آفتاب

پیام آیت‌الله جوادی‌آملی به همایش ناصر‌ کبیر

پیام آیت‌الله جوادی‌آملی به همایش ناصر‌ کبیر

نخستین همایش بین‌المللی ناصر‌کبیر با عنوان هم‌اندیشی صاحب‌نظران با تبیین و ترویج نهج‌البلاغه و صحیفه‌ سجادیه با پیام تصویری آیت‌الله‌ جوادی آملی در محمود‌آباد آغاز به‌کار کرد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)منطقه مازندران، متن کامل پیام این مرجع تقلید به شرح ذیل است:

«بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمه الهداه المهدیین سیما خاتم الانبیاء و خاتم الاوصیاء علیهما آلاف التحیه و الثناء بهم نتولی و من اعدائهم نتبرء الی الله.

‌مقدم شما اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی و مسئولان عالی‌رتبه استان و فرهیختگان علمی کشور را گرامی می‌داریم و از برگزار‌کنندگان این همایش ‌وزین قدر‌شناسی می‌کنیم و از تمامی بزرگوارانی که با ارائه مقاله یا ارائه مقالت بر وزن علمی این همایش افزوده‌اند سپاسگذاری می‌کنیم و از خدای سبحان مسئلت می‌کنیم برای همه شرکت‌کنندگان و برگزار‌کنندگان و حمایت‌کنندگان این همایش وزین خیر و صلاح و فلاح دنیا و آخرت مرحمت کند.

حسن‌بن علی، معروف به ناصر کبیر از بزرگواران دودمان طه و یاسین و از نوادگان زین‌العابدین علی‌بن الحسین صلوات الله و سلامه علیه است. ناصر کبیر وقتی به طبرستان آمد مهمترین کار او احیای معارف قرآن و عترت بود اگر حکومتی داشت و اگر قدرتی داشت و اگر مدیریت و تدبیری در خدمت معارف قرآن و عترت بود سعی بلیغ این بزرگوار این بود معارف کلیدی قرآن را به‌خوبی تفسیر کند. رهاورد عقلی و علمی اهل بیت(ع) را خوب تبیین کند و انسان را به مقام والای خلافت الهی برساند چون هدف انسان همان قرب الی الله است.

جریان خلافت و مانند آن وسیله این قرب الی الله یا لازمه این قرب الی الله است وجود مبارک حسن‌بن علی معروف به ناصر کبیر که هم مفسر، متکلم، ‌فقیه نامور ‌و هم ادیب بود هم بسیاری از مسائل اسلامی را از نظر گذرانده بود همت اساسی‌اش این بود که جریان توحید، جریان امامت و جریان عدل را بیش از هر چیز شکوفا کند تا نه سخن از الحاد باشد نه سخن از شرک و نه سخن از شرک‌پنداری برخی از کوته‌نظران باشد و مانند آن.

تفسیر کوتاهی که از اسمای حسنای الهی دارد نشانه آن بلوغ و رشد فکری این بزرگ متکلم و فقیه امامیه است. یکی از القاب برجسته انسان این است که او مؤمن باشد این مؤمن از اسمای حسنای خداوند است که در برخی از آیات الهی به‌عنوان «سلام مؤمن مهیمن عزیز الجبار المتکبر» آمده بخشی از اسمای حسنای الهی در آغاز سوره مبارکه حدید و بخش مهم آن در پایان سوره حشر است، مؤمن از اسمای حسنای خداوند است، همین اسم حسن از القاب برجسته انسان‌های کامل است که مؤمن و مؤمنان اهل فلاح‌اند چنانکه ندای قرآن این است «قد افلح المؤمنون» اما معنای ایمان چیست البته ایمان آن طوری‌که همگان آشنا هستند کسی است که معتقد به اصول دین‌، متخلق به اخلاق الهی و دارای عمل صالح باشد، مجموعه ایمان علم صائب و عمل صالح انسان را به نام این مؤمن متصف می‌کند ولی این لازمه ایمان است.

