آفتاب

هر که دردش بیش، درمانش سنگین تر!

هر که دردش بیش، درمانش سنگین تر!

"نقش واقعی ما به عنوان وکیل مدافع سلامت مردم می باشد و از آنجا که اکثریت بیمه شدگان از نظر درآمدی از طبقه متوسط جامعه می باشند، می بایست بتوانیم با بکارگیری اختیارات قانونی، کمک شایان توجهی به بیمه شدگان جهت کاهش پرداخت از جیب آنان نماییم" ... این جملاتی است که از زبان مدیرعامل سازمان بیمه سلامت ایران، اخیراً در بازدیدش از اداره کل بیمه سلامت استان تهران، رسانه ای شده است.

همین امروز، سر ساعت هشت و پنج دقیقه، جلوی گیشه ی نوبت دهی بیمه بودم؛ منتظر بودم که یکی از آنطرف(پشت سر و بیرون از گیشه ی پاسخگویی به ارباب رجوع) صدا زد که چکار داری؟ گفتم: واسه تأییدیه دارو اومدم. گفت: فلانی بیا برو سر کارت دیگه! ای بابا!... اومد و یک برگه داد که شماره 414 را نشان می داد. معلوم شد که از شماره 410 شروع کرده اند؛ نه...! و نه این که ظرف کمتر از پنج دقیقه به 400 ارباب رجوع، پاسخ داده اند! چون دأب و روش و تلاش سازمان بیمه سلامت، پاسخگویی نیست! نیست، چون...

منتظر شدم! 410 و 411 فقط پشت گیشه بودند و داشت به کارشان رسیدگی می شد! یعنی از ده یازده گیشه ی پاسخگویی، فقط و فقط دو گیشه، سهم ارباب رجوع بود!

بلندگو، شماره 414 را خواند و هنوز ننشسته! پاسخ دادند که: آقا شما هم همینطور! پنج تا انسولین بیشتر سهم شما نیست و می توانید به داروخانه هایی که پشت شیشه نشانی و اسمشان نوشته شده، مراجعه کنید و باید بقیه اش را آزاد تهیه کنید و اگر شکایتی هم دارید بروید به طبقه بالا؛ واحد مشاوره!

راوی می گوید؛ رفتم طبقه دوم! روی شیشه ی اتاقی نوشته شده بود؛ مشاوره و رسیدگی به شکایات! یا یه همچنین چیزی!

یک آقای بسیار محترم و یک خانم بسیار محترم، در آن اتاق، پشت میز کارشان نشسته بودند؛ البته یک میز بدون سرنشین هم دیده می شد...

آقا گفتند: بفرمایید!

گفتم: والده ی بنده تقریبا ده سال است که دیابت دارند...

گفتند: ببینید! بخشنامه است. معلوم نیست براساس کدوم عقل و منطقی، سهمیه ی ماهانه بیمار دیابتی را پنج انسولین بخشنامه کرده اند.

ایشان که یک گوششان به سمت بنده ی ارباب رجوع بود و گوشِ دگر و هردو چشمانشان داشت تیتر یک روزنامه الکترونیکی "جهان اقتصاد" را رصد می کرد (اینجا) که نوشته بود؛ "باید دست کاسبان تحریم را قطع کرد"، ادامه دادند؛ اگر اعتراضی دارید بروید (با اشاره ی دست به سمت اتاق بغل) پیش آقای دکتر...

رفتم اتاق بغل! پس از عبور از شش هفت میز کاری دارای سرنشین و بدون سرنشین، رسیدم به اتاقی درون همین اتاق! ظاهراً به اتاق رییس می ماند! اما از رییس، خبری نبود. یعنی همان آقای دکتر... نبود.

دو نفر داخل، پشت میز کار و پشت میز کنفرانس نشسته بودند که؛ آن که پشت میز کنفرانس نشسته بود، در جواب بنده که گفتم آقای دکتر...، گفت: نیستند! من معاونشون هستم، بفرمایید!

گفتم: والده ی بنده تقریبا ده سال است که دیابت دارند...

گفت: بخشنامه است! فقط پنج تا انسولین! بخشنامه است!

گفتم: بنده هم متوجه شدم بخشنامه است؛ آخه! با کدام عقل و منطق حقوقی...

گفت: شکایت دارید بروید واحد مشاوره! به ما ربطی نداره!

گفتم: همانجا بودم، واحد مشاوره گفتند برسم خدمت آقای دکتر...

گفت: اشتباه کردند! شما بروید همانجا، برگ شکایت پر کنید.

برگشتم همانجا! یعنی واحد مشاوره!

گفتم: می گویند به ما ربطی نداره! برگ شکایت پر کنید!

(شما خودتان می دانید که برگ شکایت یعنی چه!؟ یعنی چیزی شبیه "کشک"! با این تفاوت مهم که "کشک" را از بقالی و ماست بندی و لبنیاتی ها تهیه می کنید ولیکن "کشک" ادارات، مزه ندارد و اگر هم _خدای ناکرده _ مزه داشته باشد، بدطعم و بی مزه خواهد بود)

مهم این است؛ داشتم برگ شکایت را پر می کردم؛ در حالی که مدام می شنیدم که دیگری و دیگری و نفر بعدی و نفر بعدی، از راه دور و حتی از شهرستان، آمده بودند و اعتراض پشت اعتراض که چرا بیشتر از پنج تا انسولین در ماه، تأییدیه نمی دهید!؟

روایتگر این داستانِ واقعی می گفت:‌

آقا! بنده که الحمدلله شکر خدا توانِ مالی ام بد نیست، می توانم الباقی انسولین ها را ان شاءالله که در بازارِ آزاد باشد، به قیمتِ هرچه که می دهند، خریداری کنم ولی اون بنده های خدا رو که بنده دیدم، بعید می دونم داشته باشند و بتوانند هزینه درمان بیمارشون رو بپردازند.

 

داشتم برمی گشتم به محل کارم؛ توی این فکر بودم که تا کی!؟ آخر تا کی باید چنین باشد؛

"هر که دردش بیش، درمانش سنگین تر!"

چه کسی و چگونه باورش می شود که مدیرعامل سازمان بیمه سلامت ایران، اخیراً در بازدیدش از همین اداره کل بیمه سلامت استان تهران، نه فقط مدعی شد که : "نقش واقعی ما به عنوان وکیل مدافع سلامت مردم می باشد." (اینجا) بلکه تصریح داشته است که؛ "اکثریت بیمه شدگان از نظر درآمدی از طبقه متوسط جامعه می باشند... می بایست بتوانیم با بکارگیری اختیارات قانونی کمک شایان توجهی به بیمه شدگان جهت کاهش پرداخت از جیب آنان نموده..." (همانجا)

 

حال، پرسش این است که؛ بخشنامه ی صادره، بر فرض صحت، مستند به کدام قانون است؟

و یک پرسش اساسی تر؛

به راستی! آیا عملکردِ "بیمه سلامت ایران" دارد به سمت سلامتِ ایرانیان، سازمان دهی می شود!؟

کد N89584

وبگردی