آفتاب
رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران در گفت و گو با ایرنا:

مشکلات معیشتی، استحکام خانواده ها را تهدید می کند

مشکلات معیشتی، استحکام خانواده ها را تهدید می کند

تهران- ایرنا- گروه پژوهش های خبری- ˈمصطفی اقلیماˈ رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران در گفت و گوی اختصاصی با ایرنا که به بهانه فرارسیدن مراسم شب یلدا انجام گرفت، با تاکید بر نقش خانواده در سلامت جامعه، تصریح کرد: مشکلات معیشتی، انسجام خانواده ها را به شدت تهدید می کند.

یلدا در راه است؛ شبی که خانواده ها را گرد هم می آورد و با صبوری طولانی می شود تا به حرف دل مردمی که به دلیل مشغله های روز افزون، مدت ها از هم دور بوده اند گوش کند و یک میانجی شود تا اعضای خانواده را با مهرورزی به یکدیگر نزدیک کند.

آیین هایی باستانی همچون آیین یلدا که ریشه های قدیمی در فرهنگ و تمدن ایران زمین دارند، همواره خانواده را در مرکز توجه خود قرار داده اند.

از این رو می توان بر اهمیت نهاد خانواده در فرهنگ ایران از گذشته تا به امروز پی برد؛ نهادی که با وجود پیشرفت های عصر مدرن همچنان از آن به عنوان پایه اجتماع یاد می کنند و حل مشکلات جامعه را در گرو حل مشکلات آن می دانند.

اینجاست که می توان بر میزان اهمیت نهاد خانواده و چرایی توجه به این نهاد در فرهنگ و آیین های ایرانی همچون آیین یلدا پی برد.

به همین منظور و برای بررسی دقیق اهمیت نهاد خانواده به عنوان اساس جامعه، گروه پژوهش های خبری ایرنا به گفت و گو با دکتر ˈمصطفی اقلیماˈ رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران پرداخت.

در این گفت و گو اهمیت برگزاری آیین های باستانی در استحکام بخشی به خانواده، اهمیت نهاد خانواده در یک جامعه، چالش های پیش روی نهاد خانواده در ایران امروز و دلایل اصلی به وجود آمدن این چالش ها و راهکارهای حل این مشکلات برای کمک به استواری هر چه بیشتر نهاد خانواده، مورد واکاوی قرار گرفت.

اقلیما به دلیل فعالیت های حمایتی و اجتماعی، از نزدیک با چالش های پیش روی خانواده های ایرانی روبروست. وی در این گفت و گو بارها از تهدید اصلی خانواده های ایرانی که از نظر وی مشکلات اقتصادی و معیشتی است، سخن گفت و از مسوولان خواست نسبت به رفع این مشکلات تلاش بیشتری کنند تا بیش از پیش خانواده های ایرانی دچار آسیب نشوند.

وی گفت: وقتی که تورم آنقدر بالا می رود که هیچ حقوقی نمی تواند جوابگو باشد و والدین برای اینکه بتوانند ادامه زندگی بدهند مجبورند دو یا سه شیفت کار کنند، چگونه می شود به پدر یا مادر گفت به فرزندانشان برسند؟



در ادامه متن کامل گفت و گو با رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی آمده است.



*** ایرنا: با توجه به فرارسیدن شب یلدا به عنوان یکی از سنت های باستانی ما که با جمع کردن اعضای خانواده کنار هم می تواند تاکیدی بر اهمیت نهاد خانواده باشد، از نظر شما نهاد خانواده چه اهمیتی در فرهنگ ما دارد؟

** اقلیما: بررسی ها نشان داده است که اینگونه جشن های باستانی مربوط به خانواده، همیشه اختلاف ها را کم و همبستگی ها را بیشتر می کند. اگر توجه کنیم می بینیم که در جشن هایی همچون جشن یلدا، در جامعه چه شوق و جنب و جوشی به راه می افتد. این روز با روزهای دیگر هیچ فرقی ندارد اما از نظر فرهنگی، فکری و ذهنی برای افراد مهم است.

