آفتاب

انقلاب - روایتی ناگفته برای نسل های جدید

انقلاب - روایتی ناگفته برای نسل های جدید

علیرضا کمرئی

مقدمه :
دراین نوشته با نگاهی گذرا به علل وقوع انقلاب اسلامی ایران از نگاه تحلیل گران و مفسران عرصه سیاست، نارسائیها و کمبود های موجود در تبیین این پدیده به اجمال مورد توجه قرارمی گیرد .
شرایط هیجانی سالهای نخست انقلاب از یک طرف و قرارداشتن درمتن وقایع و حوادث تاریخی از طرف دیگر نسل اول را از دریافت تحلیل های ریشه ای درمورد انقلاب اسلامی تا حدودی بی نیا ز ساخته بود . گذشت بیش ازسه دهه از انقلاب اسلامی که با پیدایش نسل دوم وسوم انقلاب همراه گشت ، وضعیت جدیدی را در پیش روی انقلاب اسلامی قرارداد که به نظر نمی رسد اتخاذ روش های پیشین ، مبتنی بر وقایع نگاری تاریخی و روایت رویدادهای انقلابی ،توفیقی را درفهم دقیق انقلاب اسلامی برای نسل های جدید به دنبال آورد . از سوی دیگر گذشت زمان تا چنددهه دیگر مظروف جامعه را تغییر خواهد داد و این تفاوت در سنخ مدافعان انقلاب اسلامی آشکارتر خواهد گردید . این امر ایجاب می نماید تا دفاع از آرمان های انقلاب و تلاش برای بقاء آن بر فهم دقیق و عمیق نسل های جدید از انقلاب اسلامی استوار گردد.نوشتار حاضر به امیدتحقق چنین رویدادی رقم می خورد . انشاء الله
گذشت بیش از سه دهه از عمر انقلاب اسلامی و عدم آشنایی کافی نسل حاضر، لزوم شناخت شگفت انگیز ترین حادثه سالهای پایانی قرن بیستم را بیش از پیش ضروری ساخته است . عواملی نظیر تمایل نویسندگان داخلی و خارجی به برجسته کردن ابعاد خاصی از موضوع و تاکید ویژه بر علتی خاص ،درتبیین اسباب و علل وقوع انقلاب اسلامی و غالب بودن نظرات جزم اندیشانه درتحلیل تاریخی آن که عمدتا برجهت گیری های معینی استواراست از جمله عواملی هستند که شناخت انقلاب و فهم رایج ازانقلاب اسلامی و ریشه های پیدایی آن را با اشکال و کاستی های متعدد روبرو ساخته، و برداشت های سطحی وعامیانه را به عنوان انگاره های رایج درعلل وقوع انقلاب اسلامی قوت بخشیده است . این تصورات بیش ازآنکه بر واقعیت های تاریخی مبتنی باشد بر فرضیه های نا استوار ، ناکافی یا تک سببی استوار گشته اندکه اغلب کاملا غلط یا درصورت صحیح بودن، ناقص به نظر می رسند.
یکی از نادرست ترین تحلیل ها که متاسفانه به تحلیلی رایج درفهم عوامانه انقلاب تبدیل شده و اساس پیدایش آن نیز بیشتر بر نظریه رضا پهلوی درکتاب (( اعترافات و پاسخ به تاریخ )) وی متکی است تحلیلی است که تلاش دارد انقلاب اسلامی و سقوط نظام پیش ازآن را به اراده های موثر و تعیین کننده از خارج نسبت دهد . تجربیات تاریخی مردم و کشورمان درنقش داشتن دولت های امریکا وانگلستان درامور کشور از یک طرف و رفتار پر ابهام و محتاطانه بزرگترین حکومت طرفدار نظام پیشین،یعنی ایالات متحده آمریکا در مواجهه با تحولات انقلابی در ایران از طرف دیگر سبب پیدایش زمینه های مساعد برای این فهم عوامانه و نادرست گردیده است و این برداشت غلط را شکل داده که سقوط نظام گذشته محصول تبانی دولتها ی امریکا و انگلستان بوده است . ما دراین مقاله درصدد اثبات نادرستی این فرضیه نیستیم و دلایل و براهین متعدد همه حکایت ازآن دارد که دولت های مزبور تمامی مساعی خود را علی رغم استیصال و درماندگی درتحلیل انقلاب اسلامی به کار بستند تا نظام وابسته به خویش را حفظ کنند. و یا در صورت لزوم شرایطی دلخواه را درجهت منافع خویش سازمان دهند .
دومین دسته از تحلیل ها که عمدتا توسط تحلیل گران داخلی رواج یافته است وقوع انقلاب را بر ریشه های فرهنگی و ایدئولوژیک صرف بنیان نهاده و این اعتقاد را دامن زده است که توسعه فرهنگی رژیم شاه و رویارویی فرهنگ و باورهای مردم و تلاش برای غربی ساختن و تقلید از عناصر سطحی فرهنگ غرب بدون انجام تغییرات ضروری و بنیادین سیاسی - اجتماعی ، وابستگی فرهنگی را تشدید نمود و چالش های اساسی را برای نظام پهلوی فراهم آورد .
