هیچ تردیدی نیست که ملتهای عرب حق دارند رویای دموکراسی و آزادی از بند نظامهای دیکتاتور و ظالم را در سر بپرورانند و از آن برخوردار باشند؛ به ویژه آنکه مدتهاست دیکتاتورهای ظالم بر آنها حکمرانی میکنند و این ملت ها از ساده ترین حقوق خود نیز محروم هستند. اما واقعیت نشان میدهد که انقلابها به تنهایی به آرمانهای مردم جامه عمل نمیپوشاند و غرب و اسرائیل اجازه تحقق دموکراسیای را نمیدهند که با منافع آنها همخوانی نداشته باشد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزنامه فرامنطقهای القدس العربی در تحلیلی با عنوان " تا اسرائیل همسایه شماست، رویای دموکراسی در سر نپرورانیید" نوشت: استبدادگران جهان نگذاشتند کشورهای بهار عربی خواستههای خود را تحقق ببخشند و ملت به جای دیکتاتورها زمام امور وطن را در اختیار بگیرد. برخی فراموش کردهاند که رژیم صهیونیستی ممکن نیست ملتی آزاد را در نزدیکی خود بپذیرد که زمام امور اقتصادی، سیاسی و نظامی را خود در دست داشته باشد. اگر چنین اتفاقی بیفتد تهدیدی واقعی برای این رژیم به شمار میآید. بهتر است تلآویو با دیکتاتورهایی تعامل داشته باشد که با مردم خود ظالمانه رفتار میکنند؛ دیکتاتورهایی که بتوانند در مقابل امنیت رژیم صهیونیستی را تا دهها سال تامین کنند.
شاهد آن بودیم که چگونه رژیم صهیونیستی با امضای معاهده صلح با برخی کشورها در امنیت به سر میبرد، طوری که مرزهای اراضی اشغالی و بلندیهای جولان به امنترین گردشگاه برای این رژیم تبدیل شده است. بر کسی پوشیده نیست که فضای سیاسی، اقتصادی و نظامی خاورمیانه به سمتی پیش میرود که در آن رژیم صهیونیستی احساس آسودگی خاطر میکند.
پیشتر برخی گمان میکردند که بهار عربی به سرعت کشورها را به سمت دموکراسی پیش میبرد، اما باید به این مسئله نیز توجه کرد که امکان ندارد رژیم صهیونیستی اجازه دهد کشورهای دموکرات در مرزهای اراضی اشغالی شکل بگیرند.
هزاران بار برای رژیم صهیونیستی بهتر است که کشورهایی همسایهاش باشند که دیکتاتورهای ظالم بر آنها حکمرانی میکنند و شدیدترین ظلمها را در حق مردم خود روا میدارند. مطمئنا اسرائیل حق دارد که از ابقای دیکتاتورها در منطقه حمایت کند، به ویژه اینکه سالها در سایه نظامهای دیکتاتور و استبدادگر در امنیت و آرامش به سر برده است.
چگونه مصر به جایگاه اول خود بازگشت؟ آیا ملت انقلاب کرد تا تحت کنترل دستگاههای امنیتی و " نظام کودتا" درآید؟ منافع رژیم صهیونیستی در این است که مصریها به دموکراسی واقعی دست نیابند و همواره تحت سیطره نظامیان باشند.
اما در خصوص لیبی به این نتیجه میرسیم که چگونه سران کشورهای جهان در تلاشند تا این کشور را به میدان جنگ داخلی و کشت و کشتار تبدیل کنند. دلیل این مساله ساده است؛ دشوار است ملت در یک کشور عربی که نفت در اختیار دارد، زمام امور را خود در دست بگیرد و از ثروت نفتی خود برای منافع ملیش استفاده کند، بلکه باید نظامی بر این کشور حاکم باشد که به دور از پارلمان و مقامات تصمیمات خود را عملی کند.
خاورمیانه در میان دریایی از ثروتهای نفتی و غیرنفتی شناور است که امکان ندارد غرب و اسرائیل آن را به سادگی رها کنند و اجازه دهند که از این ثروتها برای منافع ملت و کشورها استفاده شود. اگر ملتهای منطقه بر غربیهایی بشورند که بر کشورشان حکمرانی میکنند، در این صورت غرب زندگی آن ملتها را از طریق به راه انداختن کشت و کشتار داخلی به جهنم تبدیل میکند؛ همانگونه که در حال حاضر در لیبی شاهد چنین اتفاقاتی هستیم.
خلاصه میتوان گفت که اسرائیل و آمریکا همواره دو پیام برای ملتهای عربی دارند: پیام اول برای ملتهایی است که ثروتهای نفتی و غیرنفتی در اختیار دارند، پیام اسرائیل و آمریکا به این کشورها این است: این رویا را در سر نپرورانید که بتوانید منابع و ثروتهای خود را تحت کنترل خود درآورید یا با آنها منافع کشور خود را تامین کنید، چرا که یا ما این منابع را تحت کنترل خود میگیریم و به شما مقدار ناچیزی از این ثروتها میدهیم یا اینکه کشور شما را به لیبی دیگری تبدیل میکنیم.
اما پیام دوم خطاب به کشورهای همجوار اراضی اشغالی است. پیام رژیم صهیونیستی و آمریکا به این کشورها این است: امنیت اسرائیل مهمتر از هر چیزی است، پس رویای دموکراسی را در سر نپرورانید و دیکتاتوری و ظلم را بپذیرید.
بدین ترتیب دو گزینه برای ملتهای عرب همجوار اراضی اشغالی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس وجود دارد که عبارت از این است که این ملتها یا باید نظامهای استبدادگر را که غرب به کار گماشته است، بپذیرند یا آن که زندگی آنها به جهنم تبدیل شود.
این پیام کاملا آشکار است. اما آیا ممکن است ملتهای عرب در مقابل آن سر تسلیم فرود بیاورند؟ آینده جواب این سوال را مشخص خواهد کرد.
انتهای پیام
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است