در بسیاری از بررسی هایی که ما انجام داده ایم، حتی دعواهای میان همسران در این روزها کم می شود. این بررسی ها نشان می دهد حتی کسانی که در مرز جدایی از هم قرار داشتند، در شب هایی مثل شب یلدا که اعضای خانواده دور هم جمع می شوند، توانسته اند به راه حل هایی برای مشکلات خود دست یابند و اختلاف های خود را کنار بگذارند. خیلی از اوقات و در 20 درصد از موارد، طلاق هایی که باید انجام می گرفت، در اینگونه مراسم از جمله در ایام نوروز انجام نگرفته اند. تحقیقات نشان می دهد در این روزها به دلیل کنار هم بودن اعضای خانواده و وقت گذاشتن این اعضا برای یکدیگر، مشکلات بسیاری میان آنها حل شده است. زیرا در مواقع دیگر و زمانی که افراد دو یا سه شیفت کار می کنند، وقتی برای یکدیگر ندارند. مثلا زن و شوهر اصلا یکدیگر را نمی بینند و نمی توانند برای یکدیگر وقت بگذارند. اما در روزها و شب هایی که ما برای اجرای آیین های کهن خود کنار یکدیگر جمع می شویم، این روند عوض می شود و مهرورزی افراد به یکدیگر به دلیل فضای گرمی که به وجود می آید، بیشتر می شود. در این روزها معمولا دعواها و کینه توزی ها کنار گذاشته می شوند.

در این مراسم اعضای خانواده می توانند بعد از پشت سر گذاشتن مشغله های روزمره، ساعاتی را برای صحبت کردن با یکدیگر بگذارند و گاهی مشکلات بزرگ خانوادگی خود را حل کنند. شاید این تعاریف و تاکید بر اهمیت این روزها برای بعضی تفکرات خوشایند نباشد؛ زیرا نمی دانند که این شب ها فرصت های مغتنمی هستند برای دیدار اعضای یک خانواده با یکدیگر که شاید مدت ها از هم غافل بوده اند. مثلا دیدار با پدربزرگ و مادربزرگ پیری که شاید مدت هاست فرزندان و نوه هایشان به دلیل مشکلات روزمره نتوانسته اند به آنها سر بزنند. انسان های تنها در این روزها احساس خوبی را می توانند تجربه کنند. حس زنده بودن در آنها جان خواهد گرفت و در اینگونه مراسم روحیه افراد تازه خواهد شد.

به همین دلیل باید گفت شب یلدای ما و اعیاد سنتی در فرهنگ ما پشتوانه فلسفی دارند. جمع شدن خانواده ها کنار هم که تاکید اصلی این اعیاد است، در دین ما نیز با عنوان صله ارحام مورد توجه قرار گرفته است. ما در این روزها با نزدیک شدن به اعضای خانواده ارتباطمان با آنها افزوده می شود. حداقل می توانیم دردها و حرف های دل اعضای خانواده خود را در وقت آزادی که داریم، بشنویم و به رفع آنها کمک کنیم. در شرایط ماشینی شدن زندگی ها و هسته ای شدن خانواده ها که افراد را در خانواده از هم دور کرده است، جشن هایی همچون جشن یلدا فرصت های مغتنمی است که به نظر من باید به بهترین وجه برگزار کنیم و دولت هم می تواند در این مسیر مفید واقع شود. دولت در این زمان ها می تواند با ارایه یک تنخواه گردان از جمله ارایه برخی کالاهای مورد نیاز جشن هایی همچون جشن یلدا، به عنوان مثال به کارمندان دولتی در این مسیر همراهی کند.

همراهی دستگاه های دولتی و اداری در این امر می تواند کمک کننده باشد و خانواده های را که به دلیل مشکلات مالی نمی توانند در اینگونه مراسم دور هم جمع شوند را دلگرم کند. متاسفانه برخی خانواده ها به دلیل کمبودهای اقتصادی توان برگزاری هر چند کوچک این مراسم را ندارند، اما تهیه تدارکات این مراسم هر چند مختصر برای یک دستگاه اداری، کاری ندارد. در مقابل منافعی که دستگاه های دولتی از قبال بخشیدن آرامش به کارمندانشان می برند، دو چندان خواهد شد. حداقل این منافع آن است که کارمندان تا یک ماه رسیدگی بهتری به امور خواهند داشت.



