان و حوادث تنشآمیز تونس نقش زیادی را ایفا کرد. مردم بحرین به خوبی میدانند که کشورشان بخشی از یک ملت عرب مسلمان است و تغییر سیاسی در این کشور روندی مرتبط با همه است؛ امکان ندارد انقلابی پیروز شود و انقلاب دیگری شکست بخورد. آزادی ملتهای عرب از استبداد و دیکتاتوری برای آزادی خاک این کشورها از اشغال، سلطهگری و عقب ماندگی لازم است.
انقلابیون بحرین این پیامها را به برادران عرب و مسلمانشان میرسانند با این امید که بهار انقلاب در بقیه جهان عرب نیز رخ بدهد تا شکوفههای آزادی بار دیگر باز شوند و برگهای خشکیده و پژمرده استبداد و ظلم فرو بریزد و انقلاب بحرین که همواره در بهار عربی میزیسته آن را در آغوش بکشد.
انتهای پیام
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است