صرفنظر از اعتبار و درستی این تحلیل ،‌ به دلیل علاقمندی این دسته از تحلیل گران به برجسته نمودن وجوه خاص و نادیده گرفتن اسباب و علل دیگر ، شناسایی صحیح انقلاب اسلامی را برای عامه دشوارنموده، و پیچیدگی و عظمت این رویداد تاریخی را که گروهی علاقمندند آن رادرردیف انقلاب های بزرگ جهان تحلیل نمایند با اشکال روبرو ساخته است.تردیدی نیست که ماهیت ایدئولوژیک و تاثیر عوامل فرهنگی بر وقوع انقلاب از وجوه ممتاز و بنیادین انقلاب اسلامی ایران می باشد .اما تک سببی انگاشتن پدید ه ای به عظمت انقلاب اسلامی سازگاری چندانی با مبانی تحلیل پدید ه های اجتماعی ندارد.
دسته ی دیگر از تحلیل گران نیز که عمدتا در بین عنصر خارج از کشور قرار دارند دگرگونی های سیاسی و وقوع انقلاب در ایران را ناشی از نوسازی جامعه و تحولات اقتصادی دهه پنجاه می دانند ، ((توقعات فزاینده و انتظارات ناکام )) که در جریان رکود اقتصادی بعد از ترقی روزافزون ناشی از افزایش ناگهانی قیمت نفت ایجاد شده سبب گردید تا نظام سیاسی جهت پاسخگویی به شرایط جدید پیش آمده توان و ظرفیت کافی را نداشته باشد و موجی از نارضایتی در جامعه ایجاد گرددو جامعه به سمت بروز بحران های اجتماعی شدیدسوق پیدا کند . این تحلیل نیز صرفنظر از درستی و یا نادرستی آن نمی تواند به تنهایی بیانگر همه واقعیتهای موجود باشد و تلاش برای ارائه این تحلیل نیز ممکن است همان نارسائی پیشین را در شناخت همه ابعادانقلاب اسلامی به وجود آورد . گرچه تفکیک مصادیق تحلیل های مبتنی بر فرهنگ و ایدئولوژی از تحلیل هایی که اساس آن را مولفه های مبتنی بر نوسازی جامعه تشکیل می دهد به دلیل درهم تنیدگی موضوعات اجتماعی بسیار دشواراست ، اما مطالعه همزمان این دو تحلیل شناخت جامع تری را از علل زایش و پیدایش انقلاب اسلامی به دست می دهد ، که اذهان عمومی را دردرک پیچیدگی های انقلاب اسلامی و عظمت آن بیشتر قانع می سازد .
علاقمندان به مطالعه پیرامون انقلاب اسلامی ،‌متناسب با سلایق و نگرش های خویش دسته بندی های متفاوتی از ریشه ها و علل انقلاب ارائه داده اند و هر کدام تلاش نموده اند به نوعی نگرش خویش را در نوشته ها و مقالات غالب سازند شاید این موضوع نیز ،گواهی برپیچیدگی و دشواری تحلیل موضوع انقلاب اسلامی ایران باشد .نگارنده به این تعبیر برژینسکی درکتاب ((توطئه درایران )) قویا اعتقاد دارد که انقلاب اسلامی ایران (( ماجرای پیچیده ای است که روابط علی و معلولی مشخص آن محدود و نقاط عطف آن فراوان است ))
متاسفانه انچه تا کنون درشناخت انقلاب اسلامی هدف قرارداده شده است دریافت یک بعدی از علل و اسباب انقلاب بوده است. این امر نه تنها کمک به درک عظمت این رویداد تاریخی نکرده است .بلکه منجر به شکل گیری ذهنیت های سطحی و عامیانه درفهم انقلاب شده و زمینه را برای تولید و اشاعه تحلیل های انحرافی مساعد نموده است .توجه به واقعیت اجتماعی موجود جامعه و فراهم بودن زمینه ها ی مناسب جهت رواج تفسیرهای غلط برای نسل های جدید ایجاب می نماید، درکنار تفسیرهای فرهنگی و ایدئولوژیک از علل بروز انقلاب بر بسترهای پیدا و نهان این پدیده اجتماعی نیز توجه شایسته ای گردد . زیرا این امر بر درک صحیح و فهم دقیق علل پیدایش انقلاب کمک خواهد کرد و علاوه بر تاثیر ویژه در استحکام و بقای مبانی اساسی انقلاب اسلامی تجارب ارزشمند جامعه را جهت مواجهه با موانع و مسائل فراروی انقلاب اسلامی مرور خواهد نمود و کمک خواهد کرد تا نسلی که عهده دار اداره فردای جامعه خواهد بود نظر و عقیده خویش را بر پندارها و واقعیت هایی صحیح و جامع استوار نماید . بدون شک نقش ارزنده و موثر عوامل سه گانه پیروزی انقلاب یعنی رهبری خردمندانه ، وحدت عمومی و ایدئولوژی انقلاب، زمانی متبلور خواهد شد که ابعاد متکثر و متنوع این رویدادعظیم از نظر دور نمانده و همه جانبه درتحلیل انقلاب اسلامی برای مطالعه کنندگان تشریح و تبیین گردد.

2929

کد N115588

وبگردی