*** ایرنا: با توجه به بحث های گسترده در رابطه با اهمیت نهاد خانواده، شما فکر می کنید این اهمیت تا کجاست؟

** اقلیما: وقتی بحث از خانواده می کنیم یعنی بحث از پایه های اجتماع می کنیم. خانواده زیر بنای یک جامعه است. چرا می گوییم خانواده اهمیت دارد؟ برای اینکه یک ساختمان که می سازیم اول پی آن را بنا می کنیم و بعد ساختمان را می سازیم. اگر پی محکم نباشد، ساختمان مربوطه نیز خواهد ریخت. وقتی می گوییم خانواده، یعنی پایه اصلی جامعه. از خانواده است که یک جامعه و یک کشور معنا می یابد. برای همین همیشه ریشه ها ارزشمندند. بنابر این آرامش و همبستگی در خانواده ها، آرامش و همبستگی در جامعه را به ارمغان می آورد. حل مشکل افراد خانواده حل مشکل جامعه است. ما نمی توانیم مشکلات جامعه را حل کنیم تا مشکلات خانواده ها را نبینیم. برای حل هر مشکلی در جامعه اول باید خانواده را ببینیم و زیر ساخت ها را درست کنیم. وقتی زیر ساخت ها در جامعه درست شوند بقیه مسایل جامعه نیز درست خواهند شد.



*** ایرنا: به نظر می رسد با پیشرفت های دوران جدید، خانواده ها دچار چالش های بسیاری شده اند. از دید شما این چالش ها در خانواده های ایرانی هم وجود دارند؟

** اقلیما: اقدام دستگاه های دولتی قبل به ساخت خانه های 45 متری و 50 متری، خود چالشی بزرگ در برابر استحکام خانواده در ایران است. البته ما به این مساله اعتراض کردیم و گفتیم که ایران یک کشور اسلامی است و خانواده در آن ارزش دارد و ارزش اعضای خانواده باید در خانه حفظ شود. زیرا با ساخت خانه های 45 متری خانواده هسته ای و از هم پاشیده خواهد شد. به این ترتیب در آینده، نوجوان 15 ساله جایی در خانه ی 50 متری ندارد و مجبور به ترک خانه خواهد شد. وقتی ما چنین کاری را در جامعه حالا به هر دلیل و یا ضرورتی که فکر می کردیم، انجام دادیم، خود به خود به پاشیده شدن خانواده کمک کردیم و خانواده هسته ای را هسته ای تر کردیم. بر این اساس است که ما شاهدیم که به دلیل مشکلاتی از این دست، اعتبار دوستی میان اعضای خانواده در حال از دست رفتن است و همه از هم دور شده اند به گونه ای که در مسایل و مشکلات هم نیز وارد نمی شوند. اینجاست که ارزش شب هایی مثل شب یلدا و دیگر مراسم اینچنینی را که حداقل افراد را سالی دو یا سه بار دور هم جمع می کنند، احساس خواهیم کرد.

این جمع شدن ها مثل برخی آداب دینی ما از جمله نماز جماعت است. چرا می گویند نماز جماعت ارزش بیشتری دارد؟ زیرا جمع شدن افراد کنار هم در نماز جماعت و تبادل نظر افراد با یکدیگر پس از نماز، می تواند به رفع مشکلاتشان کمک کند و بر همبستگی میان انسان ها بیافزاید. این کمک کردن و گره از کار یکدیگر باز کردن است که بر ارزش نماز جماعت می افزاید.



*** ایرنا: با توجه به اینکه شما از نزدیک مشکلات خانواده ها را لمس می کنید، مهمترین مشکلی که هم اکنون دامن گیر خانواده های ایرانی شده است، چیست؟

** اقلیما: هم اکنون بیشترین مشکل در خانواده های ایرانی، نبود پدر و مادر در خانواده و دور شدن زن و شوهر از یکدیگر و از فرزندانشان است. زن و مرد وقتی ازدواج می کنند باید وقت داشته باشند که حداقل 2 ساعت در روز با یکدیگر به طور آرام صحبت کنند و یکدیگر را بفهمند و درک کنند. متاسفانه در جامعه امروز به دلیل مشغله فراوان، مثلا دو یا سه شیفت کار کردن، زن و مرد کم کم از هم دور شده اند تا جایی که فاصله آنها به حدی رسیده که در برخی نمونه ها پس از چند سال زندگی مشترک، هنوز نتوانسته اند یکدیگر را بشناسند.