‌اگر گفته شد خدا مؤمن است به چه معنا؟ سخن از اعتقاد و عمل صالح درباره خدا مطرح نیست معنای ایمان آن طوری‌که حسن‌بن علی معروف به «ناصر کبیر» رضوان الله تعالی بیان کرده‌اند این است: مؤمن یعنی کسی‌که امنیت را تأمین می‌کند ایمنی را تأمین می‌کند یا خودش را در مأمن قرار می‌دهد یا دیگران را در حصن و مأمن نگهداری می‌کند. خدا مؤمن است یعنی دیگران را در حصار امن قرار می‌دهد. انسان مؤمن است، یعنی امنیت خود را فراهم می‌کند ایمنی خود را فراهم می‌کند خود را در حصن توحید قرار می‌دهد. خداوند پیروان خود را در حصن توحید و امن ‌و حفظ کرد که فرمود «کلمه لا اله الا الله حصنی» و اگر کسی این کلمه را بگوید و باور کند وارد حصن من می‌شود وقتی وارد حصن قلعه و دژ شد، من دژبان این دژ هستم و از عذاب الهی در امان است. پس خدا مؤمن است یعنی امنیت‌بخش است امنیت عطا می‌کند ایمنی عطا می‌کند و مانند آن.

انسان وارسته، مؤمن است یعنی خود را ایمن می‌کند در مأمن قرار می‌دهد تنها مأمن حصن الهی است. دژ پروردگار است «کلمة لا اله الا الله حصنی». این بیان لطیف جناب ناصر کبیر است و اگر خدای سبحان مهیمن است قرآن هم مهیمن است انسان هم باید بکوشد که باید مهیمن باشد یعنی شاهد حقیقت‌های الهی از یک‌سو و شهید اعمال صالح و صائب باشد از سوی دیگر. وقتی جریان عدل را به‌خوبی تبیین می‌کند روشن می‌شود که هرگونه توهم جبریت اشاعره را برطرف می‌کند.

مستحضرید که بنی‌امیه مکتب جبر را به‌خوبی تبیین کردند تا اینکه عده‌ای تمام مظالم عملی را به حساب قضا و قدر الهی بیاورند مکتب جبر را آنها تبیین کردند و بنی‌عباس همین را حمایت کردند و بسیاری از متفکران آزاد‌منش معتزله را در دوران عباسیه از بین بردند چون این تفکر، تفکر باطلی بود و این تفکر مطابق با عدل الهی نبود در بسیاری از بحث‌های کلیدی حسن‌بن علی معروف به ناصرکبیر برای ابطال جبر، ادله‌ای اقامه کردند، برای اثبات عدل الهی و اثبات «منزله بین الجبر و التفویض» شواهدی را ارائه کردند در ذیل آیه «و نقلب افئدتهم» می‌فرماید مبادا کسی توهم جبر کند در ذیل آیه ختم الله قلوبهم» می‌فرماید مبادا کسی توهم جبر داشته باشد این ختم، ختم کیفری است، آن تغلیب، تغلیب کیفری است؛ یعنی خدای سبحان همه راه‌های هدایت را به‌سوی اینها گشود چه راه عقلی چه راه نقلی. این گروه با سوء‌اختیار خودشان باطل‌گرا شدند حق را رها کردند باطل را پذیرفتند، صدق را رها کردند کذب را پذیرفتند، خیر را رها کردند شر را پذیرفتند، حسن را رها کردند قبح را پذیرفتند محمود و ممدوح را رها کردند، قبح را پذیرفتند و مانند آن.

‌بنابراین از آن به بعد ذات اقدس اله آنها را به حال خودشان رها کرده (والبته) وقتی یک موجود ناتوانی را کسی به حال خود رها کند این زیر و رو می‌شود، می‌افتد سقوط می‌کند اگر «عن الصراط ناکبون» است در اثر رها کردن اینها است، اگر اینها کژراهه رفتند به دوزخ افتادند در اثر رها کردن اینها است؛ پس این «نقلب افئدتهم و ابصارهم» این تغلیب ابتدایی نیست «ختم الله علی قلوبهم» تغلیب ابتدایی نیست، این اضلال ابتدایی نیست، همه این اضلال‌ها، تغلیب‌ها و ختم‌ها همه کیفری است نه ابتدایی. آنچه که ابتدایی است آزادی است قدرت انتخاب است بین جبر و تفویض است و مانند آن.