در اینجا تعریف خاطره ای از روزهای کاری ام شاید خالی از لطف نباشد. یک روز زن و شوهری پیش من آمدند. خانم 45 ساله و همسرش 55 ساله بود. آقا برای خانم بعد از سی سال زندگی یک کادوی تولد خریده بود، اما خانم مصرانه طلاق می خواست؛ زیرا کادوی تولدی که شوهرش برایش خریده بود پیراهنی قرمز رنگ بود و خانم رنگ قرمز را دوست نداشت و با وجود عذرخواهی آقا، از نظر خود در مورد طلاق بر نمی گشت و به شدت ناراحت بود. خانم دلیل ناراحتی خود را اینطور عنوان می کرد که شوهر من در سی سال زندگی مشترک و جان کندن من برای خانه و فرزندانمان مرا در خانه ندیده است. من سی سال است که همه رنگ لباس پوشیده ام به جز لباس قرمز. تا حالا فکر می کردم همسرم مرا دوست داشته است، اما حالا می فهم همسرم مرا اصلا ندیده است.

این یکی از بزرگ ترین و البته مهم ترین مشکلات در خانواده های ایرانی است. ما این مشکل بزرگ را داریم که به دلیل افزایش دشواری های زندگی بخصوص مشکلات اقتصادی، دیگر همدیگر را نمی بینیم. انگار همدیگر را نمی شناسیم. خواسته ها و نیازهای هم را نمی بینیم. همسر و فرزندانمان را نمی فهمیم.



*** ایرنا: به نظر شما دلایل اصلی به وجود آمدن این شرایط چیست؟

** اقلیما: دلیل اصلی آن است که ما حداقل درآمدمان با حداقل هزینه هایمان برابر نیست. اینجاست که زن و شوهر از لحاظ روحی مجبور به جدا شدن از هم می شوند. پایه های اصلی یک جامعه دیگر همدیگر را نمی شناسند. در مورد رابطه پدر و مادر با فرزندان هم وضع به همین منوال است. نه اینکه پدر و مادر نخواهند به فرزندشان برسند، مساله اینجاست که امکان چنین رسیدگی را ندارند. وقت و زمانش را ندارند. زن و شوهر به دلیل زیاد شدن مشکلات زندگی وقتی خسته از کار روزانه به خانه بر می گردند با کوچک ترین جرقه ای با یکدیگر وارد دعوا و بحث خواهند شد. کم کم شناختشان را نسبت به یکدیگر از دست می دهند و زمانی که می خواهند با یکدیگر صحبت هم کنند، چون همدیگر را دیگر نمی شناسند، پس حرف یکدیگر را هم نمی فهند و کار به بحث و جدل ختم خواهد شد. به این دلیل است که امروزه شاهد بالا رفتن آمار طلاق و جدایی زوجین هستیم. حتی گاهی در بستر این شرایط زن و شوهر به طور رسمی از هم جدا نمی شوند، اما به اجبار با یکدیگر زندگی می کنند و حتی در طول شبانه روز یک کلمه هم با یکدیگر صحبت نمی کنند.



*** ایرنا: بسیاری معتقدند که پیشرفت تکنولوژی به ناگهان شکاف عمیقی را در میان خانواده ها به خصوص والدین و فرزندان ایجاد کرده است؛ نظر شما در این رابطه چیست؟

** اقلیما: نمی توان پیشرفت تکنولوژی و به وجود آمدن اینترنت و ... را دلیل اصلی دور ماندن اعضای خانواده ها از یکدیگر عنوان کرد. در گذشته مادر اغلب در خانه بود و ضمن تربیت و نگهداری از فرزندانش وقت کافی برای رسیدگی به مشکلاتشان را داشت. اما اکنون پدر و مادر ساعت های طولانی در خانه نیستند و برای کار در بیرون از خانه به سر می برند. فرزندان هم به دور از نظارت خانواده از تکنولوژی های جدید استفاده می کنند و کسی هم نیست که برایشان درباره خوبی ها و بدی های آن توضیح دهد و آگاهشان سازد. البته پدر و مادر به ضرورت و برای بر طرف کردن مشکلاتشان مجبور به گذراندن ساعات طولانی بیرون از خانه هستند. وقتی هم که به خانه باز می گردند خسته و عصبانی هستند.

زیر پا گذاشته شدن حقوق افراد در جامعه و مراکز کاری اعم از دولتی و خصوصی، نداشتن امنیت شغلی و اختیار کاری از جمله مواردی هستند که بر خستگی و بی حوصلگی والدینی که در قبال بر طرف کردن معیشت خانواده و فرزندانشان مسوول هستند، دامن می زند و دیگر وقت و توان فکری از سوی پدر و مادر برای فرزندان باقی نمی گذارد. در حقیقت جامعه و مشکلات آن است که فرزندان را از حق داشتن وقتی که والدینشان باید برای آنها بگذارند، محروم می سازد و در این رابطه جامعه مسوول است.

به نظر من نداشتن وقت برای فرزندان از سوی والدین در ایجاد شکاف میان دو طرف بیش از هر چیز، حتی به وجود آمدن اختراعات و تکنولوژی های روز موثر است. شکاف ایجاد شده در خانواده های ایرانی تنها به دلیل دوری اعضای خانواده از یکدیگر به دلیل مشکلات اقتصادی است. نمی توان و نباید مشکلاتی که دامن گیر خانواده ها شده است را به گردن تکنولوژی و یا اینترنت انداخت. ما باید برای فرزندانمان وقت داشته باشیم آیا این وقت در جامعه برای ما تعریف شده است؟ اگر ما بتوانیم با هم وقت بگذرانیم و در زمانی آزاد با یکدیگر صحبت کنیم-مثل بسیاری از کشورهای دنیا-خود به خود یکدیگر را درک خواهیم کرد. اما اکنون به جایی رسیده ایم که حتی بزرگ شدن فرزندانمان را هم نمی فهمیم.



*** ایرنا: به نظر شما چه کسانی در به وجود آمدن این شرایط مسوول هستند؟

** اقلیما: گاهی البته در موارد اندک، خود والدین یعنی پدر و مادر مسوول هستند. گاهی والدین بیش از حد لازم بیرون از خانه کار می کنند و از فرزندان خود غافل می شوند. در حالی که حتی با یک شیفت کار کردن، زندگی شان در حد مقبولی تامین می شود. مگر همه جای دنیا مردم کار نمی کنند؟ هر چیزی حدی دارد. صبح تا بعد از ظهر وقت کار است و بعد از آن بهتر است که به امور خانواده رسیدگی شود. هر فردی ابتدا در قبال خانواده خود مسوول است بعد در قبال کار. گاهی افراد خود را غرق در کار می کنند و با احساس مسوولیت بیش از حد، خانواده در میان اولویت های آنها گم می شود. اگر چه در بسیاری از موارد هم کار کردن افراد مثلا در سه شیفت به خواست خودشان نیست و شرایط زندگی آنها را مجبور به این کار می کند.

مسوولانی که در جامعه هستند باید شایسته و مناسب باشند. اگر ما در طول سال های پس از انقلاب، طبق فرمایش های رهبر معظم انقلاب در انتخاب مسوولان در مراکز مختلف دولتی، شایسته سالاری را مد نظر قرار می دادیم، الان خانواده ها این مشکلات را نداشتند. مسوولان دستگاه ها اگر بر اساس شایستگی انتخاب شوند، خواهند فهمید که در شرایط دشوار معیشتی، حداقل درآمد لازم برای گرداندن یک زندگی چقدر است.

وقتی در هر سال یک عده کارشناس، حداقل پایه حقوق را تعیین می کنند، باید درک کنند زمانی که مایحتاج ضروری 100 درصد گران می شود، بالا بردن 20 درصدی حقوق افراد دردی را از مردم دوا نمی کند. این در حالی است که هستند کسانی در میان همین افراد که حقوق خودشان 200 درصد بالا رفته است. اینجاست که ضرورت فرمایش رهبر معظم انقلاب مبنی بر انتخاب شایستگان در دستگاه های اداری و دولتی رخ می نماید.