اصرار حسن‌بن علی معروف به ناصر کبیر آن است که مسئله توحیدی را به طرازی تبیین کند که مسئله وسیله، توسل، شفاعت، همچنان سر جایش محفوظ باشد. (مرحوم ناصر کبیر) یک بحث خاصی دارد به‌عنوان درود بر پیغمبر(ص) در آن مسئله درود را عرض می‌کند خدا «وجعل لی بوسیلته برحمتک ممن یکون معه فی المقام المحمود» پروردگارا من به او متوسل می‌شوم به پیغمبر که او وسیله من است به وسیله پیغمبر و رحمت تو، که هر دو وسیله‌اند و جامع مشترک دارند و به عظمت و قدرت الهی تو تکیه کرده‌اند من به وسله اینها از تو می‌خواهد که مرا با پیغمبر محضور کنی این «‌و من الیل فتهجد فافلة لک عسی الله ان یبعثک مقاما محمودا» گفته‌اند که در جریان نماز شب است که بر پیغمبر واجب بود یکی از برکات اقامه نماز شب شب زنده داری که نشئه خاص «ان ناشئة اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا» آن جریان آن نشئه آن اقامه نماز در شب حساب خاص را در زمینه کار فراهم می‌کند که وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مقام محمود برسد حسن‌بن علی معروف به ناصر کبیر به خدای سبحان عرض می‌کند به‌وسیله پیغمبر(ص) و به رحمت بی‌کران تو من امیدوارم که مرا با پیغمبر محشور کنی. در جریان مقام محمود یعنی من در مقام محمود به جایی برسم که مشمول فیض و فوض خاص آن حضرت باشم و سهمی از شفاعت داشته باشم.

این بزرگواری‌ها را در سایه توسل به پیغمبر می‌داند او را وسیله قرار می‌دهد وسیله قرار دادن معنایش این نیست که معاذالله انسان کامل صبغه استقلال دارد محبت او اطاعت او پیروی از او بهترین وسیله است برای تقرب الهی.

آنچه را که این بزرگوار را وادار کرده است در حقیقت تبیین قلمرو و حوزه خلافت است اگر انسان خلیفة‌الله شد مؤمن راستین است یعنی تأمین‌کننده امنیت خود و آنچه که در حوزه اوست و اگر مؤمن واقعی شد به جای استفاده از برخی از جام‌های زودگذر وارد حوزه پایدار و ماندگار می‌شود و آن حوزه خلافت است در جریان خلافت مستحضرید که انسان خلیفه خداست البته قله خلافت از آن اوصیای معصوم است مومنان پیرو آن حضرات و ذوات مقدسه هرکدام به نوبه خود سهمی از خلافت دارند در جریان خلافت دو عنصر محوری لازم است که از نظر تیز بین حسن بن علی معوف به ناصر کبیر مخفی نماده آن حوزه خلافت این است اگر کسی نتواند آت خوبی برای خدا باشد اسمای الهی اوصاف را خوب بشناسد و در خود پیاده کند از این منظر نمی‌تواد خلیفة الله باشد.

خلیفه باید یک پیوند ناگسستنی با مسختلف عنه داشته باشد و اگر نیازهای جامعه را نداند و قدرت برآوردن نیازهای اجتماعی را نداشته باشد. مشکل جامعه همچنان مانده است و می‌ماند این شخص وسیله نیست برای اینکه فرمود خلیفه آن است که در دو حوزه مقتدر باشد یکی اینکه مستخلف عنه خود را به خوبی نشان بدهد یعنی آیه خوبی باشد علامت خوبی باشد مظهر خوبی باشد تا ما مسخلف عنه را یعنی الله را در آیینه هویت او مشاهد کنید و هم در قلمرو خلافت خود چیزی کم نداشته باشد نیازهایی که جامعه بشری دارد او بتواند برآورده کند اگر نتواند این مشکل همچنان است بنابراین خلیفه خدا طبق نظر حسن بن علی معروف به ناصر کبیر کسی است که این دو عنصر محوری را داشته باشد یکی اینکه به خوبی بتواند آیت الهی باشد دوم اینکه در قلمرو جهان بشریت آنچه که نیازهای اوست بتواند برآورده کند.

من مجدد مقدم شما بزرگوراران را گرامی می‌دارم از برگزارکنندگان همایش حق شناسی می‌کنیم از خدای سبحان مسئلت می‌داریم رنج و کوشش حسن بن عل معروف به ناصر کبیر که در منطقه طبرستان اولا و در سایر بلاد اسلامی ثانیا آثارش فروغی ایجاد کرد نوری ایجاد کرد این را روح و ریحان بر مزارشان قرار بدهد نظام ما رهبر ما مراجع ما ملت و مملکت ما را درسایه ولی‌اش حفظ بکند و از مجمع جهانی اهل بیت(ع) و از اوقاف و از همه مسئولانی که در بزرگداشت این متکلم و فقیه امامی که حامی اهل بیت(ع) بود و وسیله تقریب پیروان اهل بیت را بیش از گذشته فراهم کرد سعی بلیغ داشته کوشش همه اینها مقبول باشد و سعی بکنند ان‌شاءالله مزار این بزرگوار مقبره این بزرگوار با روان نورانی همراه با خدمات علمی انشاءالله جامعه را به پیروی از قرآن و عترت بیش از گذشته دعوت کند.

غفرالله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته»

انتهای پیام

کد N73112

وبگردی