طی چند سال اخیر ما همه ساله 30 تا 35 درصد تورم داشتیم، اما 10 درصد حقوق افراد را بالا بردیم تا جایی که امسال ما 900 تا 1000 درصد حقوق افراد را کم دادیم. دلیل این مساله را توضیح خواهم داد. افراد در سی سال قبل از این اگر 4000 تومان حقوق می گرفتند، الان این حقوق صد برابر بالا رفته و 400000 تومان شده است. اما در طول این سی سال بنزین 5 ریالی، 700 تومان شده است. یعنی بنزین 1400 برابر گران شده است و با این وجود هنوز هم مسوولان فریاد می کشند که بنزین را داریم مفت در اختیار مردم می گذاریم. خاطر نشان می شود که به اذعان دستگاه های اداری، کمترین تورم در کشور متعلق به بنزین است. حال اگر با این تورم، حقوق افراد هم 1400 برابر بالا می رفت، یعنی آنکه هر فرد به جای 400000 تومان باید 6000000 تومان در ماه دریافت می کرد. در اینجاست که می توان به دلیل اصلی مشکلات در خانواده ها پی برد. به این ترتیب است که خواهیم فهمید، چرا زیربنای جامعه که خانواده است زیر بار مشکلات کمر خم کرده است.



*** ایرنا: گاهی برخی کارشناسان مشکلات و گسیختگی در خانواده ها را در قالب مسایلی همچون تهاجم فرهنگی از خارج تبیین می کنند، شما دراین رابطه چطور فکر می کنید؟

** اقلیما: اکنون بیشتر تهاجم فرهنگی که متوجه خانواده هایمان می شود از داخل است. وقتی یک فیلمی را نگاه می کنیم که در آن مادر، به رغم خواست فرزند می خواهد با مردی ازدواج کند و یا سراسر فیلم دعوا و جدل میان زن و شوهر را به تصویر می کشد و خودسوزی و خود کشی را نشان می دهد، به نظر شما این تهاجم فرهنگی از داخل نیست؟ وقتی زن و شوهرها و فرزندان خانواده به تماشای اینگونه فیلم ها می نشینند بیشتر تاثیر می پذیرند یا وقتی پای یک فیلم انگلیسی زبان یا روسی زبان بنشینند که چیزی از زبان فیلم نمی فهمند؟ طبق آمارها 10 درصد مردم ما فیلم های خارجی را می فهمند. ما همیشه برای اینکه مشکل را از گردن خود باز کنیم به گردن دیگران می اندازیم.



*** ایرنا: از نظر شما دور نمای این شرایط چه خواهد شد؟

** اقلیما: اگر ما به این وضعیت رسیدگی نکنیم و طبق خواست رهبر معظم انقلاب افراد شایسته و پاسخگو را برای مسوولیت های کشور انتخاب نکنیم با فاجعه روبرو خواهیم شد. همین خانه های کوچک 45 متری که ساخته شد و بنده شخصا ده ها بار به آن اعتراض کردم و گفتم این کارها پایه و اساس خرابی خانواده ها را به وجود می آورد، جایی برای هیچ یک از اعضای خانواده را ندارد. در چنین خانه ای نه جای پدر و مادر است، نه جای پدربزرگ و مادربزرگ و نه جای فرزندان. چرا باید این وضعیت برای جامعه پیش آمده باشد؟ این یک سوال مهم است.

با خانه ای که یک اتاق 12 متری دارد و یک نشیمن 35 متری چگونه می شود بچه دار شد؟ حتی یک فرزند هم نمی شود داشت. در این وضعیت پدر، مادر و فرزند باید در کنار یکدیگر بخوابند و اتاق جداگانه ای نداشته باشند. آیا این وضعیت خوب است؟ این شرایط نه تنها از نظر اخلاقی درست نیست بلکه با دین و شرع هم منافات دارد. چنین خانه هایی بدون ذره ای توجه به فرهنگ اسلامی و ایرانی ساخته شده است. زیرا نه فقط در فرهنگ ایرانی برای خانواده ارزش زیادی قایل می شوند، بلکه در اسلام نیز خانواده ارزشمند است و از شان بالایی برخوردار است. در شرایطی که فرزندان اتاقی برای استراحت و درس خواندن نداشته باشند، مجبورند که در سنین بالاتر خانه را ترک کنند. ما همواره منتقد فرهنگ غرب هستیم؛ این وضعیت که در کشورمان ایجاد شده که از غرب نیز بدتر است. در این کشورها حداقل خانواده می تواند برای هر فرزندش یک اتاق فراهم کند، اما بسیاری از خانواده های ما این امکان را ندارند. سوال این است که چرا این وضعیت ایجاد شده است؟

در کشور ما پایه خانواده با تفکرات برخی که مسوول و شایسته نبودند و هیچ وقت حرف رهبرمان را گوش نکردند و همواره برای خلاف هایشان تبلیغ کردند، به چالش کشیده شده است. امیدواریم روزی برسد که هم مردم و هم مسوولان به این دو رهنمود رهبر معظم انقلاب یعنی شایسته سالاری و پاسخگویی عمل کنند. من به شما قول می دهم که با اجرای این دو رهنمود، 80 درصد مشکلات ایجاد شده در خانواده های ایرانی بر طرف شوند.



*** ایرنا: پیشنهاد شما برای حل مشکلاتی که از آنها یاد کردید چیست و در این مسیر خانواده ها و مسوولان چه وظایفی بر عهده دارند؟

** اقلیما: به نظر من در این میان خانواده هیچ کاره است. تا وقتی سیاست ها و برنامه ریزی های اجتماعی و فرهنگی در دست دولت است و دولت ها این وظیفه و امکان را دارند که وضعیت زندگی افراد را مشخص کنند، چگونه مردم می توانند تصمیم بگیرند؟ وقتی که تورم آنقدر بالا می رود که هیچ حقوقی نمی تواند جوابگو باشد و والدین برای اینکه بتوانند ادامه زندگی بدهند مجبورند دو یا سه شیفت کار کنند، چگونه می شود به پدر یا مادر گفت به فرزندانشان برسند؟ آنها در خانه نیستند یعنی به دلیل مشکلات اقتصادی مجبورند که نباشند. در این وضعیت آیا می توان از یک پدر توقع داشت که معلم خوبی برای فرزندانش باشد؟ وقتی که حقوق افراد به زندگی شان نمی رسد و تنها می توانند کرایه مسکن خود را با آن حقوق بدهند، مجبورند فقط کار کنند و جنبه های دیگر زندگی از جمله استراحت، تفریح، بودن در کنار خانواده و توجه به فرزندان را فراموش کنند.

اینجاست که حتی شان اجتماعی افراد هم زیر سوال می رود. به عنوان مثال یک معلم و یا یک استادیار دانشگاه برای آنکه حقوق کم دریافت می کند و حقوقش کفاف زندگی اش را نمی دهد مجبور است در شیفت کاری دیگری راننده تاکسی شود.

بنابر این تا زمانی که دولت برنامه ریزی درستی برای جلوگیری از تورم نداشته باشد و تورم را به حداقل نرساند و حداقل در آمد مردم را با حداقل مخارج زندگی شان برابر نکند، ما می توانیم بگوییم که توان به وجود آمدن یک خانواده استوار و محکم را نخواهیم داشت. زیرا مردم تابع برنامه ریزی های دولتی هستند. میزان پایه حقوق و حداقل حقوق در همه جای دنیا یک استاندارد دارد و آن این است که هر فردی در هر سطح زندگی و در هر منطقه ای که زندگی می کند، باید بتواند با 25 درصد حقوق خود هزینه مسکن خود را بپردازند؛ 25 درصد صرف خوراک و پوشاک شود و 25 درصد از حقوق باید صرف تفریحات و احیانا بیماری ها شود؛ 25 در صد آخر نیز برای فرد پس انداز شود. همه جای دنیا این یک استاندارد است اما در کشور ما از میزان حقوقی که به یک فرد می دهیم در خوشبینانه ترین حالت، فقط 50 درصد آن صرف کرایه خانه خواهد شد. 50 درصد از حقوق برای فرد با این وضعیت تورم باقی خواهد ماند. اگر ما بتوانیم در کشورمان این استانداردهای حقوقی را رعایت کنیم، بسیاری از مشکلات خانواده ها حل خواهد شد.



گفت و گو از: مهتاب افشین نسب

پژوهش**9282**2054
کد N20977

وبگردی